مقدمه
برای اودد شوسیوف (Oded Shoseyov)، بهعنوان یک مهندس مواد که مخترع و کارآفرین سریالی است، طبیعت منبع الهام بوده است. طی سی سال گذشته، او رازهای طبیعت را آشکار نموده تا به موادی مبتنی بر گیاهان جدید و جالب دست یابد؛ موادی که در مقایسه با مواد مصنوعی بر پایه نفت، مزایای قابلتوجهی، مخصوصاً از لحاظ پایداری دارند. در این مصاحبه که در مجله سازمان جهانی مالکیت فکری (WIPO Magazine) انتشار یافته، شوسیوف در خصوص برخی از قابلتوجهترین اختراعات خود بحث میکند.
وی که 62 پتنت به ثبت رسانیده و مؤسس علمی ۱۴ شرکت است، بر اهمیت حقوق مالکیت فکری برای تضمین دسترسی گسترده به مزایای اختراع تأکید دارد. او میگوید: «من بر این باورم که دانشگاهها، این مسئولیت را دارند که فراتر از تدریس و آموزش مهندسین و محققین عمل کنند. ما با کشفیات علمی که داریم، فرصت تأثیرگذاری بر زندگی افراد زیادی را خواهیم داشت».
چطور وارد حوزه نانوفناوری گیاهی شدید؟
من در محیط کشاورزی بزرگ شدم و همیشه به کشاورزی علاقه داشتم. خانوادهام بیش از ۱۳۰ سال در زمینه اداره تاکستانها فعالیت داشتهاند. من در ابتدا شیمی خواندم و سپس به سراغ کشاورزی و زیست مهندسی پروتئینها رفتم. در سال ۱۹۹۰ میلادی، در دانشکده کشاورزی دانشگاه هبرو (Hebrew University)، بهعنوان استاد بیولوژی مولکولی مشغول به کار شدم و هماکنون، یک آزمایشگاه نسبتاً بزرگ را اداره میکنم که دانشجویان زیادی در آنجا بر روی نانوفناوری و مهندسی پروتئینها فعالیت دارند.
گیاهان همیشه در مرکز توجه من قرار داشتند، اما تحقیقاتم، حوزههای پزشکی و صنعتی را نیز در بر میگیرد. برای مثال، سالها است که در حال توسعه روشهایی برای استفاده از ژنهای برگرفته از انسانها، به منظور تولید کلاژن انسانی (Human Collagen) در گیاهان بودهام. من کارم را محدود به گیاهان نمیکنم، اما همیشه برای تولید پروتئین یا ایجاد ترکیباتی با مواد مشتق شده از گیاهان، به سراغ آنها باز میگردم. گیاهان بسیار کارآمدند. آنها همه چیز برای ما تولید میکنند، مانند اکسیژن و منبعی بسیار غنی به شمار میروند.
بهعنوان یک مخترع سریالی با 62 پتنت، چطور اولین بار با سیستم پتنت مواجه شدید؟
داستانش طولانی است. بهعنوان یک محقق جوان، هنگامی که کارم را شروع کردم، تمرکزم بر روی انتشار مقالات علمی و تضمین منصب علمیام بود. اما مدت کمی پس از پیوستن به دانشگاه، در حین صحبت با مؤسس شرکتی که به آن مشاوره میدادم، فهمیدم تا زمانی که برای یافتههایم ثبت اختراع نکردهام، نباید مقالات علمی مرتبط را هم منتشر کنم. علاوه بر این، کمکهزینه قابلتوجهی هم برای این ثبت اختراع دریافت کردم. جالبتر اینکه این قول را دریافت کردم که اگر گواهی ثبت اختراع را دریافت کنم، شرکتی را تأسیس میکند و ۴ درصد سود سهام و سهم منصفانهای از حق امتیاز پتنت را به من میدهد.
برای آن تحقیق، یک پتنت ثبت کردم که در نهایت، منجر به تأسیس شرکت فیوچر ژن (Futuragene) شد. سالها بعد، سوزانو (Suzano)، یکی از بزرگترین شرکتهای کاغذسازی برزیل، این شرکت را در ازای ۱۰۰ میلیون دلار، تحت تملک خود قرار داد. این یک موفقیت بزرگ بود. اما من را متوجه این مسئله کرد که به کمک تحقیقاتم، میتوانم کارهای بیشتری انجام دهم. نیازی نیست که صرفاً به یک مقاله علمی منتهی شود. این اولین مواجهه من با پتنتها و اهمیت آنها برای راه انداختن فعالیتهای اقتصادی بود.
درخواست پتنت مذکور، این امکان را برای ما فراهم ساخت تا رشد گیاهان اوکالیپتوس را برای استفاده در صنعت کاغذ و خمیرکاغذ شتاب دهیم. اینها اولین گیاهان جنگلی تراژنی موجود در بازار بودند که تأییدیه قانونی در برزیل را به دست آوردند. از آن زمان، شرکتهای زیادی تأسیس کردهام که از آن جمله، میتوان به ملودا (Melodea) و کلپلنت (Collplant) اشاره نمود. من در مدیریت روزانه آنها مشارکت ندارم، اما هنوز هم در آنها ایفای نقش میکنم، چه بهصورت مشاور، عضو هیئتمدیره یا سرپرست امور علمی.
آیا اختراعات شما زمینه مشترکی دارند؟
بله؛ همه آنها به علوم مواد و بهویژه بیومواد مرتبط میباشند. بیومواد، نسبت به مواد صنعتی برتری قابلتوجهتری دارند. همانطور که وزیر سابق نفت عربستان سعودی میگوید: «عصر سنگ با کمبود سنگ به پایان نرسید». به شکل مشابه، عصر نفت هم قرار است مدتها قبل از اینکه نفت تمام شود، پایان بپذیرد. برای استفاده از برتری بیومواد، باید بررسی کنید و یاد بگیرید که سیستمهای طبیعی چگونه کار میکنند و برای این کار، مجبور به نوآوری هستید.
طبیعت، میلیونها سال تغییر و تحول برای توسعه مواد کاربردی پایدار را تجربه نموده است. در طول دوره ۲۰۰ ساله شیمی مدرن، دانشمندان نتوانستند چنین کاری را انجام دهند و به همین دلیل است که جزایر جدیدی از پلاستیکها را در اقیانوسها مشاهده میکنیم. بنابراین باید کار متفاوتی انجام دهیم. البته نیازی به اختراع مجدد چرخ نداریم. من همیشه میگویم که اگر میخواهید ایده جدیدی داشته باشید، کتابی قدیمی را باز کنید. این کتاب، در طول سه میلیارد سال تغییر و تحول نوشته شده است و متن آن، «DNA» کل ارگانیسمهای زنده است. تنها کاری که باید انجام دهیم، این است که این کدها را بخوانیم و پیشرفت خود را از آنجا شروع کنیم.
جذابیت کار با بیومواد در چیست؟
استقامت و کارایی بیومواد، از این واقعیت ناشی میشود که آنها خود ساخته شدهاند. ایمپلنتهای مصنوعی که جراحان ارتوپد در بدن انسان قرار میدهند، اغلب موفق نیستند، زیرا ویژگیهای مکانیکی آنها با بافتهای مجاور سازگار نیست. چرا؟ چون خودشان ساخته نشدهاند. هیچکس سر من را نمیگیرد و آن را در گردنم فرو ببرد یا پوست من را نمیگیرد و با چسب به بدنم بچسباند. در طبیعت، هر ارگانیسم زندهای از سلولهایی ساخته میشود که به صورت خودکار ساخته میشوند تا بافتها را ایجاد کنند. این خود زندگی و روشی درست برای ساخت چیزها است.
در مورد نانوکریستالهای سلولزی (CNC) و کاربردهای آنها توضیح دهید.
نانوکریستالهای سلولزی (CNC) فوقالعاده هستند. «CNC»ها از فیبرهای سلولزی به دست میآیند که فراوانترین ماده طبیعت میباشند. «CNC» تقریباً ده برابر استحکام بالاتری نسبت به فولاد دارد که کاربردهای جالب زیادی را برای آن ممکن میسازد. وقتی شما «CNC» را با غلظت سه درصد با آب مخلوط میکنید، به بلورهای مایع تبدیل شده و وقتی شما آن محلول را در هر سطحی مانند کاغذ، پلاستیک و بتن بکار بگیرید، با تبخیر آب، بلورها بر روی سطح تشکیل شده و یک لایه بسیار مستحکم و شفاف ایجاد میکند. این لایه، مانعی برای روغن و اکسیژن ایجاد میکند. از این رو، یک راهکار فوقالعاده برای بستهبندی است. در گذشته، کارتونهای آبمیوه استاندارد از لایههای یک پلیمر (مثلاً پلیاتیلن)، آلومینیوم و مقوا ساخته میشدند. این یک روش بستهبندی بسیار خوب است، اما تجدید پذیر نیست.
یکی از شرکتهای من، ملودیا (Melodea)، یک جایگزین بهتر و ارزانتر را با استفاده از سلولز ۱۰۰ درصد قابل بازیافت توسعه داده است. ملودیا بر مبنای یک فناوری پتنت شده که در آزمایشگاه تحقیقاتی من به دست آمد، تأسیس شده است. این شرکت، «CNC» را طراحی و تولید کرده و با مشتریان همکاری میکند تا کاربردهای متنوعی را توسعه دهند. این مسئله مهم است، زیرا مشتریان درک بهتری از نیازهای خود دارند و البته کانالهایی هم برای بازاریابی در اختیار دارند. برای مثال، ملودیا برای تولید بستهبندیهای زیستی مبتنی بر «CNC» در یک مقیاس صنعتی، با «Holmen AB» سوئد و «Klabin SA» برزیل همکاری دارد.
در واقع، ملودیا و شرکایش، به معضلات زیستمحیطی بزرگی میپردازند، یعنی میلیونها تن زبالهای که هر ساله توسط صنعت کاغذ تولید میشود. اروپا به تنهایی ۱۱ میلیون تن از آن را تولید میکند. برای ملودیا و شرکا، این زبالهها مواد خام ارزشمندی هستند که برای محصولات مصرفی، به بستهبندیهای سازگار با محیطزیست تبدیل میشوند. البته در بستهبندی محصولات غذایی، بنا به دلایل ایمنی، ما از خمیر چوب استفاده میکنیم.
همچنین «CNC» را میتوان برای استحکام منسوجات مورد استفاده قرار داد. در صورتی که یک کاموای پنبهای را بکار بگیرید و آن را با یک لایه نازک از «CNC» بپوشانید، وزن آن تنها یک درصد افزایش پیدا میکند، اما استحکام آن، ۵۰۰ درصد افزایش پیدا میکند. به شکلی مشابه، پوشاندن شیشه با «CNC»، آن را محکمتر نموده و گزینهای مناسب برای ساخت شیشههای سبکوزن و بادوام فراهم میسازد.
طبیعت چه رازهای دیگری را برای شما آشکار کرده است؟
ما همچنین بر روی رسیلین (resilin) کار میکنیم، پروتئینی که به گربهها این امکان را میدهد تا ۲۰۰ برابر قد خود بپرند! این پروتئین، بهترین لاستیک دنیا است. شما آن را در حشرههایی مانند سنجاقک میتوانید پیدا کنید. ما با شرکای مختلفی برای توسعه یک کفش ورزشی با لایه میانی رسیلینی و وسایل الکترونیکی انعطافپذیر مانند صفحهنمایش همکاری داریم. در آینده، میخواهیم از آن برای ساخت لاستیکهای سازگار با محیطزیست استفاده کنیم، اما برای این تولید بزرگمقیاس، هنوز هم نیاز داریم که آن را در گیاهان و با بهرهوری بالا تولید کنیم تا هزینهها کاهش یابد.
کار شما بر روی کلاژن بر پایه گیاه چطور آغاز شد؟
امروزه محصولات جوانسازی پوست، به شدت محبوب شدهاند. شرکتهای فعال در حوزه مراقبتهای فردی، به دنبال جایگزینهای ایمنتر، ارزانتر و کارآمدتری برای کلاژن پستانداران و اسید هیالورونیک (Hyaluronic Acid) بودهاند. به همین دلیل، بررسی کردم که آیا کلاژن در گیاهان میتواند تولید شود. این یک چالش پیچیده بود، زیرا شامل گرفتن پنج ژن انسانی برای ساخت یک پروتئین کارکردی مجزا میشد. من یک مقاله کوتاه در مورد چگونگی انجام آن نوشتم و در نهایت، با پشتیبانی یک مرکز رشد فناوری، این مفهوم را ثابت کرده و یک شرکت تأسیس کردم. شرکت کلپلنت به این صورت متولد شد.
حقوق مالکیت فکری تا چه حد برای شما اهمیت دارد؟
بهعنوان یک دارایی تجاری، حقوق مالکیت فکری به اندازه کارکنان شما اهمیت دارد. با داشتن حقوق مالکیت فکری، شما میتوانید با شرکایی مانند «United Therapeutics» و «3D Systems» کار کنید و چیزهای قابلتوجهی به دست بیاورید. بدون حقوق مالکیت فکری و محافظتی که ارائه میکنند، شرکتهای من آسیبپذیر بوده و در عمل، جذب سرمایهگذار غیرممکن میشود. مانند قوانین و مقررات، حقوق مالکیت فکری هم ابزارهایی ضروری هستند که بدون آنها، ما توانایی خود در حفظ جوامع سالم در این سیاره را از دست میدهیم.
چرا تجاریسازی تحقیقات برای شما اهمیت داشت؟
من بر این باورم که دانشگاهها این مسئولیت را دارند که چیزی فراتر از تدریس و آموزش مهندسین و محققین باشند. با کشفیات علمی که داریم، فرصت تأثیرگذاری بر زندگی افراد زیادی را خواهیم داشت. تجاریسازی و محافظت در قالب حقوق مالکیت فکری، تنها روش برای تضمین تحقق این هدف است.
پروژه بعدی شما چیست؟
من پروژههای متنوعی در آزمایشگاهم در دست دارم که عمدتاً متمرکز بر بهبود سیستمهای گیاهی برای تولید پروتئینهای حیوانی به منظور استفاده در صنایع غذایی و دارویی است. همچنین، ما بیومواد کامپوزیتی جدیدی تولید میکنیم که خواص مکانیکی بسیار بهتری دارند.
بزرگترین الهامبخش شما کیست و چرا؟
لئوناردو داوینچی؛ او برترین مخترع و نوآور چند رشتهای است.
چه توصیهای برای محققین و کارآفرینان جوان و مشتاق دارید؟
از افرادی که نه میگویند، دور شوید. همیشه به دنبال بالاترین اهداف باشید و با افراد باهوش همکاری کنید.