به نام خدا
عنوان مقاله:
نقش ثبت اختراع بر سرمایهگذاری VC: در حوزهی بیوتکنولوژی
نویسندگان: Carolin Haeusslera, Dietmar Harhoffb,c, Elisabeth Muellerd
موسسه max planck در حوزه نوآوری و اختراعات، دانشگاه Ludwig-Maximilians-Universität در آلمان،، و مدرسهی اقتصاد در فراکفورت
مقدمه:
عموما درک و ارزیابی کیفیت داراییهای فکری (معنوی) یک شرکت نظیر دانش فنی، ایدههای تولیدی و فناوریها، برای افرادی که در بیرون از آن شرکت هستند، دشوارتر از نیروهای داخلی شرکتهاست. برای محدود ساختن مشکلاتی که این نوع ناهماهنگی در اطلاعات به وجود میآورد، کارگزاران اقتصادی شرکت ها باید بتوانند کیفیت پروژهها یا معاملاتشان را به نحو مطلوبی به سرمایهگذاران، شرکای بالقوه و مشتریها انتقال دهند. اینکه چگونه کارآفرینان میتوانند فاکتورهای کیفی را به سرمایهگذارن خطر پذیر (VCs) انتقال دهند تا از حمایت آنان برخوردار شوند، مقولهی جذابی است، خصوصا از این نظر که سرمایهگذاری VC برای استارتآپهایی که پتانسیل رشد بالا دارند بسیار حیاتی است.
نتایج تحقیقات نشان داده است که موسسین از راهکارهای متنوعی برای معرفی کیفیت کار خود استفاده میکنند. برای مثال، همکاری با یک شرکت معتبر و صاحب نام، معرفی تجربیات کارآفرینی و صنعتیشان، معرفی تیم مدیریتی خود و قابلیت های آنها و انتخاب یک گروه معین از جمله راههای معرفی می باشد. علاوه بر این استارتآپهای فناوری محور، گاهی از اختراع ثبت شده ی خود در جهت معرفی کیفیت فناوری به سرمایهگذاران استفاده میکنند. اگر چه هنوز ارتباط بین ثبت اختراع در یک فناوری و جلب سرمایهگذاری VC یک مسألهی پیچیده به نظر می رسد.
با بررسی پتنت میتوان حداقل به دو نوع اطلاعات در مورد کیفیت دست یافت: 1) این اطلاعات مشخص میکند که قدرت پتنت برای حفاظت قانونی فناوری که پشت آن است چه مقدار است و 2) چشم اندازی که اطلاعات پتنت در مورد خطر پذیری فعالیت مورد نظر ارائه میدهد، که این اطلاعات حتی ممکن است برای پایه گذاران شرکت نیز جدید باشد.
در کار حاضر، ما تصمیم داریم در ادامه ی تحقیقات و کارهایی که قبلا انجام شده است، چهارچوبی را مشخص کنیم که در آن ثبت پتنت به عنوان نشانه ای از خطر پذیری سرمایهگذاری از منظر سرمایهگذارها باشد. البته شاید این کار به نظر جدید نباشد ولی با مشخص کردن فرایندهایی که در ادارات ثبت اختراع انجام میشود، فراتر از کارهای قبلی بوده و باعث تولید جریانی از اطلاعات میشود که تغییر در انتظارات اولیهی سرمایه گزاران را در پی دارد. در نوشتارهای پیشین تفسیر ثابتی از ارزش اطلاعاتی پرونده های پتنت ارائه میشد. اما در اینجا این اطلاعات فوق با دورنمای فرآیندهای اطلاعاتی مراحل بعد تکمیل گردیده تا امکان به روزآوری انتظارات اولیه شکل گرفته را به صورت پویا ترسیم کرد.
بحثهای تئوری که در این مقاله به آن می پردازیم، به مقوله درخواست ثبت اختراع برای شرکت هایی است که در توسعهی اختراعشان به آستانهای از کیفیت رسیدند، که قادرند در مورد کیفیت کار خود به اشخاص ثالث اطلاع رسانی کنند.
در این شرایط صندوق های VC باید قادر باشند تا چگونگی فعالیت متقاضی ثبت اختراع را رصد کرده و بر اساس آن نتیجه گیری درست کنند. بنابراین همراستا با درخواست ثبت اختراع، میبایست توانایی تشریح و تفهیم برخی اطلاعات در این زمینه نیز وجود داشته باشد. به مرور زمان هم، دفاتر ثبت اختراع اطلاعات بیشتری در رابطه با کیفیت ثبت اختراع، ارائه خواهند داد. علاوه بر این، رصد فعالیت های رقبایی که برای حمایت مالی از اختراع داوطلب شده اند، نیز میتواند در پروسهی بهروز رسانی اطلاعات مورد استفاده قرار گیرد. در این شرایط، اگر اطلاعاتی از این دست تاثیر قابل توجهی بر سرمایهگذاری VC داشته باشد، بررسی فرایند کامل ثبت اختراع میتواند با این ایده ی ما که معتقدیم "عدم توازن اطلاعات در طول زمان کاهش می یابد"، همراستا باشد.
برای بررسی میدانی و سنجش استدلال های نظری، مجموعه ای شامل 190 صندوق VC که در حوزهی بیوتکنولوژی، که سرمایهگذاری شرکتهای آلمانی یا بریتانیایی را رصد میکنند. انتخاب شدند. البته اطلاعات حاصله میتواند نتایج دیگری را نیز برای ما فراهم میکند؛ نظیر نقطهی شروع استارتآپها، اطلاعات کامل فناوریهایی مورد استفاده آنها، میزان ریسک طرح ها و سرانجام بازار هدفشان. همچنین اطلاعات کاملی از همهی درخواستهای ثبت اختراع و همهی گرنت های اختراع توسط این شرکت ها را شناسایی و بررسی شده است. شرکت های مزبور در این مجموعه، عموما درخواستهایشان را در دفتر ثبت اختراع اروپا (EPO) ثبت میکنند. بانک اطلاعاتی سیستم EPO، حاوی مجموعه ای غنی از دادهها است که امکانات مختلفی را از گزارشهای سادهی جستجو تا اطلاعاتی در رابطه با روند مخالفت با گرنت اختراعات ثبت شده در EPO را در اختیار میگذارد. با کنار هم قرار دادن این منابع و اطلاعات، مجموعه دادگان یک پانل به دست می آید که به کمک مدلهای hazard-rate و تغییر همگام زمان-متغیر برای آزمودن فرضیهها قابل بهربرداری است. نتایج تحقیق نشان میدهد که در طول دورهی پروسهی ثبت اختراع و پتنت شدن، اطلاعاتی حاصل میشود که مسلما برای VCها مفید است. به طوریکه که اطلاعات مثبتِ سامانهی ثبت اختراع، به طور چشمگیری خطر سرمایهگذاری VC را افرایش میدهد؛ در حالی که اطلاعات منفی آن را کاهش میدهد.
علاوه بر رویکرد "pin factory"، ما نتایج اقتصادسنجیمان را با اطلاعات به دست آمده از مصاحبه با صندوقهای VC کامل میکنیم. هم برآوردهای ما و هم نتایج کیفی حاصله، فرضیهی اولیه ما که می گوید اختراعات فایل شده میتواند سرمایهگذاری VC را تحت تاثیر قرار دهد تایید میکند. اما اطلاعات به دست آمده در مسیر پروسهی ثبت اختراع هم در پیش بینی سرمایهگذاری VC سهم دارد از این نظر که باعث به روزآوری انتظارات VC ها میشود. این مهم حتی پس از کنترل این واقعیت که صندوقهای VC میتوانند خودشان با مطالعهی دقیق درخواست ثبت اختراع، در زمینهی اطلاعات جلو بیافتند نیز صادق است. بر اساس چارچوب نظری و نتایج تجربی مان، ما شماری از مفاهیم و پیشنهادهای ارائه شده را انعکاس میدهیم.
2. نظریه و فرضیهها
2-1. نشانههایی برای شکل گیری سرمایهگذاری و اطلاعات بعدی به منظور روزآوری انتظارات VCs
Spence سیگنال یا نشانه ها را اینگونه توصیف میکند "چیزهای قابل رویتی که یک نفر برای ایجاد ارتباط انجام میدهد". تئوری سیگنالینگ بر اساس این سوال و فرضیه شکل گرفته است که مخاطب آن سینگنال چه کسی است. به عبارتی دیگر، یک سیگنال موثر برای قانع کردن مخاطبین کیفیت بیش از اندازه پایین میتواند هزینهبر باشد. در حالت متوازنی که مخاطبان کیفیت بالا از کیفیت پایینها جدا شده اند، سیگنال به برون شرکتیها اجازه میدهد که میان انواع مختلف مخاطبان تفاوت قائل شوند. در زمینهی طرحهای نویی که دنبال سرمایهگذاری VC هستند، موسسین را بهتر میتوان نسبت به کیفیت طرح توجیه نمود تا سرمایهگذاران بالقوه (کیفیت طرح نظیر توان تیم مدیریتی، مرحلهی توسعه و شانس موفقیت محصول یا تکنولوژی). یک وسیلهی سیگنال دهندهی موثر به سرمایهگذاران اجازه خواهد داد که بتوانند طرحهای جدید را از جهت کیفیت و بازدهی سرمایه تشخیص دهند.
در حالی که تحقیقات تجربی بر روی سیگنالینگ در سالهای گذشته شتاب گرفته است؛ استفاده از تئوری سیگنالینگ از زمانی که توسط Spence توسعه داده شد تا استفاده از آن در دنیای واقعی با دشواریهایی همراه بوده است. در این خصوص، پژوهشگران در حوزهی مدیریت استراتژیک و سازماندهی این مسأله را گوشزد کردهاند که انتقال تئوری سیگنالینگ به فضای شرکتها چالش بر انگیز است؛ به این دلیل که توان تفسیر سیگنالها در بین مخاطبین ممکن است متفاوت باشد؛ و توافق بر سر یک فعالیت خاص که به عنوان یک سیگنال عمل کند دشوار است. اخیرا، Montiel و همکارانش اینگونه استدلال کردهاند که تحقیقات امروزی، محتوا و طراحی سازمانی را که از طریق آنها سیگنالها منتشر میشوند را عموما به حساب نیاوردهاند. با این فرض ساده که این که موسسات نظارتی کار خود را کامل انجام میدهند، مطالعات پیشین تا کنون از نیاز به طراحی مناسب سازمانی غافل شدهاند.
علاوه بر این گونه استدلالها، ما در حین تحقیق مشاهده کردیم که محدودیتهای تئوری سیگنالینگ، هنگامی که یک فعالیت مشخص (که میتواند یک سیگنال باشد) قرار است یک پروسهی سازمانی را کلید بزند، واضحتر میشود. تئوری سیگنالینگ توجه اصلیاش را به کنش با برانگیزش اولیه و همچنین فرستندهی سیگنال معطوف ساخته است، اما ممکن است توجه کافی به سازوکارهای بعدی و پروسههای سازمانی نداشته باشد که ممکن است که توسط سیگنال به حرکت بیافتند و به تولید اطلاعات ارزشمند در طی زمان منجر شوند. در این مقاله، ما یک چارچوب به مراتب جامع تر را مطرح میکنیم که هم سیگنال اولیه و هم پروسههای تولید اطلاعات بعدی را در نظر می گیرد. سیگنال، وقتی که کیفیت مخاطب یا پروژه به طور مستقیم قابل مشاهده نیست، یک ساز و کار کمک کننده است. ما این مسأله را مورد کنکاش قرار میدهیم که اگر افرادی انتظاراتشان را بر اساس یک سیگنال شکل میدهند، هنوز ممکن است به قدر زیادی نامطمئن باشند. اما هر چه گیرندهها اطلاعات بیشتری در مورد مسألهای گر ی میکنند؛ آنها برآوردهای جدی تر و مطمئن تری انجام میدهند. به همین سبب اطلاعات ثانویه علاوه بر به روزآوری اطلاعات، تمایل دارد که عدم اطمینان را کاهش دهد. قانون Bayes به طور گسترده برای توصیف این موضوع به کار میرود که وقتی در افراد، نامطمئنی وجوددارد، چطور انتظارات یا باورشان را میتوانند به روز کنند. تحقیقات انجام شده توسط اقتصاددانان رفتاری عموما برای پی بردن یه این مسئله است که چرا و در چه نوع فضای فکری، افراد انتظاراتشان را با توجه به قانون Bayes روزآمد میکنند و کدام گونه از اطلاعات قادر به شروع به روزآوری اطلاعات است. ما در این تحقیق، در پی یافتن ارتباطی بین تئوری سیگنالینگ با یک پروسهی به روزآوری اطلاعات هستیم. پیدا کردن این ارتباط به ما اجازه میدهد که چارچوبی متناسب با بسیاری از شرایط دنیای واقعی بسازیم که در آن یک سیگنال، با پروسهی تولید اطلاعاتی که با یک سیگنال شروع شده است؛ متصل میشود. بدین سبب، مطالعهی ما بر تجمع پویای اطلاعات در طول زمان تمرکز میکند که ممکن است نتایج "خوب" یا "بد"ی را به همراه داشته باشد.
2-2. اثر ثبت اختراعها بر تصمیمات سرمایهگذاری VC
در مقالهی حاضر ما بر اطلاعات ایجاد شده از طریق پروسهی ثبت اختراع تمرکز میکنیم. در اکثر تحقیقات، نگاه سنتی به پتنت به عنوان یک دارایی تاکید شده است. Long اشاره میکند که که عملکرد سیگنالینگ پتنت، در بسیاری از مطالعات اخیر چشم پوشی شده است. ثبت اختراع ممکن است به افراد خارج سیستم نشان دهد که یک شرکت فناوری اش را تا مقدار مشخصی توسعه داده است و طبقهای از مشتریان را تعریف کرده و بیرون کشیده است.
نقش سیگنالینگ ثبت اختراعها برای سرمایهگذاران توسط برخی محققان اخیرا مورد بررسی قرارگرفته است. Heely و همکارانش نقش ثبت اختراعها را در قیمت گذاری پایین IPO مطالعه میکنند و استدلال میکند که نقش پتنت در برقراری توازن اطلاعات ] توازن اطلاعات بین درون سازمان یا برون سازمان یا بین مشتری و فروشنده[ به مقدار زیادی به محتوای آن پتنت وابسته است. در یک مطالعهی تازه، Hsu و Ziedonis گزارش کردند که ثبت اختراع باعث میشود که سرمایهگذاران بتوانند تخمینی از ارزش یک شرکت داشته باشند. شرکت های مورد بررسی آنها شرکت های استارتآپ حوزهی نیمههادی بوده است که از طریق VC سرمایهگذاری شدهاند. آنها متوجه شدند که در دورههای اولیهی سرمایهگذاری، جایی که عدم توازن اطلاعات بارزتر است، تاثیر ثبت اختراع بیشتر است بخصوص برای شرکتهایی که راههای دیگری برای سیگنالینگ یا معرفی کیفیت خود به سرمایهگذاران ندارند. علاوه بر اینها، Conti و همکارانش مدلی را پیشنهاد میکنند که علاوه بر موارد موفق، ترجیح سرمایهگذاران خارجی را شامل میشود و نشان میدهد که این مهم مثل سیگنالی بر روی سرمایهگذاری موسسین بر روی پتنتها اثر گذار است. آنها این را نیز مطرح میکنند که VCها سیگنالهای ثبت اختراع را به حساب می آورند اما سرمایهگذاران مالک خیر.
Mann و Sager در تحقیقات خود ارتباط میان در دسترس بود پتنتها و شاخصهای کارایی را بررسی کردند. صرف نظر از اینکه آنها مقولهی زمان بندی انجام رویدادها را در تحقیقات خود در نظر نگرفته بودند ولی نتیجهی تحقیق آنها ارتباط مثبتنی بین در دسترس بودن پتنتها و موثر بودن آنها یافت. Baum و Silverman برخی از معیارهای انتخابی مورد استفاده توسط VCها و عملکردهای دیگر شرکت را بررسی کردند متوجه ارتباط مثبتی میان درخواستهای ثبت اختراع در USPTO وسرمایهگذاری شدند. اختراعات گرنت شده هم در این میان تاثیری مثبت دارد ولی تاثیر آن به اندازه ی خود درخواست ثبت اختراع چشمگیر نیست. در مقایسه با تحقیقات انجام شده، کار ما سنجش دقیق تر و جرئینگرانهتری است بر جریان اطلاعات کسب شده از دفاتر ثبت اختراع و اثرش بر جذب سرمایهگذاری VC در یک استارتآپ.
مطالعات تاکنون عمدتا بر شرکتهایی با سرمایهگذاری VC و شاخصهای عملکرد آنها نظیر IPO یا سوددهی شرکت متمرکز بودهاند. شواهد کمی مبنی برنقش ثبت اختراع بر تصمیم گیری آغازین صندوقهای VCها وجود دارد (برای دیدن یکی از این نمونههای استثنایی نگاهی بیاندازید به Cockburn and MacGarvie, 2009 )؛ و تقریباهیچ یک از مطالعات انجام شده، به اینکه کدام اطلاعات سامانهی ثبت اختراع مورد نظر مفیدتر واقع میشود، نپرداخته است. ما قصدمان این بوده است که این خلاء را پر کنیم و بررسی دقیقی بر روی نقش سامانهی ثبت اختراع به عنوان منبع اطلاعات انجام دهیم. ما فاکتور زمان، نوع و منبع اطلاعات که در طول پروسهی ثبت اختراع به وجود آمده را تماما لحاظ میکنیم.
با توجه به این که اولین مرحلهی سرمایهگذاری، نقطهی شروع ارتباط میان استارتآپها و VCهاست؛ داشتن اطلاعات بیشتر راجع به معیارهای تصمیم ساز درسرمایهگذاری VC در این مرحله، اهمیت بسیار دارد. در این مرحله، VC ها مجبورند تصمیمهای سرمایهگذاری خود را در چشم اندازی کاملا ناواضح و نامطمئن بگیرند زمانی که.شرکتهای استارتآپ فناوری محور به دنیال تامین سرمایه از طریق سرمایهگذارانی خارج از ساختار داخلی خودشان هستند، به سختی میتوانند ارزشگذاری شوند. گذشته ای از آنها جایی ثبت نشده است که بتواند توان آنها را در رشد و توسعه معرفی کند؛ اینشرکت های استارتآپ ممکن است مدتها و حتی سالها طول بکشد تا به سودی قابل قبول دست یابند؛ دارایی آنها عموما معنوی (غیر مادی) است و دچار نرخ شکست بالایی هستند. به علاوه، VCها عموما برای تصمیمگیری در مورد سرمایهگذاری، از نظر زمانی تحت فشارند. از این روی، اطلاعات ایجاد شده از طریق ثبت پتنت و در پروسه های بعدی ثبت اختراع ممکن است از ضریب تاثیر چشمگیری برخوردار باشند.
2-3. منابع اطلاعاتی درون سامانهی ثبت اختراع
2-3-1. کارآفرین به عنوان شروع کنندهی فرآیند ثبت اختراع با ثبت یک تقاضای پتنت
یک کارآفرین با ثبت اختراعش نشان میدهد که شرکت استارت آپش آنقدر به بلوغ رسیده است که با حفاظت قانونی از فناوری، قصد توسعهی فعالیتش را دارد و به سمت تجاری سازی گام بر می دارد. ما بر اساس تعریف Spence از سیگنال، استدلال میکنیم که در خواست ثبت اختراع مکانیسمی را برای طبقه بندی شرکتهای استارت آپ از نظر تمایل به رشد و توسعهی آنها به وجود میآورد.
معیار ثبت اختراع این است که آن اختراع نوآورانه باشد؛ ابتکاری بوده و کاربرد صنعتی داشته باشد. آماده سازی درخواستهای ثبت اختراع محتاج صرف زمان و انرژی است؛ چرا که در خواست دهنده بایست طبق فرایند غیر قابل انعطاف ثبت عمل کند، ضمن اینکه در مورد اطلاعات فنی اختراع نیز با جزئیات شفاف سازی کند. علاوه بر این، ثبت اختراع واقعا هزینه بر است؛ چون درخواست دهنده باید هزینهها و بهای ترجمه و همینطور هزینهی وکلای ثبت اختراع پوشش دهند. ما در تحقیاتمان از Conti و همکارانش تبعیت کرده و استدلال میکنیم که کار و هزینهای که رف میشود تا نشان دهد اختراع با معیارهای ثبت اختراع همخوانی دارد، تابع نزولی ای است از کیفیت فناوری پشت آن اختراع. از این رو ثبت یک اختراع به افراد برون سازمانی اعلام میکند که یک اختراع به قدر کافی توسعه یافته است که (بتواند) به صورت یک درخواست ثبت اختراع توصیف شود. این ایده پردازی مشابه مدل آموزشی Spence است که به موجب آن "کارفرما سیگنال آموزشی را میخواند و با آن بهره وری را پیش بینی میکند.". در حالی که Spence نشان میدهد که سیگنالینگ ممکن است حتی وقتی که حصول سیگنال اثری بر توان یک فرد ندارد نیز وجود داشته باشد؛ او همچنین اضافه میکند که "سیگنال میتواند مستقیما فاکتور بهره وری باشد همان طور که سرمایهی انسانی نیز چنین خاصیتی دارد. هم تحصیلات و هم تجربهی کاری ممکن است با این توصیف همخوان باشند.". یک درخواست ثبت اختراع ممکن است، علاوه بر سیگنالینگ، ارزشی برای شرکت به بار بیاورد که به دلیل حفاظت قانونی از فناوری است. لذا ما چشم انداز وسیعتری از سینگنال را در درخواستهای ثبت اختراع جست و جو میکنیم و با این کار که اجازه میدهیم سیگنال به کیفیت واقعی پشت طرح وابسته باشد.
ما در آزمون تئوری های خود از اطلاعات موجود در درخواستهای ثبت اختراع در EPO استفاده میکنیم. انتخاب سیستم ثبت اختراع EPO برای تحقیقاتی که ما انجام میدهیم، مزایایی دارد. اول از همه به این دلیل که ثبت اختراع در اروپا از طریق EPO مشخصا گرانتر از USPTO است. دوم این که بر خلاف USPTO، ثبت پتنت در EPO ثبت کنندهی پتنت مجبور است متعهدانهتر عمل کند. در EPO موردی به نام پتنت موقت (provisional) که بشود بعدها بر روی آن اصلاحاتی اعمال نمود وجود ندارد. علاوه بر این، امکان اینکه فایل دیگری در ادامه ی پتت قبلی در EPO بتوان ثبت کرد به مراتب محدودتر از USPTO است. بنابراین ثبت اولیهی پتنت توسط یک متقاضی در EPO متعهدانهتر ازآن در UPTO است. این مسأله از آن جهت مهم است که قضیهی سیگنالینگ را متقاعد کنندهتر میسازد: متقاضی ثبت پتنت فقط یک بار، آنهم وقتی اختراعش ازکیفیت مناسبی برخوردار شد، برای ثبت آن اقدام میکند. سوم این که در EPO تصمیمات ممتحنی که قابلیت اختراع بودن درخواست پتنت را بررسی میکند، نسبت به USPTO نقش مهمتری دارد، تا آنجا که ممکن است در نهایت درخواست ثبت پتنتی را یکباره مردود اعلام کنند. چهارم این که با استفاده ازداده های موجود در EPO، ما میتوانیم درخواستهای ناموفقی که هیچ وقت موفق به گرنت شدن نشدهاند را مشاهده کنیم. استفاده از دادههای USPTO به ما این اجازه را نمیدهد که برای دورهی زمانی طولانی تری این کار را انجام دهیم. دلیل آخر اینکه اشخاص ثالث میتوانند بر روند دخالت داشته و مخالفت خود را در مورد پتنت ثبتی، در EPO به ثبت رسانده و در نتیجه کیفیت داده ها را نسبت به دفاتر ثبت اختراع دیگر بالاتر ببرند. از این رو دادهی EPO ساختار سازمانی مفیدی دارد که ما میتوانیم فرضیههایمان را بر روی آن بیازماییم.
همان طوری که پیشتر گفته شد؛ پتنتها نه تنها بیانگر اطلاعاتی مفید هستند، بلکه از نقطه نظر VCها داراییهای جذابی به شمار میآیند؛ چرا که قادر به حذف رقبا و در نهایت اجازهی بهره بری از محصول فناوری را میدهند. به علاوه، پتنتها میتوانند باعث گرفتن حق لیسانس هم شوند که منبع درآمد افزوده ای برای صاحبان آنها به حساب می آید. علاوه بر آن ثبت اختراعها VCها را قادر میسازد که بخشی از ارزش قابل بازیابی شرکتهای ورشکسته را زنده کنند. از این رو انتظار می رود که به شرکتهای نیازمند جذب سرمایه در مورد نقش مفید ثبت اختراع در این زمینه اطلاع رسانی شده و در صورتی که هزینهی انجام آن برایشان خیلی سنگین نیست؛ به کسب ثبت اختراع مبادرت ورزند. بدین ترتیب، اساسیترین فرضیهی ما که وجود ارتباط میان سرمایهگذاری VC و ثبت پتنت است محقق میشود.
فرضیهی 1. به محض این که استارتآپها تقاضای ثبت پتنت میدهند؛ شانس جذب سرمایهگذار VC افزایش مییابد.
این فرضیه به عنوان نقطه شروع ارزیابی ما بیان میشود. گرچه شواهد تجربی موید این فرضیه، با اما و اگرهای ریادی همراه است. از میان کارهای انجام شده در این خصوص Harhoff و همکارانش نشان دادهاند که پتنتهااز نظر ارزش، توزیع بسیار نامتقارنی دارد؛ چرا که مثلا تعداد معدودی پتنت، ارزش بسیار بالایی دارند. لذا از نقطه نظر VCها درخواست ثبت اختراع به خودی خودچندان ارزشی در شناسایی اهداف مورد نظر در سرمایهگذاری ندارد. هنگامی که اطلاعات افزودهی در پروسهی ارزیابی ثبت اختراع آماده میشود، این تصویر میتواند واضح تر شود. با در خواست ثبت اختراع، کارآفرین یک پروسهی سازمانی را در دفتر ثبت اختراع به جریان می اندازد. این پروسه به خودی خود منبعی سرشار از اطلاعات تجاری و فناورانه را فراهم میکند که اشخاص ثالث هم میتوانند آنرا مورد ارزیابی های متعدد قرار دهند و ورودشان به این جریان میتواند باعث به روزآوری اطلاعاتی شود که برای سرمایهگذاران مفید واقع شود. لطفا توجه داشته باشید که ما تا به اینجا، تنها تقاضای ثبت اختراع را به عنوان سیگنال مورد توجه قرار دادیم. اطلاعات بعدی که درمراحل مختلف پروسهی ثبت اختراع بروز میکند؛ به عنوان غربالی بر ارزش سیگنال اولیه عمل میکند و نمیتوان آن را سینگالی مجزا محسوب کرد. در قسمتهای بعدی ما نگاهی نزدیکتر به این منابع اطلاعاتی خواهیم داشت؛ که در مطالعاتی که تا کنون انجام شده است، استفاده از آنهاچشم پوشی شدهاست.
2-3-2. دفتر ثبت اختراع به منزلهی فراهم آورندهی اطلاعات
در حالی که ثبت درخواستهای پتنت از پیشرفت فناورانهی یک شرکت خبر میدهد، اطلاعات موجود در پتنتهای ثبت شده، فنی است و اغلب تنها در دسترس افرادی با تخصص مرتبط قرار میگیرد. با اینحال،دفاترثبت اختراع ممکن است به عنوان یک ارزیاب مستقل و عینی کیفیت ثبت اختراع عمل کنند. اطلاعات گرد آمده از سامانهی ثبت اختراع بر اساس قواعد و قوانین مشخصی آماده میشود و به همین جهت عینی تر و معتبرتر از اطلاعات فراهم شده توسط کارآفرین می باشند. اگر صندوقهای VC بخواهند اطلاعات رسمی را مورد نظر قرار دهند؛ میتوانند از اطلاعات موجود در گزارشهای جستجوی دفاتر ثبت اختراع بهره ببرند؛ که در آن نظرات ارزیابها در مورد جدید و بدیهی بودن اختراع، از طریق معرفی کارهای قبلیِ که در آن رابطه انجام شده است، میسر میشود. در سالهای اخیر،چنین گزارش جستجوهایی در پروسهی ثبت اختراع، در معرض دید عموم قرار گرفته است که این کار عموما 18 ماه پس از این که پتنتی برای اولین بار ثبت شد اتفاق میافتد. ارزیابی موجود در گزارش جستجو، شانس یک پتنت را در اخذ امتیاز انحصاری (گرنت) و در صورت دریافت امتیاز انحصاری، چشم انداز پتنت را تحت تاثیر قرار خواهد داد که ممکن است باعث تحت تاثیر قرار دادن سرمایهگذاران شود. لذا ما در قسمت بعدی، این فرضیه را پیشنهاد میدهیم:
فرضیهی 2. هر چه گزارش تحقیق پتنت مطلوب تر باشد؛ زمان دریافت سرمایهی VC کوتاه تر است.
به طور معمول گزارش ممتحن از نتیجهی جست و جو برای قابلیت پتنت داشتن اختراع ثبت شده، همراه با درخواست ثبت اختراع، 18 ماه پس از اولین روز ثبت پتنت منتشر می گردد. گرچه در برخی موارد تاخیری در انتشار گزارش تحقیق وجود دارد؛ که دورهی زمانی که در آن هنوز توان بالقوهی پتنت زیر سوال است را طولانی میسازند. تاخیرهای انجام شده در ارائهی گزارش تحقیقها، کاملا به دلایل اجرایی و اداری پدید میآیند و به کیفیت اختراع ربطی ندارند. این تاخیرها اغلب وقتی روی میدهند که دفتر ثبت اختراع در یک زمینهی فناورانهی خاص کمبود ممتحن داشته باشد. ما با این مسأله در دادههایمان به عنوان یک عامل خارجی برای ایجاد تغییرات برخورد میکنیم که میتواند تاثیر جریان اطلاعات بر سرمایهگذاری VC را واکاوی کند. همین طور انتشار پیش از موعد یک گزارش تحقیق تکمیلی نیز گاهی ممکن است رخ دهد؛ این گزارش شامل کارهای مشابهی است که در دورهی ارزیابی ها، یافت میشوند و لذا باعث محدود ساختن چشم انداز ثبت اختراع میشود. هر کدام از این اتفاقات، میتواند به عنوان عامل طولانی شدن پروسه یا عامل افزایش عدم اطمینان تلقی شوند که طبعا به نظر میرسد جذابیت یک استارتآپ را برای سرمایهگذاران کاهش دهد. این قضیه ما را به سومین فرضیه مان هدایت میکند:
فرضیهی 3. تاخیر در انتشار گزارشهای تحقیق و همچنین نشر گزارشهای تحقیق پشتیبان باعث افزایش عدم اطمینان و درنتیجه، طولانی ترشدن زمان دریافت سرمایهی VC میشود.
با اینکه گزارش تحقیق ممکن است نسبتا زود آماده شود، ولی تصمیم نهایی در EPO برای اعطا امتیاز(گرنت) به پتنت در حدود سه یا چهار سال بعد از ثبت درخواست انجام میگیرد. واضح است که یک پتنت امتیاز گرفته ارزش بالاتری برای یک استارتآپ (و طبعا برای VC) نسبت به یک درخواست پتنت صرف دارد، چرا که این امتیاز بیانگر نگاه مطمئنتر به دورنمای طرح و توان حفاظت از ثبت اختراع است. با اینحال، اگر صندوق VC درخواست ثبت اختراع و گزارش تحقیق را بررسی کرد و به جمعبندی ای مثبت و مطمئنی رسید؛ دیگر اخذ امتیازگرنت، رویدادی قابل انتظار خواهد بود. ولی معمولا، انتظار این است که صندوق های VC –به طور متوسط- به امتیاز گرنت اخذ شده، به گونهای خوشایند واکنش دهند:
فرضیهی 4. تصمیم دفتر ثبت اختراع به اعطای امتیاز به یک پتنت، اثری مثبت بر موفقیت جذب سرمایه VC دارد.
2-3-3. دنبال کنندگان فناوری به عنوان منبع اطلاعات
پروسهی ثبت اختراع نه تنها بیانگر ارزیابی کیفی توسط دفتر ثبت اختراع است؛ بلکه اطلاعات ارزشمندی در مورد اشخاص ثالث دنبالکنندهی فناوری نیز ارائه میدهد. اطلاعات فوری دربارهی ارزش تجاری یک تکنولوژی برای یک سرمایهگذار استارتآپ، اهمیت زیادی دارد. در حالی که ارزیابهای دفاتر ثبت اختراع، شایستهترینها برای قضاوت در مورد نوآوری فنی و سطح ابداعی هستند؛ دنبال کنندگان فناوری و شرکتهای رقیب، شایستهترینها برای آگاهی در مورد ارزش تجاری یک اختراع ثبت شده هستند.
در دادههای ما، این دنبال کنندگان فناوری از طریق بررسی قسمت ارجاعات پتنتها شناسایی میشوند. معمولا دنبالکنندگان فناوری، خود اختراعاتی در حوزه ی فناوری پتنت شده دارند. وجود اینها، میتواند اطلاعاتی غیر مستقیم دربارهی جذابیت و توان بالقوهی اختراع ثبت شده فراهم کند. مطالعات پیشین نشان دادهاند که تعداد ارجاعات به پتنت به طور مستقیم با ارزش فناورانه و اقتصادی اختراع ارتباط دارد. علاوه بر این، تعداد زیاد دنبال کنندهی فناوری ممکن است حتی به عنوان تعداد بیشتر حق لیسانس در آینده، مورد توجه قرار گیرد. صندوقهای VC میتوانند از این اطلاعات به منظور تصمیمگیری در خصوص سرمایهگذاری در یک استارتآپ بهره ببرند. لذا ما انتظار داریم که:
فرضیهی 5. استارتآپهایی که تعداد بیشتری ارجاع به اختراعات ثبت شده خود دارند، سرمایهگذاری VC را سریع تر از استارتآپهایی بدون چنین پتنتهایی جذب میکنند.
سامانهی ثبت اختراعEPO، علاوه بر گزارشات نوآوری و نتایج جست و جو، اطلاعاتی در خصوص ارزش بالقوهی پتنت، از طریق فرایند اعتراض، ایجاد میکند. نه ماه بعد از اعطا امتیاز به یک پتنت، هر شخص ثالثی میتواند اعتراضش را در EPO ثبت کند. چون ورود به فرآیند اعتراض هزینه بر است؛ ما انتظار داریم که یک فناوری با ارزش تجاری بالا، پتانسیل جلب اعتراض و اقامهی دعوی را داشته باشد. گر چه این اعتراض میتواند به عنوان نشانه ای هم فرض شود که خطرلغو شدن اختراع را نشان میدهد. از نظر آماری، صندوقهای VC میتوانند انتظار داشته باشد که پتنتها در یک سوم موارد، لغو امتیاز شوند؛ در حالی که در دو سوم دیگر موارد، اعتراض پذیرنده نیست و پتنت در شکلی اصلاح یافته باقی می ماند. نکته ی قابل توجه در این میان این است که اعتراض میتواند اطلاعات نامتوازن را در زمینه افق آینده ی طرح از نظر تجاری سازی عنوان نماید. در همان حال که این مسأله توان تهدید و به چالش کشیدن یک پتنت را نشان میدهد، اطلاعات معتبری نیز دربارهی افقهای آتی بازار این اختراع ارائه میدهد. بدین سبب، اعتراض ثبت شده، فرصتی برای آزمودن پتانسیل بازار و یا حفظ اختراع ثبتی تلقی میشود.
با این همه، برداشت ما این است که در فرایندهای اعتراض به پتت ثبت شده، شناخت ارزش، اهمیت بیشتری نسبت به تهدید برای سلب امتیاز دارد. همه میدانند که اطلاعات مرتبط با بازار در مورد توان بالقوهی تجاری یک طرح به ندرت در دسترس است؛ گرچه چنین اطلاعاتی به شدت برای سرمایهگذاران مورد نیاز است. لذا اعتراضی که توسط رقیب ثبت شده، در واقع به VC در مورد چشم انداز تجاری طرح، اطلاعات ارائه میدهد. همچنین، در به روزآوری انتظارات از شرکت و کاهش تردید سهم به سزایی دارد. دوم این که تحقیقات در موردمطالعات به روزرسانی نشان دادهاست که افراد به یک روزآمدی مثبت بیشتر از روزآمدی منفی واکنش نشان میدهند. این مسأله به ما گوشزد میکند که اثر مثبت از اثر منفی مهم تر است.
لذا ما این گونه فرض میکنیم:
فرضیهی 6. استارتآپهایی که پتنتهایشان در بازنگری پس از اعطا امتیاز مورد اعتراض قرار می گیرد، سرمایهگذاری VC را سریع تر دریافت میکنند.
فرآیند ثبت اختراع اطلاعات جزئیتری در مورد فناوری سرمایهی بالقوهی شرکت فراهم میکند. این اطلاعات میتوانند مثبت یا منفی تلقی شوند. ما فرضیه هامان را اینطور تمام میکنیم که چطور ما انتظار داریم اطلاعاتی که در حین فرایند ثبت اختراع ایجادشده اند به تصمیم گیری در مورد سرمایهگذاری ارتباط یابد.
:
فرضیهی 7. اگر سامانهی ثبت اختراع نسبت به پتنتهای یک استارتآپ، اطلاعات مثبتی عرضه کند، زمان دریافت تسهیلات از صندوق VC کاهش مییابد. بالعکس اگر اطلاعاتی منفی گزارش کند؛ زمان مربوطه افزایش خواهد یافت.
3. داده و نمونه
3-1. توصیف داده و نمونه
ما نقش اطلاعات ایجاد شده در دورهی ثبت اختراع را از جهت سرمایهگذاری VC در صنعت بیوتکنولوژی آلمان و بریتانیا بررسی میکنیم. پایگاه دادهی ما مجموعهای است از اطلاعات جمع آوری شده حاصل از مطالعهی 2006 شرکت بیوتکنولوژی آلمان و بریتانیا علاوه بر اطلاعات حاصل از دفاتر ثبت اختراع. جمعیت ذکر شده شامل همهی شرکتهای فعال در زمینهی زیست-دارویی با تعریف OECD میشود. جمعیت مورد تحلیل را با استفاده از چندین مرجع صنعتی (نظیر Bio Commerce، Dechema، Biocom و پایگاه دادههای منطقهای نظیر erbi و Bio-M) و منابع اینترنتی شناسایی کردیم. شرکت هایی که در آن دو کشور تاسیس نشدهاند، زیر مجموعههای شرکتهای خارجی و شرکتهایی که تنها ارائه دهندهی خدمات بوده یا بدون انجام فعالیت پژوهشی تنها تأمینکننده محصولات هستند؛ حذف شدند. شرکتهای شناسایی شده را با کمک بیولوژیستها و بیوتکنولوژیستها با معیار انتخابمان اعتبار سنجی کردیم. نهایتا به یک گروه شامل 346 شرکت آلمانی و 343 شرکت بریتانیایی بیوتکنولوژی رسیدیم که دست کم یک سال از عمرشان میگذشت. ما از این جمعیت با 162 شرکت آلمانی و 118 شرکت بریتانیایی با استفاده از پرسشنامههای از پیش طراحی شده و آزموده شده مصاحبههای حضوری انجام دادیم.
هدف آنالیز جاری، روشن نمودن این قضیه است که چگونه اطلاعات تولید شده در طول فرآیند ثبت اختراع، صندوق های VC را برای سرمایهگذاری تحت تاثیر قرار میدهد. بنابراین، شرکتهایی که با توجه به پاسخشان در بررسی، علاقهای به سرمایهگذاری از سوی VC نداشتند حذف شدند حالا چه به دلیل آن که نمیخواستند کنترل شرکت از دستشان خارج شود و یا اینکه اصلا نیازی به سرمایهگذاری از طریق VC نداشتند. به علاوه، ما تنها شرکتهایی که پس از تاریخ 1990 میلادی تاسیس شده بودند را در این مجموعه نگه داشتیم. تحلیل ما بر اساس 116 شرکت آلمانی و 74 شرکت بریتانیایی است که با معیار ما تطابق دارند. ما تقریبا ما همهی دادههایی که برای آزمودن فرضیههایمان لازم است را در اختیار داریم. از این جمعیت تعداد 87 عدد از آنها تا قبل از دورهی نمونه گیریمان سرمایهگذاری VC را جذب نموده بودند در حالی که 103 شرکت دیگر خیر. برای این 190 شرکت ما اطلاعاتی از همهی پتنتهای ثبت شده در EPO جمعآوری کردیم. ما از اطلاعات پایگاه دادهی EPO و همچنین گزارشهای تحقیق EPO برای عملیاتی کردن متغیرهایی که درستی اطلاعاتی که VCها به آن دسترسی دارند را سنجش میکند؛ استفاده کردیم.
3-2. اندازه گیریها
3-2-1. متغیرهای وابسته
متغیرهای وابسته در تحلیل ما زمان اولین سرمایهگذاری VC است. متغیر به صورت سه ماههاندازه گیری میشود. آخرین بازهی زمانی مشاهده شده در دادهها دومین سه ماههی سال 2005 است. اگر شرکت تا قبل از تاریخ بررسی سرمایهگذاری VC نکرده است.دادهها حذف و یا اصلاح شدند
3-2-2. متغیرهای غیر وابسته
متغیرهای اصلی مورد نیاز در تعیین رگرسیون شامل اطلاعات مرتبط با ثبت اختراع میشود. تمامی متغیرهای مرتبط با ثبت اختراع به صورت سه ماههاندازه گیری شد. ما از متغیر بایگانی درخواستهای EPO برای یافتن اثر تجمعی تعداد درخواستهای پتنت ثبت شده در EPO استفاده کردیم. این متغیر زمان-متغیر بود بدین معنی که این متغیر اندازهی بایگانی درخواست را نشان میدهد که میتواند به صورت سه ماهه مشاهده شود. برای تحلیل تجربی ما از لگاریتم طبیعی متغیر بایگانی استفاده میکنیم؛ با این فرض که درخواستهای ثبت اختراع اضافی یک اثر مرزی کاهشی بر نرخ مخاطره خواهد داشت. ما قبل از محاسبهی لگاریتم یکی به تعداد بایگانی افزودیم تا مشاهدات مربوط به شرکتهای بدون درخواست ثبت اختراع را از دست ندهیم.
گزارشهای جست و جو و بررسی که توسط EPO منتشر شده اند، اولین اطلاعات رسمی دربارهی کیفیت درخواست را ارائه میدهند.همانگونه که در تحقیقات پیشین که به آنها قبلا اشاره شده بود، نتیجهی بررسی ممتحنین به چند طریق نشان داده میشود. نتیجه به صورت X بدین معنی است که ادعاهایی از اختراع میتواند نوآورانه یا خلاقانه تلقی شوند و لذا این ادعاها میتوانند پتنت را در چشم انداز آن ادعا، حفاظت نمایند. دوم،نتیجه به صورت Y نیزرد نوآوری تلقی میشود ولی تنها ادعایی را مورد سوال قرار میدهد که با نوع Y دیگری مرتبط است. ما در ادامهی کارمان، متغیری را به صورت X/Y تعریف کردیم که معرف کلیهی پتنتهایی است که هم X و هم Y را از نظر ممتحنین دریافت کرده بودند. در محاسباتمان برای اندازه گیری تاثیر هر یک از اینها به این دو فاکتور وزن دادیم به این صورت که یک ارجاع Y معادل نصف وزن یک ارجاع X تعیین میشود. درخواستهایی که همX و هم Y را دریافت نمودهاند، میتوانند به عنوان اختراعاتی با نوآوری یا خلاقیت کم تلقی شوند. تحقیقاتHarhoff و Wagner نشان میدهد که چنین درخواستهایی احتمال رد شدن بالایی در EPO دارند.
درخواستهای ثبت اختراع در EPO، 18 ماه پس از تاریخ اولیه، به صورت A1 منتشر میشوند. سند A1 عموما شامل یک گزارش جستجوست. گرچه به دلیل تاخیرها یا زیادی کار دفاتر ثبت، گزارش جستجو ممکن است کامل نشده باشد؛ که در این صورت، انتشار به صورت سند A2 است. در این حالت، گزارش جست و جو بعدا به طور جداگانه به صورت سند جداگانهی A3 منتشر میشود. انتشار یک سند A2 بنابراین نشان دهندهی طولانی شدن دورهای است که در طول آن رقبا، به ارزیابی دفتر ثبت اختراع ازمعیارهای اختراع نظیر گام ابتکاری و نوآوری درخواست دسترسی ندارند. به علاوه EPO ممکن است در صورتی که کار مشابه پیشینی را یافت، هر زمان که خواست، یک گزارش جست و جوی تکمیلی به صورت سند A4انتشار دهد. معمولا سندهای A4 حامل اخبار منفی هستند چرا که نشان میدهد نتایج جست و جوهای قبلی ناکامل هستند. زمان انتشار یک سند A4 به برنامهی خاصی وابسته نیست. بنابراین انتشار اسناد A2 یا A4، به احتمال زیاد به عنوان پیامی منفی تلقی میشود. در حین دورهی نمونه برداریمان؛ پرونده هایی با اولین انتشار به صورت A1 با 4/64% از کل و پروندههای A2، 6/35% فراوانی در کل داشتند. گزارشهای تکمیلی (A4) در 5/10% از موارد منتشر شده بودند. نتایج جست و جو، متغیر غیر قابل کنترل مربوط به گزارشات نوآوری، فاکتور زمان است، به این صورت که ممکن است تاخیری در انتشار گزارش نوآوری یا گزارش جست و جوی پشتیبان وجود داشته باشد. درخواستهای بایگانی شده/ گزارشهای تحقیق مجزا، متغیر وابسته به زمان درخواستهای ثبت اختراع مورد بحث را به دست میدهد؛ چه با تاخیرهای پیش بینی نشده در انتشار گزارش تحقیق (A2) یا همراه با گزارش تحقیقهای تکمیلی (A4).
گام بعدی در پروسه که توسط دفتر ثبت اختراع پیگیری میشود؛ تصمیم به اعطا امتیاز(گرنت) است (که در EPO به صورت سند B1 منتشر میشود). متغیر درخواستهای EPO گرنت شده در حقیقت معرف درخواستهای ثبت اختراعی است که در دوره ی زمانی مخصوص به خود، حق امتیاز گرفتهاند (گرنت شدهاند).
از دیگر معیارهای اندازهگیری کیفیت داراییهای معنوی یک شرکت که ما مورد بررسی قرار دادیم، متغییری به نام مورد ارجاع قرار گرفتن درخواست اختراع ثبت شده است.در پتنتهایی که در اختیار شرکتهای مورد مطالعهی ما بود، ما میزان ارجاعات در اولین چهار سال بعد از انتشار را محاسبه میکنیم (این مرحله 18 ماه بعد از ثبت اولیه روی میدهد). یک درخواست ثبت اختراع وقتی پر استناد فرض میشود که مورد استناد قرارگیریاش در بالاترین دهک توزیع قرار گیرد (معادل با سه بار مورد استناد قرار گرفتن). مورد ارجاع قرار گیری، زمانی روی میدهد که گزارش جست و جوی ثبت اختراع که اختراعات مشابه را لیست کرده، منتشر شده باشد. لذا اطلاعات مورد استفاده برای محاسبهی این متغیر از اطلاعاتی به دست آمده است که در دسترس عموم قرار دارد. ما از مواردی که خود مخترع در متن درخواست ثبت اختراعش به آنان استناد کرده صرفنظر میکنیم تا بر تاثیر اختراع ثبت شدهی شرکت بر توسعههای فناوریهای بعدی در شرکتهای دیگر،تمرکز کرده باشیم. متغیر مربوط به "سهم پتنتهایی با بیشترین مورد استناد قرار گیری"، به این صورت محاسبه میشود که تعداد پتنتهای که بیش از همه مورد استناد قرار گرفتهاند بر تعداد کل تقاضای ثبت پتنت موجود تقسیم میشوند. این متغییر باید نشان دهد که یک شرکت درخواستهای ثبت اختراع ارزشمندی دارد یا در نهایت نتیجه گیری شود که مثلا درخواستهای ثبت اختراع یک شرکت مورد توجه ویژهی صندوقهای VC است. به عنوان معیار بعدی برای بررسی کیفیت و پتانسیل تجاری سازی، ما از میزان مورد استناد قرار گیری از طرف رقبای بزرگ آن فناوری و شرکتهای بزرگ استفاده میکنیم. در طبقه بندی ما، شرکتی بزرگ محسوب میشود که حداقل به پانزده عدد از پتنتهای نمونهی آماری ما ارجاع داده باشد. بر اساس نتیاج تحقیق، ما تقریبا 5% از شرکتهای مورد ارجاع قرار گرفته و فعال را در لیستمان داریم. سهم اختراعات ثبت شده ای که مخالفت با آنها] مثلا توسط رقبا [به ثبت رسیده است به این صورت محاسبه میشود که تعداد اعتراضهای دریافت شده بر تعداد درخواستها تقسیم میشود. معمولا اعتراضها سه ماه بعد از دریافت در اینجا مورد محاسبه قرار میگیرندکه بر تعداد درخواستهای ثبت اختراع در همان دوره ی زمانی تقسیم میشود.
برای اینکه بهتر بتوان اطلاعات به دست آمده را طبقهبندی کرد، ما اطلاعات به دست آمده در حین و پس از فرایند بررسی را در دو دسته ی اخبار خوب و اخبار بد تقسیم بندی کردیم و برای جمع بندی از مقادیری استاندارد شده از متغیرها استفاده کردیم. اخبار خوب مربوط به سهم پتنتهایی است که بیشتر توسط رقبای بزرگ فناوری مورد استناد قرار گرفتهاند و اخبار بد به سهم مخالفتهایی میپردازد که به پتنتها وارد شده و مربوط به پتنتهایی است که بیشترین مقدار X/Y را از نظر ممتحن و گزارشات جست و جو دارند.
عنوان مقاله:
نقش ثبت اختراع بر سرمایهگذاری VC: در حوزهی بیوتکنولوژی
نویسندگان: Carolin Haeusslera, Dietmar Harhoffb,c, Elisabeth Muellerd
موسسه max planck در حوزه نوآوری و اختراعات، دانشگاه Ludwig-Maximilians-Universität در آلمان،، و مدرسهی اقتصاد در فراکفورت
مقدمه:
عموما درک و ارزیابی کیفیت داراییهای فکری (معنوی) یک شرکت نظیر دانش فنی، ایدههای تولیدی و فناوریها، برای افرادی که در بیرون از آن شرکت هستند، دشوارتر از نیروهای داخلی شرکتهاست. برای محدود ساختن مشکلاتی که این نوع ناهماهنگی در اطلاعات به وجود میآورد، کارگزاران اقتصادی شرکت ها باید بتوانند کیفیت پروژهها یا معاملاتشان را به نحو مطلوبی به سرمایهگذاران، شرکای بالقوه و مشتریها انتقال دهند. اینکه چگونه کارآفرینان میتوانند فاکتورهای کیفی را به سرمایهگذارن خطر پذیر (VCs) انتقال دهند تا از حمایت آنان برخوردار شوند، مقولهی جذابی است، خصوصا از این نظر که سرمایهگذاری VC برای استارتآپهایی که پتانسیل رشد بالا دارند بسیار حیاتی است.
نتایج تحقیقات نشان داده است که موسسین از راهکارهای متنوعی برای معرفی کیفیت کار خود استفاده میکنند. برای مثال، همکاری با یک شرکت معتبر و صاحب نام، معرفی تجربیات کارآفرینی و صنعتیشان، معرفی تیم مدیریتی خود و قابلیت های آنها و انتخاب یک گروه معین از جمله راههای معرفی می باشد. علاوه بر این استارتآپهای فناوری محور، گاهی از اختراع ثبت شده ی خود در جهت معرفی کیفیت فناوری به سرمایهگذاران استفاده میکنند. اگر چه هنوز ارتباط بین ثبت اختراع در یک فناوری و جلب سرمایهگذاری VC یک مسألهی پیچیده به نظر می رسد.
با بررسی پتنت میتوان حداقل به دو نوع اطلاعات در مورد کیفیت دست یافت: 1) این اطلاعات مشخص میکند که قدرت پتنت برای حفاظت قانونی فناوری که پشت آن است چه مقدار است و 2) چشم اندازی که اطلاعات پتنت در مورد خطر پذیری فعالیت مورد نظر ارائه میدهد، که این اطلاعات حتی ممکن است برای پایه گذاران شرکت نیز جدید باشد.
در کار حاضر، ما تصمیم داریم در ادامه ی تحقیقات و کارهایی که قبلا انجام شده است، چهارچوبی را مشخص کنیم که در آن ثبت پتنت به عنوان نشانه ای از خطر پذیری سرمایهگذاری از منظر سرمایهگذارها باشد. البته شاید این کار به نظر جدید نباشد ولی با مشخص کردن فرایندهایی که در ادارات ثبت اختراع انجام میشود، فراتر از کارهای قبلی بوده و باعث تولید جریانی از اطلاعات میشود که تغییر در انتظارات اولیهی سرمایه گزاران را در پی دارد. در نوشتارهای پیشین تفسیر ثابتی از ارزش اطلاعاتی پرونده های پتنت ارائه میشد. اما در اینجا این اطلاعات فوق با دورنمای فرآیندهای اطلاعاتی مراحل بعد تکمیل گردیده تا امکان به روزآوری انتظارات اولیه شکل گرفته را به صورت پویا ترسیم کرد.
بحثهای تئوری که در این مقاله به آن می پردازیم، به مقوله درخواست ثبت اختراع برای شرکت هایی است که در توسعهی اختراعشان به آستانهای از کیفیت رسیدند، که قادرند در مورد کیفیت کار خود به اشخاص ثالث اطلاع رسانی کنند.
در این شرایط صندوق های VC باید قادر باشند تا چگونگی فعالیت متقاضی ثبت اختراع را رصد کرده و بر اساس آن نتیجه گیری درست کنند. بنابراین همراستا با درخواست ثبت اختراع، میبایست توانایی تشریح و تفهیم برخی اطلاعات در این زمینه نیز وجود داشته باشد. به مرور زمان هم، دفاتر ثبت اختراع اطلاعات بیشتری در رابطه با کیفیت ثبت اختراع، ارائه خواهند داد. علاوه بر این، رصد فعالیت های رقبایی که برای حمایت مالی از اختراع داوطلب شده اند، نیز میتواند در پروسهی بهروز رسانی اطلاعات مورد استفاده قرار گیرد. در این شرایط، اگر اطلاعاتی از این دست تاثیر قابل توجهی بر سرمایهگذاری VC داشته باشد، بررسی فرایند کامل ثبت اختراع میتواند با این ایده ی ما که معتقدیم "عدم توازن اطلاعات در طول زمان کاهش می یابد"، همراستا باشد.
برای بررسی میدانی و سنجش استدلال های نظری، مجموعه ای شامل 190 صندوق VC که در حوزهی بیوتکنولوژی، که سرمایهگذاری شرکتهای آلمانی یا بریتانیایی را رصد میکنند. انتخاب شدند. البته اطلاعات حاصله میتواند نتایج دیگری را نیز برای ما فراهم میکند؛ نظیر نقطهی شروع استارتآپها، اطلاعات کامل فناوریهایی مورد استفاده آنها، میزان ریسک طرح ها و سرانجام بازار هدفشان. همچنین اطلاعات کاملی از همهی درخواستهای ثبت اختراع و همهی گرنت های اختراع توسط این شرکت ها را شناسایی و بررسی شده است. شرکت های مزبور در این مجموعه، عموما درخواستهایشان را در دفتر ثبت اختراع اروپا (EPO) ثبت میکنند. بانک اطلاعاتی سیستم EPO، حاوی مجموعه ای غنی از دادهها است که امکانات مختلفی را از گزارشهای سادهی جستجو تا اطلاعاتی در رابطه با روند مخالفت با گرنت اختراعات ثبت شده در EPO را در اختیار میگذارد. با کنار هم قرار دادن این منابع و اطلاعات، مجموعه دادگان یک پانل به دست می آید که به کمک مدلهای hazard-rate و تغییر همگام زمان-متغیر برای آزمودن فرضیهها قابل بهربرداری است. نتایج تحقیق نشان میدهد که در طول دورهی پروسهی ثبت اختراع و پتنت شدن، اطلاعاتی حاصل میشود که مسلما برای VCها مفید است. به طوریکه که اطلاعات مثبتِ سامانهی ثبت اختراع، به طور چشمگیری خطر سرمایهگذاری VC را افرایش میدهد؛ در حالی که اطلاعات منفی آن را کاهش میدهد.
علاوه بر رویکرد "pin factory"، ما نتایج اقتصادسنجیمان را با اطلاعات به دست آمده از مصاحبه با صندوقهای VC کامل میکنیم. هم برآوردهای ما و هم نتایج کیفی حاصله، فرضیهی اولیه ما که می گوید اختراعات فایل شده میتواند سرمایهگذاری VC را تحت تاثیر قرار دهد تایید میکند. اما اطلاعات به دست آمده در مسیر پروسهی ثبت اختراع هم در پیش بینی سرمایهگذاری VC سهم دارد از این نظر که باعث به روزآوری انتظارات VC ها میشود. این مهم حتی پس از کنترل این واقعیت که صندوقهای VC میتوانند خودشان با مطالعهی دقیق درخواست ثبت اختراع، در زمینهی اطلاعات جلو بیافتند نیز صادق است. بر اساس چارچوب نظری و نتایج تجربی مان، ما شماری از مفاهیم و پیشنهادهای ارائه شده را انعکاس میدهیم.
2. نظریه و فرضیهها
2-1. نشانههایی برای شکل گیری سرمایهگذاری و اطلاعات بعدی به منظور روزآوری انتظارات VCs
Spence سیگنال یا نشانه ها را اینگونه توصیف میکند "چیزهای قابل رویتی که یک نفر برای ایجاد ارتباط انجام میدهد". تئوری سیگنالینگ بر اساس این سوال و فرضیه شکل گرفته است که مخاطب آن سینگنال چه کسی است. به عبارتی دیگر، یک سیگنال موثر برای قانع کردن مخاطبین کیفیت بیش از اندازه پایین میتواند هزینهبر باشد. در حالت متوازنی که مخاطبان کیفیت بالا از کیفیت پایینها جدا شده اند، سیگنال به برون شرکتیها اجازه میدهد که میان انواع مختلف مخاطبان تفاوت قائل شوند. در زمینهی طرحهای نویی که دنبال سرمایهگذاری VC هستند، موسسین را بهتر میتوان نسبت به کیفیت طرح توجیه نمود تا سرمایهگذاران بالقوه (کیفیت طرح نظیر توان تیم مدیریتی، مرحلهی توسعه و شانس موفقیت محصول یا تکنولوژی). یک وسیلهی سیگنال دهندهی موثر به سرمایهگذاران اجازه خواهد داد که بتوانند طرحهای جدید را از جهت کیفیت و بازدهی سرمایه تشخیص دهند.
در حالی که تحقیقات تجربی بر روی سیگنالینگ در سالهای گذشته شتاب گرفته است؛ استفاده از تئوری سیگنالینگ از زمانی که توسط Spence توسعه داده شد تا استفاده از آن در دنیای واقعی با دشواریهایی همراه بوده است. در این خصوص، پژوهشگران در حوزهی مدیریت استراتژیک و سازماندهی این مسأله را گوشزد کردهاند که انتقال تئوری سیگنالینگ به فضای شرکتها چالش بر انگیز است؛ به این دلیل که توان تفسیر سیگنالها در بین مخاطبین ممکن است متفاوت باشد؛ و توافق بر سر یک فعالیت خاص که به عنوان یک سیگنال عمل کند دشوار است. اخیرا، Montiel و همکارانش اینگونه استدلال کردهاند که تحقیقات امروزی، محتوا و طراحی سازمانی را که از طریق آنها سیگنالها منتشر میشوند را عموما به حساب نیاوردهاند. با این فرض ساده که این که موسسات نظارتی کار خود را کامل انجام میدهند، مطالعات پیشین تا کنون از نیاز به طراحی مناسب سازمانی غافل شدهاند.
علاوه بر این گونه استدلالها، ما در حین تحقیق مشاهده کردیم که محدودیتهای تئوری سیگنالینگ، هنگامی که یک فعالیت مشخص (که میتواند یک سیگنال باشد) قرار است یک پروسهی سازمانی را کلید بزند، واضحتر میشود. تئوری سیگنالینگ توجه اصلیاش را به کنش با برانگیزش اولیه و همچنین فرستندهی سیگنال معطوف ساخته است، اما ممکن است توجه کافی به سازوکارهای بعدی و پروسههای سازمانی نداشته باشد که ممکن است که توسط سیگنال به حرکت بیافتند و به تولید اطلاعات ارزشمند در طی زمان منجر شوند. در این مقاله، ما یک چارچوب به مراتب جامع تر را مطرح میکنیم که هم سیگنال اولیه و هم پروسههای تولید اطلاعات بعدی را در نظر می گیرد. سیگنال، وقتی که کیفیت مخاطب یا پروژه به طور مستقیم قابل مشاهده نیست، یک ساز و کار کمک کننده است. ما این مسأله را مورد کنکاش قرار میدهیم که اگر افرادی انتظاراتشان را بر اساس یک سیگنال شکل میدهند، هنوز ممکن است به قدر زیادی نامطمئن باشند. اما هر چه گیرندهها اطلاعات بیشتری در مورد مسألهای گر ی میکنند؛ آنها برآوردهای جدی تر و مطمئن تری انجام میدهند. به همین سبب اطلاعات ثانویه علاوه بر به روزآوری اطلاعات، تمایل دارد که عدم اطمینان را کاهش دهد. قانون Bayes به طور گسترده برای توصیف این موضوع به کار میرود که وقتی در افراد، نامطمئنی وجوددارد، چطور انتظارات یا باورشان را میتوانند به روز کنند. تحقیقات انجام شده توسط اقتصاددانان رفتاری عموما برای پی بردن یه این مسئله است که چرا و در چه نوع فضای فکری، افراد انتظاراتشان را با توجه به قانون Bayes روزآمد میکنند و کدام گونه از اطلاعات قادر به شروع به روزآوری اطلاعات است. ما در این تحقیق، در پی یافتن ارتباطی بین تئوری سیگنالینگ با یک پروسهی به روزآوری اطلاعات هستیم. پیدا کردن این ارتباط به ما اجازه میدهد که چارچوبی متناسب با بسیاری از شرایط دنیای واقعی بسازیم که در آن یک سیگنال، با پروسهی تولید اطلاعاتی که با یک سیگنال شروع شده است؛ متصل میشود. بدین سبب، مطالعهی ما بر تجمع پویای اطلاعات در طول زمان تمرکز میکند که ممکن است نتایج "خوب" یا "بد"ی را به همراه داشته باشد.
2-2. اثر ثبت اختراعها بر تصمیمات سرمایهگذاری VC
در مقالهی حاضر ما بر اطلاعات ایجاد شده از طریق پروسهی ثبت اختراع تمرکز میکنیم. در اکثر تحقیقات، نگاه سنتی به پتنت به عنوان یک دارایی تاکید شده است. Long اشاره میکند که که عملکرد سیگنالینگ پتنت، در بسیاری از مطالعات اخیر چشم پوشی شده است. ثبت اختراع ممکن است به افراد خارج سیستم نشان دهد که یک شرکت فناوری اش را تا مقدار مشخصی توسعه داده است و طبقهای از مشتریان را تعریف کرده و بیرون کشیده است.
نقش سیگنالینگ ثبت اختراعها برای سرمایهگذاران توسط برخی محققان اخیرا مورد بررسی قرارگرفته است. Heely و همکارانش نقش ثبت اختراعها را در قیمت گذاری پایین IPO مطالعه میکنند و استدلال میکند که نقش پتنت در برقراری توازن اطلاعات ] توازن اطلاعات بین درون سازمان یا برون سازمان یا بین مشتری و فروشنده[ به مقدار زیادی به محتوای آن پتنت وابسته است. در یک مطالعهی تازه، Hsu و Ziedonis گزارش کردند که ثبت اختراع باعث میشود که سرمایهگذاران بتوانند تخمینی از ارزش یک شرکت داشته باشند. شرکت های مورد بررسی آنها شرکت های استارتآپ حوزهی نیمههادی بوده است که از طریق VC سرمایهگذاری شدهاند. آنها متوجه شدند که در دورههای اولیهی سرمایهگذاری، جایی که عدم توازن اطلاعات بارزتر است، تاثیر ثبت اختراع بیشتر است بخصوص برای شرکتهایی که راههای دیگری برای سیگنالینگ یا معرفی کیفیت خود به سرمایهگذاران ندارند. علاوه بر اینها، Conti و همکارانش مدلی را پیشنهاد میکنند که علاوه بر موارد موفق، ترجیح سرمایهگذاران خارجی را شامل میشود و نشان میدهد که این مهم مثل سیگنالی بر روی سرمایهگذاری موسسین بر روی پتنتها اثر گذار است. آنها این را نیز مطرح میکنند که VCها سیگنالهای ثبت اختراع را به حساب می آورند اما سرمایهگذاران مالک خیر.
Mann و Sager در تحقیقات خود ارتباط میان در دسترس بود پتنتها و شاخصهای کارایی را بررسی کردند. صرف نظر از اینکه آنها مقولهی زمان بندی انجام رویدادها را در تحقیقات خود در نظر نگرفته بودند ولی نتیجهی تحقیق آنها ارتباط مثبتنی بین در دسترس بودن پتنتها و موثر بودن آنها یافت. Baum و Silverman برخی از معیارهای انتخابی مورد استفاده توسط VCها و عملکردهای دیگر شرکت را بررسی کردند متوجه ارتباط مثبتی میان درخواستهای ثبت اختراع در USPTO وسرمایهگذاری شدند. اختراعات گرنت شده هم در این میان تاثیری مثبت دارد ولی تاثیر آن به اندازه ی خود درخواست ثبت اختراع چشمگیر نیست. در مقایسه با تحقیقات انجام شده، کار ما سنجش دقیق تر و جرئینگرانهتری است بر جریان اطلاعات کسب شده از دفاتر ثبت اختراع و اثرش بر جذب سرمایهگذاری VC در یک استارتآپ.
مطالعات تاکنون عمدتا بر شرکتهایی با سرمایهگذاری VC و شاخصهای عملکرد آنها نظیر IPO یا سوددهی شرکت متمرکز بودهاند. شواهد کمی مبنی برنقش ثبت اختراع بر تصمیم گیری آغازین صندوقهای VCها وجود دارد (برای دیدن یکی از این نمونههای استثنایی نگاهی بیاندازید به Cockburn and MacGarvie, 2009 )؛ و تقریباهیچ یک از مطالعات انجام شده، به اینکه کدام اطلاعات سامانهی ثبت اختراع مورد نظر مفیدتر واقع میشود، نپرداخته است. ما قصدمان این بوده است که این خلاء را پر کنیم و بررسی دقیقی بر روی نقش سامانهی ثبت اختراع به عنوان منبع اطلاعات انجام دهیم. ما فاکتور زمان، نوع و منبع اطلاعات که در طول پروسهی ثبت اختراع به وجود آمده را تماما لحاظ میکنیم.
با توجه به این که اولین مرحلهی سرمایهگذاری، نقطهی شروع ارتباط میان استارتآپها و VCهاست؛ داشتن اطلاعات بیشتر راجع به معیارهای تصمیم ساز درسرمایهگذاری VC در این مرحله، اهمیت بسیار دارد. در این مرحله، VC ها مجبورند تصمیمهای سرمایهگذاری خود را در چشم اندازی کاملا ناواضح و نامطمئن بگیرند زمانی که.شرکتهای استارتآپ فناوری محور به دنیال تامین سرمایه از طریق سرمایهگذارانی خارج از ساختار داخلی خودشان هستند، به سختی میتوانند ارزشگذاری شوند. گذشته ای از آنها جایی ثبت نشده است که بتواند توان آنها را در رشد و توسعه معرفی کند؛ اینشرکت های استارتآپ ممکن است مدتها و حتی سالها طول بکشد تا به سودی قابل قبول دست یابند؛ دارایی آنها عموما معنوی (غیر مادی) است و دچار نرخ شکست بالایی هستند. به علاوه، VCها عموما برای تصمیمگیری در مورد سرمایهگذاری، از نظر زمانی تحت فشارند. از این روی، اطلاعات ایجاد شده از طریق ثبت پتنت و در پروسه های بعدی ثبت اختراع ممکن است از ضریب تاثیر چشمگیری برخوردار باشند.
2-3. منابع اطلاعاتی درون سامانهی ثبت اختراع
2-3-1. کارآفرین به عنوان شروع کنندهی فرآیند ثبت اختراع با ثبت یک تقاضای پتنت
یک کارآفرین با ثبت اختراعش نشان میدهد که شرکت استارت آپش آنقدر به بلوغ رسیده است که با حفاظت قانونی از فناوری، قصد توسعهی فعالیتش را دارد و به سمت تجاری سازی گام بر می دارد. ما بر اساس تعریف Spence از سیگنال، استدلال میکنیم که در خواست ثبت اختراع مکانیسمی را برای طبقه بندی شرکتهای استارت آپ از نظر تمایل به رشد و توسعهی آنها به وجود میآورد.
معیار ثبت اختراع این است که آن اختراع نوآورانه باشد؛ ابتکاری بوده و کاربرد صنعتی داشته باشد. آماده سازی درخواستهای ثبت اختراع محتاج صرف زمان و انرژی است؛ چرا که در خواست دهنده بایست طبق فرایند غیر قابل انعطاف ثبت عمل کند، ضمن اینکه در مورد اطلاعات فنی اختراع نیز با جزئیات شفاف سازی کند. علاوه بر این، ثبت اختراع واقعا هزینه بر است؛ چون درخواست دهنده باید هزینهها و بهای ترجمه و همینطور هزینهی وکلای ثبت اختراع پوشش دهند. ما در تحقیاتمان از Conti و همکارانش تبعیت کرده و استدلال میکنیم که کار و هزینهای که رف میشود تا نشان دهد اختراع با معیارهای ثبت اختراع همخوانی دارد، تابع نزولی ای است از کیفیت فناوری پشت آن اختراع. از این رو ثبت یک اختراع به افراد برون سازمانی اعلام میکند که یک اختراع به قدر کافی توسعه یافته است که (بتواند) به صورت یک درخواست ثبت اختراع توصیف شود. این ایده پردازی مشابه مدل آموزشی Spence است که به موجب آن "کارفرما سیگنال آموزشی را میخواند و با آن بهره وری را پیش بینی میکند.". در حالی که Spence نشان میدهد که سیگنالینگ ممکن است حتی وقتی که حصول سیگنال اثری بر توان یک فرد ندارد نیز وجود داشته باشد؛ او همچنین اضافه میکند که "سیگنال میتواند مستقیما فاکتور بهره وری باشد همان طور که سرمایهی انسانی نیز چنین خاصیتی دارد. هم تحصیلات و هم تجربهی کاری ممکن است با این توصیف همخوان باشند.". یک درخواست ثبت اختراع ممکن است، علاوه بر سیگنالینگ، ارزشی برای شرکت به بار بیاورد که به دلیل حفاظت قانونی از فناوری است. لذا ما چشم انداز وسیعتری از سینگنال را در درخواستهای ثبت اختراع جست و جو میکنیم و با این کار که اجازه میدهیم سیگنال به کیفیت واقعی پشت طرح وابسته باشد.
ما در آزمون تئوری های خود از اطلاعات موجود در درخواستهای ثبت اختراع در EPO استفاده میکنیم. انتخاب سیستم ثبت اختراع EPO برای تحقیقاتی که ما انجام میدهیم، مزایایی دارد. اول از همه به این دلیل که ثبت اختراع در اروپا از طریق EPO مشخصا گرانتر از USPTO است. دوم این که بر خلاف USPTO، ثبت پتنت در EPO ثبت کنندهی پتنت مجبور است متعهدانهتر عمل کند. در EPO موردی به نام پتنت موقت (provisional) که بشود بعدها بر روی آن اصلاحاتی اعمال نمود وجود ندارد. علاوه بر این، امکان اینکه فایل دیگری در ادامه ی پتت قبلی در EPO بتوان ثبت کرد به مراتب محدودتر از USPTO است. بنابراین ثبت اولیهی پتنت توسط یک متقاضی در EPO متعهدانهتر ازآن در UPTO است. این مسأله از آن جهت مهم است که قضیهی سیگنالینگ را متقاعد کنندهتر میسازد: متقاضی ثبت پتنت فقط یک بار، آنهم وقتی اختراعش ازکیفیت مناسبی برخوردار شد، برای ثبت آن اقدام میکند. سوم این که در EPO تصمیمات ممتحنی که قابلیت اختراع بودن درخواست پتنت را بررسی میکند، نسبت به USPTO نقش مهمتری دارد، تا آنجا که ممکن است در نهایت درخواست ثبت پتنتی را یکباره مردود اعلام کنند. چهارم این که با استفاده ازداده های موجود در EPO، ما میتوانیم درخواستهای ناموفقی که هیچ وقت موفق به گرنت شدن نشدهاند را مشاهده کنیم. استفاده از دادههای USPTO به ما این اجازه را نمیدهد که برای دورهی زمانی طولانی تری این کار را انجام دهیم. دلیل آخر اینکه اشخاص ثالث میتوانند بر روند دخالت داشته و مخالفت خود را در مورد پتنت ثبتی، در EPO به ثبت رسانده و در نتیجه کیفیت داده ها را نسبت به دفاتر ثبت اختراع دیگر بالاتر ببرند. از این رو دادهی EPO ساختار سازمانی مفیدی دارد که ما میتوانیم فرضیههایمان را بر روی آن بیازماییم.
همان طوری که پیشتر گفته شد؛ پتنتها نه تنها بیانگر اطلاعاتی مفید هستند، بلکه از نقطه نظر VCها داراییهای جذابی به شمار میآیند؛ چرا که قادر به حذف رقبا و در نهایت اجازهی بهره بری از محصول فناوری را میدهند. به علاوه، پتنتها میتوانند باعث گرفتن حق لیسانس هم شوند که منبع درآمد افزوده ای برای صاحبان آنها به حساب می آید. علاوه بر آن ثبت اختراعها VCها را قادر میسازد که بخشی از ارزش قابل بازیابی شرکتهای ورشکسته را زنده کنند. از این رو انتظار می رود که به شرکتهای نیازمند جذب سرمایه در مورد نقش مفید ثبت اختراع در این زمینه اطلاع رسانی شده و در صورتی که هزینهی انجام آن برایشان خیلی سنگین نیست؛ به کسب ثبت اختراع مبادرت ورزند. بدین ترتیب، اساسیترین فرضیهی ما که وجود ارتباط میان سرمایهگذاری VC و ثبت پتنت است محقق میشود.
فرضیهی 1. به محض این که استارتآپها تقاضای ثبت پتنت میدهند؛ شانس جذب سرمایهگذار VC افزایش مییابد.
این فرضیه به عنوان نقطه شروع ارزیابی ما بیان میشود. گرچه شواهد تجربی موید این فرضیه، با اما و اگرهای ریادی همراه است. از میان کارهای انجام شده در این خصوص Harhoff و همکارانش نشان دادهاند که پتنتهااز نظر ارزش، توزیع بسیار نامتقارنی دارد؛ چرا که مثلا تعداد معدودی پتنت، ارزش بسیار بالایی دارند. لذا از نقطه نظر VCها درخواست ثبت اختراع به خودی خودچندان ارزشی در شناسایی اهداف مورد نظر در سرمایهگذاری ندارد. هنگامی که اطلاعات افزودهی در پروسهی ارزیابی ثبت اختراع آماده میشود، این تصویر میتواند واضح تر شود. با در خواست ثبت اختراع، کارآفرین یک پروسهی سازمانی را در دفتر ثبت اختراع به جریان می اندازد. این پروسه به خودی خود منبعی سرشار از اطلاعات تجاری و فناورانه را فراهم میکند که اشخاص ثالث هم میتوانند آنرا مورد ارزیابی های متعدد قرار دهند و ورودشان به این جریان میتواند باعث به روزآوری اطلاعاتی شود که برای سرمایهگذاران مفید واقع شود. لطفا توجه داشته باشید که ما تا به اینجا، تنها تقاضای ثبت اختراع را به عنوان سیگنال مورد توجه قرار دادیم. اطلاعات بعدی که درمراحل مختلف پروسهی ثبت اختراع بروز میکند؛ به عنوان غربالی بر ارزش سیگنال اولیه عمل میکند و نمیتوان آن را سینگالی مجزا محسوب کرد. در قسمتهای بعدی ما نگاهی نزدیکتر به این منابع اطلاعاتی خواهیم داشت؛ که در مطالعاتی که تا کنون انجام شده است، استفاده از آنهاچشم پوشی شدهاست.
2-3-2. دفتر ثبت اختراع به منزلهی فراهم آورندهی اطلاعات
در حالی که ثبت درخواستهای پتنت از پیشرفت فناورانهی یک شرکت خبر میدهد، اطلاعات موجود در پتنتهای ثبت شده، فنی است و اغلب تنها در دسترس افرادی با تخصص مرتبط قرار میگیرد. با اینحال،دفاترثبت اختراع ممکن است به عنوان یک ارزیاب مستقل و عینی کیفیت ثبت اختراع عمل کنند. اطلاعات گرد آمده از سامانهی ثبت اختراع بر اساس قواعد و قوانین مشخصی آماده میشود و به همین جهت عینی تر و معتبرتر از اطلاعات فراهم شده توسط کارآفرین می باشند. اگر صندوقهای VC بخواهند اطلاعات رسمی را مورد نظر قرار دهند؛ میتوانند از اطلاعات موجود در گزارشهای جستجوی دفاتر ثبت اختراع بهره ببرند؛ که در آن نظرات ارزیابها در مورد جدید و بدیهی بودن اختراع، از طریق معرفی کارهای قبلیِ که در آن رابطه انجام شده است، میسر میشود. در سالهای اخیر،چنین گزارش جستجوهایی در پروسهی ثبت اختراع، در معرض دید عموم قرار گرفته است که این کار عموما 18 ماه پس از این که پتنتی برای اولین بار ثبت شد اتفاق میافتد. ارزیابی موجود در گزارش جستجو، شانس یک پتنت را در اخذ امتیاز انحصاری (گرنت) و در صورت دریافت امتیاز انحصاری، چشم انداز پتنت را تحت تاثیر قرار خواهد داد که ممکن است باعث تحت تاثیر قرار دادن سرمایهگذاران شود. لذا ما در قسمت بعدی، این فرضیه را پیشنهاد میدهیم:
فرضیهی 2. هر چه گزارش تحقیق پتنت مطلوب تر باشد؛ زمان دریافت سرمایهی VC کوتاه تر است.
به طور معمول گزارش ممتحن از نتیجهی جست و جو برای قابلیت پتنت داشتن اختراع ثبت شده، همراه با درخواست ثبت اختراع، 18 ماه پس از اولین روز ثبت پتنت منتشر می گردد. گرچه در برخی موارد تاخیری در انتشار گزارش تحقیق وجود دارد؛ که دورهی زمانی که در آن هنوز توان بالقوهی پتنت زیر سوال است را طولانی میسازند. تاخیرهای انجام شده در ارائهی گزارش تحقیقها، کاملا به دلایل اجرایی و اداری پدید میآیند و به کیفیت اختراع ربطی ندارند. این تاخیرها اغلب وقتی روی میدهند که دفتر ثبت اختراع در یک زمینهی فناورانهی خاص کمبود ممتحن داشته باشد. ما با این مسأله در دادههایمان به عنوان یک عامل خارجی برای ایجاد تغییرات برخورد میکنیم که میتواند تاثیر جریان اطلاعات بر سرمایهگذاری VC را واکاوی کند. همین طور انتشار پیش از موعد یک گزارش تحقیق تکمیلی نیز گاهی ممکن است رخ دهد؛ این گزارش شامل کارهای مشابهی است که در دورهی ارزیابی ها، یافت میشوند و لذا باعث محدود ساختن چشم انداز ثبت اختراع میشود. هر کدام از این اتفاقات، میتواند به عنوان عامل طولانی شدن پروسه یا عامل افزایش عدم اطمینان تلقی شوند که طبعا به نظر میرسد جذابیت یک استارتآپ را برای سرمایهگذاران کاهش دهد. این قضیه ما را به سومین فرضیه مان هدایت میکند:
فرضیهی 3. تاخیر در انتشار گزارشهای تحقیق و همچنین نشر گزارشهای تحقیق پشتیبان باعث افزایش عدم اطمینان و درنتیجه، طولانی ترشدن زمان دریافت سرمایهی VC میشود.
با اینکه گزارش تحقیق ممکن است نسبتا زود آماده شود، ولی تصمیم نهایی در EPO برای اعطا امتیاز(گرنت) به پتنت در حدود سه یا چهار سال بعد از ثبت درخواست انجام میگیرد. واضح است که یک پتنت امتیاز گرفته ارزش بالاتری برای یک استارتآپ (و طبعا برای VC) نسبت به یک درخواست پتنت صرف دارد، چرا که این امتیاز بیانگر نگاه مطمئنتر به دورنمای طرح و توان حفاظت از ثبت اختراع است. با اینحال، اگر صندوق VC درخواست ثبت اختراع و گزارش تحقیق را بررسی کرد و به جمعبندی ای مثبت و مطمئنی رسید؛ دیگر اخذ امتیازگرنت، رویدادی قابل انتظار خواهد بود. ولی معمولا، انتظار این است که صندوق های VC –به طور متوسط- به امتیاز گرنت اخذ شده، به گونهای خوشایند واکنش دهند:
فرضیهی 4. تصمیم دفتر ثبت اختراع به اعطای امتیاز به یک پتنت، اثری مثبت بر موفقیت جذب سرمایه VC دارد.
2-3-3. دنبال کنندگان فناوری به عنوان منبع اطلاعات
پروسهی ثبت اختراع نه تنها بیانگر ارزیابی کیفی توسط دفتر ثبت اختراع است؛ بلکه اطلاعات ارزشمندی در مورد اشخاص ثالث دنبالکنندهی فناوری نیز ارائه میدهد. اطلاعات فوری دربارهی ارزش تجاری یک تکنولوژی برای یک سرمایهگذار استارتآپ، اهمیت زیادی دارد. در حالی که ارزیابهای دفاتر ثبت اختراع، شایستهترینها برای قضاوت در مورد نوآوری فنی و سطح ابداعی هستند؛ دنبال کنندگان فناوری و شرکتهای رقیب، شایستهترینها برای آگاهی در مورد ارزش تجاری یک اختراع ثبت شده هستند.
در دادههای ما، این دنبال کنندگان فناوری از طریق بررسی قسمت ارجاعات پتنتها شناسایی میشوند. معمولا دنبالکنندگان فناوری، خود اختراعاتی در حوزه ی فناوری پتنت شده دارند. وجود اینها، میتواند اطلاعاتی غیر مستقیم دربارهی جذابیت و توان بالقوهی اختراع ثبت شده فراهم کند. مطالعات پیشین نشان دادهاند که تعداد ارجاعات به پتنت به طور مستقیم با ارزش فناورانه و اقتصادی اختراع ارتباط دارد. علاوه بر این، تعداد زیاد دنبال کنندهی فناوری ممکن است حتی به عنوان تعداد بیشتر حق لیسانس در آینده، مورد توجه قرار گیرد. صندوقهای VC میتوانند از این اطلاعات به منظور تصمیمگیری در خصوص سرمایهگذاری در یک استارتآپ بهره ببرند. لذا ما انتظار داریم که:
فرضیهی 5. استارتآپهایی که تعداد بیشتری ارجاع به اختراعات ثبت شده خود دارند، سرمایهگذاری VC را سریع تر از استارتآپهایی بدون چنین پتنتهایی جذب میکنند.
سامانهی ثبت اختراعEPO، علاوه بر گزارشات نوآوری و نتایج جست و جو، اطلاعاتی در خصوص ارزش بالقوهی پتنت، از طریق فرایند اعتراض، ایجاد میکند. نه ماه بعد از اعطا امتیاز به یک پتنت، هر شخص ثالثی میتواند اعتراضش را در EPO ثبت کند. چون ورود به فرآیند اعتراض هزینه بر است؛ ما انتظار داریم که یک فناوری با ارزش تجاری بالا، پتانسیل جلب اعتراض و اقامهی دعوی را داشته باشد. گر چه این اعتراض میتواند به عنوان نشانه ای هم فرض شود که خطرلغو شدن اختراع را نشان میدهد. از نظر آماری، صندوقهای VC میتوانند انتظار داشته باشد که پتنتها در یک سوم موارد، لغو امتیاز شوند؛ در حالی که در دو سوم دیگر موارد، اعتراض پذیرنده نیست و پتنت در شکلی اصلاح یافته باقی می ماند. نکته ی قابل توجه در این میان این است که اعتراض میتواند اطلاعات نامتوازن را در زمینه افق آینده ی طرح از نظر تجاری سازی عنوان نماید. در همان حال که این مسأله توان تهدید و به چالش کشیدن یک پتنت را نشان میدهد، اطلاعات معتبری نیز دربارهی افقهای آتی بازار این اختراع ارائه میدهد. بدین سبب، اعتراض ثبت شده، فرصتی برای آزمودن پتانسیل بازار و یا حفظ اختراع ثبتی تلقی میشود.
با این همه، برداشت ما این است که در فرایندهای اعتراض به پتت ثبت شده، شناخت ارزش، اهمیت بیشتری نسبت به تهدید برای سلب امتیاز دارد. همه میدانند که اطلاعات مرتبط با بازار در مورد توان بالقوهی تجاری یک طرح به ندرت در دسترس است؛ گرچه چنین اطلاعاتی به شدت برای سرمایهگذاران مورد نیاز است. لذا اعتراضی که توسط رقیب ثبت شده، در واقع به VC در مورد چشم انداز تجاری طرح، اطلاعات ارائه میدهد. همچنین، در به روزآوری انتظارات از شرکت و کاهش تردید سهم به سزایی دارد. دوم این که تحقیقات در موردمطالعات به روزرسانی نشان دادهاست که افراد به یک روزآمدی مثبت بیشتر از روزآمدی منفی واکنش نشان میدهند. این مسأله به ما گوشزد میکند که اثر مثبت از اثر منفی مهم تر است.
لذا ما این گونه فرض میکنیم:
فرضیهی 6. استارتآپهایی که پتنتهایشان در بازنگری پس از اعطا امتیاز مورد اعتراض قرار می گیرد، سرمایهگذاری VC را سریع تر دریافت میکنند.
فرآیند ثبت اختراع اطلاعات جزئیتری در مورد فناوری سرمایهی بالقوهی شرکت فراهم میکند. این اطلاعات میتوانند مثبت یا منفی تلقی شوند. ما فرضیه هامان را اینطور تمام میکنیم که چطور ما انتظار داریم اطلاعاتی که در حین فرایند ثبت اختراع ایجادشده اند به تصمیم گیری در مورد سرمایهگذاری ارتباط یابد.
:
فرضیهی 7. اگر سامانهی ثبت اختراع نسبت به پتنتهای یک استارتآپ، اطلاعات مثبتی عرضه کند، زمان دریافت تسهیلات از صندوق VC کاهش مییابد. بالعکس اگر اطلاعاتی منفی گزارش کند؛ زمان مربوطه افزایش خواهد یافت.
3. داده و نمونه
3-1. توصیف داده و نمونه
ما نقش اطلاعات ایجاد شده در دورهی ثبت اختراع را از جهت سرمایهگذاری VC در صنعت بیوتکنولوژی آلمان و بریتانیا بررسی میکنیم. پایگاه دادهی ما مجموعهای است از اطلاعات جمع آوری شده حاصل از مطالعهی 2006 شرکت بیوتکنولوژی آلمان و بریتانیا علاوه بر اطلاعات حاصل از دفاتر ثبت اختراع. جمعیت ذکر شده شامل همهی شرکتهای فعال در زمینهی زیست-دارویی با تعریف OECD میشود. جمعیت مورد تحلیل را با استفاده از چندین مرجع صنعتی (نظیر Bio Commerce، Dechema، Biocom و پایگاه دادههای منطقهای نظیر erbi و Bio-M) و منابع اینترنتی شناسایی کردیم. شرکت هایی که در آن دو کشور تاسیس نشدهاند، زیر مجموعههای شرکتهای خارجی و شرکتهایی که تنها ارائه دهندهی خدمات بوده یا بدون انجام فعالیت پژوهشی تنها تأمینکننده محصولات هستند؛ حذف شدند. شرکتهای شناسایی شده را با کمک بیولوژیستها و بیوتکنولوژیستها با معیار انتخابمان اعتبار سنجی کردیم. نهایتا به یک گروه شامل 346 شرکت آلمانی و 343 شرکت بریتانیایی بیوتکنولوژی رسیدیم که دست کم یک سال از عمرشان میگذشت. ما از این جمعیت با 162 شرکت آلمانی و 118 شرکت بریتانیایی با استفاده از پرسشنامههای از پیش طراحی شده و آزموده شده مصاحبههای حضوری انجام دادیم.
هدف آنالیز جاری، روشن نمودن این قضیه است که چگونه اطلاعات تولید شده در طول فرآیند ثبت اختراع، صندوق های VC را برای سرمایهگذاری تحت تاثیر قرار میدهد. بنابراین، شرکتهایی که با توجه به پاسخشان در بررسی، علاقهای به سرمایهگذاری از سوی VC نداشتند حذف شدند حالا چه به دلیل آن که نمیخواستند کنترل شرکت از دستشان خارج شود و یا اینکه اصلا نیازی به سرمایهگذاری از طریق VC نداشتند. به علاوه، ما تنها شرکتهایی که پس از تاریخ 1990 میلادی تاسیس شده بودند را در این مجموعه نگه داشتیم. تحلیل ما بر اساس 116 شرکت آلمانی و 74 شرکت بریتانیایی است که با معیار ما تطابق دارند. ما تقریبا ما همهی دادههایی که برای آزمودن فرضیههایمان لازم است را در اختیار داریم. از این جمعیت تعداد 87 عدد از آنها تا قبل از دورهی نمونه گیریمان سرمایهگذاری VC را جذب نموده بودند در حالی که 103 شرکت دیگر خیر. برای این 190 شرکت ما اطلاعاتی از همهی پتنتهای ثبت شده در EPO جمعآوری کردیم. ما از اطلاعات پایگاه دادهی EPO و همچنین گزارشهای تحقیق EPO برای عملیاتی کردن متغیرهایی که درستی اطلاعاتی که VCها به آن دسترسی دارند را سنجش میکند؛ استفاده کردیم.
3-2. اندازه گیریها
3-2-1. متغیرهای وابسته
متغیرهای وابسته در تحلیل ما زمان اولین سرمایهگذاری VC است. متغیر به صورت سه ماههاندازه گیری میشود. آخرین بازهی زمانی مشاهده شده در دادهها دومین سه ماههی سال 2005 است. اگر شرکت تا قبل از تاریخ بررسی سرمایهگذاری VC نکرده است.دادهها حذف و یا اصلاح شدند
3-2-2. متغیرهای غیر وابسته
متغیرهای اصلی مورد نیاز در تعیین رگرسیون شامل اطلاعات مرتبط با ثبت اختراع میشود. تمامی متغیرهای مرتبط با ثبت اختراع به صورت سه ماههاندازه گیری شد. ما از متغیر بایگانی درخواستهای EPO برای یافتن اثر تجمعی تعداد درخواستهای پتنت ثبت شده در EPO استفاده کردیم. این متغیر زمان-متغیر بود بدین معنی که این متغیر اندازهی بایگانی درخواست را نشان میدهد که میتواند به صورت سه ماهه مشاهده شود. برای تحلیل تجربی ما از لگاریتم طبیعی متغیر بایگانی استفاده میکنیم؛ با این فرض که درخواستهای ثبت اختراع اضافی یک اثر مرزی کاهشی بر نرخ مخاطره خواهد داشت. ما قبل از محاسبهی لگاریتم یکی به تعداد بایگانی افزودیم تا مشاهدات مربوط به شرکتهای بدون درخواست ثبت اختراع را از دست ندهیم.
گزارشهای جست و جو و بررسی که توسط EPO منتشر شده اند، اولین اطلاعات رسمی دربارهی کیفیت درخواست را ارائه میدهند.همانگونه که در تحقیقات پیشین که به آنها قبلا اشاره شده بود، نتیجهی بررسی ممتحنین به چند طریق نشان داده میشود. نتیجه به صورت X بدین معنی است که ادعاهایی از اختراع میتواند نوآورانه یا خلاقانه تلقی شوند و لذا این ادعاها میتوانند پتنت را در چشم انداز آن ادعا، حفاظت نمایند. دوم،نتیجه به صورت Y نیزرد نوآوری تلقی میشود ولی تنها ادعایی را مورد سوال قرار میدهد که با نوع Y دیگری مرتبط است. ما در ادامهی کارمان، متغیری را به صورت X/Y تعریف کردیم که معرف کلیهی پتنتهایی است که هم X و هم Y را از نظر ممتحنین دریافت کرده بودند. در محاسباتمان برای اندازه گیری تاثیر هر یک از اینها به این دو فاکتور وزن دادیم به این صورت که یک ارجاع Y معادل نصف وزن یک ارجاع X تعیین میشود. درخواستهایی که همX و هم Y را دریافت نمودهاند، میتوانند به عنوان اختراعاتی با نوآوری یا خلاقیت کم تلقی شوند. تحقیقاتHarhoff و Wagner نشان میدهد که چنین درخواستهایی احتمال رد شدن بالایی در EPO دارند.
درخواستهای ثبت اختراع در EPO، 18 ماه پس از تاریخ اولیه، به صورت A1 منتشر میشوند. سند A1 عموما شامل یک گزارش جستجوست. گرچه به دلیل تاخیرها یا زیادی کار دفاتر ثبت، گزارش جستجو ممکن است کامل نشده باشد؛ که در این صورت، انتشار به صورت سند A2 است. در این حالت، گزارش جست و جو بعدا به طور جداگانه به صورت سند جداگانهی A3 منتشر میشود. انتشار یک سند A2 بنابراین نشان دهندهی طولانی شدن دورهای است که در طول آن رقبا، به ارزیابی دفتر ثبت اختراع ازمعیارهای اختراع نظیر گام ابتکاری و نوآوری درخواست دسترسی ندارند. به علاوه EPO ممکن است در صورتی که کار مشابه پیشینی را یافت، هر زمان که خواست، یک گزارش جست و جوی تکمیلی به صورت سند A4انتشار دهد. معمولا سندهای A4 حامل اخبار منفی هستند چرا که نشان میدهد نتایج جست و جوهای قبلی ناکامل هستند. زمان انتشار یک سند A4 به برنامهی خاصی وابسته نیست. بنابراین انتشار اسناد A2 یا A4، به احتمال زیاد به عنوان پیامی منفی تلقی میشود. در حین دورهی نمونه برداریمان؛ پرونده هایی با اولین انتشار به صورت A1 با 4/64% از کل و پروندههای A2، 6/35% فراوانی در کل داشتند. گزارشهای تکمیلی (A4) در 5/10% از موارد منتشر شده بودند. نتایج جست و جو، متغیر غیر قابل کنترل مربوط به گزارشات نوآوری، فاکتور زمان است، به این صورت که ممکن است تاخیری در انتشار گزارش نوآوری یا گزارش جست و جوی پشتیبان وجود داشته باشد. درخواستهای بایگانی شده/ گزارشهای تحقیق مجزا، متغیر وابسته به زمان درخواستهای ثبت اختراع مورد بحث را به دست میدهد؛ چه با تاخیرهای پیش بینی نشده در انتشار گزارش تحقیق (A2) یا همراه با گزارش تحقیقهای تکمیلی (A4).
گام بعدی در پروسه که توسط دفتر ثبت اختراع پیگیری میشود؛ تصمیم به اعطا امتیاز(گرنت) است (که در EPO به صورت سند B1 منتشر میشود). متغیر درخواستهای EPO گرنت شده در حقیقت معرف درخواستهای ثبت اختراعی است که در دوره ی زمانی مخصوص به خود، حق امتیاز گرفتهاند (گرنت شدهاند).
از دیگر معیارهای اندازهگیری کیفیت داراییهای معنوی یک شرکت که ما مورد بررسی قرار دادیم، متغییری به نام مورد ارجاع قرار گرفتن درخواست اختراع ثبت شده است.در پتنتهایی که در اختیار شرکتهای مورد مطالعهی ما بود، ما میزان ارجاعات در اولین چهار سال بعد از انتشار را محاسبه میکنیم (این مرحله 18 ماه بعد از ثبت اولیه روی میدهد). یک درخواست ثبت اختراع وقتی پر استناد فرض میشود که مورد استناد قرارگیریاش در بالاترین دهک توزیع قرار گیرد (معادل با سه بار مورد استناد قرار گرفتن). مورد ارجاع قرار گیری، زمانی روی میدهد که گزارش جست و جوی ثبت اختراع که اختراعات مشابه را لیست کرده، منتشر شده باشد. لذا اطلاعات مورد استفاده برای محاسبهی این متغیر از اطلاعاتی به دست آمده است که در دسترس عموم قرار دارد. ما از مواردی که خود مخترع در متن درخواست ثبت اختراعش به آنان استناد کرده صرفنظر میکنیم تا بر تاثیر اختراع ثبت شدهی شرکت بر توسعههای فناوریهای بعدی در شرکتهای دیگر،تمرکز کرده باشیم. متغیر مربوط به "سهم پتنتهایی با بیشترین مورد استناد قرار گیری"، به این صورت محاسبه میشود که تعداد پتنتهای که بیش از همه مورد استناد قرار گرفتهاند بر تعداد کل تقاضای ثبت پتنت موجود تقسیم میشوند. این متغییر باید نشان دهد که یک شرکت درخواستهای ثبت اختراع ارزشمندی دارد یا در نهایت نتیجه گیری شود که مثلا درخواستهای ثبت اختراع یک شرکت مورد توجه ویژهی صندوقهای VC است. به عنوان معیار بعدی برای بررسی کیفیت و پتانسیل تجاری سازی، ما از میزان مورد استناد قرار گیری از طرف رقبای بزرگ آن فناوری و شرکتهای بزرگ استفاده میکنیم. در طبقه بندی ما، شرکتی بزرگ محسوب میشود که حداقل به پانزده عدد از پتنتهای نمونهی آماری ما ارجاع داده باشد. بر اساس نتیاج تحقیق، ما تقریبا 5% از شرکتهای مورد ارجاع قرار گرفته و فعال را در لیستمان داریم. سهم اختراعات ثبت شده ای که مخالفت با آنها] مثلا توسط رقبا [به ثبت رسیده است به این صورت محاسبه میشود که تعداد اعتراضهای دریافت شده بر تعداد درخواستها تقسیم میشود. معمولا اعتراضها سه ماه بعد از دریافت در اینجا مورد محاسبه قرار میگیرندکه بر تعداد درخواستهای ثبت اختراع در همان دوره ی زمانی تقسیم میشود.
برای اینکه بهتر بتوان اطلاعات به دست آمده را طبقهبندی کرد، ما اطلاعات به دست آمده در حین و پس از فرایند بررسی را در دو دسته ی اخبار خوب و اخبار بد تقسیم بندی کردیم و برای جمع بندی از مقادیری استاندارد شده از متغیرها استفاده کردیم. اخبار خوب مربوط به سهم پتنتهایی است که بیشتر توسط رقبای بزرگ فناوری مورد استناد قرار گرفتهاند و اخبار بد به سهم مخالفتهایی میپردازد که به پتنتها وارد شده و مربوط به پتنتهایی است که بیشترین مقدار X/Y را از نظر ممتحن و گزارشات جست و جو دارند.