مقدمه
گام ابتکاری یا غیربدیهی بودن اختراع، یکی از الزامات اساسی تأیید درخواست ثبت اختراع به شمار میرود که بر اساس آن، فردی که دارای مهارتهای معمول و تخصص فنی در حوزه مرتبط با اختراع ارائه شده است، نباید به صورت بدیهی، قادر به استنتاج و دستیابی به آن باشد. هدف از این الزام، جلوگیری از ثبت اختراعاتی است که از نظر فنی، دستاوردی به همراه نداشته و بدون هیچ خلاقیت خاصی، صرفاً با آمیختن بدیهی چند اختراع، مدعی ارائه اختراع جدیدی هستند. بدیهی است که تأیید شدن چنین شرطی، نیازمند حداقلی از پیشرفت و توسعه، در مقایسه با دانش پیشین است. لازم به ذکر است که عبارت «Non-Obvious» یا غیربدیهی بودن، بیشتر در سیستم پتنت آمریکا مصطلح بوده و در مقابل، در دفتر ثبت اختراع اروپا، بیشتر از مفهوم «Inventive Step» یا گام ابتکاری استفاده میشود. البته واژه «Inventiveness» نیز در برخی مواقع، برای توصیف این الزام کلیدی بکار رفته است.
اگرچه اصل و تعریف این الزام، تقریباً در همه کشورها یکسان است، اما نحوه ارزیابی گام ابتکاری یا غیر بدیهی بودن، از کشوری به کشور دیگر تفاوت دارد. باید توجه داشت که بر خلاف الزام نوآوری که نسبتاً عینی است (یعنی دقیقاً چیزی پیشتر بوده است یا خیر)، الزام غیر بدیهی بودن، نسبتاً ذهنی است. در همین راستا است که تعداد کمی از درخواستهای ثبت اختراع، مستقیماً به دلیل مسئله نوآوری مردود میشوند، در حالیکه دلیل رد اکثر آنها، مربوط به مسئله بدیهی بودن است.
غیربدیهی بودن در سیستم پتنت آمریکا
بر اساس قانون ثبت اختراع آمریکا، یک اختراع برای آنکه واجد شرایط برای ثبت در سیستم پتنت باشد، میبایست حاوی حداقلی از تغییرات نسبت به دانش پیشین باشد. با این وجود، طبق تعریف دفتر ثبت پتنت و علائم تجاری آمریکا، حتی اگر ادعای ارائه شده در پرونده به ثبت رسیده، عیناً در دانش پیشین موجود نبوده و همراه با یک یا چند تغییر کوچک باشد، باز هم ممکن است از تأیید درخواست فوق امتناع گردد. این مسئله، دقیقاً به مفهوم غیربدیهی بودن یا «Non-Obvious» اشاره دارد. به عبارت دیگر، یک اختراع خاص، برای آنکه واجد شرایط لازم برای ثبت در سیستم پتنت باشد، باید در مقایسه با دانش پیشین، تغییر و تکاملی شایسته و درخور را معرفی نماید، به طوری که برای فردی با مهارتهای عادی در حوزه اختراع، واضح و بدیهی نباشد. به عنوان مثال، اگر تغییر صورت گرفته، در حد تغییر ابعاد و یا حتی رنگ باشد، از منظر الزام غیربدیهی بودن، مورد تأیید قرار نمیگیرد.
دستورالعمل ارزیابی و تعیین غیربدیهی بودن اختراع که در اواخر سال ۲۰۱۷ میلادی، از سوی «USPTO» انتشار یافته است، بر این اصل تأکید دارد که یک اختراع، باید چیزی بیشتر از تغییرات جزئی در دانش پیشین را به همراه داشته باشد. بر این اساس، ترکیبی از عناصر موجود، با توجه به روشهای شناخته شده قبلی و یا حتی تغییر یکی از عناصر در مجموعهای از عناصر موجود، تنها زمانی میتوانند الزام غیربدیهی بودن را پشت سر گذارند که عملکرد اختراع در مقایسه با نتایج پیشبینی شده از دانش پیشین، متفاوت باشد. بر این اساس، بهبود قابل پیشبینی حاصل از روشها و فناوریهای مشابه که یک فرد متخصص در زمینه مرتبط با اختراع نیز به آنها واقف است، یک ابتکار بدیهی بوده و قابلیت ثبت در سیستم پتنت را نخواهد داشت.
هر چند که بر اساس تعریف، عدم بدیهی بودن، از نگاه یک فرد دارای مهارت عادی تعریف میشود، اما این تعریف، به عنوان روشی عملی برای امتحان این الزام نیست؛ بلکه مرز بدیهی بودن یا دارا بودن گام ابتکاری، توسط ممتحنین اختراع و بر اساس آزمونهای ذهنی، تعیین میگردد. در آمریکا، آزمون «Teaching-Suggestion-Motivation Test» یا «TSM»، یکی از مواردی است که به این منظور مورد استفاده قرار میگیرد. بر اساس این آزمون، به منظور اینکه یک اختراع، بدیهی در نظر گرفته شود، بایستی در دانش پیشین، برخی آموزهها «Teaching»، پیشنهادات «Suggestion» یا انگیزه و محرکها «Motivation»، برای آن وجود داشته باشد. پس یکی از مسائل این است که آیا دانش پیشین، پیشنهاد داده است که با ترکیب برخی عناصر، این ویژگیهای مطلوب فراهم می گردد یا خیر.
نکته مهم در ارزیابی بدیهی یا غیربدیهی بودن اختراع، «تعیین صحیح محتوا و محدوده دانش پیشین»، «تبیین تفاوتها و نقاط تمایز اختراع مدنظر و دانش پیشین» و نیز، «تعیین سطح مهارتهای معمول در دانش پیشین» است. اجازه دهید، بدیهی یا غیربدیهی بودن یک اختراع را با ذکر یک مثال ساده بیان نماییم. فرض کنید که شما یک اختراع جدید، حاصل از ترکیب دو جزء شناخته شده «A» و «B» پدید آوردهاید. «A» و «B»، هر یک به تنهایی با توجه به دانش پیشین، واضح و بدیهی هستند. سؤال کلیدی این است که ترکیب «A+B» نیز به همین اندازه بدیهی است؟ آیا یک فرد با مهارت معمول در زمینه مرتبط با اختراع، ترکیب جدید را واضح و آشکار میداند؟ اگر پاسخ مثبت باشد، اختراع شما نیز بدیهی بوده و قابلیت ثبت در سیستم پتنت را ندارد. البته ارزیابی این مورد، در عمل بسیار دشوار است، چرا که گاهی اوقات، ترکیب چند جزء شناخته شده، به آسانی مشخص نمیکند که چه عملکردی مورد انتظار است. علاوه بر این، برخی ملاحظات ثانویه نیز در ارزیابی الزام غیربدیهی بودن مورد توجه قرار میگیرند که از آن جمله، میتوان به موفقیت تجاری اختراع، رفع نیازها و چالشهای طولانی مدت صنعت، شکست دیگران در ارائه راهحل مشابه، نتایج غیرمنتظره حاصل از اختراع و نیز، شک و تردید متخصصان پیرامون عملکرد آن، اشاره نمود.
غیربدیهی بودن در سیستم پتنت اروپا
بنا به تعریف «EPO»، یک اختراع زمانی دارای گام ابتکاری است که با توجه به حوزه دانشی مرتبط با اختراع، برای فردی که دارای مهارت در آن حوزه است، آشکار و بدیهی نباشد. آشکار بودن، بدین معنا است که سیر معمول پیشرفت و توسعه فناوری را نپیموده و تنها به صورت کاملاً ساده و منطقی، از دانش پیشین پیروی نموده است. به گفته «EPO»، قضاوت پیرامون گام ابتکاری در اختراع، بسیار دشوار است. بسیاری از اختراعاتی که شامل ترکیبی از تجهیزات و اجزای مختلف هستند، شاید در ظاهر امر، یک محصول کاملاً جدید و ابتکاری به حساب آید، اما با دقت در خواص و عملکرد آن، میتوان متوجه شد که با دانستن ترکیب اجزاء، کارکرد فناوری یا محصول توسعهیافته، کاملاً قابل پیشبینی است. در این حالت، اختراع را بدیهی مینامیم. البته، دستورالعمل «EPO» بر این نکته تأکید دارد که اجزای سازنده محصول، ممکن است به گونهای با هم ترکیب شوند که کارکرد محصول نهایی، از مجموع کارکرد پیشبینی شده اجزاء و یا کارکرد قابل انتظار نهایی، بیشتر گردد. در این حالت، اختراع کاملاً غیر بدیهی و واجد شرایط برای احراز گام ابتکاری خواهد بود.
در دفتر ثبت اختراع اروپا، تقریباً همیشه از رویکرد مسئله-راه حل «problem-solution approach»، جهت ارزیابی گام ابتکاری اختراع استفاده میشود که شامل مراحل ذیل است:
- شناسایی نزدیکترین دانش قبلی به اختراع ادعا شده در تقاضانامه: یعنی شناسایی مرجع واحدی که ترکیبی از ویژگیها را افشا نموده است، به صورتی که میتواند به منزله نویدبخشترین نقطه شروع، برای توسعه و رسیدن به اختراع مورد نظر باشد.
- تعیین مشکل فنی عینی: یعنی با توجه به ویژگیهای متمایزی که بین دانش قبلی و تقاضانامه تحت بررسی وجود دارد، مشکل فنی که در اختراع، ادعا به حل موفقیتآمیز آن شده است، مشخص شود.
- بررسی اینکه آیا راه حل ادعا شده برای این مشکل فنی، از دید شخص دارای مهارت، بدیهی است یا خیر.
نکته پایانی که باید بر آن تأکید ویژهای نمود، اشتباه مخترعین و نقش آن در عدم تأیید درخواستهای ثبت اختراع است. هنگامی که بحث جستجوی دانش پیشین به میان میآید، بسیاری از مخترعین، بر این اشتباه رایج اصرار دارند که ایده آنها کاملاً تازه و نوآورانه است. این در حالی است که با یک جستجوی ساده در پتنتهای قبلی، میفهمیدند که ایده یا اختراع آنها، یک نسخه توسعهیافته بدیهی، از نتایج مخترعین قبلی است.