۱۲ شهریور ۱۳۹۷ پنج اشتباه بزرگ «IP» که استارت‌آپ‌ها مرتکب می‌شوند

مقدمه

شروع یک کسب‌وکار جدید، با دشواری زیادی همراه بوده و با توجه به ریسک‌ها و مخاطرات موجود، جایی برای ترسیدن و ضعف نشان دادن در آن وجود ندارد. کارآفرینان برای موفقیت در راهی که به آن پای گذاشته‌اند، نیاز به اشتیاق، انگیزه و پایداری بر تصمیم خود دارند. «تام کولیک» به‌عنوان یکی از فعالان حوزه مالکیت فکری که سابقه‌ای ۲۵ ساله در کارهای حقوقی مرتبط با راه‌اندازی یک کسب‌وکار جدید دارد، شاهد بسیاری از استارت‌آپ‌ها و پرونده‌های حقوقی مرتبط با دارایی‌های فکری آن‌ها بوده است. با توجه به تجارب ارزشمندی که تام در مسیر شغلی خود با آن‌ها مواجه شده است، در این نوشتار به پنج اشتباه بزرگ «IP» که یک استارت‌آپ ممکن است مرتکب شود، اشاره خواهد شد.

ویژگی اصلی شرکت‌های استارت‌آپی، به‌ویژه فعالان حوزه نوآوری و فناوری‌های پیشرفته، پتانسیل بالقوه برای دستیابی به منافع اقتصادی مافوق تصور است. نمونه‌هایی از استارت‌آپ‌ها وجود دارد که فراتر از انتظار عمل نموده و به موفقیت‌های چشمگیر دست می‌یابند و در مقابل، بسیاری از استارت‌آپ‌ها نیز شکست می‌خورند. دلایل متعددی وجود دارد که چرا نوآوران نمی‌توانند موفق باشند، اما شایع‌ترین این دلایل، ممکن است شما را شگفت‌زده نماید.

محافظت از دارایی‌های فکری و دستاوردهای فناورانه، یکی از مقولاتی است که به‌عنوان یک چالش مهم برای استارت‌آپ‌ها محسوب می‌شود. بسیاری از شرکت‌های نوپا، در شناسایی دارایی‌های فکری بالقوه خود اهمال می‌کنند و برآورد دقیقی از این موضوع کلیدی ندارند که البته امری کاملاً اجتناب‌ناپذیر است. با توجه به اهمیت فزاینده بحث حقوق مالکیت فکری در کسب‌وکار و اثرات بسیار شدید آن بر شرکت‌های استارت‌آپی، تبیین بزرگ‌ترین اشتباهات اتخاذشده از سوی استارت‌آپ‌ها در این زمینه، می‌تواند به موفقیت آن‌ها کمک شایانی نماید.

 

filereader.php?p1=main_6512bd43d9caa6e02

 

۱. رویکرد «اقدام مستقل» به «IP»

این ویژگی که اشاره به ورود مستقیم کارآفرینان به فعالیت‌های حفاظت از حقوق مالکیت فکری دارد را می‌توان اصطلاحاً «قاتل خاموش» شرکت‌های جوان دانست. بسیاری از استارت‌آپ‌ها، در ابتدای مسیر رشد و توسعه خود با کمبود شدید منابع مواجه هستند و همین عامل، بنیان‌گذاران را به مسیری متمایل نموده که برخی از فرآیندهای کسب‌وکار را که عموماً تجربه چندانی در آن‌ها ندارند، خود انجام دهند. اگر این رویکرد را یک سر طیف بدانیم، سوی دیگر طیف، یک رویکرد روشمندتر وجود دارد که مبتنی بر به‌کارگیری تخصص و مهارت، از طرق مختلف و از جمله مشاوره‌های تخصصی است.

رویکرد «اقدام مستقل» در حوزه «IP»، در بهترین حالت یک رویکرد مخاطره‌آمیز خواهد بود و می‌تواند لطمات جبران‌ناپذیری را برای استارت‌آپ به همراه داشته باشد. حقوق مالکیت فکری، نیاز به راهنمایی و مشاوره از وکلای حقوقی واجد شرایط دارد و کارآفرینان باتجربه، معمولاً اهمیت این مسئله را به‌خوبی درک می‌کنند و با پیش‌بینی نیازهای خود در این حوزه، سعی در تأمین منابع لازم برای آن دارند.

نکته جلب در این جا است که مشاوره‌های تخصصی حوزه «IP»، برای استارت‌آپ‌ها خیلی گران نیست. اصل این است که نیازها به‌درستی شناسایی شده و راهکارهای لازم را تعریف نمود. در دنیای به‌شدت رقابتی امروز که اصل اساسی در تصاحب سهم بازار را نوآوری و دستاوردهای فناورانه رقم می‌زند، هیچ بهانه‌ای برای عدم به‌کارگیری مشاوران «IP» و وکلای حقوقی صاحب صلاحیت وجود نخواهد داشت.

 

۲. تدوین نامناسب اسناد و موافقت‌نامه‌های «IP»

این مشکل که بسیاری از استارت‌آپ‌ها را با خود درگیر می‌نماید، تا حدی به دلیل رویکرد «اقدام مستقل» که در سطور پیشین تشریح شد، رخ می‌دهد. تصور نمایید که استارت‌آپ شما قرار است یک موافقت‌نامه عدم افشاء «NDA» را با سرمایه‌گذاران احتمالی و یا حتی توسعه‌دهندگان بالقوه به امضاء برساند. اغلب اوقات، استارت‌آپ هیچ‌گونه توجهی به این‌که توافقنامه چه شرایطی دارد، چه مواردی را شامل می‌شود، چه چیزهایی را در بر نمی‌گیرد و مدت آن چقدر است، نخواهد داشت.

فناوری و نوآوری، مقولاتی پیچیده بوده و ماهیتاً دارای ابهام و عدم قطعیت هستند. حال تصور نمایید که مالکیت فکری، به‌عنوان نوعی چهارچوب حفاظتی (همراه با برخی کارکردهای ثانویه همچون درآمدزایی) با آن تلفیق شود. بدیهی است که پیچیدگی مسئله در یک توافقنامه افشاء و یا صدور مجوز فناوری، دوچندان شده و نیازمند دقت بیشتری است. گفتنی است، شکل‌های استاندارد موافقت‌نامه‌های عدم افشاء، در چنین مواردی مثمر ثمر نبوده و برای هر مورد خاص، باید از مشاورین حقوقی مجرب استفاده شود.

 

۳. نادیده گرفتن فعالیت‌های «IP» استاندارد برای رقابت در بازار

یکی از اشتباهات خطرناکی که یک استارت‌آپ ممکن است انجام دهد، عدم توجه به زمان مناسب، برای اقدامات حقوقی حفاظت از دارایی‌های فکری خود است. یک استارت‌آپ، می‌تواند از ثبت اختراع به‌عنوان یک اقدام «IP» استاندارد که رویه‌های خاصی را می‌طلبد، به منظور حفاظت از فناوری توسعه‌یافته خود استفاده نماید. با این حال، یک افشاگری عمومی ناخواسته و عدم توجه به آیین‌نامه‌های مرتبط با الزامات و شرایط سیستم پتنت، ممکن است این اجازه را از وی سلب نماید. مثال دیگر، ثبت علائم تجاری است؛ پیش از اقدام برای ثبت یک نشان تجاری جدید، باید یک جستجوی جامع انجام گیرد، تا اطمینان حاصل شود که نشان تجاری مشابهی متعلق به یک شرکت دیگر وجود ندارد. اغلب اقدامات این‌چنینی، شامل رویه‌های عملیاتی استانداردی هستند که بسیاری از مدیران و بنیان‌گذاران استارت‌آپی، آن‌ها را به دلیل عدم اطلاعات کافی و یا تمرکز بیش از حد بر توسعه محصول یا خدمت، نادیده می‌گیرند.

پاسخگویی به نیازهای حفاظتی که مستلزم اقدامات استاندارد و تعریف‌شده‌ای هستند، در زمانی دیرتر از موعد، می‌تواند گزاره‌ای بسیار مخاطره‌آمیز برای استارت‌آپ محسوب شود و شبیه به موقعیتی است که استارت‌آپ هیچ تمرکزی بر روی حفاظت از دارایی‌های فکری ارزشمند خود ندارد. به عبارت دیگر، در حوزه مالکیت فکری، اقدام دیرهنگام، با عدم اقدام، هیچ تفاوتی ندارد و هر دو موجب ضرر و زیان استارت‌آپ خواهد شد.

 

۴. عدم اجرای کنترل‌های محرمانگی اطلاعات

همان‌گونه که گفته شد، بسیاری از استارت‌آپ‌ها، از انواع موافقت‌نامه‌های محرمانگی «NDA» استفاده می‌نمایند. با این وجود، چنین موافقت‌نامه‌هایی به‌ندرت با نیازهای واقعی استارت‌آپ مطابقت داشته و از آن مهم‌تر، مستندسازی نامناسب و عدم اجرای فرآیندهای کنترلی داخلی، موجب می‌شود که عملاً مشکلات حقوقی پیچیده‌ای به وجود آید. یک استارت‌آپ مبتنی بر فناوری‌های پیشرفته را در نظر بگیرید که اطلاعات محرمانه خود را به‌صورت ناآگاهانه، در طی یک فرآیند تحقیق و توسعه مشترک، افشاء می‌نماید. عدم وجود یک توافقنامه عدم افشاء، باعث می‌شود تا این استارت‌آپ، دچار خسارات متعددی شود. با این حال، حتی با وجود یک موافقت‌نامه «NDA» نیز، اگر یک توافق دقیق و شفاف، حاوی الزامات توسعه و مالکیت نتایج وجود نداشته باشد، اختلافات حقوقی بین طرفین محتمل خواهد بود.

لازم به ذکر است، آخرین چیزی که یک کسب‌وکار نوپا، ممکن است به آن نیاز پیدا کند، فرآیندهای دادرسی است که می‌تواند بسیار زمان‌بر و پرهزینه باشد. بر این اساس، اجرای یک رویه کنترلی داخلی، برای محافظت از دارایی‌های فکری و عدم افشای آن‌ها، راهکاری منطقی برای جایگزینی به شمار می‌رود.

 

۵. شکست در ایجاد و پیاده‌سازی یک استراتژی «IP» مشخص

شکست در توسعه و اجرای یک استراتژی «IP» منحصربه‌فرد، یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات شرکت‌های استارت‌آپی در مسیر رشد و توسعه کسب‌وکار محسوب می‌شود. شرکت‌های نوپا، انواع برنامه‌های توسعه‌ای را برای حوزه‌های مختلف کسب‌وکار خود در نظر می‌گیرند که برای مثال، می‌توان به برنامه‌های تأمین مالی، برنامه‌های بازاریابی، برنامه‌های تیم‌سازی و جذب و استخدام کارکنان و حتی استراتژی‌های بهینه‌سازی محصولات اشاره نمود. پرسش این است که چرا این استارت‌آپ‌ها معمولاً برنامه‌ای برای پرداختن به برخی از ارزشمندترین دارایی‌های شرکت خود ندارند؟

دلایل زیادی برای این غفلت کلیدی به ذهن می‌رسد، اما رایج‌ترین آن‌ها، اشتیاق بسیار زیاد و عجله برای رسیدن به بازار است. این اشتیاق و عجله، به حدی است که اغلب استارت‌آپ‌ها، تمام تمرکز خود را بر تجاری‌سازی ایده و عرضه محصول یا خدمت نهایی به بازار گذاشته و اقدامات لازم برای شناسایی و حفاظت از دارایی‌های فکری را انجام نمی‌دهند. یک نکته کلیدی که استارت‌آپ‌ها باید آن را سرلوحه فعالیت‌های خود قرار دهند، این است که: «در صورتی که یک استارت‌آپ، از استراتژی متمایز و مشخص مالکیت فکری استفاده نکند، همواره هزینه‌ای بالاتر از میزان پیش‌بینی شده، برای حفاظت از دارایی‌های فکری متحمل شده و نتایج حاصل نیز کمتر از حد انتظار خواهد بود».

پس همواره به مسئله حفاظت از دارایی‌های فکری، به‌عنوان یک مقوله بسیار مهم بنگرید و از یک مشاور حقوقی واجد شرایط، برای شناسایی دارایی‌های موجود و بالقوه خود و تدوین یک برنامه جامع حفاظتی استفاده نمایید. تدوین و پیاده‌سازی یک برنامه عملیاتی مؤثر برای حفاظت بهینه از دارایی‌های فکری، می‌تواند استارت‌آپ را از مواجه شدن با موارد نقض حقوق مالکیت فکری دور ساخته و علاوه بر کاهش قابل‌توجه هزینه‌های مرتبط، پایه‌ای برای موفقیت‌های آتی شرکت ایجاد نماید.