مقدمه
مود آدامز (Maude Adams)، یکی از مشهورترین بازیگران زن در اوایل قرن بیستم میلادی بود. زنی بااستعداد که نه تنها در عرصه بازیگری خودنمایی نمود، بلکه خود را بهعنوان مخترعی خلاق و کوشا به جهان شناساند. وی با همکاری مهندسین جنرال الکتریک، بزرگترین لامپ رشتهای را اختراع نموده و آن در سیستم پتنت به ثبت رسانید. مجموعه نوآوریهای وی در زمینه نورپردازی، با ایجاد انقلابی در هنرهای نمایشی، بسیاری از علاقهمندان این حوزه را به وجد آورد.
آدامز بهعنوان مشهورترین بازیگر زن آمریکایی در دهههای ۱۹۰۰ و ۱۹۱۰ میلادی، بدون هیچگونه آموزش رسمی در حوزه مهندسی برق و تنها به لطف تجارب فراوان در زمینه صحنهپردازی و اجرا، کمک بزرگی به توسعه و تکامل هنر تئاتر آمریکا نمود. از این منظر، آدامز را میتوان غول هنر و علم تئاتر دانست که شاید الهامبخش بسیاری از مخترعین و نوآوران باشد.
بازیگری از نه ماهگی
مود آدامز، در یازدهم نوامبر ۱۸۷۲ میلادی، در ایالت یوتا متولد شد. مادرش آنی (Annie)، بازیگر بود و به همین دلیل، تقریباً بلافاصله بعد از تولد وی، گشتوگذار آنها در ایالتهای غربی آغاز شد. جالب است بدانید که نخستین تجربه بازیگری مود، در نه ماهگی کلید خورد!
آنی در حالی که در جادهها به سفر مشغول بودند، به فرزند خود، خواندن و نوشتن و همچنین رمز و راز بازیگری را آموخت. این آموزشهای اولیه، با چند سال تحصیل در یوتا تکمیل شد. نوجوانی مود آدامز، بسیار مهیج بود. وی در سال ۱۸۸۸ میلادی و در نیویورک، رسماً حضور خود را روی صحنه آغاز نمود. در آن زمان، نیویورک بزرگترین بازار برای مجریان و تهیهکنندگان تئاتر بود. چارلز فرومن (Charles Frohman) که یکی از تولیدکنندگان فعال این صنعت بود، آدامز را بهعنوان یکی از بازیگران ثابت خود، به خدمت گرفت. اندکی پس از آغاز این همکاری، فرومن بهعنوان رهبر این صنعت ظهور نمود. وی به آدامز کمک کرد تا در دهه نخست قرن بیستم، به معروفترین و پردرآمدترین بازیگر زن کشور بدل شود.
یکی از اتفاقات اثرگذار بر مسیر حرفهای آدامز، اعتماد فرومن به تواناییها و تخصص وی در زمینههای صحنهسازی و نورپردازی بود. آدامز در تئاتر «Empire» نیویورک که مکان اصلی اجراهای تیم هنری فرومن بود، یک پل نوری طراحی کرد. در حالی که کمدی جدید «وزیر کوچک» (The Little Minister)، با نقشآفرینی مود آدامز به شدت سر و صدا کرده بود، تنظیم مجدد چراغهای قوسی شکل تئاتر برای دستیابی به فضایی نرم و رؤیایی برای صحنههای مرتبط با جنگل، تأثیرگذاری بازیهای هنرمندان را دوچندان نمود. استقبال از این تئاتر، به حدی بود که حتی در شب افتتاحیه، تماشاگران به صورت ایستاده، به تشویق ممتد بازیگران و بهطور خاص آدامز پرداختند.
فضای حرفهای نورپردازی و طراحی صحنه
مود آدامز، به یک ستاره بزرگ هنری و فنی مبدل شد. او ثابت کرد که ذاتاً یک طراح و مدیر تولید قوی است. فرومن برای نمایش بعدی خود که «رومئو و ژولیت» نام داشت، اختیارات فنی بیشتری به آدامز اعطا نمود و عملاً این هنرمند مشهور و خوشفکر، بر طراحی صحنه، لباس و نورپردازی نظارت داشت. او به قدری به این کار علاقه نشان داد که حتی برای تحقیق و پرس و جوی بیشتر، به وین سفر کرد.
آدامز به چیزهای بزرگتری میاندیشید. وی با تکیه بر تجارب موفق قبلی و با افزایش استقلال هنری خود، این بار به سراغ برگزاری تئاترهایی در فضای دانشگاهی رفت. دانشجویان و اعضای هیئتعلمی دانشگاههای هاروارد، ییل و کالیفرنیا، استقبال بینظیری از این رویدادهای هنری به عمل آوردند. در سال ۱۹۰۸ میلادی، آدامز برای اجرای نمایش «شب دوازدهم»، سالن اجتماعات هاروارد را به یک تئاتر شکسپیر تبدیل کرد؛ صحنهای بینظیر با یک آسمان آبی نقاشی شده، ستونهای تزئینی و صندلیهای فاخر. ایدههای جدید، شامل ارکستر پنهان و نورپردازیهای زیبا، همه دانشجویان و اساتید را به وجد آورد.
در پی این موفقیت، آدامز در سال ۱۹۰۹ میلادی، بزرگترین نمایش تئاتر را در استادیوم فوتبال هاروارد به اجرا درآورد. بیش از هزار بازیگر و عوامل اجرایی، درام رمانتیک «خدمتکار اورلئان» ساخته فردریش شیلر (Friedrich Schiller) را به روی صحنه بردند. داربستهای عظیم و محوطهسازی جالب آدامز، نیمی از استادیوم را به میدان نبردی کلاسیک مبدل ساخت، تلاش هنری و فنی بزرگی که آدامز هر یکشنبه با قطار از نیویورک به کمبریج میرفت تا در جریان روند پیشرفت آن قرار گرفته و از به نتیجه رسیدن آن، اطمینان حاصل کند.
در نمایش «خدمتکار اورلئان»، نوآوریهای جدیدی در زمینه طراحی صحنه و نورپردازی صورت گرفته بود. این نورپردازیها، جلب توجه مخاطب به صحنههایی خاص را ممکن میساخت. شاید این موضوع در حال حاضر کاملاً آشنا و بدیهی به نظر بیاید، اما در اوایل قرن بیستم، موضوعی جدید و خلاقانه محسوب میشد. چراغهای رنگی خاصی که فقط برای بازیگران قابل مشاهده بود، از دیگر نوآوریهای این پروژه به حساب میآید. این چراغها، به بازیگران کمک میکرد تا از زمان حرکت و حرف زدن خود اطلاع یابند.
برای درک بهتر عظمت این پروژه هنری، این موضوع را در نظر بگیرید که یازده مدیر صحنه، مجبور بودند تا انتقال از یک صحنه به صحنه دیگر را به صورت یکپارچه انجام دهند، آن هم در حالی که بیش از ۱۰۰۰ بازیگر (برخی سوار بر اسب و برخی با پای پیاده و مسلح به انواع زرهها و اسلحههای جنگی)، از این سو به آن سو در حرکت بودند. این کار، به هیچ وجه آسان نبود. در پشت صحنه هم، ۵۰ دستیار به تغییرات لباس این ارتش بزرگ نظارت داشتند.
بیش از ۱۵۰۰۰ نفر به تماشای این نمایش بزرگ هنری آمدند و عملاً پلیس ایالتی، مجبور به کنترل جمعیت و مدیریت تقاضای فزاینده مخاطبین شد. در پایان این پروژه بزرگ، مود آدامز، مشهورترین بازیگر زن آمریکا، به جاهطلبترین فرد فعال در تئاتر این کشور تبدیل شد.
پس از برگزاری موفق «خدمتکار اورلئان»، فرومن اعلام کرد که نمایش «As You Like It» شکسپیر، در دانشگاه کالیفرنیا و با نظارت مستقیم مود آدامز به روی صحنه خواهد رفت. چندین هزار نفر برای تماشای جدیدترین و تماشاییترین نمایش فضای باز آدامز حاضر شدند. منتقدان، نورپردازیها و جلوههای ویژه نمایش را ستودند. به نظر میرسید که بازیگران هنگام حرکت میدرخشند، در حالی که انتقال صحنه با رنگ سیاه (یک نوآوری دیگر در هنر تئاتر دهه ۱۹۱۰ میلادی) انجام میگرفت. باز هم تماشاگران مبهوت این نورپردازیهای مجذوبکننده بودند و در انتهای نمایش، تشویق ممتد آنها بود که بر موفقیتهای آدامز صحه میگذاشت.
ورود به عرصه فناوری
موفقیتهای آدامز را میتوان تلفیقی استادانه از خلاقیت ذهنی این بازیگر مشهور و پیشرفتهای صورت گرفته در حوزه فناوری دانست. در اواخر قرن نوزدهم، نیروی الکتریسیته جایگزین ابزارهای روشنایی قدیمی، مانند لامپهای نفت سفید شده بود. بهطوری که شرکت ادیسون در سال ۱۸۷۹ میلادی، یک لامپ الکتریکی بسیار پرنور را برای استفاده در تئاتر اختراع نموده و در نمایشگاه برق مونیخ به نمایش گذاشت. کمکم سالنهای تئاتر در سرتاسر جهان، به لامپهای الکتریکی روی آوردند. اما هنوز هم این فناوری معایب زیادی داشت. رشتهها حساس بودند و به پایداری بیشتری نیاز داشتند. بنابراین، جابجایی چراغ برای متمرکز کردن مجدد پرتوی آن، دور از ذهن بود. علاوه بر این، لامپها بسیار داغ شده و به دلیل تابش خیرهکننده، مناظر، لباسها و چهرههای بازیگران را تحت تأثیر قرار میداد.
از دهه ۱۸۹۰ میلادی، آدامز در حال آزمایش روشهای جدید روشنایی و حالتهای طراحی منظره بود. او با تکنسینها و مهندسین مختلفی کار میکرد که شاید این همکاریها را بتوان اولین تلاش در تاریخ تئاتر آمریکا برای بهبود فناوریهای نورپردازی دانست. برای مثال، به منظور کاهش تابش خیرهکننده، از پارچههای خاصی در لباس بازیگران استفاده شد که سایهها را از بین برده و به جای انعکاس نور، آن را پخش میکرد. اوج این تلاشها، در دهه ۱۹۱۰ بود، جایی که آدامز جهت دستیابی به حوضچههای نور متمرکز در اطراف بازیگران و مناظر مدنظرش، از لامپهای الکتریکی معلق در بالای صحنه استفاده کرد.
نبوغ آدامز برای بازیگری و کارهای فنی صحنه و نورپردازی، تا حدی آشکار بود. اما او هرگز به تنهایی کار نمیکرد. در دورهای که صنعت تئاتر، زنان را به حاشیه رانده بود (بهویژه زنانی که درگیر صحنههای فنی باشند)، آدامز از افراد و نیروهایی استفاده میکرد که بتوانند چشمانداز ذهنی وی را محقق سازند. در این میان، نقش چارلز فرومن و حمایتهای بیدریغش بسیار مؤثر بود.
در سالهای بعد، آدامز توجه کامل خود را به مشکلات نورپردازی صحنههای تئاتر معطوف کرد. وی در سال ۱۹۲۰ میلادی، متوجه شد که تجربه، تخصص و قدرت شهودش، ممکن است برای صنعت نوپای فیلم هم مفید باشد. بر همین اساس، او در سال بعد برای ایجاد یک لامپ رشتهای بزرگتر و روشنتر برای صحنه و صفحهنمایش، همکاری خود را با شرکت جنرال الکتریک آغاز کرد. ویلیس ویتنی (Willis R. Whitney)، مدیر جنرال الکتریک، بلافاصله استعداد آدامز را تشخیص داد. اما این مهارت فنی از کجا ایجاد شده بود؟
آدامز هرگز در دبیرستان یا دانشگاه تحصیل نکرده بود. اما سالها نوآوری در صحنههای تئاتر در سرتاسر آمریکا، تجربهای بینظیر در اختیار او قرار داده بود که در تلفیق با استعداد و نبوغ ذهنی این بازیگر، نیرویی الهامبخش محسوب میشد.
آدامز خانهای در مجاورت آزمایشگاههای جنرال الکتریک اجاره کرد و با شرکت در جلسات فنی، آزمایشات متعدد و طوفان فکری با مهندسین و متخصصین پیرامون کاربردهای فناوری جدید، ایده استفاده از رشتههای تنگستن برای افزایش توان الکتریکی لامپ و قابلیت مانور آسانتر شکل گرفت. با گذشت چند ماه از اجرای پروژه، آدامز از ویتنی دعوت کرد تا شاهد پیشرفت کار باشد. آنچه ویتنی دید، یک نمونه اولیه از لامپ رشتهای عظیمی بود که او را شوکه و خوشحال نمود. البته، اختراع کاملاً قابل استفاده نبود و آدامز و تیم همکارش، دو سال دیگر وقت صرف کردند تا یک محصول قابل عرضه به بازار آماده کنند. آخرین مرحله توسعه و شاید مهمترین مرحله آن، جایی بود که ارزش تخصص و تجربه آدامز را نمایان میساخت. وی اطمینان حاصل کرد که تنظیمات بیشتر روی لامپ، بهویژه با توجه به ظرفیت مانور و تمرکز نور آن، این اختراع را برای تهیهکنندگان صنعت فیلم و تئاتر، جذاب میکند.
جالب است بدانید که آدامز، به صورت همزمان در حال آزمایش فناوری اولیه فیلم رنگی هم بود، به خصوص جنبههایی از این فناوری که به نور مربوط میشد. اخبار مربوط به این تلاشها، توجه جورج ایستمن (George Eastman)، پیشگام ساخت فیلم برای تصاویر متحرک را جلب نمود. با این وجود، توافق ایستمن، جنرال الکتریک و آدامز به جایی نرسید. آدامز ترجیح داد به صنایع سرگرمی بازگردد، جایی که تمام خلاقیتها و مهارتهای وی به کار گرفته میشد و نه فقط تخصص در نورپردازی!
پس از این جدایی در سال ۱۹۲۳ ، جنرال الکتریک کار بر روی لامپ را ادامه داد و در نهایت، در اوایل دهه ۱۹۳۰ میلادی، اختراع به ثبت رسید. در آن زمان، لامپها در سراسر کشور در حال استفاده بودند. جنرال الکتریک، آدامز را بهعنوان اولین مخترع سه پتنت خود معرفی کرد: ۱) پتنت شماره «US 1884957» برای دستگاه روشنایی (نوعی لامپ روشنایی بزرگ)، ۲) پتنت شماره «US 1963949» برای دستگاه روشنایی با قدرت بالا (دستگاه خنککننده و قاب پشتیبانی لامپ) و ۳) پتنت شماره «US 2006820» برای یک دستگاه روشنایی متحرک (سیستم پشتیبانی از رشتهها برای حرکت لامپ).
روی هم رفته، این سه پتنت، یک سیستم روشنایی مبتنی بر بزرگترین لامپ رشتهای جهان با توان ۳۰ هزار وات را عرضه میکرد. این سیستم، قادر بود کار حدود ۶۰.۰۰۰ شمع را انجام داده و به کارگردانان و سینماگران، یک پرتو ثابت، قابل اعتماد و قابل تنظیم برای ایجاد بهترین حالت نوری برای بازیگران، مناظر و صحنهها ارائه میداد.
آدامز در دهه ۱۹۳۰، چند بار دیگر هم روی صحنه رفت. در ادامه، وی با پیشنهاد کالج استفنز (Stephens College) واقع در ایالت میسوری، برای آموزش تئاتر همراه با استقلال کامل در برنامههای درسی و حمایت کامل مدیران دانشگاه، به آنجا نقلمکان نمود. در حال حاضر، پرترهای تمام قد از مود آدامز در این کالج قرار گرفته است. راب دوین (Rob Doyen)، استاد بازنشسته تئاتر در خصوص وی میگوید: «ما او را آنجا داریم. وقتی روی صحنه هستید، بدانید که خانم آدامز مراقب همه کارهایی است که انجام میدهید و از شما حمایت میکند». جالبتر اینکه در کنار این پرتره، گالری منحصربهفردی به نمایش درآمده که حاوی ارزشمندترین آثار هنری زندگی حرفهای آدامز است، از جمله یک لامپ غولپیکر با یک رشته حبابی بسیار بزرگ.