گفتگو با مخترع و کارآفرینی که در ۹ سالگی گل کاشت!

۲۶ اسفند ۱۳۹۹

مصاحبه با ماریسا استرنگ

گفتگو با مخترع و کارآفرینی که در ۹ سالگی گل کاشت!

مقدمه

در کلاس سوم دبستان، دانش‌آموزان معمولاً با ضرب‌و‌تقسیم و خواندن‌و‌نوشتن سر و کار دارند. با این حال، در سال ۲۰۱۱ میلادی، ماریسا استرنگ (Marissa Streng) که دانش‌آموزی ۹ ساله بود، محصولی جالب اختراع کرد. اختراع ماریسا، امکان خشک کردن حیوانات خانگی را پس از استحمام، به‌راحتی فراهم می‌کرد. وی با حمایت والدینش، شروع به یادگیری در مورد الزامات راه‌اندازی و اداره یک کسب‌وکار خانوادگی نمود. مسیر حرکتی ماریسا و موفقیتش، ثابت کرد که وقتی نوبت به اختراع و نوآوری می‌رسد، سن و سال فقط یک عدد است.

در سن بسیار پایین، ماریسا توانست پتنت و نشان تجاری مرتبط با اختراع جالب خود را دریافت کند. وی علاوه بر غلبه به چالش‌هایی که کارآفرینان و مبتکران با آن‌ها روبرو هستند، با مشکلات دیگری هم روبرو بود: «جلب نظر کسانی که به دلیل سن پایین او، در موفقیتش تردید داشتند». ماریسا که هم‌اکنون دانشجوی کالج است، به کمک خشک‌کن سگ خود که «Puff-N-Fluff» نام دارد، یک کارآفرین موفق بوده و الگویی مناسب برای سایر جوانان خلاق به شمار می‌رود.

گفتنی است که ماریسا در سال ۲۰۱۳ میلادی، دستگاه خشک کردن حیوانات خانگی را در سیستم پتنت آمریکا به ثبت رسانید و گواهی ثبت اختراعی به شماره «US 8371246» را هم اخذ نمود. وی همچنین علامت تجاری «Puff-N-Fluff» را ثبت نمود که شماره ثبت آن، «۴۱۸۰۸۲۵» می‌باشد.

در این مصاحبه، نظرات این کارآفرین نوجوان را که با دفتر ثبت اختراعات و علائم تجاری آمریکا (USPTO) در میان گذاشته است، مرور می‌کنیم. وی در خلال صحبت‌هایش می‌گوید: «می‌دانستم که می‌خواهم با این محصول جلوتر بروم. می‌دانستم که واقعاً می‌تواند مرا به پیش ببرد. آن زمان بود که ما تصمیم‌ به شروع گرفتیم و کل فرآیند ثبت پتنت، دریافت نشان تجاری و محافظت از همه چیزهایی را که داشتیم، شروع کردیم».

 

شما وقتی کلاس سوم بودید، «Puff-N-Fluff» را اختراع کردید. می‌توانید کمی در مورد اختراع خود بگویید؟ چه چیزی الهام‌بخش شما در ایجاد آن بود؟

همه چیز از یک پروژه در نمایشگاه علمی آغاز شد. همه ما باید اختراع جدیدی ارائه می‌کردیم که تا قبل از آن وجود نداشت. همه کمی ترسیده بودند و واقعاً نمی‌دانستند که باید چه کنند. من تمرکزم را روی سگم، موجو (Mojo) گذاشتم. می‌دانستم که او کاملاً از حمام کردن متنفر است. او از آب و هر آنچه به آن مربوط بود، متنفر بود. بنابراین، تلاش کردم راهی پیدا کنم که حمام را برای او لذت‌بخش‌تر کند. پس از ایده‌پردازی‌های فراوان، به این فکر کردم که شاید بتوان چیزی ساخت که «موجو» را به سادگی خشک کند. برای خشک کردن سگ، حتماً باید وی را محصور کرد تا کامل خشک شود. من و مادرم، به سراغ چرخ‌خیاطی رفتیم و نمونه اولیه محصول را ساختیم.

در ادامه، اختراع خود را در مسابقه نوآوران جوان دانشگاه فلوریدای جنوبی (University of South Florida) ارائه کردم و توانستم در گروه سنی خودم برنده شوم. از آنجا به بعد، تصمیم به ساخت محصول، ثبت پتنت و سایر موارد گرفتیم.

 

شما در سال ۲۰۱۳ میلادی، گواهی ثبت اختراع خود را دریافت کردید. علاوه بر این، یک نام تجاری تحت عنوان «Puff-N-Fluff» در اختیار دارید. چگونه از حقوق مالکیت فکری و ضرورت آن‌ها مطلع شدید؟

در اولین مسابقه نوآوری در «USF»، فردی به ما نزدیک شد و گفت که این محصولی عالی است و اگر بخواهیم، واقعاً می‌توانیم از آن بهره‌مند شویم. وی گفت که ما می‌توانیم پتنت دریافت کنیم و از ایده خود محافظت کنیم. هنگامی‌که بیشتر در مورد این موضوع فکر کردم، می‌دانستم که می‌خواهم با این محصول بیشتر پیش بروم. وقت آن بود که تصمیم بگیریم و از همان موقع، کل روند ثبت درخواست، دریافت پتنت و نشان تجاری را شروع کردیم.

 

در چه مرحله‌ای از کار، نام محصول را انتخاب کردید؟

من تا زمانی‌که جلب توجهات نسبت به اختراعم را ندیده بودم، نامی برای آن انتخاب نکردم. حدس می‌زدم که این محصول، برای افراد مختلف بسیار متفاوت خواهد بود. یادم می‌آید که تمام خانواده در اتاق نشیمن نشسته بودیم و همه ایده‌های مختلفی را پیشنهاد می‌دادند. ایده خودم را گفتم و ناگهان همه متوقف شدند.

یکی از بزرگ‌ترین دلایل نام‌گذاری «Puff-N-Fluff»، این است که هر زمان سشوار را روشن می‌کنید، پف می‌دهد. من دوست داشتم ویژگی‌های محصولم و نامی که برای آن انتخاب می‌کنم، به هم مربوط باشند. اختراع من پف می‌دهد و از همین رو، نامش را «Puff-N-Fluff» گذاشتم.

 

شروع کارآفرینی شما به‌عنوان یک نوجوان به چه صورت بود؟

پر از یادگیری و البته موانع زیادی که باید آن‌ها را پشت سر می‌گذاشتم. من یک دانش‌آموز بودم و هم‌زمان با مدرسه، کارم را هم پیش می‌بردم. این موضوع، تمام جنبه‌های مختلف زندگیم را تحت تأثیر قرار داد و برای مثال، هنگامی‌که ما کار با جیمی فالون (Jimmy Fallon) یا استیو هاروی (Steve Harvey) را شروع کردیم، مجبور شدم یک هفته از مدرسه مرخصی بگیرم و به لس‌آنجلس ​​بروم. من دریافتم که چگونه می‌توان زمان‌بندی کرد. مدیریت زمان برای من، به معنای توانایی اداره کسب‌وکار بعد از مدرسه بود!

 

به‌عنوان یک مخترع جوان یا یک کارآفرین، با چه چالش‌هایی روبرو شدید؟

بزرگ‌ترین چالش من، افرادی بودند که به من شک داشتند. آن‌ها محصول را می‌دیدند، به آن نگاه می‌کردند و می‌خندیدند. مهم‌ترین چیزی که مانع از باور و ایمان آن‌ها به محصول می‌شد، توضیح آن توسط یک کودک ۹ ساله بود. این یک مانع بزرگ بود و من تلاش می‌کردم تا افرادی را که به من اعتقاد نداشتند، متقاعد کنم تا به من گوش دهند.

طی دو سال گذشته، ما در مورد افرادی که سعی در جعل و کپی «Puff-N-Fluff» داشتند،  با چند مشکل مواجه شدیم. به یاد می‌آورم که اولین بار وقتی یک محصول کپی را دیدم، این حس را داشتم که انگار چیزی خاموش است: چرا این رنگ است؟ این آرم کمی متفاوت به نظر می‌رسد.

آن‌ها حتی عکس من را هم روی جعبه داشتند. من فقط به یاد می‌آورم که این یک احساس عذاب‌آور بود، دیدن شخص دیگری که محصول شما را کپی کرده و حتی عکس خودم را هم روی آن قرار داده است. در این مدت، ما همواره در حال مبارزه با این کارها بوده‌ایم.

 

با نگاه به گذشته که واقعاً باورنکردنی است، به چه چیزی بیش از همه افتخار می‌کنید؟

قطعاً چیزی که من بیش از همه به آن افتخار می‌کنم، اختراع و ساخت محصول است. این اولین چیزی بود که واقعاً ذهنم را به روی هر چیز دیگری که ممکن بود، باز کرد. گام بعدی، تماس جیمی فالون بود که حتی فکر کردم یک تماس جعلی است. تصور این‌که محصولم چیزی است که می‌توان از آن استفاده کرد، بسیار شگفت‌انگیز بود. پس از آن، احتمالاً آخرین چیزی که من بیشتر به آن افتخار می‌کنم، سخنرانی در جمع بوده است. من در چندین رویداد و نمایشگاه تجاری شرکت کرده‌ام و بدیهی است که توانایی صحبت کردن و متقاعد ساختن دیگران را یافته‌ام. توضیح این‌که چرا به محصول من نیاز دارند، قسمت بزرگی از زندگی من بوده است.

 

دیدار با جیمی فالون و استیو هاروی چگونه بود؟

اعصاب خردکن و زیبا؛ من در ابتدا خیلی خیلی عصبی بودم. یادم می‌آید که برای برنامه «Funderdome» استیو هاروی، آن‌ها ما را در یک اتاق انتظار جمع کردند و من برای مدت چند ساعت، در انتظار رفتن روی صحنه بودم. شما هرگز نمی‌دانستید چه زمانی قرار است تماس گرفته شود و ناگهان آن‌ها می‌گفتند: «بسیار خوب، زمان نمایش است» و شما باید از آنجا بیرون رفته و بهترین کاری را که می‌توانید، برای تماشاگران انجام دهید. این روند، بسیار زیبا، شگفت‌انگیز و اعصاب خردکن و بسیار شیرین بود. بدیهی است که مجبور بودم با یک سگ در صحنه کار کنم و این یک مانع بزرگ دیگر بود. البته، «موجو» تمام تلاش خود را انجام داد!

 

آیا مربیانی داشته‌اید که در این راه به شما کمک کرده باشند؟

بدون شک؛ اول از همه، از پدر و مادرم نام می‌برم که در وقوع هر یک از این موارد، سهم بزرگی داشته‌اند. در هر قدم کوچک، آن‌ها همیشه مطمئن می‌شدند که من هم مشارکت خواهم داشت و همیشه در جلسات هستم. این قسمت بزرگی از زندگی من بود و بدون آن، هیچ یک از این‌ها هرگز ممکن نمی‌شد. این‌که آن‌ها مرا وادار به ادامه کار و حفظ و توسعه مهارت‌های نوآورانه و ذهن خلاق کنند، بخش عظیمی از زندگی من بوده است.

من و مادر و پدرم، همه با هم در این کار شرکت داشته‌ایم. مادرم، بسیاری از جزئیات مرتبط با ارسال و حمل‌ونقل، همه ایمیل‌ها و موارد مشابه را اداره می‌کند. ما بسیار نزدیک و با شدت کار کرده‌ایم و بدیهی است که گاهی اوقات، کمی فشار ایجاد می‌کند. اما چیزی که مهم بوده، کاری است که همه با هم انجام می‌دهیم.

همچنین بیشتر معلمان علوم من، به‌ویژه معلم علوم کلاس سوم، سهم بزرگی در این بین داشته‌اند. من او را از همان روز اول به یاد می‌آورم. همه ما سعی در ارائه ایده داشتیم و او کنار من می‌آمد و به همه چیز نگاه می‌کرد و می‌خواست کمک کند. منظورم این است که اگر ما هرگز آن اختراع اولیه را نداشتیم، هیچ یک از این اتفاقات هم رخ نمی‌داد.

 

آیا مخترعین یا کارآفرینان خاصی وجود دارند که شما آن‌ها را تحسین کنید؟

دلیل اصلی علاقه من به کسب‌وکار و کارآفرینی، قطعاً پدرم بوده است. در طول سال‌ها، او همیشه توصیه‌های کوچکی به من داشته و از همین رو، من قاطعانه از پدرم نام می‌برم.

هنگامی که با یک مانع برخورد می‌کنید، هرگز متوقف نشوید، همیشه درخواهید یافت که بعد از آن، باید چه کاری انجام دهید.

 

چه برنامه‌ای برای تحصیل در دانشگاه دارید؟

من به مدرسه کسب‌وکار دانشگاه ایندیانا (Indiana University) می‌روم و در حال حاضر، قصد دارم تا در رشته مدیریت (و یک دوره جانبی روانشناسی) تحصیل کنم. اما مطمئن هستم که این علایق در چهار سال آینده تغییر می‌کنند. با این وجود، من مطمئناً به دنبال کسب‌وکارم هم خواهم بود. که برای مدت طولانی، این کار بخشی از زندگی من بوده است و طبیعتاً، مسیری بدون آن را نمی‌توانم تصور کنم.

 

در ۵ یا ۱۰ سال آینده، خود را کجا می‌بینید؟

من دوست دارم که طی ۱۰ سال آینده، شرکت خودم را اداره کنم و یا در نقطه آغاز ایجاد یک کسب‌وکار باشم. بدیهی است که فقط باید منتظر بمانم و ببینم چه اتفاقی می‌افتد.

 

به‌عنوان یک دانشجو، به چه موضوعاتی علاقه‌مند هستید؟

من همیشه علاقه زیادی به دوره‌های علوم داشته‌ام. بنابراین، طی دو سال گذشته در دبیرستان، به زیست‌شناسی و میکروب‌شناسی و آزمایشگاه‌های مرتبط با این حوزه‌ها، بسیار علاقه‌مند شده‌ام. همچنین، من واقعاً به کارهای هنری سرامیک علاقه‌مند بودم و به همین دلیل، بعد از مدرسه یا تمرینات فوتبال، اوقات فراغت خود را صرف کار روی قطعات مختلف سرامیکی کرده‌ام.

 

چه توصیه‌ای به مخترعان جوان دیگر دارید؟

شاید جمله‌ای کلیشه‌ای باشد، اما هرگز تسلیم نشوید. حتی اگر با بازخوردهای منفی از سوی افراد دیگر مواجه شدید، هرگز متوقف نشوید. شما همیشه درخواهید یافت که بعد از آن، چه کاری باید انجام بدهید.

ایجاد هرگونه خلاقیت از طریق تلاش برای خلق و توسعه اختراعات، مسیری بزرگ است و همان‌طور که جوانان می‌توانند شروع کنند، باید آن‌ها را تشویق کرد. نباید همه چیز را سیاه و سفید کرد. در عوض، می‌توان آن‌ها را تشویق کرد که به چیزی غیرمعمول فکر کنند، به چیزی تصادفی که می‌تواند ایده‌های جدیدی پدید آورد.

گفتگو با یک مخترع و کارآفرین حوزه زیست‌فناوری

گفتگو با یک مخترع و کارآفرین حوزه زیست‌فناوری

گفتگو با یک مخترع و کارآفرین حوزه زیست‌فناوری

۲۰ مهر ۱۴۰۰

مصاحبه با سانگیتا باتیا

گفتگو با یکی از مخترعین سریالی «IBM»

گفتگو با یکی از مخترعین سریالی «IBM»

گفتگو با یکی از مخترعین سریالی «IBM»

۱۶ شهریور ۱۴۰۰

مصاحبه با سوزان کیوهان

تردیدهایت را کنار بگذار: گفتگویی با مخترع اترنت

تردیدهایت را کنار بگذار: گفتگویی با مخترع اترنت

تردیدهایت را کنار بگذار: گفتگویی با مخترع اترنت

۱۲ مرداد ۱۴۰۰

مصاحبه با باب متکالف

گفتگو با یک استاد دانشگاه که به دنبال پایان‌نامه‌های کسب‌وکاری است!

گفتگو با یک استاد دانشگاه که به دنبال پایان‌نامه‌های کسب‌...

گفتگو با یک استاد دانشگاه که به دنبال پایان‌نامه‌های کسب‌وکاری است!

۱۵ تیر ۱۴۰۰

مصاحبه با کوئلبوگیل شرلی موتائونگ

گفتگو با دختری رنگین پوست که مخترع و مربی کودکان برای اختراع است!

گفتگو با دختری رنگین پوست که مخترع و مربی کودکان برای اخت...

گفتگو با دختری رنگین پوست که مخترع و مربی کودکان برای اختراع است!

۲۵ خرداد ۱۴۰۰

مصاحبه با آرلین سایمون

چالشی دانشجویی که آغاز یک کسب‌وکار نوآورانه را به دنبال داشت!

چالشی دانشجویی که آغاز یک کسب‌وکار نوآورانه را به دنبال د...

چالشی دانشجویی که آغاز یک کسب‌وکار نوآورانه را به دنبال داشت!

۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۰

مصاحبه با جیسون کانگ

مخترع نوجوانی که از زخم‌های دست پدرش ایده گرفت!

مخترع نوجوانی که از زخم‌های دست پدرش ایده گرفت!

مخترع نوجوانی که از زخم‌های دست پدرش ایده گرفت!

۲۴ فروردین ۱۴۰۰

مصاحبه با آر جی بتز

فراتر از نوبل: گفتگو با اولین زن آمریکایی برنده نوبل شیمی

فراتر از نوبل: گفتگو با اولین زن آمریکایی برنده نوبل شیمی

فراتر از نوبل: گفتگو با اولین زن آمریکایی برنده نوبل شیمی

۲۶ بهمن ۱۳۹۹

مصاحبه با فرانسیس آرنولد

گفتگو با مخترعی که مزارع انبه را زیر و رو کرد!

گفتگو با مخترعی که مزارع انبه را زیر و رو کرد!

گفتگو با مخترعی که مزارع انبه را زیر و رو کرد!

۲۳ دی ۱۳۹۹

مصاحبه با رامون باربا

گفتگویی با مشاور مالکیت فکری شرکت جنرال الکتریک

گفتگویی با مشاور مالکیت فکری شرکت جنرال الکتریک

گفتگویی با مشاور مالکیت فکری شرکت جنرال الکتریک

۱۸ آذر ۱۳۹۹

مصاحبه با کارل هورتون