مقدمه
کارکردهای سیستم پتنت و نقش آن در توسعه و رشد اقتصادی، از دیرباز از سوی محققین و اقتصاددانان مختلف مورد تأکید قرار گرفته است؛ مطالعات تجربی انجامگرفته در اواخر قرن بیستویکم که بیشتر بر چگونگی استفاده شرکتهای بزرگ از ابزار پتنت متمرکز بود، کارکردهای استراتژیک سیستم پتنت را نمایان ساخت. به عبارت دیگر، علاوه بر کارکرد معمول حفاظت از اختراعات و دستاوردهای نوآورانه که اجازه بهرهبرداری از آن را برای دیگر افراد ناممکن میسازد، استفاده از پتنت برای افزایش اعتبار شرکت و یا جلوگیری از فعالیتهای تحقیق و توسعهای رقبا، از دیگر کارکردهای آن است که از سوی شرکتهای بزرگ فناوری مورد استفاده قرار میگیرد. امروزه بسیاری از شرکتهای بزرگ و کوچک، سبدی از پتنتهای مختلف را مدیریت مینمایند که علاوه بر جلوگیری از دعویهای مختلف حقوقی از سوی رقبا، میتواند به عنوان یک روش کسب درآمد برای صاحبان پتنتها محسوب گردد (از طریق صدور انواع مجوزهای بهرهبرداری از پتنت).
مرور تغییر و تحولات سیستم پتنت و چگونگی نگاه شرکتهای مختلف به این ابزار حفاظتی، نشان میدهد که درک نسبتاً مناسبی در مورد کارکردهای متنوع سیستم پتنت در شرکتهای بزرگ وجود دارد و مطالعات گستردهای هم در این زمینه انجام گرفته است. با این حال، مطالعات کمی درباره شرکتهای کوچک، بهخصوص در مراحل نخستین رشد و توسعه آنها صورت گرفته است. در این نوشتار، به مرور نخستین بررسی جامع کارآفرینی و ارتباط آن با فعالیتهای ثبت اختراع در آمریکا که در سال ۲۰۰۸ میلادی در دانشگاه برکلی انجام گرفته است، میپردازیم. بنا بر نتایج حاصل از مصاحبه و اخذ نظرات بیش از ۱۳۳۲ شرکت فناور نوپا که از سال ۱۹۹۸ میلادی به اینسو تأسیس شدهاند، کارآفرینان بنا به دلایل متنوعی اقدام به استفاده از سیستم پتنت برای محافظت از داراییهای فکری و اختراعات خود مینمایند که بسیاری از آنها متفاوت از نظریه سنتی «پتنت، انگیزه برای اختراع و نوآوری را افزایش میدهد» است. جالب اینجا است که بسیاری از مدیران و بنیانگذاران استارتآپی معتقدند که انگیزه برای انجام فعالیتهای نوآورانه و تلاش برای توسعه فناوری، مهمترین دلیل برای ثبت پتنت نیست، بلکه مزایای سیستم پتنت در جلوگیری از بهرهبرداریهای غیرمجاز از داراییهای فکری (کارکرد اصلی سیستم پتنت) و کمک به جذب سرمایهگذاری، تأمین مالی و نیز ارتقاء شهرت و برند شرکت (کارکردهای نوین سیستم پتنت)، فاکتورهایی کلیدی در این راستا بهحساب میآیند. نکته قابلتوجه دیگر، به تفاوتهای صنعت و حوزه فناوری باز میگردد که در ارتباط بین کارآفرینی و ثبت اختراع، اثرات بسیار جدی دارد.
اثرات سیستم پتنت بر کارآفرینان و نوآوران
کارآفرینان نقشی حیاتی در رشد اقتصادی و توسعه کشورهای مختلف ایفاء مینمایند. آنها سازمانها و بنگاههای جدید، محصولات و خدمات مبتنی بر ایدههای نو و نیز فرصتهای شغلی جدید، برای فعالیتهای مکمل اقتصادی ایجاد مینمایند و بر همین اساس، حقوق مالکیت فکری نهتنها به عنوان یک فرصت برای مشارکتهای کارآفرینانه که عاملی تأثیرگذار بر موفقیت و شکست تلاشهای آنها به شمار میآید.
نظریه اقتصاد کلاسیک معتقد است که اگر حفاظت از دارایی فکری مورد توجه جدی قرار نگیرد، سرمایهگذاری در توسعه فناوری (که فعالیتهای کارآفرینانه جزئی جداییناپذیر از آن محسوب میشود)، بازدهی بسیار اندک خواهد داشت. اساس اقتصاد مبتنی بر حقوق مالکیت فکری بر این نکته کلیدی بنیان نهاده شده است که روند توسعه محصولات نوآورانه عمدتاً پرهزینه و زمانبر بوده و از ریسک بالایی برخوردار است. از سوی دیگر، هنگامی که نوآوری یا یک ابداع فنی به بازار عرضه شود، تقلید از آن کاری آسان برای رقبا خواهد بود. برای جبران عدم قطعیتهای موجود در فرآیند توسعه فناوری و هزینههای چشمگیر آن، سیستم مالکیت فکری از تقلید و بهرهبرداری غیرمجاز از نوآوریها ممانعت کرده و سود ناشی از تجاریسازی نوآوری را منحصراً در اختیار صاحبان امتیاز حقوق مالکیت فکری قرار میدهد. آنها مجاز به بهرهبرداری شخصی و یا واگذاری مجوز بهرهبرداری از آنها با هدف کسب منافع اقتصادی در مدت زمان محدود و در یک منطقه جغرافیایی مشخص خواهند بود.
اگر چه این اصل اقتصادی پایه، برای تمامی شرکتها و بنگاههای اقتصادی کاربرد دارد، با این حال، شرکتهایی که در مراحل اولیه رشد و توسعه هستند و استارتآپهای مبتنی بر فناوریهای پیشرفته، احساس نیاز بیشتری به حفاظتهای ناشی از سیستم مالکیت فکری دارند. آنها از منابع محدود برخوردار بوده و داراییهای مکمل، شامل کانالهای بازاریابی، قابلیت تولید به مقیاس و دسترسی به اعتبار و شهرت کافی در آنها با چالشهای فراوانی روبرو است. بر این اساس، تعریف مکانیسمی برای اثرگذاری هر چه بیشتر حقوق مالکیت فکری بهویژه سیستم پتنت بر فعالیتهای کارآفرینانه، میتواند نقشی مهم در ارتقاء نوآوری و افزایش نرخ رشد اقتصادی جوامع داشته باشد.
با توجه به سرعت بهبود نوآوری و توسعه آن در شرکتهای استارتآپی، هزینههای ثبت اختراع نوعی کاهش ریسک عدم بازگشت سرمایهگذاریهای انجامگرفته در «R&D» تلقی میشود. این در حالی است که در شرکتهای بزرگ، معمولاً زمان بیشتری برای اتخاذ تصمیم و بهبود محصولات موجود صرف میشود و ثبت پتنت در ابتدای امر، زیاد ضروری به نظر نمیرسد. همچنین هزینههای صرف شده برای ثبت مالکیت فکری توسط شرکتهای نوپا، میتواند منجر به افزایش ارزش شرکت در نظر سرمایهگذاران مخاطرهپذیر و فرشتگان کسبوکار شود.
با توجه به ضعف مطالعاتی، پیرامون اثرپذیری فعالیتهای کارآفرینانه نوپا از نظامهای مالکیت فکری در مقایسه با شرکتهای ساختاریافته و بالغ، در پاسخ به این شکاف قابلتوجه، مرکز فناوری برکلی «BCLT» در سال ۲۰۰۸ میلادی اقدام به راهاندازی یک بررسی گسترده از شرکتهای استارتآپی مبتنی بر فناوریهای پیشرفته نموده است، تا دریابد که چگونه این شرکتها تحت تأثیر سیستم ثبت اختراع قرار گرفته و کدامیک از جنبههای این ابزار کارآ، میتواند فعالیتهای کارآفرینانه را تشویق نماید. حوزههای فناوری که بر آنها تمرکز شده است، شامل نرمافزار و سختافزارهای کامپیوتری و اینترنت، تجهیزات و دستگاههای پزشکی و فناوریهای زیستی است. گفتنی است، علاوه بر مدیران و بنیانگذاران شرکتهای استارتآپی، مجموعهای از فرشتگان کسبوکار، دفاتر انتقال فناوری دانشگاهی، مخترعین و فناوران مستقل و مدیران شرکتهای سرمایهگذاری مخاطرهپذیر نیز جهت اخذ نظرات تخصصی انتخاب شدهاند.
نکته قابلتوجه این است که نظرات و یافتههای کافی از اصلاحات حقوقی و قانونی سیستم پتنت مرتبط با شرکتهای بزرگ وجود دارد، اما اینکه چگونه این تغییرات پیشنهادی بهطور خاص بر کارآفرینی نیز اثر میگذارند، عملاً بیپاسخ باقی مانده است. پاسخ به این پرسش، کاری بسیار دشوار است و میبایست از جنبهها و ابعاد گوناگون به آن بنگریم. به عنوان مثال، یکی از مهمترین نتایج حاصل از این بررسی، در این جمله خلاصه میشود که «با وجود فعالیت گسترده استارتآپهای فناورانه در حوزه ثبت و انتشار پتنت در مقایسه با سالهای گذشته، کارکرد افزایش انگیزه برای سرمایهگذاری در فعالیتهای نوآورانه و تجاریسازی محصول، به عنوان مهمترین کارکرد سیستم پتنت برای کارآفرینان استارتآپی مطرح نیست». این نتیجه، این سؤال را مطرح مینماید که چرا استارتآپها با این وجود، هزینههای مرتبط با ثبت و انتشار پتنت را متحمل میشوند؟
موضوع اصلی که بسیاری از محققین بر آن تأکید دارند و یافتههای این مطالعه نیز صحت آن را تأیید مینماید، ارتباط مزایا و سودمندیهای پتنت، با ماهیت و ویژگیهای خاص صنعت است. برای مثال، در صنایعی مانند فناوریهای زیستی و سختافزار (سختافزارهای پزشکی مانند تجهیزات و دستگاههای جراحی و سختافزارهای «IT» مانند کامپیوترها و نیمههادیها)، پتنتها به عنوان ابزاری کارآ برای رقابت و ورود به بازار تقاضا، به استارتآپها کمک مینمایند. این در حالی است که در صنعتی مانند نرمافزارهای کامپیوتری، پتنت اثرگذاری کمتری از جنبه مزیت رقابتی حاصل از نوآوریها دارد. جالب اینجا است که مدیران و بنیانگذاران استارتآپی در حوزه فناوریهای زیستی، بسیار بیشتر از دیگران در مورد افشای اطلاعات نوآوریهای خود و عدم حفاظت از آنها ابراز نگرانی مینمایند که این هم میتواند مصداقی از تفاوتهای ماهوی بین حوزههای فناورانه مختلف تلقی گردد.
آمارها نشان میدهد که مدیران استارتآپی در مواقع تصمیمگیری پیرامون سیستم پتنت، عمدتاً تحت تأثیر تمایل شدید برای جلوگیری از تقلید نوآوری یا فناوری متعلق به خود بوده (کارکرد حفاظتی) و به میزان کمتر، انگیزههای مالی ناشی از افزایش احتمال خروج موفق از طریق اخذ و تملک استارتآپ از سوی یک شرکت بزرگ و یا ورود به بازار سهام (کارکرد کسب منافع مالی) مد نظر است.
برای بررسی دقیقتر چگونگی استفاده کارآفرینان استارتآپی از سیستم پتنت و اثرات آن بر فعالیتهای آنها، مجموعهای از سؤالات در مورد موضوعات مختلف ثبت اختراع، کارآفرینی و فناوری باید پاسخ داده شود که از آن جمله، میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
- آیا استارتآپها از پتنت برای محافظت از نوآوریهای خود استفاده مینمایند و آیا این استراتژی موفق است؟
- به غیر از کارکرد حفاظتی، چه دلایل دیگری برای بهکارگیری سیستم پتنت از سوی استارتآپها وجود دارد؟ (جذب سرمایهگذار، صدور مجوز بهرهبرداری و ...)
- حقوق بالقوه و بالفعل پتنت، چه نقشی در تصمیم به سرمایهگذاری در استارتآپها دارد؟
- در چه شرایطی، حفاظت قوی از پتنت به عنوان یک پیششرط مهم برای سرمایهگذاری مطرح میشود؟
- چگونه سرمایهگذاران و کارآفرینان میتوانند دامنه و ارزش پتنتهای خود و سایر شرکتهای رقیب را برای دنبال نمودن فرصتهای کسبوکار و یا جذب سرمایه ارزیابی نمایند؟
- آیا ثبت اختراع برای شرکتهای استارتآپی که در مراحل ابتدایی جذب سرمایه هستند، مهمتر از شرکتهای بالغ و ساختار یافته با مزیتهایی همچون ظرفیتهای تولید، توزیع و بازاریابی و نیز برخورداری از شهرت و اعتبار و پایگاه مشتریان موجود است؟
- برای جلوگیری از نقض حقوق پتنت متعلق به دیگران چه باید کرد؟ آیا استارتآپها میتوانند مجوزهای لازم برای بهرهبرداری از چنین حقوقی را در صورت لزوم به دست آورند؟ نقض ناخواسته پتنت چه عواقبی به همراه خواهد داشت؟
- کارآفرینان استارتآپی در مواجهه با باجگیران پتنت و ادعای نقض پتنت چه واکنشی دارند؟
- پیشنهادات مرتبط با اصلاح سیستم پتنت، چه اثراتی بر شرکتهای کارآفرینانه دارد؟
با توجه به گستردگی موضوعات موجود، به نظر میرسد میبایست بر این مسئله کلیدی متمرکز شویم که چه ابعادی از سیستم پتنت و بهصورت کلانتر، نظام مالکیت فکری برای کارآفرینان استارتآپی مفید بوده است. با شناسایی این حوزهها، میتوان برای اثرگذاری هر چه بیشتر بر شرکتهای یاد شده، اصلاحاتی هدفمند در سیستم پتنت اعمال نمود.
فعالیتهای ثبت و انتشار پتنت در استارتآپهای فناورانه
الف) بهکارگیری سیستم پتنت از سوی استارتآپها بسیار گسترده بوده ولی در تمامی مراحل توسعهای استفاده نمیشود.
با توجه به اطلاعات حاصل از نظرسنجی انجام شده از استارتآپها پیرامون تعداد و مبدأ ثبت اختراع، در این دسته از شرکتها میتوان چنین نتیجه گرفت که درخواستهای ثبت پتنت، دارای سه منبع منحصربهفرد هستند: ۱) پتنتهایی که بنیانگذاران پیش از تأسیس شرکت اقدام به ثبت آنها نمودهاند. ۲) پتنتهایی که متعلق به دیگران بوده و پیش از راهاندازی استارتآپ اخذ شدهاند. ۳) پتنتهایی که پس از تأسیس شرکت به ثبت رسیدهاند.
مصاحبههای انجام گرفته با کارآفرینان استارتآپی و مجموعهای از مدیران و متخصصین فعال در اکوسیستم نوآوری، نشان میدهد که کارآفرینان در اتخاذ استراتژیهای حفاظت از داراییهای فکری خود با مقولهای پیچیده و چندوجهی مواجه هستند. به عبارت دیگر، از دیدگاه کارآفرینان حوزه فناوری، داستان ثبت اختراع بسیار پیچیده است. برای مثال، انگیزه بخشی برای فعالیتهای نوآورانه به عنوان یک شاخص رایج در ادبیات کارآفرینی و نوآوری، لزوماً به عنوان اصلیترین دلیل فعالیتهای ثبت اختراع از سوی استارتآپها مطرح نیست. در ارزیابی علل اصلی تمایل به ثبت اختراع از سوی کارآفرینان، میتوان چنین جمعبندی نمود: ۱) ثبت و انتشار پتنت، یک فرآیند رایج در بین استارتآپها است که لزوماً در تمامی آنها و در تمامی مقاطع توسعه ایده انجام نمیگیرد. ۲) انگیزههای ثبت اختراع در استارتآپها تا حدی متفاوت از مابقی شرکتها است. ۳) سودمندی پتنت و چگونگی اثرگذاری آن بر فعالیتهای کارآفرینانه، به ماهیت صنعت و فناوری مورد استفاده شرکت وابسته است.
ب) در ثبت و انتشار پتنت، همه استارتآپها مشابه هم نیستند.
نظر به اینکه حوزه فناوری و صنعتی که استارتآپ در آن فعالیت مینماید، بر رویکرد استارتآپ در زمینه استفاده از سیستم پتنت اثرگذار است، تفاوتهای عمیقی بین استارتآپهای مختلف حتی در تعداد و مبدأ پتنتهای در اختیار وجود دارد. برای مثال، شرکتهای تجهیزات پزشکی و فناوریهای زیستی در مقایسه با استارتآپهای نرمافزاری و فعال در حوزه اینترنت، از تمایل و اشتیاق بیشتری برای ثبت اختراع برخوردارند. میانگین تعداد پتنتها و پروندههای ثبت اختراع متعلق به استارتآپهای حوزه تجهیزات پزشکی تقریباً برابر با ۵۰ و در حوزه فناوریهای زیستی کمتر از ۱۰ است، این در حالی است که این نرخ برای شرکتهای نرمافزاری بسیار اندک و برابر با کمتر از ۲ پتنت است.
نکته جالب دیگر، به علاقهمندی شرکتهای سرمایهگذاری به شاخص پتنت و نقش آن در تصمیمات اتخاذشده باز میگردد. با این حال، ماهیت صنعت و یا فناوری در اینجا نیز اثرگذار است. به گفته یکی از مدیران شرکتهای سرمایهگذاری، اگر فضای رقابتی به شکلی است که پتنت نشاندهنده قابلیت بیشتر استارتآپ برای عرضه محصول نهایی به بازار باشد و امکان ثبت و انتشار پتنت نیز بهطور معمول در صنعت وجود داشته باشد، استارتآپ باید نسبت به ثبت پتنت با گستردهترین ادعاهای ممکن اقدام نماید. در چنین شرایطی، داشتن یک سبد پتنت گسترده و باکیفیت، میتواند احتمال جذب سرمایه را دوچندان نماید.
نتایج یادشده، دو پیام واضح را به ما میرساند؛ اول اینکه شرکتهای فعال در حوزه زیستفناوری (در مقایسه با دیگر حوزههای فناوری)، در مراحل اولیه راهاندازی خود بسیار مشتاق بهکارگیری سیستم پتنت هستند. در حالت کلی و فارغ از ماهیت صنعت و فناوری، شرکتهای سرمایهگذاری مخاطرهپذیر علاقه وافری به سیستم پتنت به عنوان شاخص مهمی برای سرمایهگذاری در استارتآپها دارند. بر این اساس، استارتآپهایی که مجموعهای از پتنتهای مرتبط در اختیار داشته و فعالیتهای ثبت اختراع را بهطور جدی دنبال مینمایند، احتمال بیشتری برای تأمین مالی خود از طریق این سرمایهگذاران خواهند داشت.
یکی دیگر از یافتههای قابلتوجه این تحقیق، نقش بنیانگذاران در مجموعه پتنتهای متعلق به استارتآپ است. آنها بخش زیادی از این پتنتها را با خود به استارتآپ منتقل مینمایند و معمولاً دیگر منابع به غیر از بنیانگذاران (مثلاً اخذ پتنتهای دیگران)، نقش کمتری در استارتآپهای فناورانه ایفاء مینمایند.
ج) پتنت تنها یکی از عوامل انگیزهبخش در زمینه فعالیتهای نوآورانه محسوب میشود.
اگر فرآیند نوآوری و فعالیتهای مرتبط با آن را در چهار جزء «اختراع محصول، فرآیند یا خدمات جدید»، «انجام تحقیق و توسعههای اولیه»، «توسعه درونزای ابزار یا فرآیند ساخت و پیادهسازی محصول یا خدمت نهایی» و «ریسکها و هزینههای ساخت، فروش و بازاریابی یک محصول تجاری» خلاصه نماییم، پتنتها یک عامل انگیزهبخش متوسط در هر یک مراحل یادشده محسوب میشوند. اصل اساسی که باید به آن دقت داشت، تفاسیر متفاوت از مفهوم «انگیزه» است. نقش انگیزشی سیستم پتنت برای ارتقاء نوآوری و افزایش فعالیتهای تحقیق و توسعهای در حالت کلی امری اثبات شده است؛ با این حال، پذیرش نقش پتنت در انگیزه کارآفرینان در هر یک از چهار جزء معرفیشده در بالا، بسته به ماهیت فناوری و ویژگیهای صنعت، میتواند تغییر یابد.
نتیجه به دست آمده شگفتآور است؛ از یکسو استارتآپهای حوزه فناوریهای پیشرفته، بهطور گستردهای در زمینه ثبت اختراع فعال هستند و از سوی دیگر، مدیران و بنیانگذاران آنها معتقدند که انگیزه برای تحقیق و توسعه نوآورانه، به عنوان علت اصلی ثبت پتنت مطرح نیست. همین عامل موجب شد تا در تحقیق حاضر، به بررسی دقیقتر این موضوع بپردازیم.
نتیجه ۱: پتنت به استارتآپها در رقابت فنی کمک مینماید.
بنا بر بررسیهای انجامگرفته، پتنتها میتوانند کمک شایانی به استارتآپها در زمینه رقابت در بازار فناورانه ارائه نمایند. نتایج یک نظرسنجی از شرکتهای فناور آمریکایی، نشان میدهد که حقوق مالکیت فکری، ابزاری کلیدی برای دستیابی به مزیتهای رقابتی مرزی است که در این میان، سیستم پتنت نقشی متفاوت دارد.
برای درک عمیقتر از این کارکرد سیستم پتنت، بایستی هفت جنبه مختلف برای نوآوریهای فناورانه را در نظر گرفت: «پیشی گرفتن از رقبا، محرمانه بودن ابتکارات فنی، پتنت، کپیرایت، علائم تجاری، مشکلات مرتبط با مهندسی معکوس و نیز قابلیتهای تولید، پیادهسازی و بازاریابی». شرکتهای فناور در مراحل اولیه رشد و توسعه خود، از استراتژیهای مختلفی در ارتباط با مزایای رقابتی نوآوری و فناوری استفاده مینمایند که در رأس آنها، مزایای پیشرو بودن در مقایسه با رقبا قرار دارد. این استراتژی، تنها گزینه از میان هفت فاکتور پیشگفته است که تمامی استارتآپها در نظرسنجی آن را به عنوان مفهومی مهم یا بسیار مهم مشخص نمودهاند. پتنت و محرمانگی نیز مواردی هستند که در رده بعدی فاکتورهای مدنظر استارتآپها قرار دارد.
نقش پتنت بر رقابت فناورانه، میتواند از منظر تمرکز نوآوری نیز تحلیل شود. بهطور خاص، نوآوران محصول، در مقایسه با نوآوران فرآیند، تمایل بسیار بیشتری به ثبت و انتشار پتنت دارند. نتایج حاصل از بررسیهای آماری نیز نشان میدهد که با فرض مشابهت در ماهیت فناوری و ویژگیهای صنعت، اهمیت پتنت برای نوآوران محصول، تقریباً دو برابر نوآوران فرآیند است.
همچنین باید به این مهم نیز دقت داشت که استارتآپها از روشهای متعددی برای رقابت از طریق نوآوریهای فناورانه استفاده مینمایند. برای مثال، یک شرکت فناور در حوزه زیستفناوری که از سبد پتنتی با ۱۵۰ پتنت برخوردار است، سه استراتژی مجزا و در عین حال به هم پیوسته در زمینه مالکیت فکری و مزایای رقابتی داراییهای فکری را اتخاذ نموده است. لایه اول، شامل فناوری اساسی شرکت است که مزیت رقابتی پایدار شرکت به آن وابسته است. در لایه دوم، برخی از فناوریهای پایه قرار دارند و لایه سوم نیز ترکیبی از فناوریها با استفادههای بسیار خاص را شامل میشود. بر این اساس، پتنتها میتوانند با توجه به فناوریهای موجود در سه سطح مذکور، برای پیش بردن مزیتهای رقابتی شرکت ایفاء نقش نمایند.
نتیجه ۲: استارتآپها، انگیزههای متفاوتی برای فعالیتهای ثبت اختراع دارند.
کارآفرینان استارتآپی که اقدام به حفاظت از داراییهای فکری از طریق سیستم پتنت مینمایند، دلایل و انگیزههای متفاوتی برای این کار دارند. حفاظت اولیه از فناوری یا محصول در مقابل بهرهبرداریهای غیرمجاز، دستیابی به یک منبع درآمدی اضافی بهویژه از طریق صدور مجوز فناوری، ارتقاء شهرت و اعتبار شرکت به عنوان یک شرکت فناور پیشرفته، افزایش شانس تأمین سرمایه از سوی سرمایهگذاران مخاطرهپذیر، بهبود جریان نقدینگی (برای مثال، کمک به خریداری شدن استارتآپ از سوی شرکتهای بزرگ و یا فروش سهام «IPO»)، جلوگیری از ادعاهای نقض پتنت از سوی شرکتهای دیگر خصوصاً باجگیران پتنت و بهبود موقعیت مذاکره در موافقتنامههای مجوزهای متقابل، از مهمترین دلایل ثبت اختراع برای کارآفرینان استارتآپی به شمار میآید.
در میان انگیزههای مختلف ثبت اختراع، ممانعت از کپی محصول یا خدمت از سوی رقبا، به عنوان مهمترین فاکتور مطرح است. پس از کارکرد حفاظتی که در صدر علل ثبت اختراع از سوی استارتآپها مطرح است، مجموعهای از دلایل، شامل بهبود شانس جذب سرمایه، افزایش جریان نقدینگی و افزایش شهرت و اعتبار شرکت و تصویر محصول، در رده دومین عامل مهم برای اتخاذ استراتژی ثبت اختراع از سوی استارتآپها قرار دارد. لازم به ذکر است که در بین مجموعه عواملی مانند جذب سرمایهگذار و ارتقاء برند، تفاوتهای محسوسی بین شرکتهای فناور نسبتاً بزرگتر و استارتآپهای کوچک وجود دارد. برای مثال، شرکتهای فناور تأمین سرمایه را مهمترین انگیزه برای بهکارگیری سیستم پتنت میدانند و در مقابل، شرکتهای نسبتاً کوچک، تمایل فراوانی دارند تا شهرت و اعتبار خود را از طریق ثبت و انتشار پتنت افزایش دهند.
انگیزههای ثبت اختراع در بین کارآفرینان استارتآپی، به ماهیت صنعت نیز بستگی دارد؛ برای مثال، کسب درآمد از طریق صدور مجوزهای بهرهبرداری از پتنت در استارتآپهای حوزه زیستفناوری بسیار مورد تأکید است و یا اینکه شرکتهای فعال در حوزه فناوریهای زیستی و تجهیزات پزشکی، بیشتر از شرکتهای نرمافزاری به جذب سرمایهگذار و بهبود کیفیت نقدینگی شرکت از طریق ثبت پتنت، توجه دارند.
نقش پتنت در فرآیند تأمین مالی استارتآپها، بهقدری حائز اهمیت است که تقریباً تمامی افراد شرکتکننده در نظرسنجی، اعم از مدیران و بنیانگذاران استارتآپی، کارآفرینان و سرمایهگذاران، بر اثرگذاری پتنتها در جذب سرمایه چه در مراحل اولیه راهاندازی و چه در مراحل توسعهای شرکت تأکید دارند. تأمین مالی استارتآپها، به شیوههای مختلفی میتواند انجام گیرد که در مراحل مختلف چرخه عمر شرکت، هر یک از این روشها نقش پررنگتری خواهند داشت. برای مثال، در ابتدای دوره عمر، استفاده از منابع مالی شخصی بنیانگذاران و کمکهای خانوادگی و دوستانه که به «3F» مشهور است (Family, Friends, Fools)، بیشتر مورد توجه قرار دارد. در ادامه، فرشتگان کسبوکار به فرآیند تأمین مالی استارتآپ وارد شده و در نهایت نیز، شرکتهای سرمایهگذاری مخاطرهپذیر «VC» اقدام به تأمین مالی خواهند نمود. با توجه به اهمیت سرمایهگذاران مخاطرهپذیر که سهم عمدهای در تجاریسازی موفق فناوریهای استارتآپی ایفاء مینمایند (از طریق سرمایهگذاری و نیز کمکها و مشاورههای مدیریتی)، هر عاملی که بتواند به نحوی احتمال متقاعدسازی سرمایهگذاران را افزایش دهد، میتواند میزان موفقیت شرکت را بیشتر نماید. از طرف دیگر، دشوار بودن ارزیابی ایدههای استارتآپها که ناشی از عدم قطعیت و ابهام ذاتی حوزه فناوری و نوآوری است، کار را برای شرکتهای سرمایهگذاری پیچیده مینماید. در این راستا، پتنت به عنوان یک شاخص مناسب برای ارزشگذاری فناوری و تعیین میزان ریسک سرمایهگذاری، میتواند کمکی قابلتوجه برای «VC»ها محسوب شود. با توجه به نقش فزاینده پتنت در جلب نظر سرمایهگذاران مخاطرهپذیر، استارتآپها نیز به اهمیت این ابزار واقف شده و از سیستم پتنت به عنوان یک برگ برنده در فرآیند تأمین مالی خود استفاده مینمایند.
نتیجه ۳: کارآفرینان حوزه فناوری، میبایست پتنتهای در اختیار دیگر شرکتها را نیز مورد توجه قرار دهند.
علاوه بر اثرگذاری سیستم پتنت بر فعالیتهای کارآفرینانه، چگونگی استفاده استارتآپها از پتنت نیز بسیار مهم است. یکی از مواردی که ممکن است به عنوان یک مانع جدی در مسیر توسعه فناوری مطرح باشد، در اختیار داشتن بخشهای مختلف دانشی در بین چند بازیگر مختلف حوزه فناوری است که موجب میشود نوعی قفلشدگی در توسعه نوآوری پدید آید. این در حالی است که سیستم پتنت با فراهم نمودن امکان مبادلات پتنت بین بازیگران مختلف (بهویژه صدور مجوزهای فناوری)، میتواند نقشی کلیدی در رفع این چالش ایفاء نماید.
امروزه فناوریهای نوین از دو ویژگی برخوردارند که تا حدی با دهههای گذشته آنها را متمایز میسازد. اول اینکه نوآوری مرتبط با آنها تجمعی و مبتنی بر نسلهای قبلی است و دیگر اینکه کاملاً پیچیده بوده و برای تجاریسازی نیازمند چند فناوری پتنت شده مختلف هستند. همین عامل، خود موجب شده است تا مبادلات پتنت اهمیت بیشتری یابد. استارتآپها برای موفقیت در فضای بهشدت رقابتی حال حاضر، بایستی پیوسته در حال رصد آخرین تغییر و تحولات حوزه فناوری و شناسایی پتنتهای مرتبط با ایده خود باشند تا در گام بعدی بتوانند با کمهزینهترین روش، از حاصل کار خود محافظت نموده و ارزشافزوده ایجاد نمایند. از این منظر، پتنت نوعی مکانیسم توسعه بازار برای فناوریها است که به شرکتهای فناور اجازه میدهد تا تقاضای فناورانه بازار را به نحوی مشابه با ایده آدام اسمیت در تخصصیسازی کارها و وظایف شغلی، بین خود تقسیم نموده و نرخ نوآوری را تسریع نمایند. (آدام اسمیت در کتاب «ثروت ملل» خود، به معرفی مزایای تقسیم نیروی کار میپردازد. وی معتقد است، تقسیمکار و تخصصیسازی هر یک از اجزای کار، میتواند مجموعه بهرهوری تولید را افزایشی قابلتوجه دهد. آدام اسمیت، علل مزایای فوق را به شرح زیر توجیه مینماید: الف) بر اثر تقسیمکار، کارگر تخصص پیدا نموده و بازدهی کار افزایش مییابد. ب) بر اثر تقسیمکار، از اتلاف وقت جلوگیری میشود. پ) استمرار و تخصص، موجب اختراعات کارگران متخصص میگردد.)
نتایج حاصل از بررسیها نشان میدهد که استارتآپها به دو دلیل عمده، اقدام به اخذ مجوز بهرهبرداری از پتنت از سوی دیگران مینمایند: «دستیابی به دانش فنی» و «حلوفصل اختلافات حقوقی». جالب اینجا است که شرکتهای فناور مبتنی بر «IT»، بیش از دیگران بر این مهم اصرار دارند که به نظر میرسد، علت عمده آن احتمال بیشتر بروز اختلافات حقوقی در میان شرکتهای فعال در این حوزه است.
در پایان به موضوعی جانبی و در عین حال مهم میپردازیم. کارکرد سیستم پتنت آمریکا «USPTO»، برای استارتآپها به چه صورت است؟ آیا میتوان آن را به نحوی اصلاح نمود که عواید بیشتری برای این دسته از شرکتهای فناور در پی داشته باشد؟ در پاسخ باید گفت که سیستم پتنت، اثرات مثبت فراوانی برای استارتآپها دارد که در سطور پیشین به اجمال مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به نتایج نظرسنجیهای انجامگرفته، «USPTO» در این زمینه عملکردی مثبت دارد. نکته جالب اینکه امتیازات استارتآپهای نرمافزاری در مقایسه با دیگر حوزههای فناوری، تا حدی پایینتر بوده است که نمودی از ابهامهای این حوزه، در زمینه ثبت اختراع محسوب میشود. به نظر میرسد، یکی از موضوعاتی که سیاستگذاران حوزه پتنت میبایست بر آن متمرکز شوند، رفع چالشهای ثبت اختراع در حوزه نرمافزار است.