تردیدهایت را کنار بگذار: گفتگویی با مخترع اترنت

۱۲ مرداد ۱۴۰۰

مصاحبه با باب متکالف

تردیدهایت را کنار بگذار: گفتگویی با مخترع اترنت

مقدمه

باب متکالف (Bob Metcalfe)، با الهام از پدر و معلم علوم کلاس هشتم خود، علاقه‌اش به علم و مهندسی را کشف کرد. وی در دوران بزرگسالی، کمی جدی‌تر به سراغ علائق خود رفت، تصمیمی که نتیجه‌ای خیره‌کننده در پی داشت. باب تصمیم گرفت تا تعداد سیم‌های مورد نیاز برای اتصال کامپیوترهای اداری به چاپگرها و اینترنت را به حداقل برساند. او در سال ۱۹۷۳ میلادی، راه‌حل پیشنهادی خود را در قالب ایده اترنت (Ethernet) معرفی نمود. در این مصاحبه که از سوی دفتر ثبت اختراعات و علائم تجاری آمریکا (USPTO) با این مخترع بزرگ انجام گرفته، وی از سفر طولانی و موفق خود برای توسعه، حفاظت و تجاری‌سازی اختراعش می‌گوید. وی در بخشی از این مصاحبه تأکید می‌کند: «سالیانه میلیاردها اترنت در همه جا مورد استفاده قرار می‌گیرد، میلیاردها! هواپیماهای F16 هم درون خود اترنت دارند، ایستگاه فضایی بین‌المللی هم از اترنت استفاده می‌کند. هر بار که به یک استارت‌آپ می‌روم، اولین چیزی که به دنبال آن می‌گردم، همه اترنت‌های موجود در آنجا است».

 

تصور جهان بدون اترنت دشوار است. یک کابل منفرد که به سرعت و با کمترین هزینه، اتصال کامپیوترها را در هر شکل و اندازه ممکن می‌سازد. چه چیزی شما را به سمت این مسئله و حل آن سوق داد؟

اختراع اترنت، در نتیجه تلاش برای حل یک مشکل در مرکز تحقیقات زیراکس حاصل شد. در سال ۱۹۷۲ (یا ۱۹۷۳) میلادی بود که تصمیم گرفتیم تا روی هر میز، ۳ کامپیوتر قرار دهیم. مشکلی که می‌خواستم حل کنم، این بود که چگونه همه این کامپیوترها را به چاپگر و اینترنت متصل کنیم؟

 

آیا یک لحظه الهام‌بخش داشتید؟ ایا می‌توانید صحنه‌ای را توصیف کنید که موفق به حل مشکل شدید؟

اترنت در یادداشتی معرفی شد که من در تاریخ ۲۲ می ۱۹۷۳ میلادی نوشتم. تقریباً سه سال بود که روی اینترنت کار می‌کردم، مفهومی که آن زمان «ARPANET» نامیده می‌شد. اترنت، یک شبکه محلی سوئیچ شده است. رویکرد خاصی که ما انتخاب کردیم، این بود که تعداد سیم‌ها را به حداقل برسانیم. تمام فناوری‌های قبلی شبکه، از سیم‌های زیاد و با اتصالات پیچیده استفاده می‌کردند. بنابراین، هدف ما این بود که تا می‌شود سیم‌های کمتری داشته باشیم و تمامشان را به یک سیم کاهش دهیم.

البته در آن زمان یک شبکه دیگر به نام «Aloha Network» هم در دانشگاه هاوایی وجود داشت. یک شبکه رادیویی بدون سیم که فقط با سرعت ۴۸۰۰  بیت در ثانیه کار می‌کرد. این شبکه به اندازه کافی سریع نبود. از طرف دیگر، مودم‌ها به اندازه کامپیوترهای شخصی، بزرگ و گران بودند و عملاً استفاده از رادیو در سال ۱۹۷۳ عملی نبود. ما مجبور شدیم «Wi-Fi» را برای ۲۵ سال به تعویق بیندازیم، زمانی که تراشه‌ها به سمتی توسعه یافتند که حتی همان یک سیم هم از طریق ارتباطات بی‌سیم حذف شد.

سیمی که برای اترنت استفاده کردیم و آن را «Ether» نامیدیم، یک کابل بزرگ و ضخیم نیم اینچی بود که از راهرو عبور کرده و سپس به کامپیوترهای شخصی در هر دفتر اتصال می‌یافت. تنها یک مشکل باقیمانده بود: چگونه این کامپیوترها، کابل را به اشتراک می‌گذارند؟ شاید این همان لحظه الهام‌بخش باشد. من به‌طور تصادفی مقاله‌ای را از دانشگاه هاوایی خواندم که در آن، نورم آبرامسون (Norm Abramson) در مورد اشتراک کانال رادیویی در شبکه رادیویی هاوایی توضیح می‌داد. ایده اصلی از آنجا گرفته شد و در اترنت هم از همین روش به اشتراک‌گذاری استفاده شد؛ کامپیوترهای متصل، بسته داده را ارسال نموده و اگر بسته موفقیت‌آمیز ارسال شود، که خوب خواهد بود. اما اگر ایستگاه دیگری هم در تلاش باشد، دو ایستگاه یک عدد تصادفی را انتخاب کرده و دوباره سعی می‌کنند. هدف از این فرآیند انتقال تصادفی، جلوگیری از برخورد مکرر انتقال‌ها و دستیابی به اشتراک کابل می‌باشد.

از این منظر، لحظات الهام‌بخش اترنت، وام گرفتن از ایده‌های دیگری بود که عملیاتی شده بود.

 

آیا زمان خاصی را به یاد می‌آورید که احساس شکست کنید یا واقعاً با جنبه‌ای از اختراع به مشکل برخورده باشید؟

از آنجا که «IBM» و جنرال موتورز با اترنت مخالفت کرده و هر دو بر فناوری اختصاصی شبکه خود تأکید داشتند، حملات به اترنت در طی ۱۰ سالی که برای تبدیل آن به یک استاندارد تلاش کردیم، بسیار سخت بود. حتی زمانی را به یاد می‌آورم که دیو باگز (Dave Boggs)، همکار من در پروژه توسعه اترنت که نامش در اسناد ثبت اختراع هم وجود دارد، این حرف خنده‌دار را زد: «اترنت از نظر تئوری کار نمی‌کند، فقط از نظر عملی کارآمد است».

مرتباً تئوری‌هایی مطرح می‌شد که اثبات کند اترنت کار نمی‌کند، اما ما هزاران مورد از آن را راه‌اندازی کردیم و آن‌ها بسیار خوب کار می‌کردند.

 

کمی از کودکی خود بگویید. آیا شخص یا تجربه خاصی وجود داشت که برای اولین بار علاقه شما به علم و فناوری را برانگیزد؟

پدر من یک تکنسین آزمایشگاه بود. او مهندس نبود، اما در زیرزمین خانه، تعداد زیادی پیچ و مهره وجود داشت که از محل کارش آورده بود. او به من در ساخت قطار کمک کرد و بعد، یک قدم جلوتر رفتیم. ما از تجهیزاتی که پدرم به خانه آورده بود، برای ساختن یک سیستم کنترل با کلیدهای ضامن و چراغ‌های نئون و رله‌هایی برای کنترل قطارها استفاده کردیم. سپس در کلاس هشتم، معلم علوم من، آقای لستر گوسیر (Lester Gosier)، من را متقاعد کرد که سوئیچ‌های ضامن و چراغ‌ها و رله‌ها را بردارم و به کمک آن‌ها، یک کامپیوتر بسازم. البته واقعاً یک کامپیوتر نبود، یک جعبه بزرگ بود که می‌توانست هر عددی را بین ۱، ۲ و ۳، به هر عدد دیگری بین ۱، ۲ و ۳ اضافه نموده و جمع آن‌ها که عددی بین ۲ تا ۶ می‌شد را به دست آورد. این به نوعی آغاز کار من بود.

چند سال پیش، من به تالار مشاهیر دبیرستان «Bay Shore» رفتم. ناگهان از ما خواسته شد که برای ورود به تالار مشاهیر، دو دقیقه سخنرانی کنیم. اصلاً آمادگی نداشتم، اما من تصمیم گرفتم از دو دقیقه خودم برای تقدیر از معلم و پدرم استفاده کنم. بعد از پایان سخنانم، همه مخاطبین به گوشه سالن نگاه می‌کردند و هنگامی که من هم آنجا را نگریستم، آقای گوسیر را بر روی یک صندلی چرخ‌دار دیدم.

 

چه داستان شگفت‌انگیزی؛ این فوق‌العاده است!

سال ۱۹۵۹ میلادی بود که من آن کامپیوتر کوچک را در کلاس علوم سال هشتم ساختم. حتی نمره‌ای که به من داده شد هم، هنوز یادم هست: «A+++». من باید بابت موفقیت‌هایم در سال‌های بعد، از آقای گوسیر تشکر کنم.

 

آیا می‌توانید کمی در خصوص نقشی که پتنت و مالکیت فکری در طول زندگی حرفه‌ای شما ایفا نموده، صحبت کنید؟

اولین تعامل من با سیستم پتنت، مجموعه گواهی‌های ثبت اختراعی بود که زیراکس در اختیار داشت و آن‌ها را قادر به استخدام من به‌عنوان یک محقق نمود. مرکز تحقیقات زیراکس، از طریق مالکیت بر این اختراعات و سود حاصل از آن‌ها فعالیت می‌کرد.

به محض این‌که اترنت عملیاتی شد، زیراکس طبق روال رایج خود، یک وکیل فرستاد تا ببیند آیا چیز قابل ثبتی وجود دارد یا خیر؟ نام این وکیل، جان چاپمن (John Chapman) بود. ما با همکاری هم، درفت ثبت اختراع را تهیه کردیم. در واقع، ما چهار پتنت به ثبت رسانیدم. یکی از آن‌ها به نوعی پتنت اصلی و سه مورد دیگر، پتنت‌های جانبی برای حفاظت از اختراع اترنت محسوب می‌شد. نام من در تمامی این چهار پتنت آمده است، اما ترکیب دیگر مخترعین در هر یک از آن‌ها متفاوت است.

پس از این‌که گواهی ثبت اختراع صادر شد، تصمیم گرفتیم تا اترنت را به یک استاندارد صنعت تبدیل کنیم. «IEEE» (انستیتو مهندسین برق و الکترونیک)، فعالیت‌هایی در زمینه ایجاد استاندارد داشت. از همین رو، ما در آنجا پروژه‌ای به نام «IEEE Project 802» ایجاد کردیم که هدف نهایی آن، استاندارد کردن اترنت برای استفاده توسط همه تولیدکنندگان بود. «IEEE» به سختی با زیراکس وارد مذاکره شد و اعلام کرد: «ما اترنت شما را استاندارد نمی‌کنیم، مگر اینکه موافقت خود را برای صدور مجوز بهره‌برداری از پتنت با هزینه اسمی مشخص اعلام کنید».

بنابراین، پتنت دو کار انجام داد: اول این‌که به همه ما آزادی عمل داد. ما نمی‌خواهیم افرادی وارد شوند و ما و فعالیت‌هایمان را مسدود کنند. از طرف دیگر، زیراکس و «IEEE» اصلاً تمایلی به همکاری با هم نداشتند و این مجوز بهره‌برداری از پتنت بود که توانست استاندارد شدن اترنت را تسهیل کند.

واژه «اترنت» که در یادداشت خود در ۲۲ می ۱۹۷۳ استفاده کردم، تبدیل به یک علامت تجاری شد. وقتی تصمیم بر این شد که اترنت محصولی از شرکت زیراکس باشد، نام آن را تغییر دادند و آن را سیم زیراکس (Xerox Wire) نامیدند. حتی یک سری تبلیغ تلویزیونی ساخته شد و از این نام جدید برای معرفی محصول استفاده شد. بعدها وقتی صنعت را متقاعد کردیم که اترنت را استاندارد کند، آن‌ها گفتند: «ما آن را استاندارد خواهیم کرد، اما اسم آن را سیم زیراکس نمی‌گذاریم». در آن زمان، این سؤال مطرح شد که آن را چه بنامیم؟ یک نفر اشاره کرد که اترنت علامت تجاری شرکت زیراکس است. بنابراین همه ما توافق کردیم که به نام قدیمی برگردیم و در آن زمان بود که زیراکس علامت تجاری اترنت را دوباره به تبلیغات عمومی خود بازگرداند. این فناوری، مجدداً به اترنت معروف شد و امروزه هم، با همین نام شناخته می‌شود.

 

با توجه به تجربیات خود، چه توصیه‌ای به سایر نوآوران دارید؟

نوآوری مسئله بسیار مهمی است. به تجربه من، استارت‌آپ‌ها ابزاری بسیار مؤثر برای نوآوری هستند. اما استارت‌آپ‌ها آسیب‌پذیرند. بنابراین آن‌ها به هر ابزاری که می‌توانند به‌دست آورند، نیاز دارند و این شامل پتنت هم می‌شود. توصیه من این است: آنچه را که می‌توانید به ثبت برسانید، به سرعت انجامش دهید.

 

بعضی‌ها به راحتی اختراع می‌کنند و برای دیگران این کار چالش‌برانگیزتر است. به نظر شما برای تبدیل شدن به یک مخترع موفق چه کاری لازم است؟

شما باید چیزی را بدانید، چیزی که من به دانشجویان در آرزوی راه‌اندازی یک کسب‌وکار جدید هم می‌گویم: شما چه چیزهایی می‌دانید؟ چه می‌دانید که دیگران نمی‌دانند؟ آیا واقعاً ارزشمند است؟

 

با نگاهی به تأثیر اختراع خود، به چه چیزی بیشتر افتخار می‌کنید؟

سالیانه میلیاردها اترنت مورد استفاده قرار می‌گیرد، میلیاردها! اترنت در همه محصولات و همه جا وجود دارد، از «F16» گرفته تا ایستگاه فضایی بین‌المللی. هر بار که به یک استارت‌آپ می‌روم، اولین چیزی که به دنبالش می‌گردم، اترنت‌های موجود در آن است. حدس من این است که مردم حول اترنت، کارهای جدید و شگفت‌انگیزی ایجاد می‌کنند.

اترنت فقط اتصال اصلی را فراهم می‌کند و این کار را واقعاً سریع، ارزان و به روشی استاندارد انجام می‌دهد. در کنار این امتیازات، افراد دیگر آن را بر می‌دارند و می‌روند و کارهای شگفت‌انگیزی با آن انجام می‌دهند. نگاه کردن به داخل جعبه مخفی و دیدن کابل اترنت در آنجا بسیار خوشحال‌کننده است.

گفتگو با یک مخترع و کارآفرین حوزه زیست‌فناوری

گفتگو با یک مخترع و کارآفرین حوزه زیست‌فناوری

گفتگو با یک مخترع و کارآفرین حوزه زیست‌فناوری

۲۰ مهر ۱۴۰۰

مصاحبه با سانگیتا باتیا

گفتگو با یکی از مخترعین سریالی «IBM»

گفتگو با یکی از مخترعین سریالی «IBM»

گفتگو با یکی از مخترعین سریالی «IBM»

۱۶ شهریور ۱۴۰۰

مصاحبه با سوزان کیوهان

گفتگو با یک استاد دانشگاه که به دنبال پایان‌نامه‌های کسب‌وکاری است!

گفتگو با یک استاد دانشگاه که به دنبال پایان‌نامه‌های کسب‌...

گفتگو با یک استاد دانشگاه که به دنبال پایان‌نامه‌های کسب‌وکاری است!

۱۵ تیر ۱۴۰۰

مصاحبه با کوئلبوگیل شرلی موتائونگ

گفتگو با دختری رنگین پوست که مخترع و مربی کودکان برای اختراع است!

گفتگو با دختری رنگین پوست که مخترع و مربی کودکان برای اخت...

گفتگو با دختری رنگین پوست که مخترع و مربی کودکان برای اختراع است!

۲۵ خرداد ۱۴۰۰

مصاحبه با آرلین سایمون

چالشی دانشجویی که آغاز یک کسب‌وکار نوآورانه را به دنبال داشت!

چالشی دانشجویی که آغاز یک کسب‌وکار نوآورانه را به دنبال د...

چالشی دانشجویی که آغاز یک کسب‌وکار نوآورانه را به دنبال داشت!

۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۰

مصاحبه با جیسون کانگ

مخترع نوجوانی که از زخم‌های دست پدرش ایده گرفت!

مخترع نوجوانی که از زخم‌های دست پدرش ایده گرفت!

مخترع نوجوانی که از زخم‌های دست پدرش ایده گرفت!

۲۴ فروردین ۱۴۰۰

مصاحبه با آر جی بتز

گفتگو با مخترع و کارآفرینی که در ۹ سالگی گل کاشت!

گفتگو با مخترع و کارآفرینی که در ۹ سالگی گل کاشت!

گفتگو با مخترع و کارآفرینی که در ۹ سالگی گل کاشت!

۲۶ اسفند ۱۳۹۹

مصاحبه با ماریسا استرنگ

فراتر از نوبل: گفتگو با اولین زن آمریکایی برنده نوبل شیمی

فراتر از نوبل: گفتگو با اولین زن آمریکایی برنده نوبل شیمی

فراتر از نوبل: گفتگو با اولین زن آمریکایی برنده نوبل شیمی

۲۶ بهمن ۱۳۹۹

مصاحبه با فرانسیس آرنولد

گفتگو با مخترعی که مزارع انبه را زیر و رو کرد!

گفتگو با مخترعی که مزارع انبه را زیر و رو کرد!

گفتگو با مخترعی که مزارع انبه را زیر و رو کرد!

۲۳ دی ۱۳۹۹

مصاحبه با رامون باربا

گفتگویی با مشاور مالکیت فکری شرکت جنرال الکتریک

گفتگویی با مشاور مالکیت فکری شرکت جنرال الکتریک

گفتگویی با مشاور مالکیت فکری شرکت جنرال الکتریک

۱۸ آذر ۱۳۹۹

مصاحبه با کارل هورتون