مقدمه
با تغییر و تحول قابل توجه صنایع مختلف که به دنبال گسترده شدن نیازهای انسان رخ داده، نوآوری به اصلی الزامی و مهم تبدیل شده است. اما باید به این نکته مهم توجه داشت که نوآوری محدود به یک صنعت خاص و یا حوزههای محدودی نبوده و تقریباً جایجای زندگی بشر، همراه با نوآوریهای جدید، به شکل قابل توجهی قابل دستکاری و بهبود میباشد. به همین شکل است که از صنعت لوازم الکترونیک گرفته تا صنایع ساخت و تولید و حتی کشاورزی، همه و همه، دستخوش تغییراتی هستند که با توجه به نوآوریهای جدید، شکل گرفتهاند.
به دنبال افزایش نوآوریها، مسئله حفاظت نیز مطرح گردیده و حقوق مالکیت فکری، پا به میدان میگذارند. با توجه به الزامات خاصی که صنایع مختلف برای خود به دنبال دارند، متخصصان مالکیت فکری نیز، فعالیتهای خود را به برخی صنایع خاص محدود میکنند. کریس هالی (Chris Holly)، یک وکیل «IP» مجرب و کارآزموده است که در خصوص اخذ و بهکارگیری حقوق مالکیت فکری در حوزههای کشاورزی، غذا، میکروبیولوژی و فناوریهای زیستی، فعالیت دارد.
هالی، نقطه نظرات جالبی پیرامون ملاحظات فنی و قوانین و مقررات مالکیت فکری مرتبط با روشهای جدید پرورش گیاه و بهطور خاص، فناوری اصلاح ژنی «CEISPR» دارد که در این مصاحبه، به آنها میپردازیم.
نوآوری در گیاهان و بذرها، از طریق روشهای جدیدی مانند اصلاح ژنی، به موضوعی داغ و پرطرفدار بدل شده است. شرکت شما در این حوزه فعالیت میکند و عضوی از پیمان محافظت و نوآوری بذر (SIPA)، بهعنوان یک بازیگر کلیدی در تشویق و ترویج «IP» برای این نوآوریهای نوظهور است. آیا میتوانید کار این پیمان را به اختصار توصیف کنید؟
سازمان تجارت بذر آمریکا (ASTA)، سازمان مادر پیمان محافظت و نوآوری بذر است. این سازمان، یک گروه تبلیغاتی برتر برای نوآوری در حوزه گیاه و بذر به شمار میرود و در این مسیر، پیمان محافظت و نوآوری بذر را میتوان بازوی آموزشی و تبلیغی این سازمان دانست. هدف از این پیمان، آموزش مالکیت فکری و ترویج بهترین اقدامات پیرامون محافظت از نوآوریها در حوزه گیاهان است.
شما به تازگی در کنفرانس «SIPA» به ارائه راهبردهای مالکیت فکری برای محافظت از نوآوری در حوزه گیاهان و نسل جدید فناوریهای پرورشی پرداختید. لطفاً مهمترین نکات این ارائه را بیان کنید.
مواردی که ما از آنها صحبت کردیم، به شرکتها کمک نموده تا بدانند که چگونه سبد مالکیت فکری خود پیرامون نسل بعدی فناوریهای پرورش گیاهان که بیشتر مبتنی بر اصلاح ژنی است را توسعه داده و تقویت نمایند. آنها باید بدانند که از یک نوآوری خاص و دادههای مورد نیاز آن، چگونه میتوان محافظت نمود. این کار، به وکلای مالکیت فکری کمک نموده تا کار خود را به بهترین شکل انجام داده و پوششی گسترده و انحصاری فراهم سازند.
یکی از جنبههای منحصربهفرد در مورد گیاهان، این است که روشهای مختلفی برای محافظت از مالکیت فکری آنها وجود دارد. پتنتهای کاربردی (Utility Patents)، بهعنوان روشی سنتی و رایج است که بسیاری از مردم وقتی به مالکیت فکری و حفاظت از اختراعات فکر میکنند، آنها را به خاطر میآورند. پتنتهای گیاهی (Plant Patents)، مسیر دیگری است که به این منظور قابل استفاده میباشد. این دو نوع محافظت از داراییهای فکری، توسط دفتر ثبت اختراعات و علائم تجاری آمریکا (USPTO) ارائه میشود. همچنین روش سومی هم وجود دارد که گواهی حفاظت از تنوع گیاهی «Plant Variety Protection-PVP» نام دارد که توسط وزارت کشاورزی آمریکا ارائه میگردد.
بنابراین سه روش برای محافظت از نوآوریها در این حوزه وجود دارد که همه آنها با یکدیگر در تعامل هستند و هرکدام مزایا و معایب خاص خود را دارند. در صورتیکه در زمینه پرورش گیاه، چه به صورت سنتی و چه از طریق فناوریهایی مانند اصلاح ژنی فعال هستید، باید به این سه نوع محافظت توجه داشت که البته این کار نیاز به بررسی فکری زیادی دارد.
آیا میتوانید نوآوری در سبزیجات و گیاهانی که از طریق روشهایی مانند اصلاح ژنی ایجاد میشوند را توصیف کنید؟
در سبزیجات، روشهای پرورش گیاه بر اساس انتخاب نشانگرهای مولکولی مورد نظر، با محبوبیت خوبی روبرو است. این مسئله، از آنجا ناشی میشود که در این روشها، مشابه با روشهای سنتی عمل شده و این حس ایجاد میگردد که همان مسیرهای سنتی در حال طی شدن بوده و از هیچ نوع مکانیسم اصلاح ژنی استفاده نمیشود. همچنین در قیاس با روشهای سنتی پرورش گیاهان، قابلیت تفکیک و دانهبندی بیشتری در این روشها فراهم میشود.
در سوی دیگر، باید در نظر داشت که اصلاح ژنی، به تازگی در صنعت سبزیجات ظهور یافته و مردم در این فکر هستند که با توجه به چشمانداز موجود، بایستی با این فناوری چه کار کنند. نوآوریهای زیادی در اصلاح ژنی امکانپذیر است و شرکتهایی استارتآپی زیادی وجود دارند که محصولات خود را هنوز به بازار عرضه نکردهاند. برای مثال، گوجهفرنگیها به شکل سنتی به یکی از دو روش زیر پرورش مییافتند: «گوجهفرنگیهایی با خصوصیات ارثی خاص که به خاطر طعم و مزهای که دارند پرورش یافته و گوجهفرنگیهایی که طوری پرورش داده شدهاند که در فرآیند حملونقل، دوام بیاورند». این در حالی است که اصلاح ژنی، امکان پرورش گوجهفرنگیهایی با طعم خاص و همچنین امکان انتقال مناسب را فراهم میکند.
امروزه، نوآوریهای زیادی در این صنعت رخ میدهد. از لحاظ سبزیجات اصلاح ژنشده تجاری، هیچ محصولی در بازار وجود ندارد که من از آن باخبر باشم، اما محصولات زیادی در خط تولید هستند. به نظر من، چنین مسئلهای تنها نتیجه این واقعیت است که بسیاری از این شرکتها، در مورد نقش اصلاح ژنتیکی تردید یا کنجکاوی دارند (از لحاظ قوانین و مقررات و نگاه مردم). این در حالی است که در حال حاضر، شرایط مقرراتی در آمریکا مناسب و مطلوب است و البته مهمتر از همه، نیاز به نوعی درک عمومی وجود دارد. به این منظور، نیاز به شکلگیری نبردها و حاصل شدن پیروزیهایی است که بتوان اصلاح ژنی را گزینهای رایج و موفق دانست.
آیا مثال خاصی هست که با استفاده از آن بتوان مزایای اجتماعی این فناوریهای پیشرفته را توضیح داد؟
از منظر مصرفکننده، مثال گوجهفرنگی، نمونه خوبی است؛ اما مزایای اجتماعی واقعی اصلاح ژنی، بسیار گستردهتر و کاربردیتر خواهند بود. گونههایی از محصولات مقاوم در برابر خشکسالی، میتواند یک گزینه جالب و اثرگذار باشد. بسیاری از گروههای تحقیقاتی و شرکتها، بر روی پرورش انواع گیاهانی کار میکنند که نسبت به خشکسالی مقاومتر بوده و در شرایط مختلف آب و هوایی (نواحی مختلف اقلیمی)، قادر به ادامه حیات هستند. گیاهانی که نسبت به دماهای بالاتر و مناطق گرمتر مقاوم بوده و آب را به شکل بهینهتری استفاده میکنند. این تأثیرات، میتواند قابلتوجه باشد و اینجاست که تأثیر بشردوستانه اصلاح ژنی احساس میشود.
همچنین، اصلاح ژنی بر مقاومت در برابر بیماری تأثیر زیادی دارد. در بسیاری از گونههای گیاهی (محصولات مختلف کشاورزی)، انواع مختلف پاتوژنهای قارچی و ویروسی وجود دارد. محققین به دنبال کشف روشهایی هستند که با استفاده از اصلاح ژنی، آسیبپذیری این محصولات را نسبت به پاتوژنها کمتر نمایند. تأثیرات قابلتوجه مقاومت در برابر پاتوژنها و تحمل در برابر خشکسالی، به تأمین غذای جهانی بهعنوان یک چالش فزاینده در سالهای آتی، کمک میکند. همچنین، ما سبزیجات جدیدی میخواهیم که مانند مثال گوجهفرنگی، از هر نظر مقاومتر و دارای طعم و خواص بهتری باشند.
آیا مثالی وجود دارد که ریسکها یا نقاط ضعف بالقوه این فناوریها، مانند افزایش استفاده از آفتکش یا حشرهکش و نحوه پرداختن به آنها را بتوانید با آن توضیح دهید؟
وقتی مردم در مورد محصولات مبتنی بر اصلاح ژنی فکر میکنند، بیشتر به یاد مثالهای قدیمی ارگانیسمهای اصلاح ژنتیکی میافتند. تفاوتی بنیادین بین محصولات تراژنی، مانند انواع محصولات شرکت مونسانتو (Monsanto) در اوایل دهه ۹۰ میلادی و فناوریهای اصلاح ژنی فعلی وجود دارد. آن فناوری اولیه، علاوه بر اینکه نحوه کنترلش یک فاجعه عمومی بود، تنها بر افزایش محصول تمرکز داشت و این امکان را برای کشاورز فراهم میکرد تا با پرورش گیاهانی مقاوم در برابر آفتکش، بهرهوری را افزایش دهند. این فناوری، در بخش زیادی از جامعه به خوبی بازاریابی نشد و برداشت منفی زیادی نسبت به این محصولات ایجاد شد. چیزی که اکنون در ارتباط با اصلاح ژنی داریم، بسیار متفاوت است. شما «DNA» خارجی را از گونههای دیگر به گیاه عرضه نمیکنید. شما در عمل صرفاً اصلاح میکنید. «DNA» بومی را که از قبل وجود دارد و شما میتوانستید از طریق پرورش گیاه سنتی به محصول نهایی برسانید، بازنویسی میکنید. انجام این کار از طریق فرآیند سنتی، شاید هزار سال طول کشیده و البته نیازمند شانس زیادی است.
بنابراین، آیا هیچ نقطهضعفی وجود دارد؟ به نظر من، نقاط ضعفی وجود ندارد. هیچ نقطهضعف علمی ثابت شدهای وجود ندارد. البته این نیاز به یک برداشت عمومی دارد. آیا عموم مردم واقعاً این واقعیت را درک میکنند که این محصولات اصلاح ژنی شده، بیشتر شبیه محصولات پرورش یافته به شکل سنتی هستند تا محصولات تراریخته؟ تنها زمان پاسخگو است و به این بستگی دارد که صنعت و دانشمندان، چگونه این موضوع را آموزش و ترویج میدهند.
برای حمایت از نوآوری در این حوزه، چه پیشرفتهایی مرتبط با مالکیت فکری رخ داده است؟
به نظر من، پیشرفتهای مرتبط با مالکیت فکری، دوشادوش پیشرفتهای فناورانه جلو میروند. هنگامیکه فناوری اصلاح ژنی «CRISPR» عرضه شد، در ابتدای امر، درخواست ثبت اختراع و اخذ حقوق مالکیت فکری برای محافظت از آن آغاز گردید. با هر تغییر یا پیشرفت تدریجی که شما در علم مشاهده میکنید، پیشرفت در مالکیت فکری هم طبیعی خواهد بود.
به نظرتان قوانین و مقررات، باعث پیشبرد نوآوری میشوند و یا ممانعت از آن را به دنبال دارند؟ آیا هیچ تفاوتی بین حوزههای مقرراتی آمریکا و کشورها یا نواحی دیگر وجود دارد؟
در حال حاضر، قوانین آمریکا نسبت به محصولات اصلاح ژنیشده بسیار مساعد است. وزارت کشاورزی، در موضعی رسمی اعلام کرده که قصدی برای کنترل گیاهان اصلاح ژنیشده یا هر نوع گیاهی که به شکل غیرسنتی تولید شده است را ندارد. در آمریکا، فضای مساعدی برای ترغیب نوآوری وجود دارد. بهعنوان مقایسه، برای عرضه محصولات تراریخته به بازار، حدود ۱۰ سال طول میکشید تا روال اداری کار را طی کنید. این در حالی است که در حال حاضر، در آمریکا در خصوص محصولات اصلاح ژنی، این مسیر میتواند بین 3 تا 5 سال به طول بیانجامد. بخش زیادی از این تفاوت، به دلیل پیشرفتهای فناورانه است که روال مقرراتی مشابهی ندارند. در آمریکا، قانونگذاران با یک طرح متمرکز بر محصول، به مسئله نگاه میکنند. بنابراین، اگر محصولی از طریق روشهای سنتی تولید میشد، قرار نیست در روشهای جدید، برای آنها مقرراتی جدید وضع شود.
در مقابل، رویکرد اروپاییها بسیار متفاوت است. آنها در عوض قوانین محصولمحور، قوانین فرآیندمحور را مبنا قرار میدهند. دادگاه اروپایی، رأیی صادر نموده که آنها قصد توجه به محصول نهایی را نداشته و شباهت یا عدم شباهت محصولات اصلاح ژنیشده و محصولات تولیدشده به روشهای سنتی، معیار سنجش نخواهد بود. آنها میخواهند فرآیندی که برای تولید محصول نهایی استفاده میشود را بررسی کنند و در صورتی که یک فرآیند اصلاح ژنی بکار گرفته شده باشد، درست مانند محصولات تراریخته با آنها برخورد میکنند. چنین موضعی، به شدت برای این صنعت نامطلوب است، زیرا طرحهای مقرراتی بسیار متفاوتی در دو بازار بزرگ دنیا وجود داشته و مردم (اعم از شرکتها، فناوران، مصرفکنندگان و ...)، در ابهام به سر میبرند.
قطعاً کشورهای آسیایی و بازارهای درحالتوسعه دیگر نیز، از بعد مقرراتی اهمیت مییابند؛ زیرا آنها هم بازارهای عظیمی هستند و تصمیمگیری آنها در خصوص شیوه کنترل محصولات، اهمیت بسیار زیادی دارد. شما نمیخواهید سرمایهگذاری هنگفتی کنید و کل این پول را صرف رساندن آن به یک بازار محدود و تنها در جاهای مشخص نمایید. آمریکا به دلیل قوانین موجود، شاهد تعداد بیشتری از استارتآپهای فعال در این حوزه است و به همین دلیل، نوآوری بیشتری در آمریکا پدید میآید.
برای نوآوران و وضعکنندگان مقررات، چه توصیهای دارید؟
در خصوص سیاستگذاران، من معتقدم که مهمترین چیز، آموزش است. در مورد علم و تفاوت آن نسبت به گذشته، به خودتان آموزش دهید. تفاوت بین تراریختهها و نسل جدید فناوریهای پرورش محصول، مانند اصلاح ژنی را یاد بگیرید. واقعاً با دقت بررسی کنید که تا چه حد تفاوت دارند و آیا کنترل متفاوت محصولات اصلاح ژنیشده، وقتی میتوانیم از طریق پرورش سنتی گیاه به محصولی مشابه برسیم، منطقی است یا خیر. برای وضعکنندگان مقررات، مهمترین چیز این است که آموزش ببینند و وقتی این اتفاق بیفتد، فکر میکنم ما مقرراتی خواهیم داشت که همه از آن راضی هستند.
برای نوآوران، باید در نظر داشت که با توجه به ویژگیهایی که در حال حاضر میتوانیم هدف قرار دهیم، فضایی باز و گسترده فراهم است. ما نباید صرفاً در مورد افزایش بازده محصولات صحبت کنیم. با این ابزارهای اصلاح ژنی جدید، میتوان به هر ویژگی خاصی که یک پرورشدهنده گیاه به آن توجه نشان میدهد، دسترسی داشت. بنابراین، اکنون میتوانیم تغییرات هدفمندی را برای ویژگیهای مختلفی در نظر بگیریم که در گذشته هرگز به آنها فکر نکردهایم و آن ویژگیهای جدید را به بازار عرضه کنیم. نوآوران باید در مورد ویژگیهای جدیدی که در گذشته هرگز در مورد آنها کاری انجام نشده، تفکر خلاقانه را دنبال کنند.