حواس ششگانه، نعمتهایی ارزشمند و غیر قابل جایگزین هستند که خداوند به ما عطا نموده است. اما کم نیستند افرادی که به دلایل مختلف، اعم از نقایص مادرزادی و یا حوادث طبیعی، بخشی از این قابلیتها را از دست دادهاند. احتمالاً در زندگی با افراد نابینا، ناشنوا و یا دارای معلولیتهای حرکتی مواجه شدهاید. در نگاه اول، اینطور به نظر میرسد که این افراد، در اکثر امور روزمره زندگی خود، نیازمند کمک دیگران بوده و بسیاری از فعالیتهای معمول برای آنها امکانپذیر نیست. اما واقعیت این است که اختراعات و نوآوریهای توسعه یافته توسط افراد خلاق و خوشفکر، تا حدی این مورد را رفع نموده و به نابینایان، ناشنوایان و ... کمک نموده تا بتوانند همچون انسانهای عادی، بخش زیادی از فعالیتهای خود را به راحتی انجام دهند.
در میان نعمتهایی که به بشر اعطا شده، نعمت دیدن و مشاهده جهان پیرامون، یکی از مهمترین و کارآمدترین آنها محسوب میشود. برای درک بهتر، کافی است لحظهای چشمان خود را ببندید و اینگونه تصور کنید که دیگر هیچ چیزی را قرار نیست ببینید. حتی تصور این موضوع هم انسان را به وحشت میاندازد. حال، فرد نابینایی را در نظر بگیرید که از بدو تولد و یا در حین یک حادثه، نعمت بینایی را از دست داده است. یک مثال بارز از اختراعاتی که زندگی افراد نابینا را به کلی دگرگون نموده، اختراع خط بریل بوده که به آنها امکان خواندن و نوشتن میدهد. خط بریل، امکان سوادآموزی، ادامه تحصیل و ارتباط گسترده فرد نابینا با جامعه پیرامونش را فراهم میسازد؛ چیزی که شاید تا چند قرن پیش، تصورش هم ابلهانه و دور از ذهن به نظر میرسید.
خط بریل، متشکل از نقاط برجستهای است که با نظم خاص و در قالب یک سیستم کاملاً متفاوت، در کنار یکدیگر قرار گرفته و نابینایان را در خواندن و نوشتن یاری میدهد. این اختراع بشردوستانه و کاملاً رایج در جهان امروز، حاصل ایدههای خلاقانه فردی به نام لوئیس بریل (Louis Braille) بوده که به پاس تلاشهایش برای توسعه خط بریل، نام وی بر آن نهاده شده است. خط بریل را میتوان یک اختراع بزرگ تاریخ بشر دانست که نه بر تولید محصول و نه بهبود فرآیندهای کسبوکار تمرکز دارد، اما توانسته زندگی میلیونها انسان را تغییر داده و باز هم آنها را به زندگی امیدوار سازد.
البته داستان اختراع سیستم بریل، بسیار خواندنی و عجیب است. داستانی که بر مبنای یک ضرورت شخصی و از سوی یک نابینا توسعه یافت. بیش از دو قرن پیش و در ژانویه سال ۱۸۰۹ میلادی، نوزادی در فرانسه متولد شد که بعدها با اختراع سیستمی ابتکاری برای خواندن و نوشتن از طریق نقاط برجسته بر روی کاغذ، زندگی میلیونها انسان نابینا و کمبینا را تغییر داد. لوئیس بریل، هنگامیکه سه سال بیشتر نداشت، در کارگاه پدرش دچار حادثه شد و بینایی چشم چپش را به دلیل جراحت از دست داد. پس از مدتی، این آسیبدیدگی منجر به عفونت در چشم راستش شد و در پنج سالگی، کاملاً نابینا گردید.
خانواده لوئیس، به آموزش و توسعه مهارتهای فردی فرزندشان اعتقاد فراوانی داشتند و از همین رو، وی را برای تحصیل علم و موسیقی، به انستیتو رویال پاریس که مکانی برای آموزش و تحصیل جوانان نابینا است، فرستادند. لوئیس به یک نوازنده ماهر ارگ و ویولنسل بدل شد. این یک مورد استثنایی بود؛ چرا که در آن زمان، دانش آموزان نابینا به دلیل شرایط خاصشان، عموماً مهارتهای کار دستی، مانند حصیربافی یا کفاشی را فرا میگرفتند تا بتوانند در آینده، راهی برای کسب درآمد داشته باشند.
در انستیتو رویال که توسط والنتین هاووی (Valentin Haüy) تأسیس شده بود، یک سیستم خواندن جالب استفاده میشد. این سیستم که توسط هاووی ابداع شده بود، حاوی تعدادی سیمهای مسی بر روی متون چاپی در کتابهای بسیار بزرگی بود که دانشآموزان از روی ترتیب آنها، میتوانستند نوشتههای کتاب را بخوانند. حمل این کتابهای قطور و سنگین، بسیار مشکل بود و علاوه بر گران بودن آنها، امکان یاد دادن نحوه نوشتن به افراد نابینا وجود نداشت.
این وضعیت ادامه داشت تا اینکه در سال ۱۸۲۱ میلادی، فردی به نام چارلز باربیر (Charles Barbier)، برای بازدید از انستیتو رویال به آنجا آمد. وی افسر توپخانه ارتش بود و روشی برای نوشتن در شب توسعه داده بود که به سربازان امکان برقراری ارتباط بدون صحبت کردن را میداد. روش ابداعی باربیر، حاوی آرایشهای 12 نقطهای در یک مستطیل بود که در هنگام توضیح آن، توجه لوئیس بریل نوجوان را به شدت برانگیخت.
طی سه سال بعدی، لوئیس شروع به تدریس در انستیتو رویال نمود (جاییکه زمانی خودش برای آموزش به آن وارد شده بود). وی اوقات فراغتش را به توسعه و بهبود روش چارلز باربیر اختصاص میداد و پس از مدتی، با کاهش تعداد نقاط به ۶ مورد و تغییر ترتیب آنها، گامی بلند در کاهش پیچیدگی این روش برداشت. در نهایت، در سال ۱۸۲۴ و در سن ۱۵ سالگی، سیستم ابداعی بریل تکمیل شد: «شش نقطه لمسی که در دو ستون و سه ردیف مرتب میشدند و ۶۴ ترتیب مختلف را بهعنوان جایگزین حروف، اعداد و نمادها ایجاد میکردند».
در سال ۱۸۲۹، لوئیس بریل یک سیستم نمادگذاری موسیقی شش نقطهای اختراع کرد و اولین کتاب خود را تحت عنوان «روش نوشتن کلمات، موسیقی و ترانههای ساده با استفاده از روش نقطهای»، برای استفاده نابینایان منتشر ساخت. وی در سالهای بعد، باز هم نسبت به اصلاح و توسعه سیستم ابداعی خود ادامه داد و نهایتاً در سال ۱۸۳۷ میلادی، نسخه نهایی اختراع خود را به عموم مردم معرفی کرد. جالب است که لوئیس بریل و دوست صمیمی وی، پیر فوکالت (Pierre Foucault) که در سن شش سالگی نابینا شده بود، یک ذهن درخشان و علاقهمند به تجهیزات مکانیکی داشتند. آنها ماشینی برای تسریع فرآیند چاپ کتابهای مخصوص نابینایان ساختند.
لوئیس بریل، در سال ۱۸۵۲ و در سن ۴۳ سالگی، بر اثر بیماری سل درگذشت. دو سال پس از مرگ این مخترع بزرگ، سیستم ابداعی وی، در فرانسه به تصویب رسید و به تدریج در سایر کشورها و مناطق جهان نیز، بهعنوان یک سیستم استاندارد شناخته شده و قابلاعتماد، مورد استفاده قرار گرفت. در سال ۲۰۰۹ میلادی، سازمان جهانی مالکیت فکری، به مناسبت دویستمین سالروز تولد این مخترع، وی را از مخترعین بزرگ تاریخ دانست که این مسئله، به خوبی ارزش نوآوری وی را نشان میدهد.
اختراع بریل را میتوان انقلابی بزرگ در بین نابینایان دانست که امکان دسترسی به خدمات آموزشی و اقیانوسی از اطلاعات ارزشمند را برای آنها فراهم نمود. به کمک خط بریل، نابینایان استقلال بیشتری یافتند و امروزه برچسبهای خط بریل، بر روی تیکتهای مواد غذایی، دکمههای آسانسورها، نقشههای مترو و حتی برگههای رأیگیری مشاهده میشود. این مثالها، به خوبی نشان میدهد که این اختراع ارزشمند، امروزه به یک ابزار اساسی بدل گردیده است. جالبتر اینکه در بسیاری از کشورها، قرار دادن برچسبهای بریل بر روی محصولات دارویی، یک الزام قانونی تلقی میشود.
لازم به تأکید است که در قرن بیست و یکم، خط بریل همگام با پیشرفت فناوریهای مختلف، بهویژه فناوریهای ارتباطی، حرکت رو به جلویی داشته است. در حال حاضر، طیف کامل و متنوعی از روشهای تولید محتوای بریل، هم بر روی کاغذ و هم قالب دیجیتالی وجود داشته و حتی بسیاری از فیلمهای موجود در پلتفرمهای نمایش محتوای ویدئویی، همراه با یک نسخه ویژه نابینایان به بازار عرضه میشوند. بهترین مثال برای درک بهتر نوآوریها و اختراعات جدید مرتبط با سیستم بریل، ایدههای خلاقانه مایکروسافت و سامسونگ است. مایکروسافت با هدف توسعه بازار کنسولهای ایکسباکس خود، یک صفحهنمایش بریل اضافه نموده که امکان استفاده از این محصول را برای گیمرهای کمبینا و نابینا فراهم میکند. افراد دارای مشکل بینایی، اغلب در استفاده از کنسولهای بازی با مشکلات جدی روبرو بوده و بسیاری از عناصر بازی، برای آنها غیر قابل دسترس است. راهحل فعلی برای گیمرهایی نابینا، ارائه توصیفهای صوتی است که مایکروسافت با تغییر آن و استفاده از یک صفحهنمایش بریل داخلی، به کاربر اجازه میدهد تا در حین بازی، دادهها را به سادگی دریافت و پردازش نمایند. سامسونگ نیز، نوعی قابلیت به ساعتهای هوشمند خود افزوده که استفاده از خط بریل را برای نابینایان امکانپذیر میکند. بنا بر پتنت جدید این شرکت، قاب چرخان روی ساعت و موقعیت ورودی آن، شش نقطه سیستم بریل را تداعی نموده و روشی کارآمد برای وارد کردن متن بریل برای افراد نابینا خواهد بود.