در سال ۱۹۲۳ میلادی، یک سناتور ایتالیایی به نام «فرانچسکو روفینی»، با هدف نجات علم و توسعه هر چه بیشتر آن، طرحی ساده و در عین حال عجیب را معرفی نمود. وی پیشنهاد داد تا بر مبنای سهم در اکتشافات علمی، به دانشمندان نیز نوعی حق مالکیت اعطا گردد. این نوع مالکیت را میتوان نوعی از ثبت اختراع دانست که در زمینه قوانین طبیعی کشف شده اعطا میشود. روفینی بر طرح خود اصرار داشت و حتی سعی نمود تا از طریق مجمع اتفاق ملل «League of Nations» که تازه شکل گرفته بود، برای حمایت و پشتیبانی از کارشناسان و متخصصین برجسته علمی و حقوقی، کمک گیرد. اما تنها چند سال به طول انجامید تا با مخالفت محققین و قانونگذاران در سرتاسر جهان، این طرح بلندپروازانه به شکست انجامید.
پس از گذشت تقریباً صد سال از آن زمان، این پرونده بلندپروازانه مجدداً مورد توجهات برخی افراد خاص قرار گرفته است و افرادی مانند «تام تیلیس» و «کریس کنز»، تصمیم به احیای مجدد این طرح دارند. با این وجود، احتمالاً پیشنهادات آنها نیز که بهطور قابلتوجهی به طرح روفینی شباهت دارد، با استقبال سرد محققین و سیاستگذاران مواجه خواهد شد.
لازم به ذکر است که کمیته همکاریهای فکری که آن را میتوان نهاد پیشین یونسکوی فعلی دانست، متشکل از اعضایی مانند «آلبرت انیشتین»، «ماری کوری»، «رابرت میلیکان» و «لورنتز» بود که وظیفه داشتند تا پس از تخریب اقتصادی اروپا در جنگ جهانی اول، وضعیت علمی را بهبود بخشند. این کمیته، در دوران فعالیت خود، ایدههای جالبتوجهی داشت که از مهمترین آنها، میتوان به ایجاد دانشگاه بینالمللی و برنامههای تبادل دانش در محیطهای آکادمیک، اشاره نمود. روفینی بهعنوان یکی از اعضای این کمیته، ایدههای مختلفی برای افزایش تحقیقات علمی مطرح مینمود. او معتقد بود که دانشمندان نیز، میبایست مشابه با حق کپیرایت هنرمندان و حق پتنت مخترعان، حق مالکیتی بر اکتشاف خود داشته باشند. وی این حق مالکیت را «مالکیت علمی» یا «Scientific Property» مینامید. مثال وی، کشف امواج هرتزی بود که منجر به صدها محصول مفید شده بود. روفینی در گزارش خود، بر این تأکید داشت که بخشی از سود این محصولات، باید به این اکتشاف علمی تخصیص یابد. پیشنهاد این سیاستمدار ایتالیایی، تغییری بزرگ در قوانین مالکیت فکری محسوب میشد؛ چرا که امکان استفاده از سیستم پتنت، تنها برای ابداعات و اختراعات ساخته دست بشر فراهم بوده و عملاً اکتشافات علمی و طبیعی را شامل نمیشود.
گفتنی است، در آن سالها با مطرح شدن پیشنهاد روفینی، برخی از متخصصین و صاحبنظران حوزه مالکیت فکری، جذب این ایده شده و حتی اقداماتی نیز برای عملیاتی شدن آن انجام دادند. در سال ۲۰۱۷ میلادی نیز، سازمانهای «AIPLA» و بخش مالکیت فکری «ABA»، در درخواستهایی جداگانه، مجدداً پیشنهادی برای تغییر قوانین ثبت اختراع و امکان ثبت اکتشافات علمی ذیل بخش ۱۰۱ قانون پتنت آمریکا را مطرح نمودند و همین مسئله، نگاه سناتورهای آمریکایی را به خود جلب نمود. در واقع، تیلیس و کنز امیدوارند که به کمک سناتورهای مجلس قانونگذاری، پیشنهادات این دو نهاد را به یک قانون جدید بدل نمایند. اما باید توجه داشت که طرح روفینی نیز، در ابتدا بسیار جذاب و کاربردی به نظر میرسید، با این وجود، در ادامه مشخص شد که اصلاً عملی نیست. «راجرز»، یک وکیل حقوقی که در مسیر اجرایی کردن طرح روفینی با وی همگام بود و در ادامه به عملی نبودن آن پی برد، در اظهاری نظری عبرتآموز میگوید: «این طرح، در وهله اول خوب به نظر میرسد، اما در نهایت، امکان عملی شدن آن وجود ندارد.»
شاید یکی از سادهترین مشکلات ایده روفینی و طرح فعلی تیلیس و کنز، اکتشافات مبتنی بر تلاش چند محقق و دانشمند مختلف است. الکتریسیته را در نظر بگیرید؛ «بنجامین فرانکلین»، «آندره ماری آمپر»، «جرج سیمون اهم» و بسیاری دیگر از دانشمندان، در این اکتشاف بزرگ سهیم بودهاند و اعطای چنین حق مالکیتهایی، میتواند دادرسیهای پیچیده و بسیار گستردهای را به دنبال داشته باشد.