گفتگو با یکی از مخترعین سریالی «IBM»

۱۶ شهریور ۱۴۰۰

مصاحبه با سوزان کیوهان

گفتگو با یکی از مخترعین سریالی «IBM»

مقدمه

گزارش‌های دفتر ثبت اختراعات و علائم تجاری آمریکا (USPTO) نشان می‌دهد که زنان از نظر فعالیت‌های ثبت اختراع در اقلیت قرار دارند. این موضوع، ریشه در مجموعه‌ای از عوامل مختلف، از جبر تاریخی و جغرافیایی ناشی از سال‌ها تبعیض علیه زنان گرفته تا فضای خاص حوزه علم و فناوری دارد. با این وجود، در طول تاریخ شاهد زنان مخترع زیادی بوده‌ایم و در این خصوص، استثناهایی هم در بین زنان مخترع به چشم می‌خورد. یکی از این زنان موفق، سوزان کیوهان (Susann Keohane) است که با بیش از دو دهه فعالیت در حوزه مهندسی، نزدیک به 200 ثبت اختراع داشته است. کیوهان که رهبری تحقیقات جهانی شرکت «IBM» در حوزه نوآوری‌های مرتبط با سالمندان را بر عهده دارد، نمونه‌ای برجسته از مشارکت زنانه در «STEM» (علم، فناوری، مهندسی و ریاضیات) محسوب می‌شود.

در این مصاحبه که از سوی «USPTO» ترتیب داده شده، کیوهان از علاقه‌مندی ذاتی خود به نوآوری، ریاضیات و مهندسی و همچنین نقش مالکیت فکری در فضای کسب‌وکار می‌گوید.

 

نوآوری عمدتاً ناشی از شناسایی مشکلی است که باید حل شود. کمی در مورد نحوه شناسایی مشکلی که روی آن تمرکز کرده‌اید، صحبت کنید.

دسترسی به فناوری برای افراد دارای معلولیت، موضوعی بود که به مدت ۱۲ سال مورد توجه من قرار داشت. این‌که چگونه فناوری می‌تواند توانایی افراد را افزایش دهد، چگونه می‌تواند راحتی آن‌ها را به دنبال داشته باشد و چگونه با استفاده از آن، می‌توانند زمان بیشتری را برای لذت بردن از چیزهایی بگذرانند که دوستشان دارند. من این موضوع را به‌عنوان راهی برای تصور جهان ذهنی خود در نظر می‌گیرم. از این منظر، بسیاری از نوآوری‌ها و ایده‌های من، ناشی از نیازهای کاربران است. چگونه می‌توانیم چیزی را برای تجربه بهتر کاربر یا کسی که با وضعیت امروز فناوری دست و پنجه نرم می‌کند، بهتر کنیم؟

 

چگونه این نقاط درد (مشکل) را در بین کاربران خود پیدا می‌کنید؟

فقط کافی است که در این دنیا قدم بزنید. دیشب با دختر ۱۰ ساله‌ام در مورد پتنت صحبت می‌کردم. او در آشپزخانه برای رسیدن به مایکروفر تلاش می‌کرد، زیرا دستگاه بالای اجاق گاز قرار داشت و دستش به آن نمی‌رسید. او می‌گفت: «ای کاش می‌توانستم فقط یک دکمه را فشار دهم و مایکروفر به قد من می‌رسید». در جواب گفتم: «این ایده خوبی است سیلویا. آیا بهتر نبود از فناوری مادون قرمز یا صحبت کردن برای این کار استفاده کنی تا حتی نیاز به فشردن دکمه هم نداشته باشی؟». او گفت: «بله، این عالی به نظر می‌رسه». درست در همان لحظه و همراه با کودک ۱۰ ساله من، یک نقطه درد شناسایی شد. ما تنها در مورد این بحث کردیم که چه چیزی می‌تواند تعامل وی با دستگاه و نحوه استفاده از آن را آسان‌تر کند.

 

این شگفت‌انگیز است. چگونه وارد این حوزه شدید؟ آیا شما هم یک داستان جالب برای نحوه مخترع شدن خود دارید؟

من زمانی فهمیدم می‌توانم مخترع باشم که وارد دفتر ندیم مالک (Nadeem Malik)، سرپرست خود در «IBM» شدم. روی دیوار اتاقش یک پرونده ثبت اختراع نصب کرده بود. من از وی پرسیدم شما یک پتنت دارید؟ او در جواب گفت: «بله، من یک مخترع هستم». برایم جالب بود و به همین دلیل ادامه دادم که چگونه پتنت گرفتید؟ چگونه می‌توانم ثبت اختراع داشته باشم؟ چه مواردی را می‌توانیم ثبت کنیم؟ چطور…؟

او را با رگباری از سؤالات بمباران کردم و آنچه از آن مکالمه نتیجه شد، این بود که می‌توانم ایده‌ای را ارائه دهم که قابل ثبت باشد. وی راهنمایی‌هایی در مورد این‌که ایده‌های قابل ثبت کدامند، تازگی و جدید بودن اختراع به چه معنا است، دانش پیشین چیست و ... ارائه داد. درست است که او روند کار را برایم توضیح داد، اما مهم‌ترین چیزی که از آن پرسش و پاسخ به دست آمد، این بود که من نیز می‌توانم مخترع باشم!

 

اگر شخصی را پیدا کنید که بتواند در ثبت اختراع و نوآوری به شما راهنمایی کند، واقعاً موفقیت شما  آغاز می‌شود.

 

چرا دریافت پتنت برای شما بسیار مهم بود؟

اجازه دهید به عقب بازگردم. من در فلوریدا بزرگ شدم و شاید شما این را نمی‌دانید، اما هنری فورد و توماس ادیسون هم هر دو در فلوریدا سکونت داشتند. در مدارس، شما را به آزمایشگاه توماس ادیسون می‌برند و شما می‌توانید ببینید که این مخترع بزرگ، اختراعات خود را در کجا انجام داده است. این اولین مواجهه من با مخترعان بود. اما هرگز فکر نمی‌کردم که بتوانم یک مخترع باشم. من فقط به این مردان و محققین بزرگ فکر می‌کردم. سال‌ها بعد، زمانی که با سرپرست خود صحبت کردم و فهمیدم که من هم می‌توانم این کار را انجام دهم، بسیار مصمم شدم. با خودم گفتم: «من می‌خواهم مخترع شوم». داشتن یک نوآوری منحصربه‌فرد و بدیع که به جهان کمک می‌کند، بسیار عالی و هیجان‌انگیز است.

 

به‌طور کلی، مالکیت فکری در حرفه شما چه نقشی داشته است؟ مخترع بودن برایتان الهام‌بخش است، اما آیا می‌توانید از حرفه خود و مالکیت فکری در آن صحبت کنید؟

مسیر حرفه‌ای من در «IBM» رقم خورد. این شرکت طی ۲۵ سال متوالی، بیشترین پتنت را در مقایسه با هر شرکت فناور دیگری دریافت نموده است. من هم طی ۲۰ سال گذشته، با نوآوری‌ها و پتنت‌هایم در این امر سهیم بوده‌ام. ما در «IBM» به تازگی از نقطه عطف ۱۰۰ هزار پتنت عبور کردیم و این به دلیل تمرکز بر نوآوری است. من فکر می‌کنم که همین مسئله باعث مخترع شدن من شده است، زیرا آن‌ها فرآیندی را در پیش گرفته‌اند که مساعد و زمینه‌ساز این موضوع است. در این شرکت، راهی برای جمع‌آوری ایده‌ها وجود دارد. افراد می‌توانند ایده‌های شما را مرور و بررسی کنند و در عین حال، می‌توانید با وکلای ثبت اختراع همکاری داشته باشید. آن‌ها به من این آزادی را می‌دهند که خلاق باشم و بر نوآوری تمرکز کنم. شاید ما خودمان را از نظر تعداد پتنت‌ها رتبه‌بندی نمی‌کنیم، اما برای شخصی مانند من که دارای ۱۸۱ پتنت در سرتاسر جهان است، قطعاً این مورد صدق می‌کند.

ما در «IBM» می‌توانیم نشانی تحت عنوان «Master Inventor» داشته باشیم. می‌توانم بگویم که من یک «IBM Master Inventor» هستم و آنچه از این برنامه دوست دارم، این است که فقط در مورد تعداد پتنت‌های شما نیست. در واقع، این طرح در مورد این است که چگونه به فردی که در روند فعالیت‌های ثبت اختراع شرکت نسبتاً تازه‌کار است، کمک کنیم. چگونه به او الهام دهیم که او نیز می‌تواند یک مخترع باشد. دقیقاً چیزی که برای من و سرپرستم اتفاق افتاد.

 

در طول دوران اختراع و نوآوری خود، آیا تا به حال لحظه‌ای خاص و الهام‌بخش داشته‌اید؟

احساس می‌کنم که چند موردی بوده است. هر بار که پتنت جدیدی دریافت می‌کنید، انگار که ایده جدیدی است. برای من، تمامی این موارد خاص و الهام‌بخش هستند. با خودم می‌گویم: «وای، این یک فضای جدید است. هیچ کس قبلاً آن را ثبت نکرده است». این می‌تواند واقعاً هیجان‌انگیز باشد. اخیراً من به حوزه اینترنت اشیاء و اتوماسیون خانه‌ها و نحوه کمک به جمعیت در حال پیر شدن هم ورود کرده‌ام.

 

چه چیزی شما را وادار به بررسی موضوع پیری کرد؟ آیا از قبل به آن علاقه داشتید؟

هفته گذشته، بیستمین سال حضورم در «IBM» بود. من بلافاصله پس از دانشگاه، یا به معنای بهتر از همان زمان کالج، شروع به همکاری با این شرکت کردم. بنابراین، وقتی کارم در «IBM» شروع شد، بسیار جوان بودم. من با مدرک مهندسی برق و کامپیوتر از دانشگاه بیرون آمدم و هشت سال روی سیستم عامل «AIX» کار کردم. درست است که عمیقاً به سخت‌افزار وابسته بودم، اما متوجه شدم که به آرامی در حال حرکت به سوی تجربه کاربری و رابط‌های کاربری هستم.

من عملاً در زمینه نرم‌افزار پیشرفت کردم. ۱۲ سال پیش، این فرصت را داشتم که به «IBM Research» بپیوندم تا بر چگونگی دسترسی فناوری به افراد دارای معلولیت تمرکز کنم. دانستن این نکته که من به‌طور بالقوه می‌توانم به کسی کمک کنم که در استفاده از فناوری‌های ما مشکلاتی دارد، بسیار خوب بود. همه باید دسترسی برابر داشته باشند. چیزی که من در آن فرآیند دریافتم، این است که شاید همه ما در نهایت به نوعی ناتوانی برسیم و عملاً دچار معلولیت شویم. مثلاً در حدود ۴۰ سالگی، بینایی شما کمی ضعیف می‌شود.

موضوع پیری برای من جالب بود، زیرا مسئله دسترسی در همه جا را مطرح می‌کند و همه می‌توانند ارتباط برقرار کنند. از سوی دیگر، تغییر توانایی در طول زمان مطرح است. چگونه می‌توان فهمید که چه کسی نیاز به فناوری‌های کمکی دارد؟ بسیاری از افراد ممکن است ندانند که اگرچه به‌عنوان یک فرد دارای معلولیت شناخته نمی‌شوند، اما این فناوری‌ها می‌تواند برایشان بسیار مفید باشد.

 

آیا شخص یا تجربه خاصی وجود دارد که برای اولین بار شما را در مورد علم و فناوری هیجان‌زده نموده باشد؟

اگر معلم کلاس سومم، خانم «Coffee» نبود، من مهندس نمی‌شدم. در آن زمان، من چیزی را پیدا کردم که فکر می‌کردم جالب است. من عاشق ریاضی و جدول ضرب بودم. فقط سعی می‌کردم که همه آن‌ها را حفظ کنم. حتی کمی کارهای ریاضیاتی هم انجام می‌دادم و فقط فکر می‌کردم که جالب هستند. او بود که به من گفت: «می‌دانی، تو یک جورهایی هستی، در ریاضیات خوبی. این احتمالاً هدیه ویژه تو در این جهان است». او من را تشویق کرد و من هنوز هم به آن روز فکر می‌کنم که گفت: «تو در این کار خوب هستی». این تشویق همیشه با من همراه بود. منظورم این است که دهه‌ها بعد، هنوز هم به آن لحظه فکر می‌کنم که من در ریاضیات خوب هستم!

 

دقت داشته باشید که مدتی زمان می‌برد تا یک مشکل به شیوه‌ای جدید حل شود. اگر راه‌حل‌ها را دوباره اختراع می‌کنید، یعنی در مسیر درستی هستید. درست است که شخص دیگری قبلاً آن را حل کرده است، اما این نشان می‌دهد که شما هم مانند یک مخترع فکر می‌کنید.

 

تحقیقات زیادی در زمینه شکاف جنسیتی در زمینه‌های «STEM» انجام شده است. این تحقیقات نشان می‌دهد که دختران در سال‌های اولیه، به همان اندازه پسرها در ریاضی عمل می‌کنند. اما در دوره دبیرستان، این فاصله در دوره‌های پیشرفته‌تر علوم و فناوری و ریاضی افزایش می‌یابد. به نظر شما چرا تشویق دختران در سنین پایین بسیار مهم است؟

داشتن دیدگاه زنانه برای حل مشکلات زنان و مردان دیگر، بسیار مهم است. شما به این تنوع نیاز دارید. شما باید بتوانید از دیدگاه‌های مختلف به مسائل نزدیک شوید. من فکر می‌کنم این مهم است که دختران جوان بفهمند که می‌توانند آینده فردا را بسازند و ما برای ساختن آینده روی آن‌ها حساب می‌کنیم. ما به صدای آن‌ها نیاز داریم. ما به دیدگاه آن‌ها نیاز داریم. ما به مغز آن‌ها نیاز داریم.

 

اگر متوجه شدید که با یافتن راه‌حلی جدید مشکل دارید، ناامید نشوید، زیرا اگر موفق به حل مشکلاتی شوید که قبلاً دیگران آن‌ها را حل کرده‌اند، در مسیر درستی قرار دارید. شما فقط باید یک مشکل متفاوت برای حل کردن پیدا کنید و یا یک روش جدید برای نگاه کردن به مشکل قبلی و راه‌حلی جدید برای آن ارائه دهید.

 

از آنجا که شما یک «Master Inventor» هستید، با توجه به تجربیات شخصی خود و تعاملات گسترده با دیگران، چه توصیه‌ای برای سایر مخترعین و نوآوران دارید؟

یک مربی پیدا کنید. کسی را بیابید که این روند را درک می‌کند. این کار بسیاری از مشکلات شما را رفع می‌کند. داشتن یک «Sherpa» (قومی ساکن در کوه‌های هیمالیا در مرز نپال و تبت که در مهارت‌های کوهنوردی بسیار مشهور هستند)، واقعاً مفید است. اگر بتوانید شخصی را پیدا کنید که بتواند در ثبت اختراع و نوآوری به شما راهنمایی کند، موفقیت شما آغاز خواهد شد.

دقت داشته باشید که مدتی زمان می‌برد تا یک مشکل به شیوه‌ای جدید حل شود. اگر راه‌حل‌ها را دوباره اختراع می‌کنید، یعنی در مسیر درستی هستید. درست است که شخص دیگری قبلاً آن را حل کرده است، اما این نشان می‌دهد که شما هم مانند یک مخترع فکر می‌کنید. شما فقط نمی‌توانید اختراعتان را به ثبت برسانید، اما قطعاً در مسیر درستی هستید. بنابراین، اگر متوجه شدید که با یافتن راه‌حلی جدید مشکل دارید، ناامید نشوید، زیرا اگر موفق به حل مشکلاتی شوید که قبلاً دیگران آن‌ها را حل کرده‌اند، در مسیر درستی قرار دارید. شما فقط باید یک مشکل متفاوت برای حل کردن پیدا کنید و یا یک روش جدید برای نگاه کردن به مشکل قبلی و راه‌حلی جدید برای آن ارائه دهید.

گفتگو با یک مخترع و کارآفرین حوزه زیست‌فناوری

گفتگو با یک مخترع و کارآفرین حوزه زیست‌فناوری

گفتگو با یک مخترع و کارآفرین حوزه زیست‌فناوری

۲۰ مهر ۱۴۰۰

مصاحبه با سانگیتا باتیا

تردیدهایت را کنار بگذار: گفتگویی با مخترع اترنت

تردیدهایت را کنار بگذار: گفتگویی با مخترع اترنت

تردیدهایت را کنار بگذار: گفتگویی با مخترع اترنت

۱۲ مرداد ۱۴۰۰

مصاحبه با باب متکالف

گفتگو با یک استاد دانشگاه که به دنبال پایان‌نامه‌های کسب‌وکاری است!

گفتگو با یک استاد دانشگاه که به دنبال پایان‌نامه‌های کسب‌...

گفتگو با یک استاد دانشگاه که به دنبال پایان‌نامه‌های کسب‌وکاری است!

۱۵ تیر ۱۴۰۰

مصاحبه با کوئلبوگیل شرلی موتائونگ

گفتگو با دختری رنگین پوست که مخترع و مربی کودکان برای اختراع است!

گفتگو با دختری رنگین پوست که مخترع و مربی کودکان برای اخت...

گفتگو با دختری رنگین پوست که مخترع و مربی کودکان برای اختراع است!

۲۵ خرداد ۱۴۰۰

مصاحبه با آرلین سایمون

چالشی دانشجویی که آغاز یک کسب‌وکار نوآورانه را به دنبال داشت!

چالشی دانشجویی که آغاز یک کسب‌وکار نوآورانه را به دنبال د...

چالشی دانشجویی که آغاز یک کسب‌وکار نوآورانه را به دنبال داشت!

۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۰

مصاحبه با جیسون کانگ

مخترع نوجوانی که از زخم‌های دست پدرش ایده گرفت!

مخترع نوجوانی که از زخم‌های دست پدرش ایده گرفت!

مخترع نوجوانی که از زخم‌های دست پدرش ایده گرفت!

۲۴ فروردین ۱۴۰۰

مصاحبه با آر جی بتز

گفتگو با مخترع و کارآفرینی که در ۹ سالگی گل کاشت!

گفتگو با مخترع و کارآفرینی که در ۹ سالگی گل کاشت!

گفتگو با مخترع و کارآفرینی که در ۹ سالگی گل کاشت!

۲۶ اسفند ۱۳۹۹

مصاحبه با ماریسا استرنگ

فراتر از نوبل: گفتگو با اولین زن آمریکایی برنده نوبل شیمی

فراتر از نوبل: گفتگو با اولین زن آمریکایی برنده نوبل شیمی

فراتر از نوبل: گفتگو با اولین زن آمریکایی برنده نوبل شیمی

۲۶ بهمن ۱۳۹۹

مصاحبه با فرانسیس آرنولد

گفتگو با مخترعی که مزارع انبه را زیر و رو کرد!

گفتگو با مخترعی که مزارع انبه را زیر و رو کرد!

گفتگو با مخترعی که مزارع انبه را زیر و رو کرد!

۲۳ دی ۱۳۹۹

مصاحبه با رامون باربا

گفتگویی با مشاور مالکیت فکری شرکت جنرال الکتریک

گفتگویی با مشاور مالکیت فکری شرکت جنرال الکتریک

گفتگویی با مشاور مالکیت فکری شرکت جنرال الکتریک

۱۸ آذر ۱۳۹۹

مصاحبه با کارل هورتون