نوآوری باز و حقوق مالکیت فکری
۲۹ فروردین ۱۳۹۸ نوآوری باز و حقوق مالکیت فکری

مقدمه

امروزه نوآوری به یک مفهوم کاملاً شناخته شده و فراگیر در کسب‌وکار بدل شده و موفقیت در فضای به شدت رقابتی حال حاضر، مستلزم نوآوری مستمر در ارائه محصولات و خدمات است. مصداق بارز این وضعیت را می‌توان در شرکت‌های فناور مشهور و موفقی مانند اپل، گوگل، مایکروسافت و حتی شرکت‌های کوچک‌تری مانند تسلا مشاهده نمود که با سرمایه‌گذاری‌های وسیع در فعالیت‌های تحقیق و توسعه و نوآوری‌های متعدد، گوی سبقت را از رقبای خود ربوده‌اند.

لازم به ذکر است که نوآوری از دیرباز وجود داشته و یکی از ارکان فعالیت‌های اقتصادی و تولیدی محسوب می‌شده است؛ اما با تغییر و تحولات دنیای مدرن و روندهایی مانند جهانی‌سازی، اغراق نیست اگر نوآوری را مهم‌ترین رکن موفقیت بنگاه‌های اقتصادی بنامیم. مطرح شدن مفاهیمی مانند «دانشگاه‌های نوآور»، «نوآوری در خدمات» و «نوآوری باز»، به خوبی این مسئله را نشان می‌دهد. در این میان، نوآوری باز یکی از پارادایم‌های مطرح به حساب می‌آید که با افزایش تعاملات و همکاری‌های فناورانه، به راهکاری مؤثر برای توسعه هر چه بیشتر نوآوری‌های فناورانه بدل شده است. اما پرسش اینجا است که نوآوری‌ها و ابداعات حاصل از نوآوری باز را چگونه می‌توان از منظر حقوق مالکیت فکری بررسی نمود. به عبارت بهتر، وضعیت دارایی‌های فکری توسعه یافته توسط چندین شرکت فناور، به چه صورت است؟ آیا نوآوری باز موجب چالش‌هایی در زمینه مالکیت آن‌ها خواهد شد؟

این‌ها پرسش‌هایی است که در این نوشتار به آن‌ها خواهیم پرداخت.

 

نوآوری باز چیست؟

یکی از ویژگی‌های قابل‌توجه در فضای رقابتی حاضر، روند رو به رشد رقابت‌های بین‌المللی است که موجب می‌شود تا شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی، در شرایطی از عدم قطعیت و نگرانی مداوم پیرامون از دست دادن سهم خود از بازار، قرار داشته باشند. در چنین شرایطی، یکی از مهم‌ترین ابزارهایی که همچون یک سلاح کارآ می‌تواند به بقا و موفقیت شرکت‌ها کمک نماید، نوآوری است. از سوی دیگر، تغییر و تحولات سریع در حوزه فناوری، افزایش هزینه‌های نوآوری، رقابت روزافزون در معرفی محصولات و خدمات جدید به بازار و کوتاه شدن چرخه عمر محصولات و فناوری‌ها، موجب شده است تا تعاملات سازمان‌ها با محیط پیرامون به شدت افزایش یابد. آن‌ها سعی دارند تا مرزهای سازمانی خود را باز نموده و ارتباطات خود با ذینفعان خارجی را گسترش داده، تا از این طریق بتوانند ایده‌های نوآورانه را با سایر بازیگران پیشرو مبادله نمایند.

این ویژگی‌ها، موجب پیدایش روندی محسوس در زمینه نوآوری و رویکرد شرکت‌ها به آن شده که شامل حرکت تدریجی از «نوآوری بسته» به سوی مفهوم نوین «نوآوری باز» است. در نوآوری بسته، موفقیت را در گرو اعمال کنترل کامل بر فرآیند نوآوری می‌دانند. بر پایه این دیدگاه، شرکت‌ها می‌بایست ایده‌های خلاقانه خود را خلق نموده و آن‌ها را توسعه دهند. به عبارت دیگر، در نوآوری بسته، تمامی فرآیندهای نوآوری، شامل ایده‌پردازی، فعالیت‌های مرتبط با حفاظت از ایده (ثبت اختراع، ثبت نشان‌های تجاری و ...)، طراحی و ساخت، تولید و بازاریابی و فروش، در داخل مرزهای شرکت و منحصراً از طریق منابع داخلی انجام می‌گیرد. بدیهی است که محدودیت در منابع مالی و دانشی و همچنین پیچیدگی‌های مرتبط با محصولات فناورانه، فرآیند نوآوری در سازمان را با چالش‌ها و مخاطرات متعددی مواجه می‌سازد. مجموعه ‌این محدودیت‌ها، موجب شده است تا انگیزه برای همکاری‌های فناورانه و توسعه نوآوری، با تکیه بر امکانات، منابع و توانمندی‌های دیگر سازمان‌ها، به شدت افزایش یابد. اینجا است که نوآوری باز یا «Open Innovation»، پا به عرصه می‌گذارد.

مفهوم نوآوری باز، برای نخستین بار در سال ۲۰۰۳ میلادی، از سوی پروفسور «هنری چسبرو»، استاد دانشگاه برکلی کالیفرنیا معرفی گردید. وی نوآوری باز را این‌گونه تعریف نمود: «نوآوری باز، الگویی مبتنی بر این فرض است که اگر شرکت‌ها به دنبال ارتقاء سطح فناوری خود هستند، می‌بایست از ایده‌های فناورانه خارجی نیز، همانند ایده‌های داخلی بهره برده و از راه‌های داخلی و خارجی متنوع، به سمت و سوی بازارهای جدید حرکت نمایند.»

همین جملات ساده و در عین حال بدیهی، کلیدواژه‌های اصلی پارادایم «نوآوری باز» را تشکیل داده و امروزه از سوی اغلب شرکت‌های فناور و سازمان‌های نوآور، بکار گرفته می‌شود. اگر بخواهیم مفهوم نوآوری باز را در یک جمله بیان کنیم، به معنای استفاده از جریان‌های داخلی سودمند (دانش و ایده‌های داخلی) و تلفیق آن با دانش خارج از شرکت، به منظور شتاب دادن به نوآوری داخلی است. این الگوی نوین نوآوری، به شرکت‌ها توصیه می‌کند تا همان مقدار که به ایده‌های داخلی شرکت بها می‌دهند، به ایده‌هایی که در خارج از شرکت نیز وجود دارند، اهمیت دهند.

نوآوری باز، به تحقیق و توسعه به‌عنوان یک سیستم باز و کاملاً منعطف نگاه نموده و معتقد است که ایده‌های ارزشمند و دارای پتانسیل تجاری‌سازی، می‌توانند از داخل یا خارج شرکت حاصل شوند. همچنین این ایده‌ها، می‌توانند از طریق منابع داخلی شرکت یا خارج از آن، تجاری‌سازی شوند. این رویکرد، به این دلیل است که دانش‌های مفید و ارزشمند، بسیار گسترده و توزیع شده بوده و حتی توانمندترین واحدهای تحقیق و توسعه نیز، باید به شناسایی، ایجاد ارتباط و به‌کارگیری منابع خارجی دانش، اهتمام ورزند. ایده‌های نوظهور فناوری که در دهه‌های گذشته تنها در شرکت‌های بزرگ امکان رشد و نمو داشت (به دلیل امکانات تحقیقاتی بالا و محیط مساعد برای توسعه نوآوری)، حالا ممکن است در شرایطی متفاوت و در یک اختراع فردی، یک استارت‌آپ کوچک فناورانه و یا حتی پژوهش‌ها و تحقیقات دانشگاهی، هویدا شود. موفقیت در چنین فضایی، نیازمند قابلیت‌های مناسب در ارتباط با محیط خارجی و دستیابی به ایده‌های نوآورانه از همه راه‌های ممکن است.

 

نوآوری باز و مالکیت فکری

 «حقوق مالکیت فکری» و «نوآوری باز» را می‌توان دو مفهوم به ظاهر متناقض در حوزه نوآوری دانست. از یک‌سو، نوآوری باز بر تعامل و همکاری‌های فناورانه و به اشتراک‌گذاری دستاوردهای حاصل از این همکاری‌ها تأکید داشته و از سوی دیگر، حقوق مالکیت فکری، ابزاری است برای حفاظت از ابداعات و نوآوری‌ها در مقابل اقدامات سوء دیگران. با این نگاه، نحوه حفاظت از دارایی‌های فکری در شرکت‌های مبتنی بر مدل نوآوری باز، به چه صورت خواهد بود؟ آیا می‌توان نقطه اشتراکی بین این مفاهیم یافت؟ مهم‌تر از آن، آیا این تناقض واقعاً وجود دارد و یا این‌که مفاهیم یاد شده، می‌توانند مکمل و هم‌افزای یکدیگر محسوب شوند؟

ما در ادامه نشان خواهیم داد که تناقض ظاهری «مالکیت» و «نوآوری»، در بطن فرآیندهای نوآوری در سازمان‌ها، عملاً وجود خارجی نداشته و حقوق مالکیت فکری، به شرکت‌های فناور اجازه می‌دهد تا مؤثرترین پروژه‌های نوآوری باز را به مرحله اجرا درآورند.

اولین تناقض بین مفاهیم مالکیت فکری و نوآوری باز، به تعاریف آن‌ها باز می‌گردد. بنا به تعریف سازمان جهانی مالکیت فکری، حقوق مالکیت فکری «IPR» (پتنت، نشان‌های تجاری، طراحی‌های صنعتی و کپی‌رایت)، حقوقی است که به دلیل ابداعات ذهنی افراد، به آن‌ها اعطا می‌گردد. بر این اساس، صاحب حقوق یاد شده، حق انحصاری برای بهره‌برداری از نتایج کار خود را در یک بازه زمانی محدود خواهد داشت. در این تعریف، مفهوم «انحصار» بسیار کلیدی است. به صورت کلی، «IPRs» طوری طراحی شده‌اند تا دیگران را از بهره‌برداری و استفاده از ایده‌ها و اختراعات محروم سازند. در مقابل، همان‌گونه که در سطور پیشین اشاره شد، نوآوری باز یک پارادایم مبتنی بر این فرض است که شرکت‌ها می‌توانند (باید) برای ورود به بازار، از ایده‌ها و منابع خارجی در کنار ایده‌ها و منابع داخلی استفاده نمایند. به عبارت بهتر، نوآوری باز به معنای نوآوری با شرکا و به اشتراک‌گذاری هم‌زمان ریسک‌ها و مخاطرات و نیز پاداش‌ها و منافع حاصل از نوآوری با آن‌ها است. در اینجا نیز، یک کلیدواژه بسیار مهم وجود دارد: «به اشتراک‌گذاری».

حالا بهتر می‌توان تناقض بین حقوق انحصاری مالکیت فکری و نوآوری باز مبتنی بر به اشتراک‌گذاری را درک نمود. این تناقض، زمانی که شیوه‌های عملی هر یک از این مفاهیم بررسی می‌شوند، حتی بدتر نیز می‌گردد. فعالیت‌های گسترده باج‌گیران پتنت و یا دعوی‌های حقوقی بزرگ شرکت‌های فناور، مانند «اپل و کوآلکام»، «یوتیوب و صاحبان حقوق کپی‌رایت» و ... را به خاطر آورید. تمامی این‌ها، به دلیل تأکید بسیار شدید بر کارکرد حفاظتی سیستم‌های مالکیت فکری و به‌ویژه سیستم پتنت است. به عبارت بهتر، در حالی که برخی شواهد مبنی بر همکاری‌های گروهی در زمینه حقوق مالکیت فکری (مثلاً استراتژی‌های ثبت پتنت در فناوری‌های ویدئویی و ارتباطات مخابراتی) به چشم می‌خورد، باز هم قاعده کلی بر آئین‌نامه‌ها و دستورالعمل‌های حقوقی تأکید دارد که حقوق مالکیت فکری، نظیر پتنت را سلاحی برای حفاظت از فناوری‌ها و نوآوری‌های توسعه‌یافته در مقابل رقبای کسب‌وکار می‌دانند.

اما این تمام واقعیت نیست؛ برای درک بهتر از آنچه در بطن فضای کسب‌وکار امروز در ارتباط با حقوق مالکیت فکری در جریان است، باید با کارکردهای حقوق مالکیت فکری و به‌طور خاص، سیستم پتنت، بیشتر آشنا شویم. در طی سال‌های اخیر، افزایشی شدید در تعداد پتنت‌های به ثبت رسیده توسط مخترعین، نوآوران و شرکت‌های فناور مشاهده می‌شود. این پدیده را در کنار این موضوع قرار دهید که هزینه‌های ثبت اختراع نیز، عموماً رو به افزایش بوده و ثبت اختراع، یک فرآیند با هزینه قابل‌توجه محسوب می‌شود. تمامی این شواهد، نشان می‌دهد که شرکت‌های فناور، تمایل زیادی برای قرار دادن اختراعات و نوآوری‌های خود زیر چتر حفاظتی سیستم پتنت دارند. اما آیا این استقبال بی‌حدوحصر، تنها به دلیل کارکردهای حفاظتی پتنت است؟ با کمی دقت می‌توان دریافت که پاسخ این پرسش، منفی است.

شرکت‌های فناور، از پتنت با اهداف متفاوت و متمایزی استفاده می‌کنند. درست است که اولین کارکرد سیستم پتنت، حفاظت از اختراعات و جلوگیری از سوء بهره‌برداری‌های دیگران است، اما مزایا و منافع آن، به همین‌جا ختم نمی‌شود. از پتنت می‌توان برای اهداف برندسازی و ارتقاء شهرت و اعتبار شرکت استفاده نمود؛ استارت‌آپ‌های دارای سبد پتنت قابل‌ذکر، از شانس بیشتری برای جذب سرمایه‌گذاری برخوردارند؛ پتنت یک ابزار کارآ برای محدودیت در فعالیت‌های تحقیق و توسعه‌ای رقبا به حساب می‌آید و از همه مهم‌تر، سیستم پتنت امکان مبادله دارایی‌های فکری فناورانه را فراهم می‌آورد.

شاید از خود بپرسید که این کارکردهای جانبی، چه ارتباطی با موضوع نوآوری باز دارند. اجازه دهید تا کمی دقیق‌تر به آن‌ها بپردازیم. پتنت به معنای حق انحصاری بهره‌برداری از اختراع یا فناوری در یک محدوده جغرافیایی مشخص و در یک بازه زمانی محدود است. این حق انحصاری را می‌توان در قالب صدور مجوزهای بهره‌برداری از پتنت، به دیگران واگذار نمود که امکان کسب درآمد را برای صاحبان پتنت فراهم می‌آورد. این امر، به‌ویژه برای نهادهای پژوهشی و دانشگاه‌ها که خود نمی‌توانند رأساً وارد فاز تجاری‌سازی و بهره‌برداری از فناوری شوند، می‌تواند امکان ارزش افزایی از نوآوری‌ها را ایجاد نماید. در چنین فضایی، شرکت‌های فناور بزرگ، با رصد فضای کسب‌وکار و شناسایی دانشگاه‌ها، مخترعین فردی و حتی استارت‌آپ‌های کوچکی که منابع مالی لازم برای توسعه و تجاری‌سازی نوآوری‌های خود را ندارند، اقدام به اخذ مجوز بهره‌برداری از فناوری‌های پتنت شده آن‌ها نموده و از این طریق، همکاری بین تمامی بازیگران اکوسیستم نوآوری، ممکن می‌گردد. حالا بهتر می‌توان نقش مکمل حقوق مالکیت فکری و نوآوری باز را درک نمود. از یک‌سو، شرکت‌های بزرگ نوآور می‌توانند وارد همکاری‌های فناورانه با یکدیگر شده و سپس، دستاوردهای حاصل را بر مبنای حق امتیاز حقوق مالکیت فکری و مجوزهای بهره‌برداری از آن‌ها، به اشتراک بگذارند. از سوی دیگر، امکان همکاری و تعامل با نهادهایی مانند دانشگاه‌ها و سایر بازیگران کوچک‌تر نیز، فراهم شده و تقریباً تمامی امکانات و منابع دانشی برای توسعه نوآوری، به چرخه نوآوری باز وارد می‌شود.

شواهد دنیای فناوری نیز، تأیید می‌کند که حقوق انحصاری مالکیت فکری، به‌ویژه پتنت، توانسته است تا جایگاهی والا در مبادلات فناورانه شرکت‌های فناور بیابد. شرکت‌هایی مانند کوآلکام و یا نوکیا، می‌توانند مثال‌هایی خوب از این موضوع باشند. کوآلکام یکی از پیشگامان فناوری نیمه‌هادی است که با برخورداری از یک سبد پتنت بسیار بزرگ، بخش عمده‌ای از مدل کسب‌وکار خود را بر صدور مجوز پتنت به شرکت‌های فناور، به‌ویژه سازندگان دستگاه‌های تلفن همراه متمرکز نموده است. دعوی‌های حقوقی وسیع این شرکت با غول صنعت تلفن همراه، اپل، خود مؤید میزان تمرکز این شرکت بر این کارکرد سیستم پتنت است. نوکیا دیگر فناور مشهوری است که به حوزه کسب‌وکار صدور مجوز و درآمدزایی از پتنت رو آورده است. این شرکت، از پیشگامان صنعت تلفن همراه بوده که با تغییر و تحولات رخ داده در این صنعت و عدم تطابق لازم با این تغییرات، گوی سبقت را به دیگر بازیگران، نظیر اپل، سامسونگ و «LG» واگذار نمود. شاید اگر چند دهه پیش این اتفاق رخ می‌داد، دیگر نامی از نوکیا در بازار کسب‌وکار نبود و پتانسیل‌های فنی این شرکت، به دست فراموشی سپرده می‌شد. اما در حال حاضر، نوکیا نقشی کلیدی در اکوسیستم نوآوری ایفاء می‌کند و با بهره‌مندی از قابلیت‌های فناورانه حاصل از سال‌های فعالیت در صنعت تلفن همراه و برخورداری از پتنت‌های متعدد و ارزشمند، مدل کسب‌وکار خود را بر صدور مجوز پتنت بنا نهاده است. این شرکت، عملاً فاز بهره‌برداری و تجاری‌سازی فناوری را کنار گذاشته و صرفاً همکاری‌های فناورانه مبتنی بر موافقت‌نامه‌های پتنت با دیگر شرکت‌های فناور را پی گرفته است.

 

نوآوری باز و نقش مکمل حقوق مالکیت فکری

موفقیت در نوآوری باز، مستلزم جاری شدن مجموعه‌ای از اطلاعات فنی و مدیریتی بین جویندگان نوآوری و ارائه‌دهندگان راهکارهای نوآورانه است و عملاً نگرانی از نشر این اطلاعات و سوءاستفاده‌های احتمالی، بسیار بالا است. یک راه رفع این نگرانی، داشتن موافقت‌نامه‌های عدم افشای اطلاعات و یا قرارداد محرمانگی است که اصطلاحاً «NDA» نامیده می‌شود. اما این موافقت‌نامه‌ها و حتی سعی در حفظ نوآوری‌ها به‌عنوان اسرار تجاری، با ماهیت نوآوری باز مطابقت ندارد و لازم است تا حفاظت از دارایی‌های فکری، به طریق دیگری انجام گیرد. راهکار جایگزین، حقوق انحصاری مالکیت فکری است که کارکردهایی مانند صدور مجوز، می‌تواند استفاده از آن‌ها را در همکاری‌های فناورانه و رویه‌های نوآوری باز، ممکن سازد. اما چالش‌هایی نیز در این مسیر وجود دارد.

پرسش‌های اصلی شرکت‌های فناور در فرایند نوآوری باز، به شرح زیر است:

۱. چالش‌های فنی پیش روی دریافت‌کننده فناوری چیست؟ آیا با افشای آن‌ها، رقبا نمی‌توانند از آن‌ها علیه شرکت فناور استفاده نمایند؟

۲. چگونه شرکت دریافت‌کننده فناوری، می‌تواند از محصولات خود در مقابل کپی‌کاری‌های دیگران محافظت نماید، در حالی که مالکیت و کنترل کامل بر «IP» را دارا نیست؟

۳. چگونه باید ارائه‌دهنده فناوری، دانش «Know-How» متعلق به خود را از دسترس دیگران دور نماید؟

۴. آیا با به اشتراک‌گذاری یا صدور مجوز حقوق مالکیت فکری، موقعیت دریافت‌کننده فناوری در بلندمدت تضعیف نخواهد شد؟

 چالش نخست، نگرانی از افشای نقاط ضعف فنی و شکاف‌های فناورانه در فرایند نوآوری باز است که یک شرکت فناور، با اتخاذ رویکرد نوآوری باز و جستجو برای منابع خارجی، مجبور به افشای آن‌ها می‌گردد. این نگرانی، در بسیاری از مواقع، بزرگنمایی شده و همراه با اغراق است. بسیاری از شرکت‌های فناور، با هدف بهبود محصولات موجود خود، منابع دانشی و فنی برای نوآوری را جستجو می‌کنند و بدیهی است که افشای این هدف، نمی‌تواند نگرانی زیادی در پی داشته باشد. برای به حداقل رساندن نگرانی‌ها، بهتر است تا مواردی که به فعالیت‌های محوری و اصلی کسب‌وکار مرتبط هستند را با احتیاط و دقت بیشتری دنبال نمود.

پاسخ به سؤال دوم، کمی پیچیده‌تر است. فرض کنید که یک فناوری جدید متعلق به یک منبع خارجی یافته‌اید و می‌خواهید از آن در محصول خود استفاده کنید. دو گزینه وجود دارد: ۱) فناوری توسعه‌یافته، از سوی شرکت مالک آن به ثبت رسیده و تحت محافظت (مثلاً پتنت) قرار دارد. در این حالت، کافی است تا در توافقنامه، حق انحصاری بهره‌برداری از فناوری پتنت شده را درج نمایید تا علاوه بر رفع نگرانی پیرامون مالکیت حقوق مربوطه، از بهره‌برداری و کپی محصول توسط رقبا نیز جلوگیری نمایید. ۲) ممکن است که فناوری توسط ارائه‌دهنده آن مورد محافظت قرار نگرفته باشد. در این حالت، احتمالاً کمی برای اقدام ثبت پتنت دیر بوده و باید از راهکارهای جایگزین، مانند مجوزهای انحصاری فناوری و محرمانه نگه داشتن آن‌ها به صورت توأمان، استفاده نمود. گفتنی است، ریسک کپی‌برداری از محصولات فناورانه (با توجه به کوتاه شدن قابل توجه چرخه عمر فناوری)، معمولاً در یک سال اول عرضه آن وجود دارد که البته این عامل، کاملاً وابسته به بازار و چرخه عمر محصول است.

پرسش سوم نیز، در اغلب همکاری‌های فناورانه مطرح می‌شود و ماهیتاً از جنس پرسش دوم است. برای یافتن متقاضی فناوری، باید اطلاعات مرتبط با آن را افشاء نمود که می‌تواند خطراتی به همراه داشته باشد. در این حالت هم، دو گزینه پیش روی شرکت ارائه‌دهنده فناوری است: ۱) اگر فناوری تحت حفاظت باشد، امکان افشای آن به سادگی وجود دارد. ۲) در صورتی که فناوری به ثبت نرسیده باشد، تبادل اطلاعات باید با احتیاط بسیار زیادی انجام گیرد. در این حالت، توصیه می‌شود تا به جای افشای اطلاعات بسیار در مورد نحوه پیاده‌سازی فناوری، توصیفی از عملکرد اصلی آن، در اختیار متقاضیان قرار دهید. در ادامه و در صورتی که یکی از متقاضیان، خواهان ادامه مذاکرات شد، پیشنهاد یک توافقنامه محرمانگی اطلاعات را بدهید.

پاسخ به سؤال چهارم، به دیدگاه شرکت‌های فناور در زمینه نوآوری باز و استفاده از منابع بیرونی باز می‌گردد. یک مبادله فناوری مبتنی بر صدور مجوز، منافعی برای هر دو طرف ارائه‌دهنده و دریافت‌کننده به همراه دارد. از یک‌سو، جریان درآمدی مناسبی برای مالک فناوری ایجاد می‌کند و از سوی دیگر، زمان عرضه محصول به بازار را برای متقاضی فناوری تسریع می‌کند و می‌تواند از منافع اولین بودن در بازار بهره‌مند شود. اما باید دقت داشت که تأکید بیش از حد بر منابع بیرونی، شاید موجب کاهش سطح قابلیت‌های فناورانه کلیدی در شرکت گردد. پس بهتر است تا در حوزه‌های کلیدی کسب‌وکار، بی‌مهابا از رویکرد نوآوری باز استفاده نکنید. این موضوع، برای مالک فناوری نیز صادق است و وی نباید فناوری‌های کلیدی خود را به‌طور کامل در اختیار متقاضیان و به‌ویژه رقبا قرار دهد. همچنین ارائه مجوز بهره‌برداری در مناطقی از بازار که رقابت‌ها را تشدید نموده و بر سهم بازار مالک فناوری نیز اثرات سوء دارد، منطقی نخواهد بود. در هر صورت، باید دانست که رویکرد نوآوری باز، با ریسک‌ها و منافعی همراه است و این هنر بازیگران است که از آن به نحوی استفاده نمایند که موقعیت خود را در بازار رقابتی بهبود بخشند.

در مجموع، نوآوری باز و حقوق مالکیت فکری را می‌توان دو روی یک سکه دانست که باید در ذهن مدیران و سیاست‌گذاران شرکت‌های فناور، نقش بندد. این‌که چه استراتژی مالکیت فکری (تهاجمی، تدافعی و ...) اتخاذ شود، کاملاً وابسته به ماهیت پروژه نوآوری باز، وضعیت شرکت متقاضی فناوری و شرایط بازار نهایی دارد. شما به‌عنوان یک متقاضی ایده که می‌خواهید منابع خارجی دانش و فناوری را جستجو نمایید، در ابتدای امر می‌بایست به پرسش‌های زیر به دقت پاسخ داده و بر اساس پاسخ‌های خود، یک چهارچوب مالکیت فکری متناسب را انتخاب نمایید. مطمئن باشید که چهارچوب مالکیت فکری مناسبی که بتواند تمامی اجزاء و متغیرهای مدنظر شما را با یکدیگر ترکیب نماید، وجود دارد.

  • من به دنبال یک فناوری کلیدی محصول هستم یا بهبود محصول را خواهانم؟
  • ارزش‌افزوده فناوری مورد جستجو، برای محصول و کسب‌وکار من چیست؟
  • آیا ارائه‌دهنده فناوری نیز ممکن است یکی از رقبای من در بازار باشد؟
  • آیا زمان رسیدن به بازار مهم‌تر است یا حفاظت درازمدت از محصول؟