۱. مقدمه
دو جنبه مهم از مدیریت ثبت اختراع، شامل مدیریت محافظت از ثبت اختراع و مدیریت اطلاعات ثبت اختراع هستند که با سطوح سودمندی مالی و تأثیرات استراتژیک و مالی سبد پتنت، رابطهای مستقیم دارد. این امر بدین معنی است که فرآیند حفاظت از ثبت اختراع و مدیریت اطلاعات مرتبط با آن، از قابلیتهای کلیدی و مهم مدیریتی شرکتها به شمار میرود که میتواند میزان ارزش ایجاد شده از سوی پتنتها را تعیین نماید. علاوه بر این، بررسی شرکتهای مبتنی بر فناوریهای پیشرفته، نشان میدهد که استراتژی فناوری شرکت، میتواند رابطه بین مدیریت محافظت از پتنت و عملکرد شرکت را مدیریت نماید. در مجموع میتوان چنین گفت که اثربخشی قابلیتهای مدیریتی خاص، بر ایجاد ارزش از پتنتهای شرکت، به شرایط کاملاً مرزی وابسته است و میبایست در استفاده از آنها نهایت دقت را مبذول داشت.
در این مقاله، به منظور بررسی رابطه بین مدیریت پتنت و شاخصهای مالی و عملکرد ثبت اختراع یک شرکت، ۱۵۸ شرکت آمریکایی و آلمانی مبتنی بر فناوری که در صنایع مختلفی مشغول به فعالیت هستند، انتخاب شده و نوعی آنالیز تجربی برای تحلیل رابطه شاخصهای یاد شده، بکار گرفته میشود.
۲. مدیریت پتنت و اثرات آن بر عملکرد شرکتها
در طی سالهای اخیر، فشار برای توسعه نوآوریها و دستیابی به بازده مالی رضایتبخش از آن، موجب توجه بیش از پیش شرکتها و فناوران مختلف، نسبت به حقوق مالکیت فکری (IPRs) و بهویژه سیستم پتنت، شده است. امروزه بسیاری از شرکتها، از استراتژیهای پیشگیرانه مالکیت فکری (IP) برای محافظت از نتایج و دستاوردهای ناشی از ابداعات و نوآوریهای خود استفاده مینمایند. در همین راستا، سرمایهگذاری برای راهاندازی یک سیستم رسمی مدیریت مالکیت فکری، به یک روند غالب بین شرکتهای فناور بدل گردیده است.
بر خلاف دهههای گذشته که استراتژیهای مالکیت فکری، بیشتر بر کارکردهای محافظتی متمرکز بود، در دهه اخیر یکی از انگیزههای اصلی برای مدیریت حقوق پتنت، کسب درآمد از موقعیت منحصربهفرد ناشی از فناوری و نوآوری انحصاری به دست آمده میباشد. در واقع، ترکیبی از سیاستهای ممانعت و یا به تأخیر انداختن تقلید نوآوری از سوی رقبا و واگذاری حق بهرهبرداری از پتنتهای ارزشمند برای کسب درآمد، بهعنوان کارکردهای سنتی و نوین سیستم پتنت، از سوی شرکتهای مختلف اتخاذ میشود. استفاده از پتنتها بهعنوان یک دارایی استراتژیک برای دسترسی به فناوریهای بیرونی (معمولاً از طریق ورود به یک توافقنامه صدور متقابل مجوز بهرهبرداری از پتنت) و یا مشارکتهای تحقیق و توسعهای، یکی از کارکردهای بسیار جدید شرکتها است که موجب شده تا مدیریت بر سبد اختراعات شرکت و استفاده بهینه از آنها برای ایجاد ارزشافزوده، به یکی از فاکتورهای مهم در موفقیت شرکتها بدل گردد.
در این فضای جدید که آگاهیها پیرامون نظام مالکیت فکری و کارکردهای نوین آن افزایش یافته است، یکی از پرسشهای کلیدی برای محققین و مدیران شرکتها این است که آیا افزایش سرمایهگذاریهای شرکتها در زمینه پتنت، از لحاظ اقتصادی نیز مثمر ثمر بوده است؟ با بررسی تحقیقات انجام گرفته در گذشته، میتوان چنین دریافت که مطالعات تجربی پیشین نمیتواند پاسخی دقیق برای این پرسش فراهم نماید. در واقع، مطالعات یاد شده در بهترین حالت، تنها نوعی رابطه مثبت بین سطوح فعالیتهای ثبت اختراع شرکت و عملکرد مالی را تأیید نموده است. اینجا است که پرسش محوری، مبنی بر ارتباط فعالیتهای ثبت اختراع با شاخصهای نوآورانه و عملکردی شرکت، مطرح میشود. از همین رو، در این مقاله نویسندگان فراتر از تعداد پتنت و عملکرد مالی شرکتها، بر توانمندیها و قابلیتهای مدیریتی شرکت برای ایجاد ارزشافزوده تجاری از پتنتها متمرکز شدهاند. البته پیش از این نیز برخی از محققین بر ارزشافزوده ناشی از سرمایهگذاری بر مدیریت فعالیتهای ثبت اختراع شرکت و اثرات آن بر عملکرد کلی شرکت متمرکز شدهاند که تحقیق حاضر را میتوان به نوعی تکمیل کننده آنها دانست.
فعالیتهای مدیریتی مرتبط با پتنت را بهصورت کلی میتوان شامل فرموله کردن و اجرای یک استراتژی مالکیت فکری مشخص، راهاندازی یک سازمان اثربخش «IP»، فرآیندهای مدیریت «IP» کارآمد، تلفیق و ترکیب فعالیتهای حوزه «IP» با سایر بخشهای عملیاتی (بهویژه تحقیق و توسعه) و در نهایت اجرا و پیگیری حقوق «IP» دانست. یک نظرسنجی در بین ۶۶ شرکت آمریکایی، در زمینه چگونگی مدیریت فعالیتهای حوزه مالکیت فکری، نشان میدهد که تغییرات قابل توجهی در شرکتهای فناور در زمینه مدیریت ثبت اختراعات رخ داده است که اثرات آن را میتوان بر ارزشافزوده حاصل از پتنتها مشاهده نمود. نکته کلیدی این است که مدلهای اقتصادی موجود، تأثیر پتنت بر ارزش ایجاد شده در شرکتها را در فرآیندهای حسابداری صنعتی، لحاظ نمینماید و در نتیجه، تغییرات رخ داده در مدیریت فعالیتهای ثبت اختراع شرکتی، نیازمند تحقیق و بررسیهای بسیار بیشتری است. گام نخست در این راستا، توسعه یک مدل نظری برای مدیریت پتنت و ارتباط آن با عملکرد کلی شرکت است. مدل طراحیشده، میبایست تمامی شرایط مرزی خاص و احتمالی در مدیریت ثبت اختراعات که میتواند بر عملکرد شرکت اثرگذار باشد، را پوشش دهد. «لویتاس» و «چی» در کتاب خود، با تأکید بر اینکه پتنتها خود لزوماً ایجاد ارزش نمیکنند، میافزایند: «شرکتها باید از شرایطی که میتواند ایجاد یا حذف ارزشافزوده ناشی از پتنتها را تحت تأثیر قرار دهد، درک عمیقتری داشته باشند».
۳. تئوریها و فرضیات
۳.۱. مدیریت پتنت و عملکرد
اهمیت مدیریت پتنت، میتواند در بافتار مدیریت فناوری بهخوبی درک شود. با توجه به تأثیر بسیار زیاد فناوری بر شرایط رقابتی شرکتها، مدیریت مؤثر و کارآمد فناوری برای دستیابی به یک عملکرد مالی مطلوب، کاملاً ضروری است. هدف اصلی مدیریت فناوری، بیشینه کردن بازده اقتصادی، از طریق سرمایهگذاریهای تحقیق و توسعه است که در این راستا، مدیریت پتنت از ایجاد و بهکارگیری دانش فنی حاصل از این فعالیتها، پشتیبانی مینماید.
بهطور خلاصه، سهم اصلی مدیریت پتنت در مدیریت فناوری سطح بنگاه را میتوان در دو کارکرد اساسی «محافظت و اطلاعات» خلاصه نمود. در ابتدا، اختراعات و نوآوریها در ادارات ثبت اختراع به ثبت رسیده و الزامات حقوقی برای گرنت آنها از سوی صاحبان حق اختراع فراهم میگردد. یک پتنت گرنت شده، شامل یک حق انحصاری برای دارنده آن، در ممانعت از بهرهبرداری از نوآوری یا فناوری توسعهیافته توسط دیگران است. در واقع، کارکرد اصلی پتنت را میتوان «محافظت» از نوآوری در برابر تقلید برای یک دوره زمانی مشخص دانست. این همان چیزی است که در این مقاله بهعنوان عملکرد حفاظتی مدیریت پتنت مفروض شده است. علاوه بر حفاظت، اطلاعات موجود در پروندههای ثبت اختراع که پس از افشا در دسترس عموم قرار میگیرد، بهعنوان عملکرد اطلاعاتی مدیریت پتنت تعریف شده است.
فعالیتهای مدیریتی، با هدف پشتیبانی و بهرهبرداری از عملکرد حفاظتی پتنتها، بهعنوان مدیریت حفاظت از ثبت اختراع تعریف شده است؛ این فعالیتها، شامل اقدامات سازمانی، فرآیندی و استراتژیک مدیران، برای ایجاد سبدی قوی از پتنتهایی است که میتواند برای مقاصد گوناگون مورد استفاده قرار گیرد. در چهارچوب مدیریت فناوری، مدیریت حفاظت پتنت با استفاده از سه روش مهم، از ایجاد، توسعه و بهکارگیری فناوری، پشتیبانی مینماید:
- مدیریت حفاظت از پتنت، استفاده داخلی از دانش فناورانه را پشتیبانی مینماید؛ برخورداری از یک سبد پتنت مؤثر، به شرکت کمک نموده تا از یک مزیت رقابتی انحصاری در محصولات و خدمات ارائهشده به بازار استفاده نماید. این موقعیت رقابتی منحصربهفرد، میتواند به بهبود عملکرد شرکت از طریق افزایش فروش و حاشیه سود بالاتر کمک نماید.
- مدیریت حفاظت از پتنت، از ایجاد و توسعه بیرونی دانش فناورانه پشتیبانی مینماید؛ پتنتهای قوی، مترادف با گزینههایی برای دستیابی شرکتها به دانش فناورانه بیرونی است که میتواند از طریق مبادلات مجوزهای بهرهبرداری از پتنت رخ دهد. افزایش احتمال نوعی مشارکت در فعالیتهای تحقیق و توسعه، از دیگر مواردی است که اغلب به کیفیت ثبت اختراعات یک شرکت و شرکای آن، وابسته است.
- مدیریت حفاظت از پتنت، از استفاده خارجی از دانش فناورانه پشتیبانی مینماید؛ این امر از طریق واگذاری حق بهرهبرداری از پتنتهای متعلق به شرکت به یک شرکت دیگر رخ میدهد که امروزه به یکی از منابع اصلی درآمدی شرکتهایی نظیر کوآلکام و یا نوکیا بدل شده است. «IBM» سالانه در حدود یک میلیارد دلار از واگذاری حق استفاده از پتنت، درآمد کسب میکند که نشان از کارکردهای نوین سیستمهای پتنت است.
بهطور خلاصه، میتوان مدیریت حفاظت از پتنت را در بهبود مدیریت فناوری شرکت، از طریق استفاده داخلی، خلق و توسعه خارجی و نیز استفاده خارجی از فناوری مؤثر دانست. مدیریت پتنت، به شرکت کمک مینماید تا با محافظت از نوآوریها و ابداعات و جلوگیری از نقض آنها، موقعیت رقابتی شرکت را در بازار تقویت نموده و در نتیجه بر عملکرد کلی شرکت، مؤثر باشد. مدیریت پتنت، همچنین کمک میکند تا دسترسی به فناوریهای بیرونی، تسهیل شده و انعطافپذیری بیشتری برای گزینههای استراتژیک شرکت در این مسیر پدید آید. بدیهی است، بازده اقتصادی ناشی از سرمایهگذاری در فعالیتهای تحقیق و توسعه، در صورت داشتن گزینههای متعدد برای همکاریهای بین شرکتی، بالاتر خواهد بود و ریسک شکست در اینگونه از مشارکتها کاهش خواهد یافت.
تمامی موارد ذکرشده در بالا، بیانگر این مطلب است که «مدیریت حفاظت پتنت، دارای رابطهای مثبت با عملکرد کلی شرکت خواهد بود»، که این گزاره را بهعنوان فرضیه نخست در مطالعات تجربی و پیمایشهای موردی این مقاله در نظر گرفته شده است.
یکی دیگر از کارکردهای اصلی مدیریت پتنت در سطح بنگاه، استفاده از اطلاعات فنی، حقوقی و استراتژیک حاصل از اسناد ثبت اختراع است که تحت عنوان کلی «مدیریت اطلاعات پتنت» شناخته میشود. باید توجه داشت که این کارکرد از نظر ساختاری و مفهومی، کاملاً متفاوت از مدیریت حفاظت پتنت بوده و بیشتر بر فعالیتهای مدیریتی ناظر بر جمعآوری و بهکارگیری اطلاعات و دادههای ثبت اختراع، متمرکز است. مجموعه اطلاعات حاصل، میتواند کیفیت تصمیمگیری در فرآیند تولید و استفاده از دانش فناورانه را بهبود بخشد. مدیریت اطلاعات پتنت، از چهار راه مختلف، از این روند پشتیبانی مینماید:
- مدیریت اطلاعات پتنت، ایجاد و توسعه داخلی دانش فناورانه را بهبود میبخشد؛ اطلاعات ثبت اختراع، میتواند برای نظارت بر فعالیتهای رقبا، ارزیابی فناوریهای موجود و نیز رصد روندهای آتی فناوری، مورد استفاده قرار گیرد. شناخت مناسب از استراتژیهای تحقیق و توسعهای رقبا و شناسایی فناوریهای تعیینکننده، یکی از مهمترین اطلاعاتی است که در اتخاذ تصمیمات سازمانی و سیاستهای تحقیق و توسعه داخلی سازمانها، اثرگذار خواهد بود. تحقیقات تجربی بیانگر این مطلب است که دادههای حاصل از سیستم ثبت اختراع، یک شاخص هشداردهنده برای فناوریهای نوظهور به شمار میآید و به شرکتها امکان میدهد تا تغییرات فناورانه را پیشبینی نموده و منابع «R&D» را بهصورت بهینه تخصیص دهند. بدیهی است، تصمیمات استراتژیک پیرامون استفاده از منابع تحقیق و توسعه شرکت، بر بازده مالی و نهایتاً عملکرد کلی شرکت اثرگذار خواهد بود.
- مدیریت اطلاعات پتنت، میتواند استفاده از دانش فناورانه را بهبود بخشد؛ استفاده از دادههای ثبت اختراع، به شرکتها کمک میکند تا موارد نقض پتنت را با دقت بیشتری بررسی نمایند. نقض پتنت، میتواند هزینهای بسیار گزاف برای شرکت در پی داشته باشد و از همین رو، علاوه بر شناسایی موارد احتمالی نقض پتنتهای متعلق به شرکتهای دیگر، میتوان از دادههای ثبت اختراع برای تعیین استراتژی مناسب پتنت برای محدود کردن رقبا و اثربخشی موقعیت رقابتی خود، استفاده نمود. این استراتژی که در اصطلاح «Patent Flooding» نامیده میشود، بر تجزیهوتحلیل مداوم دادههای ثبت اختراع رقبا، با هدف ایجاد یک پتنت محدودکننده حوزه فعالیت آنها و نیز واکنش مناسب در برابر پتنتهای محدودکننده آنها، استوار است. در این مورد نیز، تقویت موقعیت رقابتی شرکت، بر بهبود عملکرد کلی آن مؤثر خواهد بود.
- مدیریت اطلاعات پتنت، از خلق و توسعه بیرونی دانش فناورانه پشتیبانی مینماید؛ منابع احتمالی خارجی، در ایجاد و توسعه دانش را میتوان از طریق تجزیهوتحلیل دادههای ثبت اختراع شناسایی نمود. بر این اساس، شناسایی مخترعین اصلی و یا شرکتهایی که در یک فناوری خاص، دارای تجربه و دانش مناسب هستند، میتواند ما را در یافتن یک منبع مناسب برای دستیابی به دانش فناورانه یاری دهد. اطلاعات جمعآوری شده، دارای پیامدها و اثرات بسیار قوی بر چگونگی انتخاب شرکای تحقیق و توسعه و یا استفاده از فرصتهای دریافت مجوز بهرهبرداری از فناوری خواهد بود. استفاده از اطلاعات ثبت اختراع، موجب بهبود کارایی روند تصمیمگیری شرکت، در مورد شناسایی، ارزیابی و انتخاب فرصتهای بیرونی کسب فناوری شده و از این طریق، میتواند بازده سرمایهگذاری و عملکرد کلی شرکت را بهبود بخشد.
- مدیریت اطلاعات پتنت، استفاده خارجی از دانش فناورانه را تسهیل مینماید؛ تجزیهوتحلیل دادههای ثبت اختراع و الگوهای استنادی مرتبط با آن، میتواند ما را در شناسایی فرصتهای صدور مجوز یاری دهد. در واقع، با استفاده از دادههای ثبت اختراع، میتوان متقاضیان بهرهبرداری از پتنتهای متعلق به شرکت را شناسایی نموده و از طریق صدور مجوزهای بهرهبرداری از پتنت، یا دانش فناورانه، بازده مالی و عملکرد کلی شرکت را بهبود داد.
بهطور خلاصه، مدیریت اطلاعات پتنت میتواند مدیریت فناوری را از طریق ایجاد، توسعه و بهرهبرداری داخلی و خارجی از دانش فناورانه کمک نماید. این اطلاعات، کیفیت تصمیمگیری استراتژیک در مدیریت فناوری را افزایش داده و در نتیجه تصمیمات مرتبط با سرمایهگذاریهای تحقیق و توسعه داخلی و خارجی، بهصورت بهینه اتخاذ میشوند. تصمیمگیری بهتر، باعث افزایش بازده تجاری فعالیتهای تحقیق و توسعه و در نتیجه عملکرد کلی شرکت خواهد شد. مدیریت اطلاعات پتنت، بیشتر از این منظر ارزشمند است که بینش و درک مناسبی از موقعیت شرکت در مقایسه با رقبا و اقدامات لازم برای تقویت مواضع تدافعی و تهاجمی شرکت (در زمینه استراتژیهای مالکیت فکری) در بازار فراهم میآورد.
تمامی موارد ذکرشده در بالا، مؤید این مطلب است که «مدیریت اطلاعات پتنت، دارای رابطهای مثبت با عملکرد کلی شرکت خواهد بود»، که این گزاره را بهعنوان فرضیه دوم در مطالعات تجربی و پیمایشهای موردی این مقاله در نظر گرفته شده است.
۳.۲. اثر تعدیلکننده استراتژی فناوری
یکی از مفاهیم کلیدی در ادبیات مرتبط با سیستم پتنت و اثرات آن بر عملکرد شرکتها، شرایط خاص مرزی است که میتواند رابطه مدیریت پتنت و عملکرد شرکت را تحت تأثیر قرار دهد. این مفهوم، به این معنی است که قابلیتهای مدیریتی خاص، احتمالاً ارزش بیشتری در مقایسه با دیگر موارد ایجاد مینماید. شرایط مرزی بالقوه را میتوان در سه طبقه اصلی «فناوری»، «شرکت» و «صنعت» جای داد. فاکتورهای خاص فناوری، برای مثال شامل مرحله فعلی چرخه عمر فناوری و یا سطح تازگی یا درجه تغییرات فناورانه است. اثربخشی پتنتها، در حوزههایی که تغییرات فناورانه سریعتر رخ میدهد، معمولاً کمتر خواهد بود. بدیهی است، در چنین شرایطی، مدیریت پتنت اثری ضعیفتر بر عملکرد کلی شرکت خواهد داشت. عوامل و فاکتورهای خاص شرکت، شامل جنبههایی نظیر اندازه شرکت، میزان هزینههای تحقیق و توسعه و نیز استراتژی فناوری شرکت است. مفاهیمی نظیر شدت رقابت یا پویایی بازار نیز از مهمترین مواردی است که در زمینه فاکتورهای خاص صنعت، میتوان به آنها اشاره نمود. این فاکتورها، در برخی موارد میتواند پیوند و ارتباط میان مدیریت پتنت و عملکرد شرکت را تا حدی کاهش دهد.
در این نوشتار بر استراتژی فناوری، بهعنوان یکی از فاکتورهای کلیدی متمرکز خواهیم شد. از دلایل اصلی اهمیت این شاخص، میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
- نوع استراتژی فناوری، یک انتخاب مهم استراتژیک شرکت است که میتواند پیامدهای مثبت و یا بالقوه منفی در پی داشته باشد. درک ارتباطات مابین انتخاب یک گزینه استراتژی فناوری و مدیریت حقوق پتنت، برای دستیابی به بهبود کلی در عملکرد اقتصادی شرکت، بسیار حیاتی خواهد بود.
- مدیران میتوانند ترکیب مناسبی از استراتژی فناوری و مدیریت پتنت را برای تأثیرگذاری بیشتر بر خروجی شرکت برگزینند؛ این در حالی است که شرکت در مواجهه با فاکتورهای خاص صنعت و فناوری، صرفاً میتواند نوعی سازگاری خارجی را در پیش گیرد.
- در مطالعات سطح بنگاه، متغیرهایی مانند استراتژی فناوری، بهعنوان یک متغیر تعدیلی و مابقی بهعنوان متغیرهای کنترلی، استفاده میشوند. در واقع، شرکتها از استراتژی فناوری، برای دستیابی به مزیتهای رقابتی پایدار بهعنوان یک هدف استراتژیک، استفاده میکنند.
با توجه به دلایل یاد شده و نظرات محققین پیشین، میتوان چنین نتیجه گرفت که استراتژی فناوری، بهعنوان یکی از شاخصها و فاکتورهای مرزی مهم مطرح است که ارتباط بین مدیریت پتنت و عملکرد شرکت را تحت تأثیر خود قرار میدهد.
شرکتهای پیشرو، معمولاً در هنگام ارائه یک محصول جدید به بازار که مبتنی بر فناوری جدیدی است، با ریسکها و مخاطرات مالی، فنی و بازار بیشتری مواجه هستند:
- از آنجا که شرکت بهسختی میتواند از تجربیات دیگران استفاده نماید، در نتیجه ریسکهای فنی بالایی وجود دارد.
- از آنجا که بازار لازم برای فناوری جدید، در دسترس نبوده و یا نیاز به توسعه بازار وجود دارد که این امر مستلزم گذشت زمان به نسبت طولانی و سرمایهگذاری مقدار قابل توجهی از منابع است، در نتیجه مخاطرات بازار نیز به نسبت بالا است.
- از آنجا که سرمایهگذاریهای تحقیق و توسعه بسیار بالا بوده و ضمانت کافی برای بازگشت آنها وجود ندارد، در نتیجه ریسکهای مالی نیز برای شرکتهای پیشرو وجود دارد که میتواند آنها را در توسعه فناوری با مشکلاتی مواجه سازد.
تمامی موارد یاد شده، موجب شده تا این دسته از شرکتها نیازمند محافظتهای قوی از نوآوریهای خود، در برابر تقلید سریع از سوی رقبا باشند، تا بتوانند بازگشت سرمایه و ریسکهای موجود را از طریق ایجاد یک موقعیت انحصاری، جبران نمایند. بدیهی است، در چنین شرایطی، مدیریت محافظت پتنت، میبایست بسیار قوی و سازمانیافته انجام گیرد که این امر به معنای اثرگذاری بسیار زیاد مدیریت حفاظت پتنت بر عملکرد کلی شرکت خواهد بود. در مقابل، شرکتهایی که استراتژی دنبالهروی از شرکتهای پیشرو را اتخاذ مینمایند، با چنین ریسکها و مخاطراتی روبرو نیستند و در نتیجه برای رسیدن به یک عملکرد رضایتبخش، نیاز کمتری به مدیریت محافظت پتنت خواهند داشت.
بهطور خلاصه، میتوان فرضیه سوم تحقیق را به این صورت تعریف نمود که «شرکتهایی که استراتژی فناوری آنها مبتنی بر رهبری بازار و دنبال نمودن تغییرات فناورانه در کمترین زمان ممکن است، نیازمند مدیریت پتنت قویتر و بهویژه مدیریت حفاظت پتنت قوی برای بهرهمندی از موقعیت انحصاری ناشی از نوآوریها و ابداعات توسعهیافته هستند».
با توجه به اثر تعدیلکننده استراتژی فناوری بر روی ارتباط بین مدیریت اطلاعات پتنت و عملکرد شرکت، دو جنبه اصلی را باید در نظر گرفت: از یک سو، شرکتهای پیشرو فعال در لبه تغییرات فناورانه، نیازمند آگاهی از فناوریهای نوظهور و موقعیتها و فرصتهای مرتبط با آنها هستند. ناتوانی در پاسخگویی و واکنش مناسب به ظهور فناوریهای جدید که ناشی از عدم اطلاعات مناسب از روند تغییرات فناورانه است، میتواند موقعیت شرکتهای پیشرو در رهبری بازار را با تهدید جدی مواجه نماید. از سوی دیگر، اطلاعات پتنت میتواند برای پیروان فناوری نیز راهگشا باشد؛ این دسته از شرکتها که از توسعههای صورت گرفته توسط شرکتهای پیشرو در فناوری دنبالهروی میکنند، نیازمند رصد فعالیتهای رهبران بازار و نیز رقبای خود در زمینه توسعه فناوری و تقلید از فناوری بدون نقض پتنتهای آنها هستند. این کار به تجزیهوتحلیل دقیق پتنتهای رقبا نیاز دارد که وظیفه اصلی مدیریت اطلاعات پتنت خواهد بود. با این تفاصیل، میتوان چنین نتیجه گرفت که مدیریت اطلاعات پتنت، یک فعالیت مفید و اثربخش هم برای رهبران فناوری و هم برای پیروان و تقلیدکنندگان آن، به شمار رود. بر این اساس، فرضیه چهارم تحقیق به این صورت خواهد بود که «پیشرو یا پیرو فناوری بودن، متغیری تعیینکننده در ارتباط بین مدیریت اطلاعات پتنت و عملکرد شرکت نخواهد بود».
۴. بررسی نتایج بر اساس نمونههای جمعآوریشده
یکی از مواردی که مطالعه پیرامون اثرگذاری مدیریت پتنت بر عملکرد شرکتها را تا حدی دشوار مینماید، عدم تمایل شرکتها به ارائه اطلاعات و محرمانه بودن آنها است که صرفاً بر اساس یک رابطه مبتنی بر اعتماد دوطرفه، میتوان امیدوار به کسب اطلاعات صحیح از آن بود. مزیت این تحقیق، تجربه سالها فعالیت نویسندگان در زمینه مالکیت فکری و داشتن یک شبکه بزرگ صنعتی است که توانسته اطلاعات لازم برای آزمودن فرضیات تحقیق را در اختیار بگذارد. نمونه مورد بررسی شامل ۱۵۸ شرکت (۶۴ شرکت آمریکایی و ۹۴ شرکت آلمانی) است که در صنایع گوناگون، اعم از علوم زیستی، مواد شیمیایی، مهندسی مکانیک و برق، ارتباطات و نرمافزار، فعالیت مینمایند. اطلاعات مرتبط با فعالیتهای مدیریت پتنت در این شرکتها، متعلق به سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ میلادی است که با توجه به روند مدیریت پتنت در شرکتهای مختلف و عدم تغییرات اساسی در آن در طی سالهای اخیر، میتوان فرض کرد که دادههای جمعآوریشده و نتایج حاصل از آنها در طی ده سال گذشته تغییر فاحشی نداشته و قابل تعمیم به زمان حال است.
بنابر آمار جمعآوریشده، متوسط تمایل به ثبت پتنت تقریباً ۶۳ درصد، برآورد میشود که با توجه به انحراف معیار ۳۰ درصدی، پراکندگی بالایی داشته و نشاندهنده این مطلب است که رفتار شرکتهای موجود در نمونه، تفاوتهای قابل توجهی در این زمینه دارند.
معیارهای مورد استفاده در پرسشنامههای جمعآوری اطلاعات، شامل سه شاخص اصلی «مدیریت پتنت»، «استراتژی فناوری» و «عملکرد» است. با توجه به مصاحبههای انجام گرفته با مدیران ارشد «IP» شرکتهای یاد شده، مدیریت حفاظت پتنت و مدیریت اطلاعات پتنت، بهعنوان زیرشاخصهای اصلی مدیریت پتنت انتخاب شدهاند. این دو مورد، به نوعی توانمندی و قابلیتهای یک شرکت برای محافظت از نتایج تحقیق و توسعه، انتخاب رویکردهای بهینه برای سرمایهگذاری در فعالیتهای توسعهای، سطوح رسمی فرآیندهای ثبت اختراع و مجموعه اطلاعات فنی، حقوقی و استراتژیک مرتبط با سیستم پتنت را در بر میگیرد.
اهمیت استراتژی فناوری شرکت و اثرات آن بر ارتباط بین مدیریت پتنت و عملکرد شرکت، در بخشهای پیشین بهتفصیل بیان گردید. بر این اساس، در جمعآوری دادههای تجربی شرکتها، تأکید خاصی بر این عامل گردیده است. شاخص سوم نیز کارایی و عملکرد شرکت است که برای اندازهگیری آن از چند معیار متنوع، نظیر حاشیه سود مرتبط با فروش محصول یا خدمت، استفاده شده است. البته عملکرد مالی شرکت، به دلیل محرمانه بودن آمار فروش و عدم دسترسی به آمار دقیق، میتواند تا حدی نتایج را تحت تأثیر خود قرار دهد. به همین دلیل، از پاسخدهندگان خواسته شد تا از چهار جنبه «دسترسی به فناوریهای مهم (مثلاً اخذ مجوزهای بهرهبرداری از پتنت)»، «جذب شرکای استراتژیک»، «جذب سرمایهگذاران» و «محدود کردن رقبا»، عملکرد شرکت خود را ارزیابی نمایند.
علاوه بر این، تعدادی متغیر کنترلی، نظیر تعداد کارکنان، اندازه شرکت، هزینههای تحقیق و توسعه و تأکید شرکت بر فناوری و نوآوری نیز تعریف شده است تا بتوان اثرات مدیریت پتنت بر عملکرد کلی شرکتها را کاملاً دقیق ارزیابی نمود.
یافتههای حاصل از مطالعه، نشان میدهد که مدیریت پتنت نوعی قابلیت بحرانی برای شرکتها است که میتواند ارزشافزوده حاصل از سبد پتنت شرکت را به میزان قابل توجهی افزایش دهد. بر این اساس، میبایست مدیریت پتنت را بهعنوان یک قابلیت محوری، بهویژه برای شرکتهای پیشرو و رهبران بازار به شمار آورد. همچنین با توجه به نظرات مدیران ارشد و فعالان مالکیت فکری شرکتهای منتخب، میتوان چنین استنباط نمود که هر دو بعد مدیریت پتنت، شامل مدیریت حفاظت و اطلاعات پتنت، بر عملکرد شرکتها مؤثر خواهد بود. مدیریت حفاظت پتنت، در بین مدیران و محققین کاملاً شناخته شده است و اثرات آن بر عملکرد شرکتها نیز مورد تأیید همگان قرار دارد. این در حالی است که مدیران هنوز مدیریت اطلاعات پتنت و فرصتهای ناشی از آن، برای بهبود عملکرد کسبوکار را هنوز بهطور کامل نشناختهاند. مدیریت اطلاعات پتنت، به شرکتها امکان میدهد تا کیفیت فرایند تصمیمگیری در زمینههای مهم مدیریت فناوری را بهطور قابل توجهی افزایش دهند. همچنین از منظر پیشرو یا دنبالهرو بودن در توسعه فناوری و محصولات جدید، مدیریت حفاظت پتنت بیشتر بر عملکرد شرکتهای پیشرو و رهبر بازار اثرگذار است. در مقابل، عملکرد هر دو دسته شرکتهای پیشرو و دنبالهرو از مدیریت اطلاعات پتنت متأثر خواهند شد.