مقدمه
تصمیمات راهبردی کسبوکار، شامل استراتژیهای رقابتی، توسعه محصول، بازاریابی و فروش، همواره باید دقیق و واقعگرایانه بوده و در زمان مناسب گرفته شود. آنچه این الزام را تضمین میکند، جمعآوری دادههای سیستماتیک و مطالعه و تحلیل همزمان بازار، ساختار رقابتی و محیط عملیاتی است که از آن، میتوان تحت عنوان کلی «هوش تجاری» کسبوکار نام برد.
در این میان، پتنت یک منبع بسیار غنی از اطلاعات فنی و تجاری است که متأسفانه به ندرت توسط افراد غیرفنی مورد استفاده قرار میگیرد. به عبارت دقیقتر، اسناد ثبت اختراع، عمدتاً از سوی بخش فنی و با هدف استخراج روندهای فناورانه مطالعه شده و کمتر به منظر رقابتی اطلاعات مستتر در آن پرداخته میشود. در همین راستا، این مقاله سعی دارد تا چگونگی اتخاذ تصمیمات مهم و استراتژیهای کسبوکار را از منظر دادههای پتنت، به بحث و بررسی بگذارد. تحلیل پتنت، ابزاری است که میتواند هوش تجاری را به بهترین شکل، در یک بنگاه اقتصادی و فناورانه به نمایش گذاشته و به تصمیمگیریهای کلان و راهبردی کمک نماید.
هوش تجاری؛ کلید موفقیت کسبوکار
«تحولات مداوم محیط کسبوکار و لزوم اتخاذ تصمیمات جدید و راهبردی»، همان چالشی است که در دنیای در همتنیده کنونی، شرکتها را درگیر نموده است. همه چیز خیلی سریع حرکت میکند و فرصتی برای از دست دادن وقت و انرژی وجود ندارد. در این میان، رصد دقیق تمام وقایعی که بر عملکرد شرکت اثر میگذارند، بسیار مهم و حیاتی است.
خروجی این پیگیری مستمر و دقیق، اتخاذ تصمیمات درست در بهترین زمان ممکن است. این کار، مستلزم در نظر گرفتن دو مؤلفه کلیدی «ساختار رقابتی» و «بازار» است. در چنین شرایطی است که هوش تجاری (Business Intelligence) مطرح میشود؛ چیزی که قابلیت درک صحیح تحولات محیطی، از منظر رقابت و بازار و به تبع آن، هوشمندی در اتخاذ راهبردهای مناسب را ممکن میسازد. اما هوش تجاری در عمل به چه معنا است؟
پدر هوش تجاری، یعنی استیون ددیجر (Stevan Dedijer)، آن را اینگونه تعریف میکند: «هوش تجاری، به معنای استفاده از دانش جمعی سازمان، برای دستیابی به موقعیت مطلوب در صنعت است. این کار، از طریق گردآوری، سازماندهی و تجزیهوتحلیل اطلاعات پیرامون بازار و محیط رقابتی شرکت انجام میگیرد». جالب اینجا است که موضوع اخلاق حرفهای، یکی از مهمترین موارد تأکید شده در هوش تجاری است. ددیجر در این خصوص میافزاید: «جاسوسی تجاری در حال زوال است؛ فقط احمقها به این فعالیتهای در سایه متوسل میشوند؛ شرکتهایی که از قابلیت، دانش و هوش کافی برخوردار نبوده و به دلیل عدم وجود استراتژیهای مناسب کسبوکار، در صدد کسب اطلاعات از طریق روشهای غیرقانونی و غیراخلاقی هستند».
به منظور اتخاذ تصمیمات راهبردی بر مبنای هوش تجاری، انتخاب منابع اطلاعاتی کارآمد، از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. این منابع اطلاعاتی، میبایست با «DNA» شرکت متناسب باشند، به این معنا که نوع اطلاعات مرتبط با فعالیتها و ماهیت کسبوکار را در خود جای داده و با زبانی مشترک با کسبوکار سخن بگویند. برای مثال، جنس اطلاعات یک شرکت تولیدکننده قطعات کامپیوتری، با یک شرکت شیمیایی متفاوت بوده و در نتیجه، نیازمند منابع متفاوتی میباشد. همانطور که هر دو این شرکتهای تولیدی، با یک شرکت حوزه خدمات «IT» کاملاً متفاوتند.
این موضوع، برای شرکتهای مبتنی بر فناوری، اهمیت بیشتری دارد؛ آنها در فرآیندهای کسب اطلاعات، باید پایگاههای گسترده و متنوعی از منابع فنی را بگنجانند. آگاهی از روند پیشرفت فناوری در صنعت، تغییر و تحولات ناشی از آن و جایگاه بازیگران مختلف، تصمیمات استراتژیک آنها را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد. این موضوع، به قدری حائز اهمیت است که به جای هوش تجاری، از دامنه محدودتر «هوش فناورانه» استفاده میشود. هوش فناورانه، به معنای نظارت بر پیشرفتهای فنی، جستجوی فناوریها و رقبای بالقوه جدید بوده که با انتقال این اطلاعات به مدیران، اتخاذ تصمیمات راهبردی کسبوکار را ممکن میسازد.
نقش مالکیت فکری در هوش تجاری
همانطور که اشاره شد، برای اتخاذ تصمیمات راهبردی کسبوکار، به منابع اطلاعاتی متناسب و در عین حال متنوعی نیاز است. این اطلاعات، هم به روند پیشرفتهای فنی اشاره داشته و هم اطلاعات مرتبط با ساختار رقابتی و بازار را در بر میگیرد. به عبارت دیگر، در کسبوکارهای فناورانه، هوش تجاری ابعاد مختلفی از بازار تا فناوری را در بر داشته و همین مسئله، چالش بزرگ ترکیب مناسب این جنبههای جدا از هم را پدید میآورد.
از آنجاکه منابع اطلاعاتی مورد استفاده در یک کسبوکار مبتنی بر فناوری، باید روندهای فنی، جنبههای رقابتی و بازار را پوشش دهند، در نتیجه راهکاری بهتر و کارسازتر از پتنتها نمیتوان پیدا کرد. پتنتها، حاوی انواع اطلاعات فنی و تجاری هستند و عملاً چالش یکپارچگی اطلاعات را رفع میکنند.
مخترعین فردی، شرکتهای فناور و حتی دانشگاهها و مؤسسات تحقیقاتی، با هدف حفاظت از اختراعات و نوآوریهای خود، سعی میکنند تا آنها را در سیستم پتنت به ثبت برسانند. در صورتیکه اختراع یا فناوری توسعهیافته، واجد شرایط ثبت در سیستم پتنت بوده و الزامات مرتبط را برآورده سازد، حق انحصاری بهرهبرداری از فناوری پتنت شده، به صاحبامتیاز آن اعطا میگردد. این حق انحصاری، برای مدت محدود (معمولاً ۲۰ سال) و در یک منطقه جغرافیایی مشخص اعتبار دارد.
تجزیهوتحلیل اسناد پتنت، اطلاعات ارزشمندی در مورد جنبههای خاص مرتبط با توسعه فناوری فراهم میکند. اما این فقط یک جنبه از مزایای این منبع ارزشمند است. اگر برای لحظهای، دیدگاه فنی اسناد ثبت اختراع را کنار بگذاریم، دریچهای جدید از حقایق دیگر پیش رویمان باز گردیده که شاید از اطلاعات فنی هم ارزشمندتر باشد. برای مثال، وضعیت بازار و پتانسیلهای آن، به همراه فرصتهای نوظهور مشخص میشود؛ امکان رهگیری فعالیتهای رقبا، اعم از رقبای موجود و بازیگران جدیدالورود فراهم میگردد؛ حتی میتوان پیشبینی نسبتاً دقیقی از حوزههای فنی پررقابت و یا دارای حاشیه امن رقابتی در اختیار داشت.
اطلاعات پتنت را میتوان برای برنامهریزی استراتژیک در سازمان، بهویژه در حوزه مدیریت فناوری بهکار گرفت. ارزیابی فناوریهای فعلی و بالقوه، مدیریت پروژههای تحقیقوتوسعه و شناسایی منابع بالقوه خارجی برای دانش و فناوری، برخی از مزایای ویژه رصد اطلاعات پتنتها است. به واسطه رصد دقیق اطلاعات پتنت، حتی فناوریهای مد نظر مشتریان و کاربران را هم میتوان شناسایی نمود.
چالشها و مزایای تحلیل پتنت
به صورت کلی، دو نوع اصلی از تحلیل پتنت وجود دارد:
- تحلیل با تمرکز بر اختراع (Core Patent Analytics)
- تحلیل با تمرکز بر اثر اختراع بر کسبوکار (Business Driven Patent Research)
در آنالیزهای مرتبط با نوع اول، تیمهای بخش تحقیق و توسعه، مشاوران سیستم پتنت و تیمهای توسعه محصول، به موضوعاتی همچون هوش رقابتی، چشمانداز ثبت اختراع، جستجو پیرامون اعتبار یا عدم اعتبار پتنتها و ارزیابی پتنت میپردازند. در مقابل، در تحلیل پتنتهای نوع دوم، بر یک سطح کلانتر متمرکز شده و رهبران نوآوری هدف قرار میگیرند. در این حالت، تحلیل پتنت شامل تجزیهوتحلیل رقبا، رصد فعالیتهای ثبت اختراع آنها، شناسایی رقبای تازهوارد، بررسی روند فناوری، شناسایی نوآوریهای تحولآفرین و انقلابی و نیز تجزیهوتحلیل وضعیت بازار است.
اطلاعات مندرج در اسناد ثبت اختراع، چند ویژگی منحصربهفرد داشته که آنها را به یک منبع اطلاعاتی ارزشمند تبدیل میکند:
- گستردگی و شرح دقیق اطلاعات فنی؛
- منبع انحصاری اطلاعات در برخی فناوریهای با پتانسیل تجاری بالا؛
- ساختار استاندارد و دسترسی آسان؛
- هزینه بسیار کم دسترسی به اطلاعات؛
- طبقهبندی استاندارد و بینالمللی.
لازم به تأکید است که تمرکز بر پتنت بهعنوان منبع اطلاعات بازار و رقابت، کمتر از جنبه فنی اطلاعات قابل استخراج است. این امر، ریشه در تخصصی بودن تحلیل پتنت، بهویژه برای استخراج اطلاعات غیرفنی دارد. به این منظور، نیاز به مهارت در جستجوی پتنت و همچنین استخراج و تجزیه و تحلیل دادههای اطلاعاتی مرتبط دارد.
به غیر از ماهیت تخصصی تحلیل پتنت، یک چالش دیگر هم پیش روی متقاضیان اطلاعات غیرفنی اسناد ثبت اختراع قرار دارد. بحث هوش تجاری و اطلاعات مرتبط با تصمیمات راهبردی کسبوکار، عمدتاً به نیروهای بازاریابی شرکت محول میگردد و این بخش از سازمان، تمایلی برای مواجهه با اسناد پتنت ندارد. آنها گواهیهای ثبت اختراع را نوعی اسناد فنی با ارزش حقوقی میدانند که درکشان برای کسانی که تکنسین یا وکیل نیستند، بسیار دشوار است.
برای تصحیح این برداشت اشتباه که بسیاری از بنگاههای اقتصادی را از پتنت بهعنوان یک منبع اطلاعاتی ارزشمند دور نموده، کافی است تا زوایای دیگری از فرآیند تصمیمگیری در یک کسبوکار مبتنی بر فناوری را هم رصد کنیم. دانش فناورانه را میتوان در داخل شرکت و با استفاده از فعالیتهای تحقیقوتوسعه (توسعه درونزا) و یا در همکاری و تعامل با منابع بیرونی (توسعه برونزا) ایجاد نمود. تصمیمگیری بین این دو گزینه، نیازمند اطلاعاتی است که بررسی پتنتها را الزامی میکند. علاوه بر این، استفاده از دانش فناورانه در فرایندهای داخلی شرکت و یا انتقال دانش به شرکتهای دیگر هم، نیازمند سطحی از اطلاعات است. برای مثال، آیا میتوان با شرکتی برای اعطای مجوز بهرهبرداری وارد مذاکره شد؟ آیا میتواند با یک شرکت رقیب یا یک تأمینکننده وارد یک مشارکت در فرایندهای تحقیقوتوسعه شد؟ آیا میتوان یک استارتآپ باارزش و مرتبط را با یک مبلغ معقول تملک نمود؟ برای پاسخ به همه این سؤالات، نیازمند اطلاعات مناسب پیرامون سطوح توانمندی فناورانه در شرکت، ظرفیت جذب و همچنین گزینههای خارج از شرکت است، چیزی که اطلاعات ناشی از یک تحلیل پتنت مناسب، در اختیار ما قرار میدهد.
با توجه به مجموعه اطلاعات ارائه شده، استفاده از پتنتها را میتوان در راستای دو کارکرد اصلی سیستم پتنت تفسیر نمود:
- اول اینکه یک گواهی ثبت اختراع، از فناوری در برابر سوءاستفادههای احتمالی (تقلید، کپیبرداری و ...) محافظت میکند. این محافظت، یک منبع مهم مزیت رقابتی است که هم در بهرهبرداریهای داخلی و هم استفادههای خارجی (فروش پتنت، صدور مجوز و ...) کاربرد دارد.
- دوم اینکه پتنتها، حاوی اطلاعات مهم و ارزشمندی برای مدیریت فناوری هستند. در مقایسه با منابع اطلاعاتی دیگر، پتنتها اغلب بهترین منبع برای شناسایی زمانمند تغییرات فناورانه در نظر گرفته میشوند.
با این توضیحات، اطلاعات پتنت را میتوان در سه زمینه مهم مدیریت فناوری مورد استفاده قرار داد:
- نظارت بر رقبا و ارزیابی فناوری: اطلاعات پتنت، شناخت راهبردهای تحقیقوتوسعهای رقبا را سادهتر میکند.
- اکتساب فناوری: اطلاعات پتنت، شناسایی و ارزیابی گزینههای خارجی دانش فناورانه را ممکن میسازد.
- مدیریت دانش: اطلاعات پتنت، ذخیرهسازی دانش بهعنوان عنصر اصلی مدیریت دانش و ابزاری برای مدیریت منابع انسانی در حوزه تحقیقوتوسعه را تسهیل میکند.
نکته پایانی پیرامون محدودیتها و چالشهای تحلیل پتنت، گستردگی بیش از حد پتنتها در دنیای امروز کسبوکار است. روند تصاعدی درخواستهای ثبت اختراع در مقیاس جهانی، حاکی از اطلاعات گستردهای است که میتواند در دسترس علاقهمندان باشد. این حجم عظیم اطلاعاتی و ماهیت متفاوت آن در صنایع مختلف، محدودیتهایی ایجاد میکند. برای مثال، در برخی از صنایع، محافظت از پتنت اهمیت کمتری داشته و بیشتر از ابزارهای دیگری مانند اسرار تجاری یا علائم تجاری استفاده میشود. تأخیر زمانی مرتبط با فاصله بین ثبت درخواست و اعطای گواهی هم، در صنایعی که چرخه عمر فناوری کوتاه هستند، چالشهایی ایجاد میکند. بدیهی است که در چنین مواردی، نتایج تحلیل پتنت نمیتواند گویای وضعیت فعلی بوده و اتخاذ تصمیمات راهبردی، نیازمند بررسیهای بیشتر است. در نهایت، باید به ارزش پتنتها اشاره کنیم. گاهی اوقات، توجه صرف به کمیت پتنت در جستجو و تحلیل، اشتباهات جبرانناپذیری پدید میآورد و به جای آن، باید وزن برخی اسناد باکیفیت و کلیدی را در ارزیابیهای خود بیشتر کنیم. این کار، نیازمند دانش و شناخت کافی از صنعت، بازیگران، جنبههای فنی و همچنین روند ثبت اختراعات در صنعت میباشد.