مقدمه
با افزایش نقش فناوری در زندگی بشری، بسیاری از شرکتها و مؤسسات تجاری به سمت راهکارهای عملی حفاظت از دستاوردها و نوآوریهای خود سوق یافتهاند و همین امر منجر به توسعه سیستمهای «IP» نظیر پتنت شده است. با این حال، با توسعههای صورت گرفته، چالشهای بسیاری نیز پیش روی سیاستگذاران و صاحبان صنایع قرار گرفته است؛ مواردی نظیر ابهام در شرایط اولیه پتنت شدن یک ایده یا اختراع، سوء استفاده شرکتهای باجگیر پتنت از حفاظتهای قانونی تعریف شده و کاهش نرخ نوآوری ناشی از دعاوی حقوقی متعدد، از مهمترین چالشهای مطرح در این حوزه میباشند.
کاهش نرخ نوآوری و در شرایط خاص توقف مقطعی توسعه در برخی صنایع، یکی از مهمترین مشکلات ناشی از توسعه سیستمهای مالکیت فکری علیالخصوص پتنت است، که در این گزارش به آن خواهیم پرداخت. صنعت مورد بررسی در این مقاله، فناوریهای مرتبط با هدایت خودکار وسایط نقلیه بوده که از ویژگیهای خاصی نظیر ماهیت چند رشتهای بودن نوآوریها و نیز همپوشانیهای بسیار زیاد آنها با یکدیگر برخوردار است و همین امر منجر به ایجاد نگرانیهای فراوان در میان فعالان و محققین، مبنی بر کاهش نرخ نوآوری ناشی از دعویهای صورت گرفته، شده است.
اخبار و گزارشهای منتشر شده در طی چند سال اخیر در خصوص فناوریهای مرتبط با هدایت خودکار وسایط نقلیه، از ورود قریبالوقوع این خودروها به بازار فروش خبر میدهد. مروری بر تغییر و تحولات رخ داده، نشان از توجه بیش از پیش فناوران و شرکتهای خودروساز به توسعه و تجاری سازی خودروهای دارای فناوری هدایت خودکار دارد. برای مثال چندی پیش خبری منتشر گردید که سیزده خودروساز از میان مجموعه چهارده خودروساز بزرگ جهان که شامل برندهایی نظیر «BMW»، آئودی، فورد، جنرال موتورز و تسلا میباشد، در حال برنامهریزی برای عرضه مدلهای گوناگون خودروهای هدایت خودکار در طی پنج سال آینده هستند. البته با توجه به پیچیدگی و ماهیت چند رشتهای بودن فناوریهای مرتبط با این حوزه، بسیاری از شرکتهای «High Tech» نظیر اپل، گوگل، اینتل و سامسونگ نیز به این صنعت ورود نموده و قصد دارند فناوریهای مورد نیاز برای پشتیبانی و عملیاتی نمودن این خودروها را توسعه دهند.
در مجموع، تمایل شرکتهای خودروساز و نوآوران پیشرو به این صنعت، منجر به سرمایهگذاریهای بسیار زیاد و صرف میلیاردها دلار برای توسعه فناوریهایی نظیر سنسورهای ارتباطی پیشرفته، باتریهای دارای طول عمر بالا، نسل جدید رابطهای انسان و ماشین، کامپیوترهای هوشمند هدایت وسایط نقلیه و به طور خلاصه فناوریهایی که عنصر انسانی را از معادلات رانندگی در شرایط غیر ایمن حذف مینماید، شده است.

نیاز به یک سیستم «IP» مطمئن و کارآ؛ آرزویی غیر محتمل
یکی از نکاتی که میبایست به آن توجه گردد، این است که تمایل و اشتیاق شرکتهای بزرگ، اعم از شرکتهای خودروسازی و یا شرکتهای فناوری پیشرو، صرفاً با انگیزههای نوع دوستانه و انسانی انجام نمیگیرد و فرصتهای کسب درآمدهای گزاف، نقشی مهم در این قضیه ایفاء مینماید. همانند هر فناوری در حال تحول دیگر، فرصتهای درآمدی و کسب سود در فضای خودروهای هدایت خودکار بسیار زیاد خواهد بود. بنا بر گزارش تحقیقاتی اخیر شرکت اینتل که با همکاری مؤسسه مطالعاتی «Strategy Analytics» انجام گرفته است، صنعت خودروهای هدایت خودکار تا سال 2050 میلادی مبدل به ستون فقرات یک بازار 7 تریلیون دلاری در زمینه فروش خودرو خواهد بود. برایان ریمر دانشمند برجسته دانشگاه «MIT» و مدیر مرکز حمل و نقل این دانشگاه، در این زمینه میگوید: «در دنیای امروز جریانهای مالی و کسب سود در حال تغییر است؛ انتقال نوآوران به شرکتها و مؤسسات تجاری همه چیز را پیچیده کرده است.»
یکی از عوامل اصلی پیچیدگی در فضای کسب و کار، تمایل نوآوران به حفاظت از اختراعات و نوآوریهای خود میباشد که این امر میتواند مسیر تحقیق و توسعه در صنعت حمل و نقل را نیز تحتالشعاع خود قرار دهد. نگرانی بسیاری از محققان و اندیشمندان این حوزه، بر این اصل استوار است که دعاوی پی در پی حقوقی بر سر منافع حاصل از نوآوریها و ابداعات صورت گرفته، در دراز مدت منجر به نوعی وضعیت قفل شدگی در نوآوریهای آتی گردد. مصداق بارز این وضعیت در صنعت دستگاههای تلفن همراه هوشمند به چشم میخورد که دو غول فناوری این صنعت یعنی اپل و سامسونگ با درگیر شدن در دعاوی و شکایات متعدد که از پیچیدگیهای حقوقی بسیار زیادی نیز برخوردار هستند، عملاً مانعی بزرگ بر سر مسیر توسعه و رشد نوآوریهای خود داشته و به همین دلیل در طی یک دهه گذشته پیشرفت چندانی در زمینه دستگاههای تلفن همراه هوشمند به چشم نمیخورد. پرسش اساسی این است که اگر وضعیتی مشابه در صنعت هدایت خودکار وسایط نقلیه پیش آید، چه باید کرد؟
آیا میتوان بدون حمایت و پشتیبانی پتنت، یک خودروی هدایت خودکار ساخت؟
در حالت ایده آل، قراردادهای تحقیق و توسعه مشارکتی، میتواند به عنوان مسیری مناسب برای رشد و توسعه صنعت هدایت خودکار وسایط نقلیه تلقی گردد. ریمر این نوع تلاشهای هماهنگ در صنعت مذکور را تنها راه تغییر و تحول مثبت در صنعت حمل و نقل میداند. به معنای دیگر، توسعه این صنعت در گرو «برقراری ارتباط و همکاری در یک شبکه استاندارد» بوده که تا کنون تعریف نشده است. البته تلاشهای بسیاری جهت همکاری و استفاده از پتانسیلهای دیگر شرکتهای فعال در این صنعت انجام شده است، که از آن جمله میتوان به ادغام شرکتهای «Volvo» و «Autoliv» نام برده که فعالیتهای خود را در ذیل برند جدید «Zenutity» پی گرفتهاند. همچنین توافق همکاری جدید شرکتهای بوش و دایملر نیز در همین راستا صورت گرفته است. استراتژی برخی شرکتهای فناوری بزرگ نیز حرکت به سمت مشارکتهای چند جانبه و پرهیز از ساخت و توسعه مستقل خودروهای هدایت خودکار میباشد؛ به عنوان مثال میتوان به گوگل اشاره نمود، که در حال حاضر مشغول همکاری با سایر شرکتهای فناوری و نیز خودروسازان بزرگ بوده و در توسعه فناوریهای پشتیبان این صنعت، فعالیت مینماید.
با وجود تلاشهای مذکور، متأسفانه تمامی نوآوران فعال در صنعت هدایت خودکار وسایط نقلیه، آماده همکاری و شرکت در طرحها و پروژههای فناوری مشترک نیستند. به گفته ریمر، بسیاری از شرکتها با اتخاذ استراتژیهای به شدت تدافعی، سعی در محافظت از دستاوردهای نوآورانه و حقوق مالکیت فکری خود دارند. جدال حقوقی گسترده گوگل و اوبر «Uber» بر سر حق امتیاز استفاده از برخی فناوریهای توسعه یافته در این صنعت، مثالی واضح از این دسته از سیاستها به شمار میرود.
پروژه خودرو هدایت خودکار گوگل در سال 2009 میلادی با هدف تکامل و توسعه فناوریهای مرتبط، در یک مقیاس بسیار وسیع و گسترده آغاز گردید. از زمان آغاز به کار پروژه مذکور، صدها پتنت که بسیاری از جنبههای نرمافزاری، سختافزاری و بررسی رفتار خودرو در جاده (علیالخصوص واکنش رفتاری در مقابل دیگر خودروها و نیز تعاملات با زیرساختهای موجود در جاده) را در بر گرفته، توسط گوگل به ثبت رسیده است. در سال 2016 میلادی، شرکت آلفابت که بازوی توسعهای گوگل در صنعت مذکور به شمار میآمد، تحت برند وایمو «Waymo» مستقل شد. بنا بر اعلام گوگل، هدف اصلی از این اقدام، تجاری سازی تلاشهای صورت گرفته در گذشته، توسعههای آتی در زمینه خودروهای هدایت خودکار و نیز حفاظت از محصولات و تولیدات ارائه شده میباشد. آنچه در میان بسیار اهمیت داشته و شایان توجه است، کلمه کلیدی «حفاظت» است.
یکی از اولین اقدامات صورت گرفته از سوی وایمو، اقامه دعوی علیه اوبر، در دادگاه فدرال آمریکا به اتهام نقض پتنت و تخطی از قوانین اسرار تجاری بود. ادعای اصلی وایمو مبتنی بر سرقت بیش از 14000 مورد اسناد فنی متعلق به خود از سوی آنتونی لواندوفسکی است، که پیش از استعفا و ترک این شرکت و راه اندازی شرکتی تحت عنوان اتو «Otto»، در اوایل سال 2016 میلادی، آنها را از یکی از سرورهای داخلی گوگل به سرقت برده است. چند ماه بعد شرکت اتو توسط اوبر به مبلغ 680 میلیون دلار خریداری گردید. شرکت اوبر و لواندوفسکی که در حال حاضر به عنوان یکی از مدیران مستقل این شرکت به تحقیق و توسعه در زمینه فناوریهای هدایت خودکار خودرو مشغول است، تمامی ادعاهای وایمو را رد نمودهاند.
جین فورمر «Jeanne Fromer» استاد حقوق دانشگاه نیویورک و مدیر مرکز انگلبرگ در زمینه سیاست نوآوری، دعوی فوقالذکر را اولین مورد از جدالهای حقوقی بزرگ در زمینه فناوریهای هدایت خودکار میداند و معتقد است روند افزایشی اختلافات حقوقی فوقالذکر بسیار سریع خواهد بود. وی در این زمینه میافزاید: «ادعای وایمو در زمینه نقض قوانین مالکیت فکری از سوی لواندوفسکی و اوبر بسیار بزرگتر از یک اختلاف حقوقی در کسب و کار میباشد. نوآوریهای صورت گرفته در فضاهایی نظیر صنعت هدایت خودکار وسایط نقلیه، معمولاً خاصیت انباشتگی و همپوشانی داشته و توسعه هر یک از فناوریهای موجود و یا ارائه نوآوری جدید، بسیاری دیگر از آنها را تحت تأثیر قرار خواهد داد. همین امر در نهایت منجر به این خواهد شد که همه افراد و شرکتها حقوق متعلق به یکدیگر را نقض نمایند.»
مسئله پیش آمده را خانم فرامر با یک تمثیل ساده بیان و تشریح نموده است: «فرض کنید شما میخواهید یک پتنت در زمینه ساخت صندلی داشته باشید. شرط چنین اقدامی این است که هیچ کس تا به حال صندلی نساخته باشد. حالا، من با ایده ساخت صندلی گهوارهای به میدان میآیم و پتنت مربوط به آن را ثبت مینمایم. متأسفانه من نمیتوانم صندلی گهوارهای بسازم چرا که پتنت ساخت صندلی در اختیار شماست. در مقابل، شما نیز نمیتوانید صندلی گهوارهای بسازید، چرا که ایده ساخت صندلی متحرک و گهوارهای از آن من میباشد. این تمثیل به روشنی وضعیت قفل شدگی نوآوری ناشی از تأثیر نوآوریهای جدید بر دیگر فناوریها و در نتیجه نقض محتوم پتنت توسط هر یک از فعالان در صنعت را بیان میدارد. »
این جاست که مفهوم کلیدی «همکاری» میتواند عامل راهگشا باشد؛ در چنین وضعیتی که همه از ساختن بهترین نسخه محصول توسعه یافته محروم هستند، مشارکت تمامی دارندگان حقوق مالکیت فکری میتواند منجر به رشد نوآوری و کسب منفعت برای تمامی طرفهای درگیر شود. توصیه خانم فرامر نیز عبرت گرفتن تمامی خودروسازها و شرکتهای فناوری از نبردهای حقوقی 2012 میلادی به این سو بین اپل و سامسونگ میباشد، که منجر به توقف نسبی نوآوری در صنعت موبایلهای هوشمند گردیده است. به باور وی، برنده شدن وایمو در دادگاه میتواند منجر به یک توافقنامه اخذ لیسانس از سوی اوبر گردد. با این حال، این دعوی در نهایت هشداری برای دیگر فعالان و شرکتها در ارتباط با استفاده از فناوریهای گوگل محسوب میگردد، با این مضمون که : «از آنها استفاده نمایید و ما نیز در دادگاه جبران خواهیم کرد.»
مجموعه بازیگران؛ استراتژیها و نتایج حاصل
به پرسش مندرج در سطور پیشین باز میگردیم؛ آیا مبارزه برای دفاع از حقوق مالکیت فکری حتی به قیمت نتایج ناخوشایند احتمالی، نظیر کاهش نرخ نوآوری و حتی متوقف شدن مقطعی آن، ارزشمند بوده و میتواند منافع دراز مدت شرکتها را تأمین نماید؟
با کمال تعجب باید گفت از دیدگاه بسیاری از مدیران و صاحبان نفوذ در شرکتهای مذکور، پاسخ مثبت است و به نظر میرسد جمعی از مدیران فعال در این صنعت تمایل به صرف زمان بیشتر در دادگاهها به جای تمرکز بر تکمیل و توسعه فناوریهای مورد استفاده دارند. با این روند، به نظر میرسد پنج سال آینده به عنوان زمان تخمینی برای تجاری سازی و ورود نسلهای جدید خودروهای هدایت خودکار به بازار، تا حدی خوش بینانه و غیر محتمل باشد.
باید توجه داشت تغییر مسیر فضای حمل و نقل از وضعیت کنونی به سمت هدایت خودکار وسایط نقلیه میتواند منافع و پیامدهای اجتماعی و اقتصادی بسیاری داشته باشد. با توجه به درگیر بودن طیف وسیعی از شرکتهای فناوری و خودروسازی در این فضا، فارغ از اوبر، بازیگران کوچک و بزرگ بسیاری میتوانند بر سر راه وایمو و گوگل قرار گیرند و چالشهای حقوقی متعددی ایجاد نمایند. رقابت تنگاتنگ در این فضای متکثر، دامنه وسیعی از کاربردها و حوزههای متنوع برای تحقیق و توسعه ایجاد نموده است. برنامههای داخلی خودروسازهایی نظیر تویوتا، فولکس واگن و ولوو، اکتساب 581 میلیون دلاری «Cruise Automation» از سوی جنرال موتورز، تلاشهای صورت گرفته برای تکامل سیستم «Autopilot» توسط تسلا، حمایت یک میلیارد دلاری فورد از «Argo Al» و راه اندازی شرکت استارت آپی «Pittsburgh» توسط جمعی از مهندسین سابق گوگل، همگی نشانگر فضای به شدت رقابتی در این صنعت است.
به صورت خلاصه میتوان چنین گفت که اختلافات حقوقی بر سر حقوق مالکیت فکری در تمامی صنایع و کسب و کارها اتفاق میافتد و بخشی جدا نشدنی از سیستم نوآوری خواهد بود. با این حال، وجود چشم اندازی سرشار از منافع مالی و آینده به شدت جذاب صنعت حمل و نقل میتواند چالشهایی جدی بر سر راه تکامل و توسعه منطقی فناوریهای صنعت هدایت خودکار وسایط نقلیه ایجاد نماید. اگر یکی از شرکتهای ذینفع بتواند حق اختراع مرتبط با یک نوآوری کلیدی را به دست بیاورد، آینده نوآوری منوط به استراتژی شرکت یاد شده خواهد بود. عدم به اشتراک گذاری نوآوری با دیگر ذینفعان و یا ارائه آن با قیمتی ناعادلانه میتواند مانع از توسعههای بیشتر توسط دیگران گردد. با این تصمیم، عملاً هر یک از شرکتها به دلیل نقض احتمالی یک یا چند پتنت متعلق به رقبا، با محدودیتهای بسیاری در توسعه نوآوریهای موجود روبرو خواهند شد. نتیجه کلیدی این خواهد بود که: «توسعه و تکامل فناوری هدایت خودکار وسایط نقلیه و تجاری سازی تولیدات قابل استفاده برای عموم مردم، با توجه به سیستمهای حفاظتی مالکیت فکری تقریباً غیر ممکن خواهد بود و به احتمال زیاد به زمانی دورتر از پیشبینیهای حال حاضر موکول خواهد شد.»