مقدمه
در سالهای اخیر، حقوق مالکیت فکری نقشی اساسی در صنعت مد و رقابت فزاینده بین شرکتهای بزرگ فعال در این حوزه ایفاء نموده است. با توجه به گردش مالی ۲ میلیارد دلاری این صنعت و همچنین پیشرفتهای چشمگیر در زمینه فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICTs)، زنجیره تأمین و لجستیک، رسانههای اجتماعی و ارتقاء فرهنگ خرید، حقوق مالکیت فکری «IP» و محافظت از آنها، به یکی از موضوعات کلیدی صنعت مد بدل شده است. در این نوشتار، سعی خواهد شد تا برخی از مهمترین ابعاد و جنبههای مالکیت فکری در صنعت مد، از زبان «جولی زربو»، مؤسس و سردبیر مجله «The Fashion Law» که یکی از مجلات برجسته در زمینه تحلیل و پیگیری اخبار و تغییر و تحولات صنعت مد است، بررسی و تجزیهوتحلیل گردد. جولی زربو، نقطه نظرات خود پیرامون رشد فزاینده حقوق مالکیت فکری در این صنعت، آخرین احکام و قوانین مرتبط با کپیرایت، علائم تجاری و دیگر انواع «IP» و نیز چالشها و فرصتهای پیش روی صنعت مد در عصر دیجیتال را به اشتراک میگذارد.
مسائل مربوط به مالکیت فکری چگونه صنعت مد را تحت تأثیر قرار میدهد؟
قوانین و مقررات مالکیت فکری، نقشی تعیینکننده در اشاعه و ترویج صنعت مد ایفاء مینمایند. تبلیغات موجود در مسیرهای عبور خود را در نظر بگیرید؛ این طرحهای خلاقانه، بهعنوان فرصتی برای نمایش استعدادها، جلبتوجه رسانهها و ایجاد آگاهی عمومی از نام تجاری طراحان قلمداد میشود. طراحان همچنین میتوانند برای معرفی خود، از فرصت فروش عطرها، لوازم آرایشی یا تیشرتهایی همراه با برچسبی از نام تجاریشان استفاده نمایند. اینجا است که مالکیت فکری، در قالب کپیرایت و یا نشانهای تجاری، بهعنوان یک دارایی کلیدی در کسبوکار مطرح میشود. در آمریکا، اغلب صحبت از قانون کپیرایت بهعنوان منبع اصلی حفاظت از طرحها و مقابله با سوءاستفادههای تجاری در صنعت مد است. این در حالی است که علائم تجاری را میتوان ابزار اصلی حفاظت در این صنعت دانست که میتواند در کوتاهترین زمان و بهصورت کاملاً مؤثر، از دستاوردهای نوآورانه طراحان مد محافظت نماید.
برای ایجاد درک بهتر از تفاوتهای کپیرایت و علائم تجاری در صنعت مد، میتوان به پرونده حقوقی «Star Athletica Vs Varsity Brands» اشاره نمود که تأثیراتی عمیق بر صنعت مد در آمریکا داشته است. این جدال حقوقی که حول محور بندهای قانونی کپیرایت آغاز گردید، به دیوان عالی این کشور نیز کشیده شد. از آنجا که قانون کپیرایت، دارای مجموعه قوانین حمایتی کارآمدی نیست، در کل نمیتوان از کپیرایت بهعنوان ابزار محافظت در محصولاتی نظیر لباسها، کفشها، کیفها و ... انتظار زیادی داشت.
نکته جالبتوجه اینکه فعالان عرصه مد در آمریکا، از دیگر ابزارهای مالکیت فکری بهعنوان یک راهکار پویا و جذاب، جهت حفاظت از محصولات خود بهره میبرند. هماکنون، علیرغم هزینههای بالای پتنتها و همچنین زمان بیشتری که برای ثبت یک پتنت باید گذراند، استفاده از پتنتهای طراحی، با سرعت چشمگیری افزایش یافته است. همچنین، تعداد کسبوکارهای بیشتری، جهت حفاظت از شکل ظاهری و بستهبندی محصولاتشان، اقدام به ثبت نشانهای تجاری مینمایند.
روند بهکارگیری مالکیت فکری در صنعت مد و بهویژه در اقتصادهای نوظهور، به چه صورت است؟
همانطور که اشاره شد، در حال حاضر نوعی روند افزایشی در استفاده از سیستم پتنت (پتنتهای طراحی) و نیز سرمایهگذاری وسیع در استفاده از نشانهای تجاری بر روی لباسهای طراحیشده، به چشم میخورد. این روند، در آمریکا بهشدت محسوس است و با توسعه شبکههای اجتماعی و فراگیر شدن ابزارهایی همچون اینستاگرام، برندهای تجاری میتوانند قابلیتهای خود برای پاسخگویی به نیازهای مشتریان، بهویژه در خصوص متمایزسازی محصولات طراحیشده را افزایش دهند. بدیهی است، این نوع استراتژی، میتواند به شرکتهای فعال در این صنعت کمک نموده تا علاوه بر دستیابی به جنبههای سودآور کسبوکار خود، جلوی بهرهبرداریهای غیرمجاز از نام و نشان تجاری خود را نیز بگیرند. عدم وجود سیستمهای مالکیت فکری، موجب میشد تا به هیچ عنوان، نتوان جلوی این نوع از بهرهبرداریهای غیرمجاز را گرفت و همین عامل، خود بیانگر اهمیت بیش از پیش «IP» در صنعت مد است.
بررسیها نشان میدهد که علاوه بر آمریکا، بهعنوان یکی از پیشتازان حوزه مالکیت فکری در صنایع مختلف و بهویژه صنعت مد، برخی از کشورهای تازه توسعهیافته، همچون کره جنوبی و اقتصادهای نوظهوری مانند چین، هند و برزیل نیز به این سمت حرکت نمودهاند.
تفاوتهای کلیدی بین صنعت مد در اروپا و آمریکا از جنبه مالکیت فکری چیست؟
یکی از تفاوتهای اصلی، این است که در اروپا، برخی قوانین و حقوق مرتبط با طراحیهای ثبتشده و نیز ثبتنشده وجود دارد که این ویژگی، در آمریکا به چشم نمیخورد. مزیتهای ناشی از این قوانین، موجب شده است تا طراحان اروپایی، در مقایسه با طراحان آمریکایی، بتوانند در محیطی ایمنتر و مساعدتر، فعالیت نمایند. علاوه بر این، صنعت طراحی و مد در اروپا، بهطور قابلملاحظهای از صنعت مد در آمریکا قدیمیتر است. وجود قوانین و مقررات مرتبط با حفاظت از مالکیت فکری در این صنعت که برای مدتزمان بسیار طولانی و بهصورت گسترده در این اتحادیه وجود داشته است، یک نکته مثبت برای طراحان اروپایی محسوب میشود.
اگر از منظر تاریخی به تغییر و تحولات صنعت مد، بهویژه بر مبنای حقوق مالکیت فکری بنگریم، میتوان چنین نتیجه گرفت که صنعت مد نیویورک، بهعنوان نمود جدید و مدرن این صنعت، به لطف اخذ مجوزهای بهرهبرداری از طراحان پاریسی برای تولید لباسهای ارزانقیمت کلید خورد که در گذر زمان، نیویورک را به مرکز اخذ مجوز و یا به عبارتی «Fashion Licensing» بدل نمود.
بخش بزرگی از تفاوتهای اروپا و آمریکا در صنعت مد را میتوان به جنبههای تاریخی و مجموعه قوانین مورد استفاده طی سالهای متمادی در اروپا نسبت داد. فرانسه، بهعنوان یکی از نخستین مکانهایی شناخته میشود که در آن طراحیهای مبتکرانه، برای تولید پوشاک جدید انجام پذیرفته است. حفاظت از این طرحهای نوآورانه، یکی از اولویتهای فرانسه از قرن ۱۵ میلادی به این سو محسوب میشود که صنایع طراحی و تولید لباس را مورد حمایت قرار میدهد. این موضوع، در آن زمان در آمریکا موضوعیت نداشت و بهویژه از منظر قانونگذاری، میتوان فرانسه را یکی از کشورهای پیشرو در صنعت مد و حفاظت از آن، با استفاده از سیستمهای مالکیت فکری دانست. حفاظت از طراحیهای خاص و جدید، ابتدا توسط قانون ملی فرانسه تأیید شد (طبق فرمان کنوانسیون ملی فرانسه در ۱۹ جولای ۱۷۹۳) و سپس به واسطه قوانین خاص طراحی در سالهای ۱۸۰۶ و ۱۹۰۹ میلادی، مورد بازبینی قرار گرفت. مجموعه قوانین یادشده، طراحان مد در فرانسه را تحت سطوح بالایی از حفاظت قرار دادند که به شکوفایی هر چه بیشتر صنعت مد در این کشور، کمک شایانی نمود.
آیا میتوانید چند مورد برجسته که بر صنعت مد آمریکا تأثیر گذاشتهاند را معرفی نمایید؟
همانطور که پیشتر اشاره کردم، پرونده «Star Athletic Vs Varsity Brands»، یک نمونه برجسته در این حوزه تا پیش از سال ۲۰۱۷ میلادی محسوب میشود.
یکی دیگر از مثالهای جالبتوجه در این زمینه، مسئله مطرح شده از سوی «کریستین لوبوتین» است که یک طراح فرانسوی کفشهای لوکس بهحساب میآید. وی به دنبال این بود که آیا امکان محافظت از یک رنگ در صنعت مد وجود دارد یا خیر. وی در سال ۲۰۰۸ میلادی، مبتنی بر استفاده از یک رنگ قرمز خاص که در اغلب محصولات خود بکار میبرد، یک نشان تجاری خاص را در دفتر ثبت پتنت و علائم تجاری آمریکا «USPTO» ثبت نمود. در سال ۲۰۱۱ میلادی و با ورود کفشهای برند «YSL» به بازار، که در طیف وسیعی از رنگها و از جمله رنگ قرمز انجام گرفت، لوبوتین به اتهام نقض نشان تجاری، اقدام به ثبت شکایتی علیه شرکت مذکور نمود. «YSL» در واکنش به این شکایت، نشان تجاری مذکور را از نقطه نظر الزام تمایز «distinctiveness» برای ثبت یک علامت تجاری، به چالش کشید و مدعی شد که این رنگ خاص، نسبت به دیگر رنگهای قرمز، قابل تفکیک نبوده و تنها جنبه تزئینی دارد. در نتیجه این شکایت، علامت تجاری مذکور، با محدودیتهایی در آمریکا روبرو شد که به دنبال آن، پروندههای مشابهی نیز در سایر کشورهایی که حفاظت از این علامت تجاری مورد نظر بود، تشکیل شد.
موارد مشابه دیگری نیز در اروپا وجود دارد که یکی از مهمترین آنها، جدال حقوقی یک شرکت تولیدکننده محصولات آرایشی و بهداشتی لاکچری، به نام «Coty»، با پلتفرم های آنلاینی مانند آمازون است. دیوان عالی اتحادیه اروپا، با هدف محفاظت از محصولاتی با ماهیت لاکچری و لوکس، با ایجاد محدودیتهایی برای فروش این محصولات در پلتفرمهایی مانند آمازون، موافقت نمود. مسئله اصلی، در روند بررسی این پرونده، تعیین این امر بود که آیا این محدودیت، متناقض با قوانین رقابتی اروپایی خواهد بود و یا خیر. در نهایت، این برند تجاری، موفق شد تا فروش محصولات خود را در وبسایتهای خردهفروشی، مسدود نماید.
آیا دعاوی قضایی در حوزه مالکیت فکری در صنعت مد بهویژه پیرامون رسانههای اجتماعی و تجارت الکترونیک رو به افزایش است؟
امروزه بسیاری از مردم و اغلب برندها، از رسانههای اجتماعی جهت به اشتراک گذاشتن مطالبی که در آن الزاماً حقوق «IP» رعایت نمیشود، استفاده میکنند. این امر، موجب شده است تا پروندههای متعددی با موضوع نقض حقوق مالکیت فکری و بهویژه کپیرایت تشکیل شود. خصوصاً در مورد استفاده از دامنههای اینترنتی مبتنی بر یک نشان تجاری خاص، نمود این مسئله بیشتر بوده که منجر به نقض حقوق متعلق به برندهای فوق میشود. در سال ۲۰۱۷ میلادی، یک دعوی حقوقی جالب در چین رخ داد؛ طی آن، سه شرکت چینی، به پرداخت مبلغی در حدود ۱.۵ میلیون دلار بابت نقض علامت تجاری «N» متعلق به شرکت «New Balance» محکوم شدند. بنا بر آمار و استانداردهای بینالمللی، بیشترین مجادلات در این زمینه، بین شرکتهای خارجی و چینی و طی فعالیتهای تجاری در بازار این کشور روی میدهد.
با نگاهی به آینده، چاپ سهبعدی و هوش مصنوعی چه تأثیری بر صنعت مد خواهد داشت؟
همزمان با دسترسی بیشتر به فناوری چاپ سهبعدی، خطرات احتمالی در زمینه نقض و تولید غیرمجاز الگوهای محافظتشده توسط کپیرایت و نشان تجاری، بیشتر میشود. بهعنوان مثال، زمانی که لوگوهای سهبعدی، بدون کسب مجوز از صاحبان آن و بهسادگی و با هزینه بسیار کم، از طریق یک دستگاه چاپگر سهبعدی در خانه تولید میشوند، بحث حفاظت از حقوق مالکیت فکری، بسیار مهمتر از پیش خواهد شد.
نکته دیگری که بهشدت توجه من را به خود جلب نموده است، فناوری بلاکچین و قابلیتهای آن در کمک به صاحبان حقوق «IP» است. امروزه، میتوان از این فناوری، بهصورت کارا و کاملاً اثربخش، برای مقابله با نمونههای جعلی در صنعت مد استفاده نمود. مبارزه با کالاهای تقلبی، بهویژه در فضای مجازی، برای برندهای معتبر با صرف هزینه و زمان بسیار زیاد همراه بوده و به نظر میرسد، فرآیندی تمامنشدنی است. من امیدوارم تا فناوریهایی مانند بلاکچین و هوش مصنوعی، بتوانند برای رفع این معضل، راهکارهایی مفیدتر و مقرون بهصرفهتر، پیش پای فعالان صنعت مد بگذارند.