مقدمه
در داستانهای کارآفرینی، یکی از قطعیترین مسیرها برای رسیدن به ثروت، ایدهپردازیهای متمایز و اختراع یک محصول جدید و نوآورانه است. بررسی تاریخی اختراع و نوآوری نشان میدهد که مخترعانی خلاق و خوشفکر بودهاند که تنها با نبوغ خارقالعاده خود، سود شخصی قابلتوجهی را به دست آوردهاند. اما همه مخترعین هم به این شکل موفق نبودهاند. در واقع، بعضی از مخترعین بزرگ شاهد این هستند که با کمک نتایج حاصل از سالها سختکوشی آنها، افراد دیگری مشغول پول پارو کردن هستند.
واقعیت این است که بنا به دلایل متعدد، کسب سود از ایدههای جدید و نوآورانه، کار آسانی نیست. برخی سرمایه تولید ندارند، برخی روحیه و اعتمادبهنفس کارآفرینی و راهاندازی یک کسبوکار جدید را در خود نمیبینند، ایده برخی دیگر هم پیش از اینکه بتوانند اقدامی برای بهرهبرداری و درآمدزایی از آن انجام دهند، دزدیده میشود.
در این مقاله، با ده مخترعی آشنا میشویم که بهرغم نبوغ زیاد و اختراعات هوشمندانه، بهره مالی لازم را از اختراعشان نبردهاند.
۱. کاترین هتینگر (Catherine Hettinger):
شاید در سالهای آتی، اصلاً کسی نداند که فیجت اسپینر (Fidget Spinner) چیست. این اختراع جالب، برای مدتی کوتاه در سال ۲۰۱۷ میلادی، به یک عادت زودگذر و رایج بین افراد مختلف تبدیل شده بود. اسپینر از یک بلبرینگ تشکیل شده که دور آن، یک تکه پلاستیک یا فلز در حال چرخش قرار دارد. این اختراع، طوفانی در بازار تقاضا ایجاد نمود و تقریباً هر فرد زیر هجده سال، یکی از آنها را در دست داشت. احتمالاً با خود میگویید که این یک خبر خوب برای مخترع است، اما کاترین هتینگر که پتنت طراحی مرتبط با این اختراع را هم در دست داشت، به دلیل عدم استطاعت مالی برای پرداخت هزینههای تمدید اعتبار پتنت (۴۰۰ دلار)، در سال ۲۰۰۵ میلادی آن را به حال خود رها کرد. این طراحی نوآورانه، میتوانست یک موفقیت بزرگ برای کاترین باشد و او را به یک میلیونر مبدل کند، اما اینطور نشد و عملاً اسپینرها توسط شرکتهای چینی تولید و به بازار عرضه شد.
۲. جان واکر (John Walker):
شاید باور این موضوع سخت باشد که حتی سادهترین و پرکاربردترین چیزهایی هم که در اطراف ما قرار دارد، در نتیجه تلاش مخترعین خوشفکری به دست آمده که برای ارائه آنها سالها زحمت کشیدهاند. یک مثال ساده برای این اختراعات، کبریت است. به نظر میرسد که ایده خراش دادن یک چوب کوچک برای ایجاد آتش، همیشه وجود داشته است. اما واقعیت امر این است که این اختراع پرکاربرد، در سال ۱۸۲۴ میلادی، توسط یک شیمیدان بریتانیایی به نام جان واکر توسعه یافت. واکر بهدلیل تمایل زیاد برای آزمایش مواد مختلف، در میان همتایان خود بسیار مشهور بود. وی در نتیجه خراش خمیر سولفور بر روی یک سطح خشن، متوجه تولید جرقه شد و همین مسئله، ایده ساخت یک جرقهزن ساده و کاربردی را بنا نهاد. مدتی بعد، واکر نخستین کبریتهای اصطکاکی دنیا را عرضه کرد. اما او به دلیل نگرانی از امنیت شعله حاصل از این جرقه، از ثبت اختراعش امتناع کرد و همین کوتاهی، وی را از میلیاردها دلار سود محروم نمود.
۳. دایسوکه اینوئه (Daisuke Inoue):
برخی اختراعات چنان تأثیری بر یک صنعت دارند که کمتر اختراعی را میتوان با قدرت تأثیرگذاری آنها معرفی نمود. کارائوکه (Karaoke)، نمونهای از همین اختراعات اعجابآور است؛ یک قابلیت جدید در سیستمهای صوتی که شامل یک نمایشگر و یک یا چند میکروفون برای ضبط صدا بوده و امروزه نهتنها بهعنوان یک سرگرمی، بلکه به منزله ابزاری کارآمد برای یادگیری موسیقی مورد استفاده قرار میگیرد. این نوآوری جالب، در سال ۱۹۷۱ میلادی و توسط موسیقیدان ژاپنی به نام دایسوکه اینوئه توسعه یافت و در سال ۱۹۸۰ میلادی، به سایر نقاط جهان راه یافت. یک روز، مردی از او درخواست کرد که آهنگهای پشتیبان را ضبط نموده تا وی بدون همراه داشتن گروه موسیقی هم، بتواند آواز بخواند. همین درخواست، تولد کارائوکه را به دنبال داشت. دایسوکه برای ایده جالبش، پتنتی ثبت نکرد و زمانیکه دستگاههای کارائوکه با فناوریهای پیشرفتهتر ظاهر شد و با استقبال خوبی روبرو گردید، هیچ سهمی در این درآمد چشمگیر نداشت.
۴. تیم برنرز لی (Tim Berners-Lee):
بدون اختراع تیم برنرز لی، شما نمیتوانستید این مقاله را بخوانید. وی در اواخر دهه ۱۹۸۰ میلادی، ایدهای برای به اشتراکگذاری اسناد فرامتنی در اینترنت توسعه داد و چیزی را ایجاد کرد که ما آن را به نام شبکه جهانی وب میشناسیم. این شبکه بزرگ، شیوه زندگی انسان در جهان مدرن را به شدت تغییر داد، اما برنرز لی، بدون توجه به لزوم حفاظت از اختراعش، فقط تلاش میکرد که نسخهای عملی از این ایده را معرفی کند. خیلی زود، بدون آن که وی بتواند از مزایای مالی این اختراع ارزشمند بهرهمند شود، همه از آن استفاده کردند. البته، اوضاع برای وی آنچنان هم بد پیش نرفت و در سال ۲۰۰۴ میلادی، نشان امپراتوری بریتانیا را از آن خود کرد.
۵. رون کلین (Ron Klein):
صدها میلیون نسخه از اختراع رون کلین در سرتاسر دنیا وجود دارد. اختراع وی، یکی از مهمترین پیشرفتهایی که سرمایهداری مدرن به چشم خود دیده است را به دنبال داشت. او نوار مغناطیسی موجود در کارتهای اعتباری را اختراع کرد. با این اختراع بزرگ و کلیدی، فروشگاهها قابلیت اتصال به حساب افراد را داشته و میتوانند خریدها را از حسابشان کسر کنند. کلین فناوری مشابه با آنچه در ضبطصوت وجود دارد را بکار گرفت و آن را پشت یک کارت الصاق نمود و سپس اعداد روی آنها را رمزگذاری کرد. اقدام بعدی وی، توسعه اسکنری بود که امکان بهروزرسانی و مقایسه منظم دادهها با یک پایگاه داده را فراهم میکرد. او هرگز برای ایده نوار مغناطیسی خود، پتنتی ثبت نکرد و به همین دلیل، خیلی زود این فناوری در هر جای دنیا بکار گرفته شد.
۶. نیک هولونیاک (Nick Holonyak):
نیک هولونیاک، مثال فوقالعادهای از مخترعینی است که جلوتر از زمانه خود بود. وی که مهندس شرکت جنرال الکتریک بود، تلاش داشت تا با استفاده از دیودها، راهی برای تولید نور مرئی پیدا کند. هولونیاک ترکیب گالیوم آرسنید و گالیوم فسفید را پیشنهاد داد و با تغییرات مداوم روی ترکیب پیشنهادی، بالاخره به جواب رسید. «LED» متولد شد و در سال ۱۹۶۳ میلادی، هولونیاک در مصاحبه با نشریه «Reader's Digest» پیشبینی کرد که روزی این فناوری جایگزین لامپهای رشتهای موجود میشود. حق با او بود، اما هولونیاک هیچ درآمدی از اختراع نوآورانه خود کسب نکرد. البته او دست از کار بر نداشت و در دانشگاه ایندیانا مشغول توسعه لامپهای «LED» رنگی و ساخت اولین لیزر کوانتومی شد.
۷. لاسلو بیرو (Laszlo Biro):
منصفانه بخواهیم در نظر بگیریم، لاسلو بیرو را نمیتوان در زمره مخترعینی قرار داد که هیچ عایدی از اختراعش نداشته است. وی پتنت مرتبط با اختراعش را به قیمت ۲ میلیون دلار به شرکت بیک (Bic) واگذار نمود. اما با در نظر گرفتن این مسئله که تا به حال بیش از یک تریلیون خودکار نوک ساچمهای فروخته شده است، میتوان گفت که بیرو اختراعش را بسیار ارزان فروخته است. این مخترع بوداپستی، از جوهر خودکار معمولی که خشک شدن آن خیلی طول میکشید، خسته شده بود و بنابراین یک خودکار نوک ساچمهای طراحی کرد که با رنگدانههای رقیقتر کار میکرد. نتیجه نهایی، در سال ۱۹۳۸ میلادی روانه بازار شد. اما مشکلات مالی شرکت بیرو، موجب شد تا پتنت را به یک تاجر ایتالیایی به نام مارسل بیچ (Marcel Bich) بفروشد، پتنتی که پایهگذار یک کسبوکار چند میلیارد دلاری شد.
۸. شین چن (Shane Chen):
امروزه زمان زیادی برای وقت تلفکردن بر روی یک نوآوری و عرضه آن به بازار وجود ندارد. در واقع، اگر تا زمانی که تنور داغ است، نان را نچسبانید، فرصت را از دست خواهید داد. مخترع اسکوتر برقی یا هاوربرد (Hoverboard)، یک مثال بارز از افرادی است که فرصت را از دست دادند. چن در سال ۲۰۱۱ میلادی، برای ایده عجیب و غریبش، پتنتی دریافت کرد و بلافاصله شرکتی به نام هاورترکس (Hovertrax) را تأسیس نمود تا هزاران دلار به جیب بزند. با این حال، مشکل اینجا بود که شرکتهای چینی، میتوانستند نمونه مشابه محصول را با مواد بیکیفیت تولید نمایند. آنها برخی آپشنهای در نظر گرفته شده توسط چن را حذف کردند و با تغییراتی کوچک در نمونه وی، محصولاتشان را با قیمتی بسیار ارزانتر به بازار عرضه نمودند. چن مخترعی کوشا و خوشفکر است و چند ایده دیگر در دست توسعه دارد که شاید اتفاق بزرگ بعدی را رقم بزنند!
۹. داگلاس انگلبارت (Douglas Engelbart):
بسیاری از داستانهای مرتبط با عدم موفقیت مخترعین، شامل اختراعاتی است که بیش از حد جلوتر از زمانه خود بوده و به همین دلیل، با سودآوری قابل قبولی در آن زمان روبرو نشدند. در سال ۱۹۶۱ میلادی، داگلاس انگلبارت بر روی ایده ساخت دستگاهی کار میکرد که به کاربران رایانهها، امکان میداد تا مختصات مورد نظر را در صفحه انتخاب کنند. وی بدون آنکه اقدامی برای تجاریسازی اختراعش انجام دهد، ثبت اختراع را انجام داد. مدتی بعد، یک دانشمند شاغل در شرکت زیراکس، از مفهوم ابداعی انگلبارت استفاده کرد و با اصلاح آن، پتنت جدیدی به ثبت رسانید که موشواره یا موس را معرفی میکرد. همین تغییر، برای اخذ یک گواهی ثبت اختراع جدید و دور شدن کامل انگلبارت از سود اختراع کافی بود.
۱۰. جوناس سالک (Jonas Salk):
وقتی سالک به ایده واکسنی برای ریشهکن کردن فلج اطفال دست یافت و آن را در سال ۱۹۹۵ میلادی عرضه نمود، خبرنگاری از او پرسید که پتنت این نوآوری ارزشمند به چه کسی متعلق است. وی در جواب گفت: «مردم، هیچ پتنتی وجود ندارد». در نگاه اول اینطور به نظر میرسد که سالک بهمنظور ریشهکن کردن بحران جهانی فلج اطفال، ثبت پتنت را نادیده گرفته است. اما در واقعیت امر، مؤسسه همکار با سالک، این احتمال را بررسی کرده و نتیجه گرفته بود که احتمالاً درخواست ثبت اختراع به دلیل گزاره دانش پیشین، رد میشود. دلیل عدم ثبت اختراع وی هر چه که باشد، این واقعیت که چنین بیماری کابوسواری تا حدود زیادی از کره زمین رخت بربست، شاهدی بر این است که یک اختراع چطور میتواند دنیا را تغییر دهد، بدون اینکه برای خالقش، چیزی به ارمغان آورد.