مروری بر عملکرد مخترعین زن در سیستم پتنت آمریکا
۰۲ خرداد ۱۳۹۸ مروری بر عملکرد مخترعین زن در سیستم پتنت آمریکا

مقدمه

اغلب از «هانا ویلکینسون اسلیتر»، به‌عنوان اولین زنی نام برده می‌شود که موفق به دریافت گواهی ثبت اختراع در آمریکا گردید. وی در سال ۱۷۹۳ میلادی، روش جدیدی برای تولید نخ پنبه معرفی نمود که در پارچه‌های کتان مورد استفاده قرار می‌گرفت. این ایده خلاقانه، از آسیاب‌هایی الهام گرفته شده بود که توسط شوهر خانم ویلکینسون، «ساموئل اسلیتر»، اداره می‌شد. در اقدامی جالب، سیستم پتنت آمریکا، اختراع اسلیتر را با عنوان «خانم ساموئل اسلیتر» ثبت کرد. البته برخی مورخان، از «هازل ایروین» به خاطر اختراع دستگاه فشرده‌سازی پنیر در سال ۱۸۰۸ یا از «ماری دیکسون کیس» به خاطر ارائه تکنیکی جدید برای بافت کلاه‌های ابریشمی و نخی در سال ۱۸۰۹، به‌عنوان اولین زنان مخترع دارای پتنت در ایالات‌متحده نام می‌برند. بدون شک، تمامی این زنان در زمان خود، افرادی استثنایی بوده‌اند. با این حال، آمارها نشان می‌دهد که بین سال‌های ۱۷۹۰ تا ۱۸۵۹، تنها ۷۲ «US» پتنت به نام زنان ثبت شده است، در حالی که این رقم برای مردان، برابر با ۳۲۳۶۹ مورد است.

شاید این‌گونه به نظر برسد که دلیل این اختلاف فاحش در فعالیت‌های ثبت اختراع زنان و مردان، اوضاع اجتماعی و محدودیت بیشتر زنان در آن دوران بوده است؛ اما با کمی بررسی در فعالیت‌های ثبت و انتشار پتنت، می‌توان دریافت که حتی امروزه نیز تعداد کمی از زنان در این زمینه فعال هستند. این مسئله، نشان می‌دهد که از پتانسیل زنان برای نوآوری و توسعه ایده‌های جدید، به خوبی استفاده نشده است. بررسی‌های انجام گرفته توسط یک تیم تحقیقاتی در دانشگاه هاروارد، نشان می‌دهد که جنسیت، نژاد و درآمد افراد، با فرصت‌های کاری و نوآوری‌های آن‌ها همخوانی ندارند. به عبارت بهتر، زنان دارای پتانسیل‌های نوآورانه قابل‌توجهی هستند ولی به دلایل متعدد، از این پتانسیل‌های ارزشمند استفاده نمی‌شود. این در حالی است که بررسی‌های صورت گرفته، بر این نکته تأکید دارد که بهره‌گیری از استعدادهای کشف نشده این گروه بزرگ از جامعه، می‌تواند برای توسعه و رشد نوآوری‌ها ارزشمند باشد.

به منظور کسب اطلاعات بیشتر پیرامون پیشرفت‌های صورت گرفته و پتانسیل زنان در حوزه ثبت اختراع، دفتر ثبت اختراعات و علائم تجاری آمریکا «USPTO»، اقدام به تدوین گزارشی از زنان مخترعی نموده که در سال‌های ۱۹۷۶ تا ۲۰۱۶ میلادی، نام آن‌ها در «US» پتنت‌های گرنت شده قرار گرفته است. بررسی دقیق مجموعه پتنت‌های فوق و تجزیه‌وتحلیل روند آن‌ها، نشان می‌دهد که یک رشد محسوس، در میزان فعالیت‌های ثبت اختراع زنان به چشم می‌خورد. البته هنوز هم شکاف بزرگی بین سهم زنان و مردان مخترع از پتنت‌های گرنت شده در آمریکا وجود دارد که رفع آن، نیازمند سیاست‌گذاری‌های هوشمندانه‌تر و مشارکت بیشتر زنان نوآور و کارآفرین، در فضای کسب‌وکار است.

گزارش یاد شده، تحت عنوان «پیشرفت و پتانسیل: پروفایلی از زنان مخترع در سیستم پتنت آمریکا»، توسط واحد اقتصادی «USPTO» و با همکاری دانشگاه‌های «Bordeaux» (فرانسه) و «Bocconi» (ایتالیا)، تهیه شده است. در این نوشتار، سعی خواهد شد تا مروری اجمالی بر مهم‌ترین نکات این گزارش داشته باشیم.

 

روند رو به رشد اما کند زنان در حوزه ثبت اختراع

داده‌های پتنت به خودی خود نمی‌تواند به خوبی جنبه‌ها و ابعاد مختلف مشارکت زنان در نوآوری و ثبت اختراع را نشان دهد. بر همین اساس، از این داده‌ها برای ساخت سه شاخص جایگزین استفاده شده است. نخستین و مهم‌ترین این شاخص‌ها، «نرخ مخترعین زن» است که سهم مخترعین زن منحصربه‌فرد در کل پتنت‌های گرنت شده در طول یک سال را در نظر می‌گیرد. با استفاده از این شاخص، می‌توان به این پرسش مهم پاسخ داد که در هر سال، چه میزان از مخترعین نام برده در پتنت‌ها زن هستند. دو شاخص دیگر، بر تعداد پتنت‌ها متمرکز بوده و می‌توانند در خصوص مشارکت‌های زنان مخترع در فعالیت‌های ثبت اختراع در آمریکا، دیدی کلی به نمایش گذارند. دومین شاخص، درصد پتنت‌های گرنت شده‌ای است که حداقل نام یک زن در میان مخترعین آن به چشم می‌خورد. شاخص سوم نیز با توجه به همکاری تیمی مخترعین برای ثبت و انتشار پتنت، مجموع امتیازات مخترعین زن در پتنت‌ها را نشان می‌دهد. هنگامی که نام چند مخترع در یک پتنت درج شود، هر یک از آن‌ها سهمی برابر در آن پتنت خواهند داشت که با این فرض، مجموع سهم مخترعین زن و مرد قابل محاسبه خواهد بود که نقش هر جنسیت در فعالیت‌های ثبت اختراع در هر سال را نشان می‌دهد.

شکل ۱، روند چهل ساله این معیارها را در بازه زمانی ۱۹۷۶ تا ۲۰۱۶ میلادی، نشان می‌دهد. همان‌طور که در شکل مشخص است، هر سه شاخص تعریف شده، با گذشت زمان روندی صعودی داشته‌اند که در این بین، شاخص تعداد پتنت‌های دارای حداقل یک مخترع زن، رشد بیشتری را نشان می‌دهد. درصد (US پتنت‌های گرنت شده که حداقل یک مخترع زن در آن‌ها نقش داشته است، بین سال‌های ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۶ میلادی، از ۷ درصد به ۲۱ درصد افزایش داشته است.)

 هرچند این مسئله نویدبخش افزایش قابل‌توجه فعالیت‌های ثبت اختراع در بین زنان نوآور است، اما با کمی دقت در نمودار، می‌توان دریافت که میزان رشد این روند در ۲۰ سال اخیر (۱۹۹۶ تا ۲۰۱۶ میلادی)، به نسبت دهه‌های قبل کندتر شده است. در بین سال‌های ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۷ میلادی، سهم پتنت‌های دارای حداقل یک مخترع زن، تقریباً سه برابر شده و از ۵ درصد به ۱۴ درصد رسیده است. این رشد قابل‌توجه، با در نظر گرفتن این نکته که سهم زنان مخترع در اواسط دهه ۱۹۷۰ میلادی کم‌رنگ بوده است، تا حدود زیادی منطقی است. در سال‌های بعدی، این روند با رشدی کمتر ادامه داشته (افزایش از ۱۵ درصد در سال ۱۹۹۸ به ۲۱ درصد در سال ۲۰۱۶) و به موازات حضور گسترده‌تر زنان در بازار کار، فرصت‌های آن‌ها برای مشارکت در فعالیت‌های نوآورانه و ثبت اختراع، افزایش یافته است.

 

شکل ۱- روند ثبت اختراعات زنان طی ۴۰ سال اخیر

 

نکته دیگری که از نمودار فوق می‌توان استنتاج نمود، عدم تغییرات قابل‌توجه در سهم زنان مخترع در پتنت‌های تیمی (پتنت‌های دارای گروهی از مخترعین) است. به عبارت دیگر، ترکیب جنسیتی مخترعین در «US» پتنت‌های گرنت شده، آن‌چنان تغییر نیافته است. اواسط دهه ۱۹۸۰ میلادی، مخترعین زن کمتر از ۵ درصد از تمامی مخترعین پتنت‌ها را تشکیل می‌دادند که پس از گذشت بیش از دو دهه و در سال ۲۰۱۶، این عدد به ۱۲ درصد رسیده است. با توجه به سهم ۱۰ درصدی در سال ۲۰۰۰، عملاً تغییر قابل‌توجهی در طی این سال‌ها رخ نداده است. مطابق با نمودار مرتبط با سهم زنان در روند اختراعات تیمی، سهم مخترعین زن در این شاخص، تقریباً مشابه با نرخ مخترعین زن و البته در سطوحی پایین‌تر، تغییر نموده است.

 

مشارکت زنان مخترع در حوزه‌های علم و فناوری

عوامل بسیاری وجود دارد که فرصت تبدیل شدن به یک مخترع را برای زنان ایجاد می‌کند؛ اما شاید بتوان انتخاب «رشته تحصیلی» و «مسیر شغلی» را دو عامل بسیار مهم در این زمینه دانست. با نگاهی به تاریخچه فعالیت‌های ثبت اختراع، می‌توان گفت حوزه‌های علمی و مهندسی بیشترین اختراعات قابل ثبت را به خود اختصاص می‌دهند. طبیعتاً، هرچه زنان کمتر به دنبال مشاغل عملی و مهندسی باشند، سهم کمتری از پتنت‌های گرنت شده نصیب آن‌ها خواهد شد. برای بررسی بیشتر این مسئله، آمار «US» پتنت‌های گرنت شده را بر مبنای حوزه‌های شغلی مخترعین زن (شامل مهندسین، محققین علوم فیزیکی، بیولوژیست‌ها، محققین حوزه علوم ریاضی و کامپیوتر) مورد بررسی قرار داده و با نرخ مخترعین زن مقایسه شده است.

در سال ۲۰۱۵ میلادی، زنان تقریباً ۲۸ درصد از نیروی کار مشاغل علمی و مهندسی را به خود اختصاص داده‌اند، اما سهم مخترعین زن در تمامی «US» پتنت‌های گرنت شده (شاخص «نرخ مخترعین زن» در نمودار شکل یک) برابر با ۱۲ درصد بوده است. با بررسی دقیق حوزه‌های مختلف، می‌توان گفت که تقریباً نرخ اشتغال زنان در تمامی حوزه‌های علمی، بسیار بیشتر از فناوری‌های پتنت شده از سوی آن‌ها بوده است. شاید حوزه مهندسی را بتوان یک استثنا دانست، چرا که نرخ اشتغال زنان در حوزه‌های مهندسی، تقریباً مشابه با نرخ مخترعین زن است.

یکی از حوزه‌های علم و فناوری که بیشترین آمار مشارکت مخترعین زن را به خود اختصاص داده است، حوزه علوم زیستی است. اگر چه رویکرد علوم زیستی و دارویی مبتنی بر جنسیت نیست و در سال ۲۰۱۵ میلادی، تقریباً ۴۸ درصد از جمعیت شاغلین این حوزه را زنان تشکیل می‌دادند، اما تنها ۲۵ درصد از پتنت‌های گرنت شده در حوزه بیوتکنولوژی و ۲۳ درصد پتنت‌های گرنت شده در حوزه دارو، از سوی مخترعین زن به ثبت رسیده است.

یک نکته بسیار جالب، سهم قابل‌توجه زنان کارآفرین در فعالیت‌های ثبت اختراع است. بسیاری از «US» پتنت‌های گرنت شده از سوی زنان، توسط کارآفرینان و خارج از مشاغل علمی و مهندسی سنتی توسعه یافته استد. آمارها نشان می‌دهد که زنان بیشتر به دنبال فعالیت‌های کارآفرینانه هستند تا این‌که در تلاش برای ثبت اختراع در یک حوزه از فناوری باشند. طبق داده‌های به دست آمده از بررسی‌های دوره‌ای ملی، ۳۹ درصد از جمعیت کارآفرینان جدید در سال ۲۰۱۶ میلادی، به زنان اختصاص دارد که این مقدار، به شکل قابل‌توجهی بیش از نرخ مخترعین زن (۱۲ درصد) است. علیرغم مشارکت بیشتر زنان در حوزه کارآفرینی، نرخ ثبت اختراع توسط مخترعین زن، همچنان پایین است. این مسئله، نشان‌دهنده عدم استفاده صحیح از پتانسیل بالقوه زنان است؛ به‌ویژه اگر زنان با موانعی که متخصصین علمی و کارآفرینی برای ثبت اختراع با آن‌ها روبرو هستند، مواجه شوند. برای مثال، تحقیقات نشان داده که مشکلات و چالش‌های مرتبط تأمین مالی و نداشتن شبکه‌های ارتباطی (که می‌توانند نقشی حیاتی در ثبت اختراع و تجاری‌سازی نوآوری‌ها داشته باشند)، در مقایسه با مردان، زنان را با دشواری‌های بیشتری مواجه می‌سازد.

 

نرخ بالاتر مخترعین زن در مناطق دارای قابلیت فناورانه

در گزارش «USPTO»، روند تغییرات نرخ مشارکت زنان در فعالیت‌های ثبت اختراع در آمریکا، بر اساس ایالات و مناطق مختلف این کشور نیز بررسی شده است. تعداد «US» پتنت‌های گرنت شده در بازه زمانی ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶ میلادی، نشان می‌دهد که زنان در ایالت‌های مختلف، فرصت‌های متفاوتی برای اختراع و نوآوری دارند و سهم زنان از کل مخترعین پتنت‌های گرنت شده، کمتر از سهم آنان از نیروی کار است.

فعالیت‌های ثبت اختراع در آمریکا، به شدت در چند منطقه جغرافیایی معدود متمرکز شده است که این مسئله، می‌تواند به دلیل حجم نیروی کار و قابلیت‌های فناورانه آن‌ها باشد. ایالات واقع در سواحل که میزبان بخش‌های فناورانه کلیدی هستند، نرخ ثبت اختراع بالاتری دارند که به تبع آن، نرخ مخترعین زن نیز بالاتر خواهد بود. طی سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶، زنان سهم بالایی از پتنت‌های گرنت شده در نیویورک (بیش از ۱۵ درصد)، ماساچوست (نزدیک به ۱۵ درصد) و کالیفرنیا (۱۴ درصد) را به خود اختصاص داده‌اند. نرخ مخترعین زن در کالیفرنیا اهمیت زیادی دارد، چرا که این ایالت با اختلاف بسیار، مرکز اصلی مخترعین و نوآوران فعال در زمینه ثبت اختراع است.

مطابق با داده‌های ثبت اختراع، مناطق دلاور «Delaware»، «کلمبیا» و «نیوجرسی»، دارای بیشترین نرخ مخترعین زن هستند. بیش از ۱۸ درصد «US» پتنت‌های گرنت شده طی سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶ میلادی در دلاور، به زنان اختصاص داشته و این رقم برای مناطق کلمبیا و نیوجرسی، برابر با ۱۷ درصد بوده است.

روند فعالیت‌های ثبت اختراع، حاکی از این است که اغلب ایالاتی که دارای نرخ مخترعین زن پایین‌تری بوده‌اند، پتنت‌های کمتری در آن‌ها به ثبت رسیده است. با این حال، «میشیگان» علیرغم این‌که حجم قابل‌توجهی از ثبت اختراعات در ایالات‌متحده را به خود اختصاص داده است، اما نرخ مخترعین زن در آن، به نسبت پایین است (در حدود ۱۰ درصد). به نظر می‌رسد که این مسئله به دلیل شرایط خاص صنعتی در این ایالت و چالش‌های فراروی فناوران و کارآفرینان باشد.

 

تمرکز زنان مخترع بر فناوری‌های خاص

هرچند طی چهار دهه گذشته، سهم زنان در ثبت اختراعات در حوزه‌های مختلف افزایش یافته است، اما تغییرات قابل‌توجهی در الگوهای رشد وجود دارد. برای مثال، مشارکت زنان در حوزه‌های شیمی و طراحی، بیشتر از سایر موارد افزایش نشان می‌دهد. طی یک دهه اخیر (۲۰۰۷ تا ۲۰۱۶ میلادی)، مخترعین زن در حدود ۱۸ درصد از پتنت‌های حوزه شیمی را به خود اختصاص داده‌اند. این رقم زمانی چشمگیر جلوه می‌کند که بدانیم سهم مخترعین زن در سال‌های ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۶، تنها برابر ۶ درصد بوده است. گفتنی است، حتی در برخی از زیرشاخه‌های حوزه شیمی، نرخ مخترعین زن بالاتر هم رفته است. برای مثال در سال ۲۰۱۶، زنان بیش از یک پنجم پتنت‌های گرنت شده در حوزه‌های بیوتکنولوژی (۲۵ درصد)، دارویی (۲۳ درصد) و شیمی آلی (۲۱ درصد) را به خود اختصاص داده‌اند.

میزان مشارکت زنان در حوزه تجهیزات و مهندسی برق نیز افزایش یافته است. هرچند در مقایسه با شیمی، نرخ آن کمتر است. طی سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۶، به ترتیب ۱۱ و ۱۲ درصد از پتنت‌های گرنت شده در حوزه تجهیزات و مهندسی برق به زنان اختصاص داشته است.

حوزه مهندسی مکانیک به دلیل این‌که اغلب مخترعین مرد بوده‌اند، کمترین میزان افزایش مشارکت زنان در ثبت اختراع را داشته است. طی سال‌های ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۶، سهم زنان در ثبت اختراعات در این حوزه تنها ۳ درصد بوده است که این میزان، طی دهه اخیر به ۸ درصد رسیده است.

تفاوت‌های مشاهده شده در نرخ مخترعین زن در حوزه‌های مذکور، مشابه با نتایج به دست آمده برای حوزه‌های مهندسی و علمی است. به عبارت دیگر، نرخ‌های کمتر در حوزه مهندسی مکانیک، نشان‌دهنده اشتغال کمتر زنان در این حوزه است. به‌طور مشابه، در حوزه مهندسی مکانیک، سهم زنانی که دست به ثبت اختراع می‌زنند، کمتر از زنان شاغل در این حوزه است.

 

نقش نوع مالکان پتنت‌ها بر نقش‌آفرینی زنان مخترع

هنگامی‌که گواهی ثبت اختراع از سوی دفتر متولی این کار، به متقاضی اعطا می‌شود، یک فرد، شرکت، دانشگاه یا هر سازمان دیگری  دارای حق مالکیتی برای بهره‌برداری از حقوق انحصاری اعطا شده خواهد بود و عملاً آن فرد یا نهاد، به‌عنوان مالک یا صاحب‌امتیاز پتنت گرنت شده شناخته می‌شود. میزان سهم زنان در فعالیت‌های ثبت اختراع، وابستگی زیادی به صاحب‌امتیاز پتنت و نوع آن دارد.  برای مثال، بیشترین پیشرفت در نرخ مشارکت زنان طی دهه‌های اخیر، شامل نهادهایی همچون دانشگاه‌ها، بیمارستان‌ها و سازمان‌های تحقیقاتی عمومی بوده است.

طی سال‌های ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۶، به ترتیب تنها ۷ و ۴ درصد از پتنت‌های اعطا شده به بیمارستان‌ها و سازمان‌های تحقیقات عمومی، دارای مخترعین زن بوده‌اند. این در حالی است که در یک دهه اخیر، نزدیک به ۲۰ درصد از پتنت‌های گرنت شده دانشگاه‌ها و بیمارستان‌ها و ۱۵ درصد پتنت‌های گرنت شده سازمان‌های تحقیقات عمومی، دارای مخترعین زن هستند.

بررسی‌ها نشان می‌دهد که در یک دهه گذشته، زنان تنها ۱۵ درصد از پتنت‌های گرنت شده فردی (پتنت‌هایی که صاحب‌امتیاز آن‌ها یک فردی حقیقی است) را به خود اختصاص داده‌اند که البته یک افزایش تدریجی را نسبت به دهه‌های گذشته نشان می‌دهد. در مقابل، نرخ مخترعین زن در پتنت‌های گرنت شده متعلق به شرکت‌های تجاری، همواره کمترین مقدار را داشته و میزان آن از ۴ درصد در سال‌های ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۶ به ۱۲ درصد طی یک دهه گذشته رسیده است.

در مجموع، میزان مشارکت زنان در فعالیت‌های ثبت اختراع رو به افزایش است؛ اما بیشترین رشد در فناوری‌ها و سازمان‌هایی بوده که زنان سابقه نوآوری در آن‌ها داشته‌اند. زنان برای فعالیت‌های ثبت اختراع، در حوزه‌های فناوری و بخش‌هایی ورود می‌کنند که سابقه فعالیت و موفقیت در آن‌ها را داشته‌اند نه در حوزه‌ها یا شرکت‌هایی که تحت سلطه مردان است. برای مثال، به دلیل خلق فرصت‌های بیشتر، زنان تمایل دارند تا امتیاز ثبت اختراع آن‌ها به سازمان‌های عمومی اعطا شود و نه شرکت‌های خصوصی. با توجه به این‌که بخش کسب‌وکار، عمده پتنت‌ها در آمریکا را تشکیل می‌دهند، لذا برای بهبود نرخ مخترعین زن، افزایش مشارکت آن‌ها در نوآوری‌های این بخش، نقش مهمی دارد.

 

نرخ مشارکت مخترعین زن در شرکت‌های فناور

نتایج حاصل از بررسی شرکت‌های فناور و پتنت‌های گرنت شده آن‌ها، نشان می‌دهد که شرکت «Procter & Gamble»، دارای بیشترین سهم مخترعین زن (نزدیک به ۲۹ درصد) بوده است. این نرخ برای شرکت «IBM» که بیش از ۴۵۰۰ مخترع زن دارد، حدود ۱۶ درصد است. همچنین مایکروسافت با  داشتن بیش از ۲۳۰۰ مخترع زن، نرخ ۱۲ درصد را به خود اختصاص داده است.

بیشترین سهم زنان مخترع در پتنت‌های گرنت شده، مربوط به شرکت‌های فناور شیمیایی و دارویی، نظیر «Procter & Gamble» (حدود ۲۹ درصد)، «Bristol-Myers Squibb» (حدود ۲۴ درصد) و «Abbott Laboratories» (حدود ۲۱ درصد) بوده است. همچنین دانشگاه «MIT» دارای نرخ مشارکت ۱۸ درصد است. تنها سازمان دولتی با مشارکت قابل‌ذکر مخترعین زن، نیروی دریایی ایالات‌متحده است که نرخ مخترعین زن آن، نزدیک به ۱۳ درصد است.

زنان کمترین سهم در ثبت اختراع برای شرکت‌های فعال در حوزه‌های مهندسی مکانیک و برق را داشته‌اند. مقدار این نرخ برای شرکت‌هایی نظیر «Deere & Co» و «Caterpillar»، به ترتیب برابر ۴ و ۶ درصد بوده است. جالب اینجا است که اختلاف قابل‌توجهی در میزان نرخ مخترعین زن برای شرکت‌های مشهوری همچون «IBM» (حدود ۱۶ درصد)، کوآلکام (۱۲ درصد) و اپل (۹ درصد) وجود دارد.

 

فعالیت‌های مشارکتی زنان در حوزه ثبت اختراع

با گذشت زمان، میزان مشارکت و همکاری محققین با تخصص‌های مختلف برای تولیدات علمی و فناورانه افزایش می‌یابد. این روند در فعالیت‌های ثبت اختراع نیز به چشم می‌خورد و تیم‌های مخترعین در پتنت‌های گرنت شده (از نظر اندازه) رشد نموده‌اند. در همین راستا، بررسی‌هایی در مورد چگونگی تغییرات این‌چنینی انجام گرفته که نتایج بررسی‌ها نشان می‌دهد، میزان پتنت‌های دارای یک مخترع زن واحد، از ۶۵ درصد در اواخر دهه ۱۹۷۰ میلادی، به ۳۳ درصد در سال ۲۰۱۶ کاهش یافته است. متعاقب این مسئله، سهم پتنت‌های دارای مخترعین گروهی، به‌ویژه برای تیم‌های بزرگ مخترعین، افزایش یافته است. در سال ۲۰۱۶، بیش از یک پنجم «US» پتنت‌های گرنت شده، متعلق به تیم‌های متشکل از ۴ نفر یا بیشتر بوده است.

علاوه بر موارد ذکر شده، روندهای ثبت اختراع نشان می‌دهد که با مشارکت زنان، میزان پتنت‌های دارای مخترعین تیمی، افزایش بیشتری داشته است. از سال ۱۹۷۶ تاکنون، زنان به شکل فزاینده‌ای تمایل به مشارکت در ثبت اختراعات به صورت تیمی داشته‌اند که بیشتر این تیم‌ها، حداقل از چهار نفر تشکیل شده‌اند. بنا بر آمار، در سال ۲۰۱۶ حدود ۴۴ درصد از پتنت‌های گرنت شده که مخترعین زن در میان مخترعین آن‌ها جای داشته‌اند، حداقل از ۴ مخترع تشکیل شده‌اند. این روند، در سال‌های اخیر تشدید شده و پتنت‌های دارای تیم مخترعین ۶ نفر یا بیشتر، به شکل تصاعدی در حال افزایش است.

عوامل بسیاری وجود دارد که باعث می‌شود زنان در مقایسه با مردان، تمایل بیشتری برای ثبت اختراعات به صورت گروهی داشته باشند. نرخ مخترعین زن در حوزه‌هایی از فناوری که کار تیمی در آن‌ها از اهمیت بیشتری برخوردار است، مقدار بالاتری دارد. میزان مشارکت بالای زنان مخترع در سازمان‌های علمی و تحقیقاتی، نشان می‌دهد که زنان در چنین سازمان‌هایی متمرکز شده و به دنبال تیم‌های مشارکتی بزرگ‌تری هستند.

آرایش جنسیتی تیم‌های ثبت اختراع نیز، بر نرخ مخترعین زن تأثیرگذار است. طی سال‌های ۱۹۷۶ تا ۲۰۱۶، تعداد پتنت‌های گرنت شده توسط تنها یک مخترع زن یا گروهی از زنان، تا حدودی رشد داشته است؛ اما تیم‌های مشارکتی با مخترعین زن و مرد، جهش بزرگ‌تری را نشان می‌دهد. به عبارت دیگر، زنان بیشتر تمایل دارند تا در قالب تیم‌های مختلط، به فعالیت‌های ثبت و انتشار پتنت ورود نمایند. با گذشت زمان، تیم‌های ثبت اختراع مختلط بزرگ‌تر شده‌اند و در نتیجه، زنان درصد کمتری از این تیم‌ها را تشکیل داده‌اند.

 

نحوه استخراج اطلاعات و آمارهای مخترعین زن و چالش‌های موجود

در پایان این گزارش، مروری خواهیم داشت بر نحوه استخراج داده‌ها و روش طبقه‌بندی جنسیت مخترعین که از نوآوری‌های اصلی این تحقیق به شمار می‌رود. دفتر ثبت اختراعات و علائم تجاری آمریکا، اطلاعات محدودی از مخترعین جمع‌آوری و ثبت می‌کند. تنها اطلاعاتی نظیر نام کامل فرد و یا شهر، ایالت یا کشوری که فرد در آن سکونت دارد، به صورت مستند دریافت و ثبت می‌گردند و اطلاعاتی نظیر جنسیت فرد مخترع، ثبت نمی‌شود. همین موضوع، موجب می‌شود تا بررسی مشارکت زنان در فعالیت‌های ثبت اختراع که مستلزم طبقه‌بندی مخترعین به دو گروه جنسیتی زن و مرد است، کمی دشوار شود. «USPTO» برای دستیابی به این هدف، روشی ابتکاری مبتنی بر نام مخترعین ارائه نموده است. ساخت منبعی مبتنی بر نام و جنسیت افراد، با استفاده از بانک داده ارائه شده توسط اداره امنیت اجتماعی آمریکا «SSA» و با ترکیب منابعی همچون فرهنگ لغات، کتاب‌ها، سایت‌های اینترنتی و اوراق ثبت شده در ادارات کشورهای مختلف، انجام گرفته است. علاوه بر این، از سیستم جهانی شناخت اسم «GNR» که توسط شرکت «IBM» ارائه شده، استفاده شده است. (این سیستم از یک پایگاه داده توسعه‌یافته توسط نهادهای مهاجرتی آمریکا بهره برده و شامل نام و نام خانوادگی، ملیت و جنسیت شهروندان خارجی نیز می‌شود. «IBM-GNR» حدود ۷۵۰۰۰۰ نام کامل را پوشش داده و به نام‌های اختصاری کشورها نیز تا حدی حساس است.)

با استفاده از منابع فوق، جنسیت مخترعین با توجه به این‌که نام آن‌ها تنها مختص یک جنسیت خاص است یا می‌تواند برای هر دو جنسیت استفاده شود، تعیین می‌گردد. اگرچه این روش‌ها از نظر مفهومی ساده هستند، اما اجرای آن‌ها سه چالش بزرگ دارد:

۱. جنسیت برای یک اسم خاص، می‌تواند با توجه به زبان یا زادگاه مخترع متغیر باشد. برای مثال، نام «آندرآ» در زبان ایتالیایی یک نام مردانه محسوب می‌شود. در حالی که این نام در بیشتر زبان‌ها، زنانه است. با این حال، ممکن است محل سکونت نتواند به درستی ریشه زبانی مخترعین خارجی و مهاجرتی را تعیین نماید. افزایش مهاجرت نیروهای ماهر به آمریکا، نشان می‌دهد که محل سکونت، معیار دقیقی برای تعیین ریشه زبانی یک نفر نیست. بررسی‌های اخیر نشان می‌دهد که حدود یک چهارم مخترعین در آمریکا، خارجی هستند. بنابراین برای طبقه‌بندی جنسیتی مخترعین بر اساس نام، بهتر است در کنار داشتن اطلاعاتی پیرامون محل سکونت، سابقه مهاجرتی فرد مخترع نیز لحاظ شود.

۲. چالش دیگر، وجود نام‌های اختصاری است. اسم‌هایی همچون «یانیک» در فرانسوی یا «تریسی» در انگلیسی، هم برای مردان و هم برای زنان استفاده می‌شوند. برخی از مطالعات تلاش کرده‌اند تا این مسئله را با ایجاد منابعی از اسامی مبتنی بر جنسیت که خصوصیات جنسیتی در آن‌ها با گذشت زمان تغییر می‌کند، حل کنند. با این حال، به دلیل این‌که سن مخترعین در اسناد ثبت اختراع ذکر نمی‌شود، کاربرد چنین منابعی برای طبقه‌بندی جنسیت مخترعین بر اساس نام‌های اختصاری، بسیار محدود خواهد بود.

۳. مشکل نگارش انگلیسی اسامی غیر لاتین، به‌ویژه اسامی آسیای شرقی بسیار زیاد است. بازنویسی نام افراد، می‌تواند تعیین جنسیت فرد را دچار ابهام نماید. این مسئله هم برای مخترعین ساکن در خارج از کشور و هم برای مخترعین مهاجری که در آمریکا ساکن هستند، اثرگذار است. روند رو به افزایش مخترعین آسیایی، این چالش را پیچیده‌تر نیز کرده است.

ارائه مدلی مبتنی بر نام و نام خانوادگی، ملیت و جنسیت افراد، چالش نخست را برطرف می‌کند. با این حال، روش ارائه شده همانند روش‌های قبلی، در مواجه با چالش‌های دوم و سوم دچار محدودیت است. اگرچه این محدودیت‌ها در تجزیه‌وتحلیل‌ها و یافته‌های ارائه شده در این گزارش باید در نظر گرفته شوند، اما با توجه به این‌که روش‌ها و نتایج این تحقیق، با مطالعات پیشین سازگار است، می‌توان از میزان قضاوت‌های نادرست و انحرافات ناشی از این محدودیت‌ها صرف‌نظر کرد.

منابع و ماخذ