با پیشرفت فناوری هوش مصنوعی و توسعه کاربردهای مختلف آن بهویژه در حوزه حملونقل و خودرو، خودروسازان و سایر فعالان این صنعت، با چالشهای جدیدی مواجه شدهاند که نیازمند اعمال تغییراتی در استراتژی مالکیت فکری آنها است. کارشناسان حقوقی، معتقدند که این شرکتها، بهمنظور بیشینهسازی ارزش تجاری نوآوریهایشان، باید نحوه حافظت از داراییهای ناملموس را جدیتر بگیرند.
طی سالهای اخیر، فناوری هوش مصنوعی، قابلیتهای بالقوه خود را در بسیاری از صنایع و حوزههای کسبوکار به اثبات رسانیده است. از پزشکی و مراقبتهای بهداشتی، خودروهای خودران و کنسولهای بازی گرفته تا سلامت دیجیتال، ترک سیگار و حتی ارزیابی درخواستهای ثبت اختراع، همگی به نحوی از این فناوری نوظهور بهرهمند شدهاند. جالب اینکه حتی درخواستهای ثبت اختراعی برای دفاتر ثبت اختراع کشورهای مختلف ارسال گردیده که در آنها، یک سیستم هوش مصنوعی پیشرفته بهعنوان مخترع درج شده است. تمامی اینها، حاکی از آن است که قابلیتهای فناوری هوش مصنوعی تا چه حد گسترده و متنوع بوده و چه تأثیرات عمیقی بر صنایع و بخشهای مختلف اقتصادی و حتی شخصی بشر خواهد داشت.
یکی از حوزههای پرکاربرد برای فناوری هوش مصنوعی، بحث حملونقل و صنعت خودرو است. بازیگران زیادی در این صنعت فعالیت دارند و با توجه به رقابت شدید و فزاینده که ناشی از ورود بازیگران جدید و نامتجانسی نظیر گوگل، نوکیا و اپل به صنعت خودرو است، تعداد پروندههای ثبت اختراع مرتبط با هوش مصنوعی نیز، روندی صعودی را میپیماید. در سال ۲۰۰۶ میلادی، حوزه حملونقل در حدود ۲۰ درصد از پروندههای ثبت اختراع هوش مصنوعی را به خود اختصاص داده بود. این در حالی است که این رقم در سال ۲۰۱۶ میلادی، به چیزی حدود ۳۳ درصد رسید. در این میان، افزایش بیش از پیش علاقهمندی به هوش مصنوعی در صنعت خودرو، چالشها و مسائل جدیدی پیرامون استراتژیهای مالکیت فکری در این صنعت مطرح نموده است.
اولین سؤال این است که چه نوع حقوق مالکیت فکری، میتواند بهترین چتر محافظتی را پدید آورد؟ آیا ثبت یک پتنت کافی است یا باید به سراغ ابزارهایی مانند راز تجاری و کپیرایت برویم؟ به نظر میرسد که جنبههای مختلف هوش مصنوعی، با اشکال متفاوتی از حقوق «IP» محافظت میشوند و از همین رو، اطلاع از تمامی آنها و الزامات و شرایط هر یک، برای خودروسازان و فعالان حوزه حملونقل الزامی است.
موضوع کلیدی دیگر، راهکارهای دسترسی به حقوق مالکیت فکری، بهویژه ثبت اختراع است. مسیرهای مختلفی برای این کار وجود دارد و لزوماً نیاز به ورود مستقیم به فرایند اخذ گواهی نیست. برای مثال، بسیار اتفاق میافتد که یک شرکت استارتآپی، کمی زودتر از زمان مناسب به بازار وارد شده و مجبور به پایان فعالیتهایش میگردد. در این حالت، اخذ مجوز بهرهبرداری از پتنت یا تملک این استارتآپ برای دستیابی به سبد پتنت وی، گزینه جذابی خواهد بود. از این منظر، همکاریهای مشترک، یک استراتژی کلیدی در صنعت خودرو بوده که بهویژه در حوزههای پیشرفتهای نظیر فناوریهای هدایت خودکار، نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت است. بدیهی است که نحوه استفاده از داراییهای فکری توسعهیافته و چگونگی عقد موافقتنامههای صدور مجوز، یکی از مهمترین بخشهای این همکاری فناورانه خواهد بود. به تعبیر یکی از صاحبنظران صنعت خودرو، با ورود بازیگران بزرگ و کوچک فناوری، روابط سنتی در این صنعت مختل شده و عملاً، خودرو از یک پدیده مکانیکی صرف، به یک کامپیوتر چرخدار تبدیل شده است. موفقیت در این شرایط کاملاً متفاوت، در گرو اتخاذ یک استراتژی جامع و هوشمندانه مالکیت فکری است!