مدیریت پتنت در کسب‌وکارهای کوچک و متوسط کارآفرین
۲۰ دی ۱۳۹۷ مدیریت پتنت در کسب‌وکارهای کوچک و متوسط کارآفرین

مقدمه

در فضای به‌شدت رقابتی امروز، نوآوری به یک سلاح کلیدی برای موفقیت بدل شده است و کسب‌وکارهای مختلف، به‌ویژه کسب‌وکارهای مبتنی بر فناوری، سرمایه‌گذاری وسیعی در توسعه فناوری و نوآوری انجام می‌دهند. مدیران و صاحبان کسب‌وکار، برای برخورداری از حداکثر بازگشت سرمایه مرتبط با نوآوری‌های انجام گرفته، تصمیمات راهبردی متعددی اتخاذ می‌کنند که از مهم‌ترین آن‌ها، می‌توان به استراتژی‌های سرمایه‌گذاری، نحوه محافظت از نوآوری‌ها (به‌طور خاص، فعالیت‌های ثبت اختراع) و تصمیمات دیگری که به اقتضای اندازه شرکت باید اتخاذ شوند، اشاره نمود.

گرایش به پتنت برای محافظت از دستاوردهای تحقیقاتی، در میان کسب‌وکارها، به عوامل متعددی، از جمله حوزه فعالیت، شدت رقابت در بازارهای هدف و مقیاس کسب‌وکار بستگی دارد. مطالعات متعددی در این خصوص انجام‌گرفته است که نتایج آن‌ها، به اتفاق نشان می‌دهد که بنگاه‌های کوچک و متوسط «SMEs»، نسبت به بنگاه‌های بزرگ، تمایل کمتری به استفاده از این ابزار دارند. اما این یافته، کمی غیردقیق بوده و ممکن است، سوءبرداشت‌هایی را ایجاد نماید. به عبارت بهتر، آیا کسب‌وکارهای کوچک و متوسط، تمایلی به ثبت و انتشار پتنت ندارند و عملاً این ابزار محافظتی به درد آن‌ها نمی‌خورد و یا این‌که کارکردهای پتنت در این دسته از شرکت‌ها تا حدی متفاوت است؟ این پرسشی است که در نوشتار حاضر، به آن خواهیم پرداخت. به همین منظور، از مدیران عامل و تحقیق و توسعه ۲۶ بنگاه کارآفرین کوچک و متوسط، در خصوص چگونگی استفاده این بنگاه‌ها از ابزار پتنت سؤال شده است. علی‌رغم اهمیت نسبی کمتر برای محافظت از اختراعات در بنگاه‌های کوچک و متوسط کارآفرین (در مقایسه با شرکت‌های فناور بزرگ)، پتنت به‌عنوان ابزار مهمی برای جذب مشتری و سرمایه‌گذاران خطرپذیر بوده که از ارکان مهم بقای این نوع از کسب‌وکارها است. به صورت خلاصه، می‌توان گفت که پتنت، نقشی بسیار مهم و کلیدی در بنگاه‌های کارآفرین کوچک و متوسط بر عهده دارد و عملکرد محافظتی پتنت، به یک نقش ثانویه بدل شده است.

 

نوآوری و ثبت اختراع در بنگاه‌های کوچک و متوسط

نوآوری در هسته مرکزی کسب‌وکارهای امروزی قرار دارد و در نتیجه، سرمایه‌گذاری در نوآوری، به‌عنوان اصلی‌ترین ابزار رقابت‌پذیری بنگاه‌ها محسوب می‌شود. طبیعی است که سرمایه‌گذارها، جهت کسب سود آتی، وارد فرایند سرمایه‌گذاری می‌شوند و سرمایه‌گذاری در تحقیق و توسعه و نوآوری نیز، از این قاعده مستثنی نیست. در نتیجه، نیاز است که مدیران بنگاه‌های کوچک و متوسط، استراتژی‌های درستی را جهت بازگشت سرمایه از سرمایه‌گذاری‌های صورت گرفته در نوآوری، اتخاذ نمایند. اولین راه‌حل، به‌کارگیری سیستم پتنت است. گفتنی است، صنایع و کسب‌وکارهای کوچک و متوسط، دارای ویژگی‌ها و خصوصیات منحصربه‌فردی هستند که آن‌ها را در موقعیتی متفاوت از صنایع و شرکت‌های بزرگ، قرار می‌دهد. عدم دسترسی به منابع مالی قابل‌توجه و در عین حال، انعطاف‌پذیری و چالاکی بالای آن‌ها، موجب شده است تا بسیاری از صنایع بزرگ، امور خود را به صورت برون‌سپاری، به این بنگاه‌ها محول نمایند.

استفاده انحصاری از نوآوری، به معنی امکان و توانایی بهره‌مندی از بازگشت سرمایه در فعالیت‌های تحقیق و توسعه است. زمانی که تقلید آسان باشد و سازوکار مناسبی برای جلوگیری از آن اندیشیده نشود، در نهایت، از نوآوری بدست آمده، دیگران بیشتر از صاحب آن منتفع می‌شوند. تحقیقات متنوعی در خصوص روش‌های محافظت از نوآوری در برابر تقلید دیگران، انجام گرفته است که نشان‌دهنده تفاوت چشمگیر ثمربخشی روش‌های گوناگون، در صنایع مختلف است. اگرچه ثبت پتنت، روشی برای استفاده انحصاری از فناوری فراهم می‌نماید، اما تنها راه برای این بهره‌برداری انحصاری و بازگشت سرمایه مصرف شده در تحقیق و توسعه، نیست.

برای محافظت از محصولات، پتنت‌ها بسیار ثمربخش‌تر از محرمانگی و پنهان داشتن اسرار تجاری و نوآوری‌ها هستند. در حالی‌که برای محافظت از فرایندها، شاید محرمانگی نیز به همان خوبی جواب دهد. تلاش در زمینه فروش و خدمات متمایز، ورود سریع‌تر به بازار و پایین نگه داشتن قیمت‌ها و هزینه‌های تولید، از ابزارهای دیگری است که می‌توان از آن‌ها برای حذف تقلیدکنندگان و رقبا استفاده نمود. نکته مهم در خصوص ابزارهای فوق، این است که اغلب شرکت‌ها، ترکیبی از آن‌ها را به صورت مکمل استفاده می‌کنند. حتی می‌توان گفت که در برخی مواقع، استفاده از یک ابزار، به واسطه به‌کارگیری توأم ابزارهای دیگر حاصل می‌شود. به‌عنوان مثال، هر دو ابزار پتنت و محرمانگی، می‌تواند به‌طور استراتژیک، برای تسریع در عرضه محصول به بازار و جلوگیری از ورود محصول رقبا، استفاده شود. پرسشی که به ذهن می‌آید، این است که اگر شرکت‌ها، پتنت را لزوماً برای استفاده انحصاری از نوآوری خود ثبت نمی‌کنند، پس به چه منظور این کار را انجام می‌دهند؟ در واقع، برای شرکت‌های نوآور، انگیزه‌های متعدد دیگری در فعالیت‌های ثبت اختراع وجود دارد که طیف وسیعی از کارکردها، مانند خوش‌نامی و اعتبار شرکت، ایجاد انگیزه در کارکنان و تشویق آن‌ها، اجتناب از مطرح‌شدن دعاوی قضایی علیه شرکت، همکاری با شرکت‌های دیگر و تحکیم موقعیت در مذاکرات، اعطای لیسانس و درآمدهای حاصل از آن و نیز، طرح‌های مالیاتی را در بر می‌گیرد.

تعاریف و شاخص‌های متعددی برای گرایش به پتنت، از جانب محققین معرفی شده است. تمامی این تعاریف، گرایش به پتنت را ذیل تصمیمات مدیریتی برای استفاده از پتنت، جهت محافظت از اختراع قرار می‌دهند. این در حالی است که مطالعات در برخی کشورها، نشان داده است که میزان استفاده از پتنت، به میزان سرمایه‌گذاری در تحقیق و توسعه وابسته است. البته میزان این وابستگی، بسته به حوزه و صنعت، متفاوت خواهد بود. «آراندل»، معتقد است که قدرت تحقیق و توسعه یک شرکت، لزوماً بر روی گرایش آن برای ثبت نوآوری قابل پتنت شدن تأثیر ندارد و بین مفاهیم نسبت تعداد پتنت به هزینه‌های تحقیق و توسعه و گرایش به پتنت، تفاوت وجود دارد. بین متغیر قدرت تحقیق و توسعه و تعداد پتنت، یک متغیر کمکی و رابط، به نام تعداد نوآوری‌های قابل پتنت شدن به ازای هزینه‌های تحقیق و توسعه یا به اختصار، بازده تحقیق و توسعه، وجود دارد. بنابراین، تفاوت خروجی پتنت به ازای هزینه تحقیق و توسعه در صنایع مختلف، می‌تواند ناشی از تفاوت در بازده تحقیق و توسعه بوده و لزوماً بیانگر میزان گرایش به پتنت نباشد.

«منسفیلد»، در تحقیقات خود بر روی شرکت‌های آمریکایی، به این نتیجه رسید که دلیل اصلی تفاوت صنایع مختلف در خروجی پتنت، تفاوت در بازده تحقیق و توسعه آن‌ها است. نکته مهم در مطالعات وی، این است که نه‌تنها نسبت پتنت به هزینه تحقیق و توسعه، بین صنایع مختلف متفاوت است، بلکه گرایش به پتنت نیز در میان آن‌ها بسیار متفاوت است. مطالعات بعدی روی شرکت‌های اروپایی نیز چنین نتیجه‌ای را تأیید می‌کرد؛ بر اساس این مطالعات، گرایش به پتنت در نوآوری‌های مربوط به فرآیند، نسبت به نوآوری‌های مربوط به محصول، ضعیف‌تر است. دلیل اصلی این موضوع، این است که انجام مهندسی معکوس فرآیندها، کار بسیار مشکل و تقریباً غیرممکنی است. علاوه بر نوع صنعت و نوآوری، عامل زمان و کشور نیز بر روی گرایش به پتنت اثرگذار هست.

سؤالی که ذهن مدیران، محققین و سیاست‌گذاران را به خود جلب نموده، این است که آیا شرکت‌های بزرگ، بیشتر از شرکت‌های کوچک و متوسط، از سیستم پتنت سود می‌برند؟ تعدادی از مطالعات، نشان می‌دهد که گرایش بنگاه‌های بزرگ برای استفاده از پتنت، در مقایسه با بنگاه‌های کوچک و متوسط، بالاتر است. این جمله کلی را با هزینه‌های تحقیق و توسعه که در شرکت‌های بزرگ بسیار زیاد است، در نظر بگیرید. در این صورت، می‌توان گفت که نسبت پتنت به هزینه‌های تحقیق و توسعه در بنگاه‌های کوچک و متوسط، بسیار بیشتر از بنگاه‌های بزرگ است.

 

 ویژگی‌های بنگاه‌های کوچک و متوسط

بنگاه‌های کوچک و متوسط «SMEs» را از جنبه‌های متعددی می‌توان از بنگاه‌های بزرگ تمیز داد. تعداد کارکنان، ظرفیت تولید، میزان فروش و ...، از جمله شاخص‌هایی است که برای دسته‌بندی بنگاه‌ها استفاده می‌شود. لازم به ذکر است که حدود این شاخص‌ها برای دسته‌بندی، از کشوری به کشور دیگر متفاوت است. در اینجا، برخی از ویژگی‌های مشترک بنگاه‌های کوچک و متوسط از منظر پتنت که طی مطالعات متعدد روشن شده است، ذکر می‌گردد:

۱. کسب‌وکارهای کوچک و متوسط، گرایش کمتری نسبت به کسب‌وکارهای بزرگ به پتنت دارند.

۲. بنگاه‌های کوچک و متوسط، برخلاف بنگاه‌های بزرگ که برای ثبت ملی و بین‌المللی درخواست‌های ثبت پتنت اقدام می‌کنند، به ثبت ملی آن اکتفا می‌کنند.

۳. بنگاه‌های کوچک و متوسط، برخلاف بنگاه‌های بزرگ، جهت محافظت از نوآوری‌های خود، به جای استفاده از پتنت، گرایش بیشتری به محرمانگی دارند.

۴. رویکرد محافظتی این کسب‌وکارها، بیشتر بر روی ورودی‌های فرآیندهای نوآورانه، مانند پرسنل تحقیق و توسعه در کنار مدیریت صحیح منابع انسانی متمرکز است، تا خروجی‌های آن، یعنی خود نوآوری و اختراع.

۵. انگیزه اعتبار و خوش‌نامی از طریق پتنت، در شرکت‌های کوچک و متوسط، بیشتر از شرکت‌های بزرگ وجود دارد.

۶. ثبت پتنت، با انگیزه‌های مادی و دستیابی به سرمایه، در شرکت‌های کوچک و متوسط، قوی‌تر است.

۷. فعالیت‌های نوآورانه بنگاه‌های کوچک و متوسط، بیشتر شامل نوآوری در محصول می‌شود و نوآوری در فرآیند، سهم کمی در این فعالیت‌ها دارد.

۸. تمرکز شرکت‌های کوچک و متوسط، برخلاف شرکت‌های بزرگ که به کل بازار می‌پردازند، بیشتر بر بخش‌های خاصی از بازار است.

۹. شرکت‌های کوچک و متوسط، به منابع خارجی، وابستگی بیشتری دارند.

از ویژگی‌های مثبت بنگاه‌های کوچک و متوسط فناور، این است که چابک، انعطاف‌پذیر، آینده‌نگر و فاقد ساختار سلسه‌مراتبی مؤکد هستند که باعث می‌شود تا در تصمیم‌گیری‌های خود، بسیار سریع عمل نمایند. اگر به‌طور مشخص‌تر، به شرکت‌های نوپا و فناورمحور «NTBFs» نگاه بیندازیم، اکثر این شرکت‌ها، با کمبود منابع مالی، برای ادامه اهداف خود مواجه هستند و شراکت با بنگاه‌های بزرگ، باعث موفقیت طرفین می‌شود. از طرف دیگر، تفاوت‌های برجسته‌ای میان بنگاه‌های کوچک و متوسط و بزرگ، در مدیریت پتنت وجود دارد که در ادامه، به آن‌ها پرداخته خواهد شد.

 

نمونه‌های مورد مطالعه

در این مطالعه از سه نمونه استفاده شده است:

الف) نمونه اول، شامل بنگاه‌های کوچک و متوسط کارآفرین، با رشد بالا بوده که نماینده بنگاه‌های کوچک و متوسطی هستند که رشد فروش و تجاری‌سازی را به تازگی تجربه نموده‌اند. این بنگاه‌ها، از لیست شرکت‌های برتر سوئد که سریع‌ترین رشد را داشته‌اند، انتخاب ‌شده‌اند. فروش آن‌ها، بالای ۱۰ میلیون کرون بوده و تعداد کارکنان آن‌ها، بیش از ۱۰ نفر بوده است. تمامی شرکت‌های موجود در نمونه، در سه سال قبل از آغاز مطالعه، رشد پایداری در فروش داشته‌اند و رقم فروش آن‌ها، بیش از دو برابر شده است.

ب) نمونه دوم، شامل بنگاه‌های کوچک و متوسط کارآفرین با فناوری‌های برتر که نماینده بنگاه‌ها با فناوری جدید و یا ارتقاءیافته محسوب می‌شوند و از لیست شرکت‌های برتر سوئد انتخاب شده‌اند. این شرکت‌ها، در حوزه‌های سنتی مهندسی، مانند مکانیک، الکترونیک، کامپیوتر و مهندسی شیمی، با تعداد پرسنل بین ۵ تا ۷۰ نفر، فعالیت می‌کنند.

پ) نمونه سوم، از یک منطقه جغرافیایی خاص در کشور سوئد، به نام «Gnosjö» انتخاب شده است. این شهر کوچک و متوسط، به بهشت کارآفرینان شناخته شده است.

به منظور جمع‌آوری اطلاعات، مصاحبه رودررو با مدیران عامل و مدیران تحقیق و توسعه این شرکت‌ها، مورد استفاده قرار گرفته است.

 

الف) بنگاه‌های کوچک و متوسط کارآفرین با رشد بالا:

نتایج حاصل از بررسی بنگاه‌های کوچک و متوسط کارآفرین با رشد بالا، نشان می‌دهد که این شرکت‌ها، از دید محافظت از اختراع و استفاده انحصاری از آن، به پتنت اهمیت زیادی نمی‌دهند. دلیل اصلی که برای این موضوع مشاهده شد و مدیران این شرکت‌ها به آن اذعان داشتند، این است که این‌گونه شرکت‌ها، توانایی لازم برای به کار بردن پتنت در راستای هدف فوق در کسب‌وکار خود را ندارند. البته تجربه تاریخی نشان داده است که برخی از کارکنان این شرکت‌ها، بعد از ترک آن، شروع به کپی‌برداری و تقلید از محصولات شرکت کرده‌اند که با توجه نسبی کمتر به پتنت، از این منظر دچار ضربه شده‌اند.

برخی از مصاحبه‌شوندگان در این گروه، به هزینه‌های مستقیم و غیرمستقیم پتنت اشاره نمودند. به عقیده برخی، افشاسازی دانش فنی و امکانات پایین برای رصد و پایش پتنت‌های اعطاشده و پیگیری حقوق توسط این شرکت‌ها، گرایش این بنگاه‌ها را به پتنت کمتر نموده است. عقیده ساده‌انگارانه دیگری نیز وجود دارد و آن چیزی نیست جز اینکه داشتن عملکرد سریع در بازار، می‌تواند مهم‌ترین عامل برای داشتن انحصار محسوب شود، چراکه امروزه، چرخه عمر محصولات، بسیار کوتاه‌تر شده و تهدید تقلید محصول توسط دیگران، بسیار ضعیف‌تر شده است. این نکته، می‌تواند در حوزه‌های محدودی صادق باشد، ولی باید این موضوع را نیز در نظر داشت که امروزه تکنیک‌های مهندسی معکوس نیز ارتقاء یافته‌اند و زمان فرایند آن کوتاه و کوتاه‌تر شده است. دغدغه اتحادیه اروپا در مورد شرکت‌های چینی که محصولات این اتحادیه را به سرعت کپی‌برداری می‌کنند و با توجه به ارزش پایین پول این کشور، با قیمت پایین‌تری به بازارهای هدف این اتحادیه و حتی درون خود این قاره صادر می‌کنند، مؤید این نکته است.

علی‌رغم موضوعات بیان‌شده، پتنت برای این دسته از بنگاه‌های کوچک و متوسط، می‌تواند برای مقاصد بازاریابی و جذب مشتری استفاده شود. برای مثال، استفاده از واژه " اختراع ثبت‌شده"، در فرآیند بازاریابی و یا بر روی خود کالا (پتنت مارکتینگ)، می‌تواند موجب ارتقاء فرآیند بازاریابی شود. لازم به ذکر است که «بازاریابی مبتنی بر پتنت» یا «پتنت مارکینگ» یا «ذکر اطلاعات پتنت بر روی محصول»، می‌تواند سیگنال‌های متعددی را به افراد مختلف بدهد. به‌عنوان مثال، می‌تواند به مشتری اطلاع دهد که این محصول، یک محصول نوآورانه بوده و مشابهی برای آن وجود ندارد. بنابراین، از پتنت، می‌توان به‌عنوان ابزاری ساده، ولی بسیار مؤثر تبلیغاتی، استفاده نمود. پتنت، به مشتری این موضوع را القا می‌کند که در دسته کالایی که به دنبال آن است، این محصول، یک محصول کاملاً جدید بوده، روی آن ساعت‌ها کار تحقیقاتی و مهندسی انجام گرفته و فاقد انواع مشابه است. بنابراین، مشتری با خاطری جمع، آن را انتخاب می‌کند. از طرفی، سیگنالی به رقبا داده و مشخصه‌های انحصاری این محصول را به آن‌ها اطلاع می‌دهد.

 

ب) بنگاه‌های کوچک و متوسط کارآفرین با فناوری‌های برتر:

در مقایسه با بنگاه‌های کوچک و متوسط با رشد بالا، بنگاه‌های کوچک و متوسط با فناوری‌های سطح بالا، اهمیت بیشتری به پتنت و ثبت و انتشار آن می‌دهند. این دسته از شرکت‌ها، فعالانه در فعالیت‌های ثبت اختراع مشارکت نموده و از اختراعات فنی، برای افزایش اعتبار و خوش‌نامی خود بهره می‌برند. رشد شرکت و ارتقاء رقابت‌پذیری، جزئی از اهداف ثانویه آن‌ها از پتنت بوده و گوشه چشمی نیز به جذب سرمایه‌گذاران مخاطره‌پذیر دارند. آمارها نشان می‌دهد که بخش اعظمی از این نوع شرکت‌ها، توسط سرمایه‌گذاران یاد شده، تأمین مالی شده‌اند؛ بنابراین، با توجه به اهمیت منابع خارجی سرمایه برای این دسته از شرکت‌ها، پتنت در حوزه آن‌ها، یک نقش محوری بازی می‌کند. از طرف دیگر، پتنت‌ها می‌توانند در موارد ادغام و خرید این شرکت‌ها، نقش کلیدی بازی نماید.

برای بنگاه‌های کوچک و متوسط با فناوری برتر نیز، پتنت از لحاظ بازاریابی و جذب مشتری، دارای اهمیت فراوانی است. برای ارتقاء رقابت‌پذیری، دو دیدگاه در میان این نوع از بنگاه‌های کوچک و متوسط دیده می‌شود. برخی پتنت را ابزار مناسبی برای این کار می‌دانند؛ در حالی که برخی دیگر، ، محرمانگی و چابک بودن در توسعه و عرضه به بازار را ابزار مناسب‌تری می‌دانند. گفتن این نکته لازم است که بنگاه‌های کوچک و متوسط مورد مطالعه در این مقاله، همگی نوپا بوده و حداکثر ۱۲ سال عمر داشته‌اند و این زمان، برای منتفع شدن از پتنت، زمان کمی است، لذا این موضوع در نگرش آن‌ها تأثیرگذار بوده است.

با توجه به این‌که این بنگاه‌ها، از منابع حقوقی داخلی ضعیفی برخوردار هستند، فاقد دپارتمان مستقل حقوقی بوده و بیشتر به مشاوران حقوقی خارج از سازمان متکی هستند. همین عامل، موجب می‌شود تا مدیران ارشد، نقش اصلی را در تصمیم‌گیری‌های پتنت داشته باشند. از طرف دیگر، نبود منابع حقوقی در این بنگاه‌ها و نبود تیم قوی برای پایش بازار و رقبا، به منظور کشف موارد نقض، باعث شده است که در پیگیری حقوق خود، ضعیف عمل کنند. استفاده این شرکت‌ها از اطلاعات پتنت، برای دستیابی به راه‌حل‌های فنی دیگران که می‌تواند به‌طور مستقیم و یا برای اختراعات جایگزین آن‌ها، مورد استفاده قرار گیرد، بسیار محدود است. از طرفی، موضوع افشای اطلاعات به واسطه پتنت، یکی از مواردی است که این نوع از بنگاه‌ها، از آن بیم دارند. این یک پارادوکس در نگاه و رویکرد بنگاه‌های کوچک و متوسط به این جنبه از پتنت است، چرا که این شرکت‌ها، در اطلاعاتی که به واسطه انتشار پتنت خود برای رقبا آشکار می‌شود، ارزش زیادی می‌بینند؛ درحالی‌که خود آن‌ها، از جریان عکس این اطلاعات که به واسطه انتشار پتنت رقبا برای آن‌ها ایجاد می‌شود، بهره نمی‌برند. تنها توجیهی که می‌توان برای این مسئله داشت، همان کمبود منابع برای پایش و پیگیری‌های حقوقی در این بنگاه‌ها است که آن‌ها را نسبت به هر دو طرف مسئله، بی‌تفاوت نموده است. منافعی که پتنت می‌تواند برای یک شرکت داشته باشد، امری مبرهن است و تجارب شرکت‌های بزرگ و غیر نوپا، مؤید این موضوع است.

 

پ) منطقه کارآفرین «Gnosjö»:

منطقه «Gnosjö» در سوئد، با روح کارآفرینانه، فرهنگ‌سازمانی، خطرپذیری، نوآوری و شبکه ارتباطات سازنده میان شرکت‌های مستقر در آن، توصیف می‌گردد. این منطقه، موضوع نوشته‌ها و تحقیقات متعددی در حوزه‌های کارآفرینی، نوآوری و ... است. دو مورد از شرکت‌های موجود در نمونه به دست آمده از این ناحیه، در کران بالای تعریف بنگاه‌های کوچک و متوسط واقع شده بودند و بسیار آشکار بود که تخصص‌های مربوط به پتنت در این دو شرکت، نسبت به سایر شرکت‌های کوچک و متوسط، بسیار قوی‌تر است. هر دوی این شرکت‌ها، دارای مهندسین داخلی پتنت بوده که از پیش‌نیازهای استفاده کارآ و مؤثر از سیستم پتنت است. این دو شرکت، نسبت به سایر شرکت‌های کوچک و متوسط، اهمیت بیشتری به پتنت می‌دادند و از آن، برای ارتقاء رقابت‌پذیری استفاده می‌کردند.

 رویکرد کلی این شرکت‌ها برای محافظت از نوآوری در محصولات، استفاده از پتنت است؛ درحالی‌که رویکرد برای محافظت از نوآوری در فرآیندها، نهان‌کاری و محرمانگی است. دلیل اتخاذ رویکرد نهان‌کاری در محافظت از فرآیندها، نبود امکان پایش نقض پتنت‌های مربوط به فرآیندها است، چراکه این اتفاق، پشت دیوارهای شرکت رقیب اتفاق می‌افتد و از طرفی، مهندسی معکوس فرآیندها، برعکس محصولات، امری دشوارتر است. بازاریابی و جذب مشتریان و جلوگیری از فرآیند مهندسی معکوس محصولات توسط رقبا، در صدر انگیزه‌های این بنگاه‌ها از پتنت قرار دارد.

به نظر می‌آید که در حالت کلی، یک رابطه سیستمی و علت معلولی نیز بین فعالیت‌های پتنت بنگاه‌های کوچک و متوسط و بنگاه‌های بزرگ وجود دارد که باعث می‌شود توانایی بنگاه‌های کوچک و متوسط در این حوزه، تضعیف شود. ایجاد فزاینده بیشه‌زار پتنت «patent thickets» توسط شرکت‌های بزرگ، توانایی کمتر بنگاه‌های کوچک و متوسط نسبت به بنگاه‌های بزرگ در ثبت اختراع، در کنار منابع اندک آن‌ها برای پایش فعالیت‌های فزاینده شرکت‌های بزرگ در حوزه پتنت و پیگیری‌های حقوقی پتنت‌های خود، باعث شده است که کسب‌وکارهای کوچک و متوسط، در جریان پتنت عقب‌تر بمانند. لازم به ذکر است که بیشه‌زارهای پتنت، به مجموعه حقوق درهم‌تنیده پتنت که در مقابل شرکت‌های نوپا در هنگام تجاری‌سازی محصولشان قرار دارد، اطلاق می‌شود. اگر این شرکت‌ها، بخواهند محصولات خود را وارد بازار نمایند، نیاز است که لیسانس‌های متعددی را خریداری کنند. امروزه تبادل لیسانس در فضای کسب‌وکارها، به امری رایج بدل شده است. کسب‌وکارها، برای این‌که بتوانند محصول خود را به بازار معرفی کنند، در قبال دریافت تعدادی مجوز از رقبا، مجوز بهره‌برداری از تعدادی از پتنت‌های خود را به آن‌ها می‌دهند.

از دیگر نگرانی‌های کسب‌وکارهای کوچک و متوسط این منطقه، گام ابتکاری به‌عنوان یکی از الزامات پتنت شدن یک اختراع است. مدیران یکی از بنگاه‌های این منطقه، در خصوص الزام گام ابتکاری که می‌تواند بسیار سطح پایین باشد و این امکان را می‌دهد که جزئی‌ترین نوآوری، تبدیل به پتنت شود، بیان داشت که این شرکت، از این‌که هر ابتکار کوچکی را تبدیل به پتنت کند، خجل می‌شود و کسب‌وکار وی، باید به دنبال مسئولیت‌های اجتماعی خود باشد. علی‌رغم این‌که تقلید بدون اجازه، چه در سطح منطقه و چه در سطح دنیا، یکی از دغدغه‌های شرکت‌ها است، ولی تعدادی از مدیران بیان داشتند که در این منطقه، تمرکز بر روی انجام امور بوده و سعی بر آن است که بر اساس روحیه کارآفرینانه، چیز بهتری ارائه شود. عده‌ای نیز بیان داشتند که کیفیت و نحوه تولید (فرآیند) برای آن‌ها مهم‌تر است، چرا که مقلدان نمی‌توانند با همان کیفیتی که شرکت اولیه محصولی را ساخته است، آن را تولید نمایند. تمرکز بر فرآیند در بنگاه‌های کوچک و متوسط این منطقه، علائمی از اتخاذ سیاست نهان‌کاری نیز می‌تواند باشد.

در مجموع، می‌توان گفت که روح کارآفرینانه و فرهنگ‌سازمانی، باعث شده است که استراتژی‌های مربوط به پتنت و استفاده انحصاری در بنگاه‌های کوچک و متوسط این منطقه، در مسیر جالبی قرار گیرد.

 

نتیجه‌گیری

مجموعه نظرات اخذ شده، حاکی از این امر است که کارکرد محافظتی و انگیزه سنتی ممانعت از تقلید دیگران از فناوری، در بنگاه‌های کوچک و متوسط، تا حدی کم‌رنگ بوده و اغلب، مدیران این شرکت‌ها، محدود بودن منابع  برای ثبت و پایش پتنت‌ها را دلیل عمده برای اعتنای کمتر به این کارکرد اولیه سیستم پتنت می‌دانند. معمولاً، این نوع بنگاه‌ها، فاقد بخش حقوقی درون‌سازمانی که پیش‌نیاز پیگیری حقوق مربوط به مالکیت فکری است، می‌باشند. در مقابل، شرکت‌های کوچک و متوسط کارآفرین، از پتنت برای افزایش اعتبار و خوش‌نامی خود، ابزاری نوین و اثربخش برای بازاریابی و جذب مشتری (پتنت مارکتینگ) و جذب سرمایه‌گذاران جدید، استفاده می‌کنند. از این منظر، می‌توان گفت که ارتقاء رقابت‌پذیری بنگاه، بزرگ‌ترین هدف از ثبت و انتشار پتنت در شرکت‌های کوچک و متوسط محسوب می‌شود.