۱۷ فروردین ۱۳۹۶ شاخص های حقوق مالکیت فکری در کشورهای در حال توسعه
مقدمه
با پررنگ شدن نقش مالکیت فکری در توسعه اقتصادی و ارتقاء سطح فناوری و نوآوری در جهان، مناقشات قابل توجهی بر سر تأثیری که از تشدید حقوق مالکیت فکری متوجه کشورهای در حال توسعه می شود، در بین دانشمندان و محققان به وجود آمده است. در این مقاله، نویسنده بر یکی از جنبه های به نسبت متفاوت این بحث ها تمرکز می نماید: «اهمیت بالقوه حقوق مالکیت فکری برای کشورهای در حال توسعه بر اساس شدت نسبی فعالیت های مرتبط با فناوری آن ها.» 
آن چه این مقاله در پی آن است ایجاد یک طبقه بندی از کشورها بر مبنای معیارهای متفاوت نوآوری وارداتی و نیز سطح فناوری داخلی می باشد. امروزه این طبقه بندی ها بر اساس برخی مفروضات مورد پذیرش صاحب نظران و محققان، مبنی بر این که تأثیرات IPRs بر اساس سطوح صنعتی کشورها تفاوت پیدا می کند، از اهمیت دو چندانی برخوردار گردیده است. به طور کلی می توان چنین استنباط نمود که نیاز به نظام IPRs قوی تر و نیز فواید ناشی از آن، با افزایش سطح توسعه صنعتی و مهارت های فناورانه افزایش پیدا می کند. 
بنا به نقل قول بانک جهانی: «TRIPS به شکل محسوسی قواعد را در جهت منافع همان کشورها عوض نموده است، کشورهای در حال توسعه به دلایل مختلفی با موافقتنامه TRIPS همراه شدند، دلایلی که از امید امکان دسترسی بیشتر به بازارهای کشاورزی و پوشاک کشورهای ثروتمند تا این انتظارکه IPRs قوی تر منجر به انتقال بیشتر فناوری و نوآوری می شود را در بر می گرفت. با این حال، وعده رسیدن به فواید طولانی مدت در بسیاری از کشورها به نظر غیرقطعی و هزینه بر می رسد، به ویژه برای کشورهای فقیرتر.» دلایلی برای باور این موضوع وجود دارد که اجرای IPRs تأثیر مثبتی بر رشد و توسعه کشور در آینده می گذارد. در سطح داخلی، رشد به وسیله نرخ های بالاتر نوآوری تحریک می شود، اگر چه این نتیجه تا زمانی که کشورها وارد دسته کشورهای با درآمد متوسط نشده اند، چندان قابل توجه نیست. با این وجود، در بین دامنه سطوح درآمدی، IPRs با جریان سرمایه گذاری تجاری و خارجی مستقیم بالاتر مرتبط می شود، که به نوبه خود نرخ های سریع تر رشد اقتصادی را به دنبال خواهد داشت. در نتیجه، مناسب ترین سطح اجرای نظام IPRs بر اساس سطح درآمد و توسعه صنعتی کشور تفاوت پیدا می کند.
بانک جهانی این گونه نتیجه گیری می کند: «قدرت حفاظت از مالکیت فکری به شرایط اقتصادی و اجتماعی بستگی دارد؛ کشورهای با سطح توسعه پایین از یک سو عملاً هیچ منبعی را برای نوآوری اختصاص نمی دهند و از سوی دیگر دارایی فکری کمی برای حفاظت کردن دارند، در نتیجه اکثریت بخش های اقتصادی حفاظت ناچیز را ترجیح می دهند.»
بی تردید، هزینه های کوتاه مدتی برای کشورهای فقیر به واسطه IPRs قوی تر وجود خواهد داشت. با توجه به این موضوع، تقاضا برای IPRs قوی تر در این کشورها باید بر فواید طولانی مدت نظیر سطح فناوری بالاتر یا ورودی های سرمایه گذاری مستقیم خارجی و نیز انگیزه قوی تر برای نوآوری محلی تکیه داشته باشد. 

تأثیر نظام IPRs قوی تر بر کشورهای در حال توسعه
در تحلیل اقتصادی حقوق مالکیت فکری این گونه بیان می گردد که IPRs به عنوان یک امتیاز انحصاری موقتی پیرامون کاربرد دانش ایجاد شده، در درجه دوم بهترین راه حل ها برای رفع شکست ها در بازار دانش و اطلاعات است. به اعتقاد محققان، بهینه سازی ایجاب می کند که دانش جدید با هزینه کم یا بدون هزینه برای تمام کسانی که می توانند از آن استفاده کنند، در دسترس باشد. به علاوه فرض بر این است که دیگران می توانند در صورت نبود منع قانونی به آسانی دانش جدید را بدون هزینه و یا با هزینه کم تقلید نمایند. بنابراین تحت شرایط شدیداً رقابتی، انگیزه ای در بخش خصوصی برای سرمایه گذاری در ایجاد دانش جدید وجود نخواهد داشت. راه حل این مشکل در کشورهای نوآور برای دولت این خواهد بود که به نوآوران کمک مالی نماید تا زمانی که میزان کمک مالی برابر با فوایدی شود که می تواند برای جامعه ایجاد نماید و سپس اجازه دهد انتشار دانش با هزینه ناچیز صورت گیرد. با این وجود، این راه حل تئوریک بهینه در عمل به مشکل برخواهد خورد، زیرا تقریباً غیر ممکن خواهد بود که به طور دقیق میزان کمک تحقیقاتی مطلوب را محاسبه نمود. راه حل درجه دوم عملی، این است که یک امتیاز انحصاری موقتی به نوآوران بدهیم. 
از نظر تئوری جامعه چهار منفعت را از بخشیدن حقوق و امتیازات انحصاری به نوآوران حاصل می کند:
  • تحریک نوآوری در بخش خصوصی: سود اجتماعی اولیه IPRs
  • کاربرد دانش جدید در فعالیت تولیدی: IPRs برای تحریک خلق دانش خالص، خلق نشده اند، بلکه برای خلق فناوری خالص به وجود آمده اند (بکارگیری دانش برای تولید). 
  • انتشار بیشتر دانش جدید در بین عوامل: IPRs سخت گیرانه تر، ممکن است انتقال فناوری بین المللی را به کشورهای در حال توسعه و انتشار محلی در آن ها تسهیل نمایند. همچنین ممکن است برای نوآورانی که تلاش می کنند وارد روابط فناورانه با دیگران شوند، حائز اهمیت باشد. سود اقتصادی برای یک کشور در حال توسعه که دارای نظام IPRs قوی تر است، بستگی به حضور عوامل محلی توانا در خرید و جذب فناوری دارد. 
  • تحریک نوآوری از طریق دیگر سرمایه گذاری ها: یک سود تئوریک مهم IPRs این است که نوآور را مجبور به فاش نمودن مقدار معینی از دانش جدید می نماید که این امر می تواند توسط دیگران برای توسعه فناوری های جدید استفاده شود. با این وجود، این امر اصولاً در اقتصادهایی دارای ارزش است که نوآوری فشرده ای به وسیله سرمایه گذاری های رقابتی در آن ها وجود دارد و در مقابل برای کشورهای فقیر که اساس و بنیان نوآورانه محلی در آن ها وجود ندارد، ارزش کمی خواهد داشت.
اهمیت مزایا و فواید IPRs با دو متغیر اصلی تغییر می نماید: ماهیت فعالیت و ماهیت اقتصاد.

- ماهیت فعالیت
در صنایعی که در آن ها قابلیت کپی برداری از محصولات جدید نسبتاً آسان است (نظیر صنایع تولید مواد شیمیایی و محصولات داروسازی)، حفاظت از حقوق مالکیت فکری از طریق ثبت اختراع، علائم تجاری و ... برای متحمل شدن هزینه پرریسک R&D که برای نوآوری در محصول مورد نیاز است، اهمیت بسیار زیادی خواهد داشت. در مقابل، در صنایعی که کپی برداری زمان بر، پرهزینه و بسیار مشکل است، حفاظت از حقوق مالکیت فکری به تنهایی اهمیتی چندانی در اشاعه نوآوری نداشته و حتی ممکن است با افزایش قیمت تمام شده محصول نهایی در رقابت پذیری شرکت های نوآور خلل ایجاد نماید. 
بررسی دقیقی که در این زمینه توسط منسفیلد انجام گرفته است، تفاوت های بزرگ مربوط به صنعت را در نقش ثبت پتنت و دیگر راه های حفاظت از حقوق مالکیت فکری در ارتقاء نوآوری در شرکت های مستقر در ایالات متحده به خوبی شرح می دهد. تحلیل او بر اساس پاسخ هایی بود از عوامل اجرایی شرکت ها پیرامون سهم فعالیت نوآورانه ای که در غیاب حفاظت از حقوق مالکیت فکری به مانع برمی خورد. نتایج نهایی عبارت بودند از: 65 درصد در محصولات داروسازی، 30 درصد در محصولات شیمیایی، 18 درصد در محصولات پتروشیمی، 15 درصد در ماشین آلات، 12 درصد در محصولات فلزی، 8 درصد در محصولات اولیه، 4 درصد در ماشین آلات الکتریکی، 1 درصد در دیگر ماشین آلات و صفر درصد در تجهیزات دفتری، ماشین آلات موتوری، لاستیک، و منسوجات. 
بنابراین نیاز به IPRs به منظور ارتقاء نوآوری نمی تواند در بین فعالیت ها یکسان باشد. به شکل متناظر، رژیم IPR ایده آل باید بر ساختار فعالیت های اقتصادی در هر کشوری بستگی داشته باشد. کشورهای برخوردار از سرمایه گذاری تولیدی ناچیز در فعالیت هایی که ازIPR تأثیر می پذیرند، در مقایسه با آن هایی که دارای چنین فعالیت هایی هستند، نیازمند رژیم های کمتر سخت گیرانه می باشند.

- ماهیت اقتصاد
اهمیت IPRs به سطح توسعه یافتگی کشور نیز بستگی دارد؛ همان گونه که بانک جهانی بیان می کند، ذی نفعان اصلی توافق TRIPS کشورهای پیشرفته ای هستند که تولید کننده نوآوری می باشند. نظام IPRs ضعیف از طریق فراهم نمودن امکان تقلید و مهندسی معکوس یرای شرکت های محلی به منظور ساخت قابلیت های مرتبط با فناوری در مراحل ابتدایی، می تواند به این شرکت ها کمک نماید. تجربه ببرهای آسیای شرقی نظیر کره جنوبی و تایلند که قابلیت های درونی قدرتمندی را در گروهی از صنایع برجسته ایجاد نموده اند، بدون شک این مسئله را مورد تأیید قرار می دهد. 
شواهد تاریخی این پیش فرض که نیاز به IPRs، بسته به سطح توسعه متفاوت است، را تأیید می نماید. بسیاری ازکشورهای ثروتمند به منطور ایجاد پایه های مرتبط با فناوری محلی، در مراحل نخست صنعتی سازی خود، حفاظت ضعیفی از IPR را بکارگرفته اند، و هنگامی که به کشورهای پیشرو در نوآوری و فناوری نزدیک شدند سطح حفاظت را افزایش داده اند. 
تجربیات مذکور، این نکته را به ذهن متبادر می سازد که یک رابطه معکوس U شکل بین سطح حفاظت از حقوق مالکیت فکری و سطوح درآمدی برقرار است. شدت IPRs در ابتدا با افزایش درآمدها افت پیدا می کند، این امر زمانی اتفاق می افتد که کشورها به منظور ساخت قابلیت های بین المللی از طریق کپی برداری به سمت تضعیف IPRs حرکت می کنند. سپس هنگامی که آن ها در کوشش های نوآورانه عمیق تری وارد می شوند، سیر صعودی پیدا می کند. 
در سطوح بسیار پایین توسعه، هزینه های تقویت نمودن IPRs ممکن است به اندازه زیادی از منافع آن بیشتر باشد. ماسکوس سه هزینه بالقوه را در این زمینه ذکر می نماید:
  • هزینه های بالا برای تولیدات مهم و فناوری های جدید تحت حفاظت IPR
  • از دست دادن فعالیت اقتصادی به دلیل خاتمه فعالیت های تقلیدگرانه
  • سوء استفاده محتمل از حفاظت های قوی صورت گرفته از سوی صاحبان پتنت (به ویژه شرکت های بزرگ خارجی)
با این وجود، این هزینه ها با در نظر گرفتن فواید دراز مدت IPRs، فرعی محسوب می شوند. حتی در کشورهای در حال توسعه، این فواید به شرح زیر هستند:
1. IPRs یک بنیان مهم برای ساختارهای مورد نیاز برای تجاری سازی فراهم می نماید و نشان می دهد که حقوق مالکیت خصوصی به طور کلی تا سطح خوبی اجرا می شوند. 
2. دیگر انواع فعالیت های مرتبط با فناوری در کشورهای در حال توسعه نیز از IPRs قوی منتفع می شوند. 
3. اقتصادهای فاقد قابلیت های پیشرفته فناورانه ممکن است، از طریق تقویت IPRs، به برانگیختن نوآوری جهانی از راه افزودن به تقاضای مؤثر برای محصولات جدید منجر شوند؛ این استدلال برای فعالیت هایی که در آن ها کشورهای فقیر یک بخش قابل توجه از بازارهای نوآوری را تشکیل می دهند، کاربرد بیشتری دارد.
4. IPRs قوی به تحریک انتقال بیشتر فناوری در طولانی مدت به سوی کشورهای در حال توسعه منجر خواهد شد.
برای جمع بندی باید گفت، فواید خالص TRIPS برای کشورهای در حال توسعه هنوز قابل قضاوت صریح نیست؛ صرفاً می توان با این نکته موافق بود که IPRs قوی تر، احتمالاً برای کشورهایی که فعالیت های گسترده R&D در پیش گرفته اند، از نظر ارتقاء دادن نوآوری و جذب نمودن سرمایه گذاری مستقیم خارجی و دیگر جریان های فناوری، مفید خواهد بود. با این وجود به نظر نمی رسد دلیلی برای اعمال یک نظام IPRs هماهنگ بین کشورهای در حال توسعه وجود داشته باشد. 

دسته بندی کشورها با توجه به مرتبط بودن IPR
نویسنده مقاله در این قسمت کشورها را بر اساس فعالیت فناورانه، عملکرد صنعتی و واردات فناوری دسته بندی کرده است. 

الف) فعالیت فناورانه
طبقه بندی مبتنی بر فعالیت فناورانه ملی بر دو متغیر بنا شده است: R&D انجام گرفته به وسیله سرمایه گذاری های تولیدی و تعداد آثار تأیید شده در سطح بین الملل (در ایالات متحده)؛ الگوی به ثبت رسانی در ایالات متحده در حقیقت شاخص خوبی است از فعالیت فناورانه و R&D که در همه کشورهای صنعتی (و کشورهای تازه در حال صنعتی شدن) صرف می شود.
تقسیم بندی فعالیت های فناورانه بر اساس معیارهای ذکر شده در بالا در چهار گروه زیر انجام گرفته است. دقت در داده های مذکور نشان می دهد مقدار سرانه R&D در کشورهای دارای تلاش فناورانه بالا، 21 بار بزرگتر از سرانه R&D کشورهای دارای تلاش فناورانه متوسط است که این سرانه به نوبه خود 58 بار بزرگتر از سرانه کشورهای دارای تلاش های فناورانه ضعیف می باشد.
1. رهبران فناوری جهانی
2. کشورهایی با فعالیت فناورانه میانه
3. کشورهایی با فعالیت فناورانه پایین
4. کشورهایی بدون هیچ گونه فعالیت فناورانه قابل توجه
در ادامه مقاله، تلاش های مرتبط با فناوری در سطح ملی مورد توجه قرار گرفته است. با بررسی 87 کشور، انتخاب گروه ها بر مبنای یک گستره کم و بیش یکسان صورت گرفته است که مشخصات اصلی گروه ها عبارتند از:
  • گروه اول: این گروه بیشترین تعداد کشورهای صنعتی شده را دارا می باشد، اما شمول و عدم شمول های جالب توجهی نیز در آن وجود دارد. شاید مهم ترین این عدم شمول ها، حضور چهار ببر بالغ آسیایی، تایوان، کره، سنگاپور و هنگ کنگ باشد. این کشورها به لحاظ فناوری، پیشرفته و نوظهور هستند و برای ساخت قابلیت های خود از راهبردهای متفاوتی (از سیاست های صنعتی گزینشی قابل توجه تا کمترین مداخله دولتی) پیروی نموده اند. 
  • گروه دوم: این گروه شامل کشورهای جنوب اروپا و روسیه می شود. این گروه دیگر کشورهای اروپای مرکزی و شرقی نظیر اسلوونی، جمهوری چک، مجارستان، لهستان و رومانی را نیز در برمی گیرد. از کشورهای در حال توسعه، این گروه شامل اقتصادهای اصلی آمریکای لاتین نظیر برزیل و آرژانتین می شود. از آسیا تنها حضور مالزی به چشم می خورد، آفریقای جنوبی، ترکیه و بحرین از خاورمیانه و شمال آفریقا. اغلب این کشورها یک بخش صنعتی قابل توجه دارا می باشند و حضور چشمگیری از شرکت های چند ملیتی نیز در آن ها به چشم می خورد. 
  • گروه سوم: گروه کشورهای دارنده فناوری ضعیف، متنوع است. از یک طرف شامل کشورهای برخوردار از بخش های صنعتی عظیم همچون چین، هند و مصر، به همراه کشورهای با اقتصادهای مبتنی بر صادرات پویا همچون تایلند و اندونزی، و از طرف دیگر کشورهای با بخش صنعتی کوچک و صادرات صنعتی ضعیف نظیر پاناما، بولیوی و ... می شود. معانی ضمنی IPRs قوی تر احتملاً برای این گروه تا اندازه ای متفاوت است. اقتصادهای با بخش های شرکتی قوی تر (برای مثال هند، چین، و یا تایلند) ممکن است از IPRs قوی تر منتفع گردند، دست کم برای شرکت های با قابلیت نوآورانه فوق العاده؛ با این وجود، این اقتصادها دارای تعداد قابل توجهی شرکت در مراحل تقلید گرانه یادگیری هستند که ممکن است IPRs قوی تر به ضررشان عمل کند. 
  • گروه چهارم: این گروه بر اساس هیچ کدام از معیارها، فعالیت فناورانه معناداری ندارد. این گروه تمامی کشورهای در رده آخر توسعه یافتگی موجود در نمونه را در برمی گیرد، از جمله کشورهای جنوب آسیا همچون پاکستان، بنگلادش و نپال، برخی از کشورهای آفریقایی، اروپای شرقی (آلبانی) و السالوادور از کشورهای آمریکای لاتین. 
ب) عملکرد رقابتی صنعتی
نویسنده در ادامه شاخصی تحت عنوان «عملکرد رقابتی صنعتی (CIP)» را به منظور رتبه بندی کشورها تعریف کرده و آن را با شاخص تلاش فناوری در بخش پیشین ترکیب نموده است. شاخص CIP از چهار عنصر محاسبه شده است: سرانه MVA، سرانه صادرات تولید شده، سهم تولیدات فناوری متوسط و بالا در MVA و سهم تولیدات فناوری متوسط و بالا در صادرات تولید شده.
یک رابطه قوی و مثبت بین کوشش فناوری و شاخص های CIP وجود دارد. اغلب تحلیل گران موافق هستند که زنجیره اصلی از کوشش فناورانه به سمت عملکرد رقابتی صنعتی برقرار است. IPRs قوی احتمالاً پس از یک سطح مشخص از بلوغ صنعتی سودمند خواهد بود. در شاخص CIP، گروه های عملکرد «بسیار ضعیف» و «ضعیف»، احتمالاً از توافق TRIPS منتفع نخواهند گردید. 
در پاسخ به این سؤال که آیا ظهور سیستم های یکپارچه و هماهنگ در حفاظت از حقوق مالکیت فکری به این معناست که کشورهای در حال توسعه باید IPRs قوی تر برای جذب شرکت های چند ملیتی صادرات محور اتخاذ نمایند؟، باید گفت در کوتاه مدت، جواب احتمالاً «خیر» خواهد بود. با این حال، در دراز مدت، جواب احتمالاً «بله» خواهد بود. 

ج) واردات فناوری: FDI (سرمایه گذاری مستقیم خارجی)، لایسنس و کالاهای سرمایه ای 
سه شکل واردات فناوری می توانند در یک شاخص واردات فناوری ترکیب شوند. برداشت کلی نویسنده در این شاخص به این صورت است که کشورها از تقویت نمودن IPRs نتایج متفاوتی خواهند گرفت، نه صرفاً از نظر سطوح توسعه بلکه همچنین در سطوح مشابه درآمد، بسته به نوع الگوی توسعه فناوری و واردات آن.

جمع بندی
این بررسی، نگاه تجربی ظریفی به این موضوع می اندازد، که کشورها با پیامدهای بسیار متفاوتی از تقویت نمودن رژیم های IPR، مواجه می گردند، بدون این که برای اندازه گیری هزینه ها و فواید آن تلاشی صورت دهند. این بررسی بیان می کند که کمی سازی هزینه ها و فواید مذکور بسیار دشوار است، زیرا نتیجه به عوامل پیچیده ای بستگی دارد که برخی از آن ها بر مبنای شواهد، قابل ارزیابی نیستند. 
نویسنده مقاله با حمایت ضمنی از نقطه نظرات بانک جهانی، مبنی بر تقویت نمودن جهانی IPRs و کاربرد قوانین هماهنگ تحت TRIPS، اظهار می دارد که این امر باید با در نظر گرفتن تفاوت های اقتصادی و فناورانه ملی انجام گیرد. این همچنین به این معنا است که TRIPS از انعطاف قابل توجهی در پیاده سازی و اجرای استانداردهایی که توسعه را به دنبال دارند، برخوردار می باشد. به طور خلاصه، اگر یک تأثیر مثبت از IPRs بر انتقال فناوری برای فقیرترین کشورها پیدا شود، این موضوع حائز اهمیت است که دستاوردها از نظر ارزش موجود، از هزینه های فوری سطح بالاتری داشته باشند. اگر چنین حالتی پیدا شد که میزان موجود فواید اقتصادی TRIPS نسبت به هزینه ها برای فقیرترین کشورها بیشتر نباشد، هرگونه استدلال دیگری که برای پذیرش TRIPS پیش کشیده می شود باید به شکل واضح بیان گردد. 
در پایان نویسنده هشدار می دهد که «از طریق شاخص های مذکور، امکان رسیدن به کشورهایی که از TRIPS منتفع می شوند یا از آن ضرر می کنند، امکان پذیر نیست. کاربرد این شاخص ها در توضیح این که چگونه تفاوت های ملی قابل توجه، عملاً در تمامی جنبه های عملکرد صنعتی و مرتبط با فناوری حضور دارند، می باشد.»