مقدمه
پتنت ابزاری است برای حفاظت از داراییهای فکری و دستاوردهای فناورانه مخترعین و شرکتها در مقابل بهرهبرداریهای سوء دیگران؛ اما مزایا و منافع سیستم پتنت به همین مورد ختم نشده و طیفی وسیع از کارکردهای ثانویه، اعم از درآمدزایی از طریق صدور مجوز بهرهبرداری از پتنت، افزایش شهرت و اعتبار کسبوکار و حتی کمک به جذب سرمایه، برای آن تعریف شده است. یکی دیگر از این مزایای جانبی، استفاده از اطلاعات پتنت در جهت مدیریت استراتژیک فناوری است که در این نوشتار به آن خواهیم پرداخت.
اطلاعات پتنت را میتوان برای برنامهریزی استراتژیک در سازمان، بهویژه در حوزه مدیریت فناوری بهکار گرفت. اینکه مشتریان و کاربران فناوری به دنبال چه نوع فناوریهایی هستند، ارزیابی فناوریهای فعلی و بالقوه، مدیریت پروژههای تحقیق و توسعه و شناسایی منابع بالقوه خارجی برای دانش و فناوری، از طریق دادهها و اطلاعات ثبت اختراع، سادهتر انجام میگیرد. بر این اساس، سعی خواهد شد تا به این پرسش اساسی پاسخ داده شود که چگونه اطلاعات پتنت، تبدیل به یکی از عناصر اصلی سیستم مدیریت دانش در کسبوکارهای مبتنی بر فناوریهای پیشرفته خواهد شد. این اطلاعات، از دو جنبه حیاتی است: ۱) مدیریت ارشد کسبوکار که از اطلاعات فوق برای تصمیمگیری در زمینههای مهم مدیریت فناوری استفاده میکند و ۲) ذینفعان خارجی شرکت، از جمله سهامداران و تحلیلگران که علاقهمندی روزافزونی به ارزیابی شایستگیهای فناورانه شرکت به دلیل اثرات گسترده آن بر رقابتپذیری آتی دارند.
ارزشها و محدودیتهای اطلاعات پتنت
تغییرات فناورانه، اثرگذاری فراوانی بر ساختار رقابتی صنایع مختلف دارد. بررسیها نشان میدهد، شرکتهایی که زمانی بهعنوان رهبران و پیشگامان بازار بوده و هدایت صنعت و روند تکامل را بر عهده داشتند، به تدریج از دور خارج شدهاند. علت اصلی این پدیده، عدم درک پتانسیل فناوریهای نوظهور و برافکنی است که ساختار بازار را بهطور کامل دگرگون مینمایند.
اهمیت فناوری برای دستیابی به مزیتهای رقابتی، باعث افزایش هزینههای تحقیق و توسعه صنعتی شده است. این امر، به حدی اهمیت دارد که امروزه افزایش مشارکت در تحقیق و توسعه برای اهداف راهبردی و تجاری یک شرکت، از اهداف اساسی مدیریت فناوری محسوب میشود. مدیریت فناوری را میتوان مدیریت ایجاد، ذخیرهسازی و استفاده از دانش فناورانه تعریف نمود. هر یک از این کلمات، به یک مفهوم کلیدی مرتبط با فناوری اشاره میکنند. به معنای دقیقتر، دانش فناورانه را میتوان در داخل شرکت و با استفاده از فعالیتهای تحقیق و توسعه (توسعه درونزا) و یا در همکاری و تعامل با منابع بیرونی ایجاد نمود. این دانش، میبایست برای استفاده در پروژههای تحقیق و توسعه آتی، ذخیرهسازی شده و این ذخیرهسازی، به دلیل ضمنی بودن دانش مخترعین و محققین، اغلب در مدیریت منابع انسانی حوزه تحقیق و توسعه، تجلی مییابد. در نهایت، بحث استفاده از دانش فناورانه مطرح شده که هم به بهرهبرداری از دانش توسعه یافته در فرآیندهای داخلی شرکت و هم به انتقال دانش بین شرکتهای فناور (برای مثال با استفاده از ابزار صدور مجوز، مشارکت در فعالیتهای تحقیق و توسعه، ادغام و تملک)، اشاره دارد. انگیزههای اولیه شرکتهایی که به منابع خارجی برای توسعه دانش فناورانه تکیه میکنند، افزایش بهرهوری از طریق کاهش زمان و هزینه توسعه، دسترسی به دانش برتر در خارج از شرکت و کاهش ریسکهای فناورانه است.
با توصیفی که از چهارچوب مدیریت فناوری انجام گرفت، پتنتها میتوانند در زمینههای مختلف، از مدیریت فناوری حمایت نمایند. استفاده از پتنت در مدیریت فناوری را میتوان مطابق با دو کارکرد اصلی سیستم پتنت طبقهبندی نمود؛ اول، یک پتنت گرنت شده، از اختراع در برابر تقلید و کپیبرداری (برای یک دوره زمانی مشخص) محافظت میکند. این محافظت را میتوان حمایت از استفاده داخلی از فناوری به حساب آورد. حمایت مؤثر از پتنت، یک منبع مهم مزیت رقابتی است که در استفادههای خارجی نیز کاربرد چشمگیری دارد. فناوری پتنت شده را میتوان در خارج از شرکت برای به دست آوردن مزایای عملیاتی (برای مثال از طریق فروش پتنت) و راهبردی (برای مثال دسترسی به فناوری از طریق صدور مجوزهای متقابل و مشارکت در تحقیق و توسعه) مورد استفاده قرارداد.
دوم، پتنتها حاوی اطلاعات مهم و ارزشمندی برای مدیریت فناوری هستند. ارزش اطلاعات پتنت را میتوان به دلایل متعددی نسبت داد: «این دادهها حتی برای شرکتهایی که گزارشهای تفصیلی تحقیق و توسعه را در اختیار ندارند، در دسترس است. آنها را میتوان به زمینههای فرعی مورد علاقه شرکت، از جمله واحدهای تجاری، محصولات، زمینههای فناورانه و یا حتی مخترعین برجسته تخصیص داد. این کار، باعث میشود که یک تحلیل جامع و دقیق از رقبا صورت گیرد. بررسی اطلاعات پتنت یک سنجش هدفمند فعالیتهای تحقیق و توسعه به شمار میرود، زیرا یک درخواست ثبت اختراع، توسط دفتر متولی این امر، ارزیابی شده و در صورت جدید بودن، کاربرد صنعتی و سایر الزامات پتنت شدن، تأیید شده و گواهی آن برای متقاضی صادر میگردد. علاوه بر این، میزان اطلاعات قابلتوجهی در پتنتها وجود دارد. آنها را میتوان مطابق با طرحهای استاندارد مانند طبقهبندی بینالمللی ثبت اختراع (IPC) که تحلیل مفصل و عمیق جنبههای فناورانه را تسهیل میکند، طبقهبندی نمود. در مقایسه با منابع اطلاعاتی دیگر، پتنتها اغلب بهترین منبع برای شناسایی زمانمند تغییرات فناورانه در نظر گرفته میشوند. و در نهایت، امروزه پایگاههای داده پتنت، فرصت بازیابی نظاممند اطلاعات در یک مقیاس بزرگ را به شدت افزایش دادهاند.»
بررسیها نشان میدهد، در صورتی که درخواستهای ثبت اختراع مطابق باکیفیت آنها سنجیده شوند، یک رابطه مثبت بین دریافت گواهی ثبت اختراع و عملکرد شرکت وجود خواهد داشت. از جمله شاخصهای کیفیت پتنت، میتوان به استنادات پتنت، گرنت شدن آن و نیز، محدوده فناورانه و بینالمللی پروندههای ثبت اختراع اشاره نمود.
تعداد بسیار زیاد درخواستهای ثبت اختراع و روند افزایشی آنها در مقیاس جهانی، نشان میدهد که اطلاعات گستردهای برای استفاده در زمینه مدیریت فناوری موجود است. با این حال، محدودیتهای اطلاعات پتنت بهعنوان یک منبع اطلاعاتی را باید شناسایی نمود. برای مثال، در برخی از صنایع مانند صنایع خدماتی، محافظت پتنت دارای اهمیت کمتری است. علاوه بر این، ابزارهای دیگری مانند اسرار تجاری یا نشانهای تجاری نیز به شرکتها برای محافظت از دانش فناورانه کمک میکنند. تأخیر زمانی (عموماً ۱۸ ماهه بین اولین درخواست ثبت اختراع و انتشار آن)، میتواند در صنایعی که چرخه عمر فناوری کوتاهی دارند، بیشازحد طولانی باشد. این جنبهها باعث کاهش ارزش اطلاعات پتنت برای مدیریت فناوری میشوند. در کنار این موارد، ارزش اقتصادی پتنتها به شدت متغیر است و در صورتی که ارزش فناوری را صرفاً بر اساس تعداد ثبت اختراعات مرتبط با آن بسنجیم، معنادار بودن اطلاعات پتنت را تا حدی کاهش میدهد. این دو وجه به نظر متناقض در زمینه ارزشها و محدودیتهای اطلاعات پتنت، لزوم یک دیدگاه متعادل را در زمینه کارایی دادههای ثبت اختراع ضروری میسازد: «بین استفاده محتاطانه از آمار پتنت و یادگیری آنچه میتوان از آنها یا عدم استفاده از آنها به دست آورد، حق انتخاب وجود دارد.»
با این تفاصیل، اطلاعات پتنت را میتوان در سه زمینه مهم مدیریت فناوری مورد استفاده قرار داد:
۱. تحلیل اطلاعات پتنت، موجب شناخت در مورد راهبردهای تحقیق و توسعه رقیب میشود و به ارزیابی ظرفیت رقابتی فناوریها کمک میکند. برخی از سؤالات مهم در مورد مدیریت فناوری و نقش اطلاعات پتنت در آنها، عبارتند از: «چگونه تغییرات فناورانه در محیط رقابتی شرکت را میتوان شناسایی و ارزیابی نمود؟ چگونه وضعیت یک شرکت را میتوان در مقایسه با رقبا ارزیابی نمود؟ چگونه تغییرات در استراتژی فناوری رقبا را میتوان شناسایی نمود؟ چگونه بودجه تحقیق و توسعه را میتوان به نویدبخشترین فناوریها اختصاص داد؟»
۲. اطلاعات پتنت را میتوان برای شناسایی و ارزیابی گزینههای خارجی دانش فناورانه مورد استفاده قرار داد. برخی از سؤالات مهم مدیریت فناوری در این حوزه عبارتند از: «چگونه دانش فناورانه خارجی مرتبط با شرکت را میتوان شناسایی نمود؟ چگونه میتوان وضعیت فناوری را در پروژههای احتمالی تملک یا مشارکت در تحقیق و توسعه ارزیابی کرد؟ چگونه انطباق فناورانه بین اهداف شرکا انجام میگیرد؟»
۳. اطلاعات پتنت را میتوان برای ذخیرهسازی دانش مرتبط بهعنوان عنصر اصلی مدیریت دانش و ابزاری برای مدیریت منابع انسانی در زمینه تحقیق و توسعه مورد استفاده قرار داد. برخی از سؤالات مهم مدیریت فناوری در این حوزه عبارتند از: «چگونه دانش مرتبط را میتوان برای دریافتکنندگان آن در سازمان در دسترس قرار داد؟ چگونه مخترعین برجسته در یک فناوری خاص را میتوان یافت؟ چگونه میتوان تضمین نمود که مخترعین برجسته در شرکت تملک شده باقی میمانند؟»
این سه زمینه بهکارگیری اطلاعات پتنت در مدیریت فناوری، در بخشهای بعدی با جزئیات بیشتری مورد بررسی قرار میگیرند.
استفاده از اطلاعات پتنت در مدیریت فناوری
الف) نظارت بر رقبا و ارزیابی فناوری:
یکی از مهمترین کارکردهای اطلاعات پتنت، نظارت بر فعالیتهای فناورانه رقبا است. از جمله شاخصهایی که میتوان با استفاده از اطلاعات پتنت، رفتار شرکتهای رقیب را زیر ذرهبین قرار داد، موارد زیر است:
- فعالیتهای ثبت اختراع؛
- میزان اشاعه فناوری (از طریق پروندههای پتنت انتشار یافته)؛
- شدت همکاریهای عملیاتی؛
- نرخ پتنتهای گرنت شده و حوزه فناورانه آنها؛
- میزان استنادات پتنت؛
- میانگین کیفیت پتنت.
مجموعه این شاخصها که به سادگی میتوانند از طریق پایگاههای داده ثبت اختراع، جمعآوری و محاسبه شوند، درک مناسبی از فعالیتهای تحقیق و توسعهای رقبا فراهم میسازند. کاهش یا افزایش فعالیتهای ثبت اختراع یک شرکت فناور در یک حوزه خاص فناوری را میتوان بهعنوان سطوح در حال تغییر تحقیق و توسعه و در نتیجه علایق فناورانه و تجاری آتی آن شرکت، تفسیر نمود. لازم به ذکر است که میانگین کیفیت پتنتهای رقبا را میبایست بر مبنای میزان استنادات به این پتنتها، حوزه فناوری، محدوده بینالمللی محافظت از اختراع و نسبت پتنتهای گرنت شده به درخواستهای به ثبت رسیده، محاسبه نمود. بدیهی است، هر چه عمر یک پتنت بیشتر باشد، میزان استنادات به آن نیز افزایش مییابد که این امر باید مدنظر قرار گیرد.
نکته دیگری که باید در تحلیل پتنت بهویژه از منظر رقابتی به آن توجه نمود، قدرت مجموعه پتنتهای یک شرکت است. قدرت پتنت را بر مبنای یک دیدگاه کاملاً تجاری ارزیابی میکنند، بدین معنا که نقش پتنتها و بهطور کلی، داراییهای فکری یک شرکت در میزان فروش و سود چقدر است. وقتی کیفیت ثبت اختراع تعیین شود، ارزیابی واقعبینانهتری از قدرت داراییهای فکری ایجاد میشود. شرکت «A» را بهعنوان یک بازیگر بسیار فعال در حوزه ثبت اختراع در نظر بگیرید که ۶۸ درخواست پتنت به ثبت رسانده است. در مقابل، شرکت «B» فعالیت کمتری داشته و تنها ۲۲ درخواست ثبت اختراع دارد. در نگاه اول، شرکت «A» دارای وضعیت بسیار بهتری است. اما اگر کیفیت این پروندههای پتنت و نقش آنها در سودآوری شرکتها را مقایسه کنیم، سهم نسبی فناوریهای پتنت شده شرکت «B» در رشد و توسعه کسبوکار، نزدیک به شرکت «A» است. به عبارت بهتر، با اینکه پتنتهای شرکت «A» تقریباً سه برابر پتنتهای شرکت «B» است، اما حوزه فناوریهای تحت پوشش، ادعاهای کلیدی موجود در اسناد پتنت، وسعت مناطق جغرافیایی تحت حفاظت و بهطور خلاصه، پتانسیلهای درآمدزایی مستقیم و غیرمستقیم این ۲۲ پتنت، با ۶۸ پتنت برابری میکند. این مثال، به شکل آشکاری نشان میدهد که نادیده گرفتن جنبههای کیفی ثبت اختراع، منجر به تنزل ارزش سبد پتنت خواهد شد. نگاه صرفاً کمی به فعالیتهای ثبت اختراع، میتواند منجر به تصمیمات نادرست در مدیریت فناوری شود؛ پس به کیفیت پتنتهای خود نیز توجه نمایید.
ب) سبد پتنت:
یکی از مهمترین تصمیماتی که بایستی در مدیریت فناوری اتخاذ شود، سرمایهگذاری منابع موجود در فعالیتهای تحقیق و توسعه است. مدیریت ارشد باید تصمیم بگیرد چه مقدار از منابع تحقیق و توسعه، بر چه نوع فناوری صرف شود. سبد پتنت میتواند فرآیند تصمیمگیری در این زمینه را سادهتر نماید. آنها این مزیت را دارند که مشکلات پیچیده را ساختاردهی و مجسم نموده و در عین حال، بر مرتبطترین شاخصهای تصمیمگیری تمرکز نمایند. در این راستا مجموعههای فناوری، برای پشتیبانی از برنامهریزی راهبردی تحقیق و توسعه استفاده میشود.
در مجموع، سبد پتنت را میتوان برای ارزیابی نقاط قوت و ضعف شرکتهای رقیب با توجه به زمینههای فناوری مورد استفاده قرار داد. اطلاعات ارزشمندی که از مجموعه داراییهای فکری یک شرکت فناور به دست میآید، شناسایی مسیر سرمایهگذاری راهبردی در حوزه تحقیق و توسعه را برای تصمیمگیرندگان تسهیل مینماید. علاوه بر این، تحلیل سبد پتنت را میتوان برای شناسایی و ارزیابی فرصتهای ایجاد دانش برونسازمانی و دریافت مجوزهای بهرهبرداری از پتنت مورد استفاده قرار داد.
ج) مجموعههای یکپارچه بازاریابی و ثبت اختراع:
تصمیمات سرمایهگذاری راهبردی در تحقیق و توسعه، نباید تنها بر اساس ملاحظات فناوری باشد؛ بلکه این تصمیمات باید نیازمندیهای بازار را نیز در نظر بگیرند. یک همترازی موفق بین نیازمندیهای بازار و تحقیق و توسعه را میتوان با ادغام سبد پتنت در سبد بازارهای موجود به دست آورد. این ادغام بین دادههای ثبت اختراع و بازارهای در دسترس، با استفاده از بعد مشترک جذابیت (رشد بازار) قابل توجیه است، چرا که میتواند تحقیق و توسعه شرکت را با شرایط خاص هر بازار، همتراز نماید.
مدیران ارشد باید وضعیتهایی که شرایط سبد پتنت با بازارهای موجود هم ترازی مناسبی ندارند را، مورد توجه قرار داده و علتها و پیامدهای این شرایط را به دقت ارزیابی نمایند. یک موقعیت فناورانه قوی (سبد پتنت قدرتمند)، در یک سهم بازار کوچک و یا بازار دارای رشد محدود، منجر به توجیهناپذیری هزینههای تحقیق و توسعه در آن حوزه فناوری خواهد شد. در مقابل، یک وضعیت فناوری قوی در کنار رشد بازار زیاد و سهم بازار کم، نیازمند بازاریابی یا فعالیت فروش بیشتر بوده و در صورتی که شرکت نتواند مزیت فناورانه خود را در بازار عرضه نماید، فرصت فوقالعاده اعطای مجوز به رهبران بازار وجود خواهد داشت.
مفهوم مجموعههای یکپارچه سبد پتنت و بازار، مزیتهای بزرگی برای کسبوکار به همراه خواهد داشت: ۱) توصیههای فوری برای مدیریت تحقیق و توسعه و بازاریابی برای همترازی بهتر استراتژیهای کارکردی و عملیاتی، ۲) بهبود ارتباطات استراتژیک بین ویژگیهای طراحی محصول و انتظارات مشتریان، ۳) کاهش زمان تطابق بین پروژههای تحقیق و توسعه و نیازهای بازار و ۴) افزایش اعتبار تصمیمات اتخاذ شده (چه در بحث توسعه نوآوریها و چه در بحث توسعه بازار).
د) شناسایی و ارزیابی گزینههای تملک و ادغام:
در طی سالهای اخیر، تعداد ادغامها و تملکهای فناوری به شدت افزایش یافته است. یک انگیزه مهم برای تملک و ادغام، دسترسی به دانش فناورانه است که در زمره اهداف راهبردی طولانیمدت کسبوکاهار جای میگیرد. تملک در بسیاری از فناوریهای پیشرفته که ریسک فناوری بالا بوده و منابع تحقیق و توسعه نیز تا حدی موجود است، به یک راهبرد تبدیل شده است. اما یک تملک یا ادغام موفق فناورانه به چه معنا است و چه الزاماتی دارد؟ در پاسخ باید گفت، دستیابی به دانش چرایی و چگونگی، برای ایجاد یک مزیت رقابتی پایدار، بسیار مهم است. علاوه بر این، انتخاب مناسبترین هدف تملک و ادغام نیز مهم خواهد بود. این انتخاب، نیازمند شناسایی و ارزیابی گزینههای ادغام و تملک مختلف بوده که میتوان با تحلیل دادههای ثبت اختراع، به آنها دست یافت.
یک تمایز اساسی که میتواند اطلاعات پتنت را به ابزاری کارآمد برای شناسایی و ارزیابی گزینههای تملک و ادغام مبدل سازد، انگیزه اصلی از تملک است. برای مثال، اگر راهبرد «A» را دسترسی به فناوری بهعنوان هدف اصلی تملک بدانیم، در ابتدا باید زمینه فناوری را به خوبی تعریف نموده، شرکتهای دارای فناوریهای رقیب را بهعنوان جایگزینهای بالقوه شناسایی نموده و سپس از بین آنها انتخاب کنیم. بدیهی است، در این مسیر باید از تمرکز بسیار محدود در تحلیل اطلاعات پتنت، پرهیز نموده و تنها به جمعآوری دادهها اقدام نماییم. کیفیت دادهها در مراحل بعدی تعیین میگردد و در نهایت، پس از بازیابی دادههای ثبت اختراع، فهرستی از صاحبان امتیاز پتنتها (گزینههای تملک و ادغام بالقوه) شناسایی میشوند.
اما راهبرد «B»، نقطه مقابل راهبرد قبلی است. در این حالت، جنبههای فناوری آنچنان ترغیبکننده تملک نیستند و عملاً گزینههای تملک از قبل مشخص شدهاند. در این حالت نیز، اطلاعات پتنت کمک میکنند؛ اما دادههای ثبت اختراع باید تنها برای شرکت خاصی بازیابی شود که قرار است برای انگیزههایی که ماهیتی فناورانه ندارند، تملک شود. ارزیابی سبد پتنت گزینههای تملک، میتواند شناسایی توانمندیهای فناورانه اصلی هر شرکت را تسهیل نماید و در نتیجه، مدیریت ارشد با تملک یا ادغام با گزینه مناسب، توانمندیهای فناورانه را به صورتی ترکیب میکند تا یک سبد پتنت مشترک و بهینه ایجاد شود. در این مسیر، شرکت تملک کننده باید به زمینههای فناوری شرکت تملک شده که تا به حال، در داخل سازمان پیگیری نشدهاند، به شکل خاصی توجه نماید. هدف تملک و ادغام در آن زمینههای فناورانه، باید در برابر وضعیت رقبای کسبوکار تحلیل شده و بر اساس آن، تصمیمگیری نمود. لازم به ذکر است، امروزه بسیاری از تملک و ادغامها، از راهبرد دوم پیروی نموده و عملاً گزینه انتخابی باید از طریق تحلیل و مدیریت مناسب ترکیبی از حوزههای فناورانه انجام گیرد.
یک شاخص مهم دیگر در زمینه شناسایی گزینههای تملک / ادغام، «نرخ رشد فناوری» است. ارزیابی رشد فناوری در طول زمان که منجر به وضعیت فعلی ثبت اختراعات مرتبط با آن شده است، جذابیت فناوریهای شرکتها را به خوبی منعکس میکند. البته باید بین شرکتهای بزرگ فناور و شرکتهای نوظهور و استارتآپی، تمایز قائل شد. شرکتهای نوظهور بهعنوان یک هدف تملک و ادغام نویدبخش مطرح بوده که میتوانند ما را در دستیابی به فناوریهای دارای رشد و سهم فزاینده در آینده کمک نمایند. علاوه بر این، تصمیمگیریها در مورد هدف تملک و ادغام، نیازمند اطلاعاتی در مورد وضعیت حقوقی پتنتها و توزیع آنها در میان مخترعین است. مخترعین برجسته را میتوان به سادگی از طریق تحلیل اطلاعات پتنتهای یک حوزه فناوری شناسایی نمود. موفقیت طولانیمدت قرارداد تملک و ادغام، در صورتی که مخترعین برجسته اقدام به ترک شرکت تملک شده نمایند، به خطر میافتد.
همانطور که مشاهده میشود، تصمیم برای انتخاب گزینه تملک یا ادغام، کاری ساده و مبتنی بر یک فرایند صریح و خطی نیست. علاوه بر اهمیت هدف تملک (مبتنی بر یک فناوری خاص یا بدون توجه به این موضوع)، نکات ظریفی پیرامون سهم فناوری و پتانسیل رشد آن و نیز، نقش مخترعین برجسته در قراردادهای تملک / ادغام، بسیار کلیدی است. در مجموع، میتوان چنین نتیجه گرفت که اطلاعات پتنت از سه جنبه به تصمیمگیرندگان کمک میکند: ۱) انتخاب مناسبترین هدف تملک و ادغام، ۲) تعریف وضعیت تملک یا انتخاب ابزارهای جایگزین انتقال دانش (برای مثال از طریق دریافت مجوز یا ایجاد یک مشارکت در تحقیق و توسعه) و در نهایت، ۳) پشتیبانی از مدیریت کارآ و بهینه فرآیند تملک (برای مثال، کنترل بهتر بر ادغام از طریق جلوگیری از ترک شرکت جدید از سوی مخترعین برجسته).
ه) مدیریت منابع انسانی:
مجموعه مخترعین شناسایی شده از طریق اطلاعات پتنت، یک ابزار بسیار مفید برای مدیریت منابع انسانی در بخش تحقیق و توسعه است. «سبد مخترعین»، مفهومی است برای توصیف این ویژگی که در آن، بین چهار نوع مخترع تمایز قائل میشویم؛ اولین بخش، مخترعین اصطلاحاً کلیدی هستند که با فعالیتهای ثبت اختراع چشمگیر و کیفیت بالای پتنتهای حاصل، مشخص میشوند. کیفیت ثبت اختراع در سطح مخترعین را میتوان به شیوهای مشابه با کیفیت پتنت در سطح شرکت ارزیابی نمود. دومین گروه، استعدادهایی با فعالیت ثبت اختراع کم و باکیفیت نسبتاً بالا بوده که باید توجه خاصی به آنها داشته باشیم. مخترعین کوشا، نمایانگر گروه سوم مخترعین است که مسئول تعداد بسیار زیادی پتنت اما با کیفیت نازل هستند. این گروه را باید به نحوی کنترل نمود؛ چرا که هزینههای تحقیق و توسعه صورت گرفته از سوی آنها، عملاً خروجی قابلتوجهی ندارند. در نهایت، گروه چهارم که تعداد زیادی ثبت اختراع ندارند و همان پتنتهای محدود نیز، از کیفیت مناسبی برخوردار نیستند.
تحقیقات نشان میدهد که «مخترعین کلیدی» در آزمایشگاههای صنعتی و دپارتمانهای تحقیق و توسعه، بسیار نادر هستند. آنها در عین حال، مشارکت قابلتوجهی در خروجی ثبت اختراع شرکت خود دارند. مطالعهای بر روی بیش از ۲۰۰۰ مخترع در ۴۳ شرکت فناور صورت گرفته است و نتایج حاکی از آن است که تنها ۶.۹ درصد از آنها را میتوان بهعنوان مخترعین کلیدی طبقهبندی نمود. این گروه بسیار کوچک از مخترعین، تا حدود زیادی مسئول عملکرد فناورانه یک شرکت و از این رو، دلیل اصلی رقابتپذیری شرکت هستند. سهم مخترعین کلیدی از خروجی ثبت اختراع شرکت، میتواند به بیش از ۸۰ درصد برسد و به همین دلیل، مدیریت مؤثر منابع انسانی در حوزه تحقیق و توسعه، مترادف با توجه ویژه به این گروه از مخترعین است.
اقدامات مختلفی برای تضمین حفظ و مستندسازی دانش مخترعین کلیدی در شرکت صورت میگیرد. این کار را میتوان با وابسته نمودن مخترع به شرکت از طریق محرکهای مناسب و یا با ذخیرهسازی دانش مستقل از مخترعین فردی و سازماندهی برای جانشینی فوری در صورت ترک شرکت توسط مخترع، انجام داد. از آنجایی که هرکدام از این اقدامات بر محدودیتهای خاصی دلالت دارند، به صورت مجزا نمیتوان از آنها استفاده نمود. ذخیرهسازی دانش مستقل از مخترع، هنگامی که دانش کاملاً ضمنی باشد، با شکست مواجه خواهد شد. باید توجه داشته باشد که یک ویژگی مهم مخترعین کلیدی، دانش ضمنی قابلتوجه آنها است و همین کار را دشوارتر میکند.
برای رفع این چالش، از مکانیسمهای ارتباطی برای انتقال دانش ضمنی به همکاران دیگر استفاده میشود. این همکاران عموماً در گروه دوم مخترعین یا همان «استعدادها» قرار گرفتهاند. استعدادها توانمندیهای خود را پیشتر نشان دادهاند؛ زیرا کار تحقیق و توسعه آنها مانند مخترعین کلیدی، منجر به ثبت پتنتهای مهمی شده است. آنها شهرت مورد نیاز برای پذیرفته شدن توسط مخترعین کلیدی را کسب کردهاند و مدیریت منابع انسانی در حوزه تحقیق و توسعه باید آنها را در قالب پروژههای تحقیق و توسعه مشترک، در کنار مخترعین کلیدی قرار دهد. از این طریق، دانش ضمنی از مخترعین کلیدی به استعدادها انتقال یافته و حتی در صورت ترک شرکت از سوی مخترعین کلیدی، در شرکت باقی خواهد ماند.
مخترعین کلیدی و استعدادها، نیازمندیهای اصلی برای تبدیل شدن به یک بازیگر پیشرو در حوزه فناوری را برآورده میکنند. آنها مرزها را در هم میشکنند و میتوانند دانش مربوطه را حتی در خارج از شرکت، شناسایی نموده و به سازمان انتقال دهند. از این رو، این افراد تا حدود زیادی به منزله ظرفیت جذب فناوری شرکت محسوب میشوند. یک مطالعه عملی نشان میدهد که مخترعین کلیدی، اغلب یک گزینه بالقوه برای فعالیتهای پیشتازانه در حوزه فناوری (مهارتهای ارتباطی و یک شبکه خارجی بزرگ) محسوب میشوند که این موارد، باید توسط فرصتهای آموزشی خاص و ایجاد تماسهای خارجی متعدد برای آنها (برای مثال از طریق بازدید و شرکت در کنفرانسها)، تقویت شوند. اهمیت این مسئله، در این است که شکار استعدادها و در پارهای مواقع، مخترعین کلیدی، میتواند جایگزینی برای تملکهای گرانقیمت یا ادغامهای پیچیده باشد. این رویکرد، مخصوصاً زمانی مؤثر است که دانش مربوطه، در تعداد محدودی از مخترعین کلیدی متمرکز شده باشد. برای مثال، در یک قرارداد تملک با انگیزه فناوری، شرکت تملک کننده باید اطمینان یابد که پس از تملک، مخترعین کلیدی در شرکت باقی میمانند. در صورتی که شرکت تملک کننده نتواند مخترعین کلیدی را حفظ نماید، موفقیت کل قرارداد به خطر میافتد. بنابراین، مخترعین کلیدی باید پیش از قرارداد و آغاز فرایند تملک یا ادغام، شناسایی شده و در طول فاز ادغام نیز، باید اقداماتی صورت گرفته تا آنها حفظ شوند و در عین حال، خروجی ثبت اختراع آنها کاهش نیافته یا از بین نرود.
اطلاعات پتنت؛ عنصر کلیدی مدیریت دانش
تا اینجا مشخص شد که دادههای ثبت اختراع، یک منبع اطلاعاتی ارزشمند هستند که به تصمیمگیرندگان امکان میدهد تا:
۱. مجموعه فناوری خود را در قیاس با رقبای دیگر ارزیابی نمایند؛
۲. جذابیت فناوریها، مخصوصاً فناوریهای جدید که یک تهدید یا فرصت جدید را برای کسبوکارهای موجود ارائه میدهند را ارزیابی نمایند؛
۳. تغییرات راهبردی را در محیط رقابتی شرکت شناسایی نمایند؛
۴. منابع خارجی را برای تولید دانش فناورانه شناسایی و ارزیابی نمایند؛
۵. وضعیت ثبت اختراع را در حوزههای کسبوکار جدید ارزیابی نمایند؛
۶. شرکای مهم بازار، مخصوصاً مشتریان و تأمینکنندگان را ارزیابی نموده تا میزان انطباق راهبرد تحقیق و توسعه شرکت با راهبرد تحقیق و توسعه مشتریان اصلی و تأمینکنندگان کلیدی مشخص شود؛
۷. مدیریت منابع انسانی در ارتباط با مخترعین برجسته در حوزه فناوری خاص را بهبود دهند.
با توجه به این دلایل، دادههای ثبت اختراع باید بهعنوان یک منبع اطلاعاتی راهبردی درک شوند که اطلاعات مهمی را برای مدیریت بهینه و کارآمد فناوری در اختیار میگذارد. اما نکته مهم این است که نشان دادن تغییرات در وضعیت سبد پتنت شرکت و خلاصه شاخصهای ثبت اختراع مرتبط، باید بخشی از گزارشهای منظم و در دسترس ذینفعان کلیدی باشد. جمعآوری و ارزیابی دادههای ثبت اختراع، باید در سازمان نهادینه شده تا استفاده مستمر و نظاممند از اطلاعات پتنت در فرآیندهای تصمیمگیری یک شرکت را تضمین نماید. به معنای دیگر، اطلاعات پتنت باید به عنصری کلیدی در سیستم مدیریت دانش یک شرکت تبدیل گردد.