مقدمه
تبدیل یک اختراع یا دستاورد فناورانه به یک پتنت، مستلزم احراز مجموعهای از شرایط و الزامات است که آنها را اصطلاحاً «الزامات پتنت» مینامیم. بدیهی است، شرایط فوق بنا به قوانین ثبت اختراع در هر یک از دفاتر ثبت اختراع ملی، تفاوتهایی با یکدیگر داشته که متقاضی باید به این تفاوتهای ظریف، دقت کافی داشته باشد. هر چند کشورها از نظر نظام اجرایی و حقوقی سیستم پتنت، دارای تفاوتهایی هستند، با این حال، چهارچوب اصلی الزامات و شرایط پتنت شدن یک اختراع یا نوآوری، تقریباً یکسان است. در این نوشتار سعی خواهد شد تا الزام «کاربرد صنعتی» یا «سودمند بودن» را بهعنوان یکی از شرایط ماهوی احراز پتنت، معرفی نماییم.
اگر بخواهیم بهصورت کاملاً ساده و به دور از اصطلاحات حقوقی و فنی، به موضوع کاربردی بودن اختراع بنگریم، باید گفت که هر ایده نوآورانه، برای آنکه بتواند به یک نوآوری ملموس بدل شده و پس از تجاریسازی موفق، به بازار عرضه گردد، میبایست درجاتی از مفید بودن و کاربرد را به همراه داشته باشد. یک ایده ذهنی، هر چقدر هم که خلاقانه و مبتنی بر یک ابتکار خارقالعاده باشد، در صورتی که نتواند یک کاربرد عملی ملموس معرفی نماید، ارزشی در بر نخواهد داشت. این اصل بدیهی و در عین حال، بسیار مهم، بنیان عمده الزام کاربرد صنعتی یا سودمندی در سیستم پتنت محسوب میشود.
همانگونه که موضوع یک اختراع، در قابلیت پتنت شدن آن اثرگذار بوده و ایدههای انتزاعی و یا برخی فرمولهای ریاضی، قابلیت ثبت در سیستم پتنت را ندارند، یک اختراع برای آنکه شرایط پتنت شدن را احراز نماید، باید یک کاربرد عملی و کاملاً ملموس داشته باشد. این شرط را در قوانین ثبت اختراع مختلف، به نامهای گوناگونی معرفی نمودهاند. برای مثال، دفتر ثبت پتنت اروپا «EPO»، این الزام را تحت عنوان الزام کاربرد صنعتی «Industrial Application» در نظر گرفته است، در حالی که دفتر ثبت پتنت و علائم تجاری آمریکا «USPTO»، آن را تحت عنوان الزام مفید بودن یا سودمندی «Usefulness / Utility» معرفی مینماید.
کاربردپذیری اختراع از نگاه سیستمهای ثبت اختراع مطرح
به صورت کلی، در قوانین ثبت اختراع کشورهای مختلف، الزام کاربردپذیری صنعتی بدین شکل عنوان گردیده است که تنها اختراعاتی میتوانند بهعنوان پتنت به ثبت برسند که مستعد کاربرد صنعتی بوده و بتوانند در یک صنعت، ساخته شده یا مورد استفاده قرار گیرند. گفتنی است، منظور از صنعت، مفهومی گستردهتر از معنی مصطلح آن بوده و شامل کشاورزی، ساخت تجهیزات، ساختمانسازی و حتی صنایعدستی، ماهیگیری و ... خواهد بود. برای مثال، بر اساس ماده ۵۷ قانون ثبت اختراع «EPO»، اگر یک اختراع، در هر نوعی از صنعت، از جمله کشاورزی، قابلیت ساخت و یا استفاده داشته باشد، مستعد حداقلی از کاربرد صنعتی خواهد بود.
در سیستم پتنت آمریکا نیز، سودمندی اختراع، تحت زیرعناوینی همچون قابلیتهای کارکردی «Operability»، مزایا و منافع حاصل از بهکارگیری «Beneficial Use» و کاربرد عملی اختراع «Practical Use» شناخته میشود. بر این اساس، در صورتی که مخترع نتواند چگونگی استفاده از اختراع و کاربردهای مرتبط با ادعاهای مندرج در آن را تبیین نماید، اختراع غیر کارکردی «Inoperative» بوده و میتواند موجب عدم احراز الزام سودمندی یا مفید بودن گردد. همچنین، سودمند بودن و منافع حاصل از بهکارگیری اختراع، بر این مفهوم مبتنی است که اختراع نباید آسیبی برای رفاه عمومی جامعه به همراه داشته باشد. سازگاری با سیاستهای معقول که تحت عنوان «Good Policy» نامیده میشوند و اصول اخلاقی صحیح جامعه، از دیگر مواردی است که در این فاکتور مورد ارزیابی قرار میگیرد. اصل فوق، موجب میشود تا اختراعات مضر، همچون بمب اتم و یا آنهایی که کارایی مفیدی برای جامعه به همراه ندارند، قابلیت پتنت شدن، نداشته باشند. در کنار همه این موارد، اختراع باید دارای یک کاربرد عملی در دنیای واقعی باشد.
مثالهایی از الزام کاربردپذیری صنعتی
اختراعی را در نظر بگیرید که فرآیندهای مورد استفاده، یا محصول مبتنی بر آن، برخلاف اصول و قوانین فیزیکی مورد تأیید است. در این حالت، اختراع دارای کاربرد صنعتی نخواهد بود. برای مثال، درخواستی را تصور نمایید که مدعی حرکت دائمی یک دستگاه جدید است. این ادعا، متضاد با اصول بدیهی فیزیک بوده و غیرممکن مینماید. بر همین اساس، چنین درخواستی به دلیل عدم کاربردپذیری صنعتی، قابلیت تأیید در سیستم پتنت را نخواهد داشت.
یک نکته بسیار مهم که در زمینه الزام کاربردپذیری صنعتی باید به آن توجه شود، تفاوت بین جنبههای فنی و صنعتی در یک اختراع خاص است. باید دقت داشت که شرایط فنی مرتبط با الزام موضوع پتنت، تا حدی با الزام کاربرد صنعتی متفاوت است؛ به این معنا که شرایط احراز قابلیتهای فنی اختراع که در موضوع پتنت مورد بررسی قرار میگیرد، لزوماً الزام کاربرد صنعتی را برآورده نمیسازد. در اینجا، منظور از صنعت، مترادف با جنبههای مرتبط با فرآیندهای فنی نبوده و تلفیقی از جنبههای تجاری و یا حتی مالی را نیز در بر میگیرد. برای مثال، یک اختراع که یک دستگاه کاملاً فنی و مبتنی بر اجزای مکانیکی را توصیف میکند، در نظر بگیرید. این اختراع از منظر فنی و موضوعی میتواند بهعنوان یک پتنت به ثبت برسد. با این حال، در صورتی که این دستگاه دارای یک کاربرد تعریفشده نباشد و یا عملکرد ادعا شده با توجه به دانش پیشین، قابلیت تحقق نداشته باشد، چنین اختراعی را نمیتوان پتنت نمود.
مثال دیگر از اختراعاتی که نمیتوانند بهعنوان یک پتنت به ثبت برسند، اختراعات مضر برای جوامع بشری است. یک اسلحه بیولوژیک را در نظر بگیرید که در آن، نحوه حمله به شهرها و منقرض نمودن نسل بشر از طریق فناوریهای جدید بیولوژیک را توصیف نموده باشد. این فناوری جدید و شاید کاملاً علمی، به دلیلی اینکه یک هدف مضر را بهعنوان کاربرد عملی اختراع، معرفی نموده است، قابلیت پتنت شدن نخواهد داشت.