یکی از مهمترین نعمتهای خداوند به انسان، توانایی دیدن یا همان قوه بینایی است. لحظهای چشمان خود را ببندید و تصور کنید که هیچگاه نمیتوانستید مناظر زیبای اطراف، چهره پدر و مادر و دوستان، آسمان زیبای شب و یا صفحه گوشی هوشمند خود را ببینید. قطعاً موافقید که زندگی بسیار سخت و طاقتفرسا میشد!
اما این قابلیت خدادادی، به دلایل مختلفی اعم از حوادث طبیعی، مشکلات ژنتیکی و یا برخی بیماریهای نادر، ممکن است به خوبی عمل نکند یا حتی به مرور زمان و کهولت سن، بینایی با مشکلات یا عوارضی همراه گردد. به عبارت سادهتر، چشمان فرد قادر به دیدن اطراف هستند، اما نه به آن شفافیت و وضوحی که برای یک فرد طبیعی امکانپذیر است. اما باید توجه داشت که امروزه دیگر با یک چالش بزرگ در این خصوص روبرو نیستیم. ضعیف شدن چشمها، چیزی است که با استفاده از عینک، به سادگی رفع میشود. احتمالاً اگر نگاهی به دور و بر خود بیندازید، افراد مختلفی را میبینید که به صورت مقطعی (مثلاً هنگام کار یا مطالعه) و یا دائمی از عینک استفاده میکنند. اما روزگاران قدیم را تصور کنید که این افراد بدون عینک با چه چالشهای بزرگی روبرو میشدند.
عینک را میتوان یکی از بزرگترین اختراعات بشر دانست، اختراعی که به میلیونها نفر در طول تاریخ کمک نموده تا بتوانند به خوبی به جهان اطراف خود بنگرند. برای درک بهتر اهمیت این وسیله ارزشمند، کافی است بدانید که بنا بر برخی گزارشات، ۶۰ درصد از افراد، برای وضوح در تصاویر، به نوع خاصی از لنزهای اصلاحی نیاز دارند که البته شاید بسیاری از آنها، خودشان هم از این نیاز بیخبر باشند یا برای آن اقدام لازم را انجام ندهند.
بنا بر بررسیهای انجام گرفته و با وجودی که گفته میشود عینک در سال ۱۳۱۷ میلادی اختراع شده است، اما ایده عینک به سالها قبل و تقریباً ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد باز میگردد. جالب است که اختلافنظر پیرامون مخترع اصلی عینک، بسیار زیاد بوده و حتی در برخی منابع، نام بنجامین فرانکلین (Benjamin Franklin)، یکی از بنیانگذاران آمریکا هم، در میان مخترعین عینک آمده است.
همانطور که گفته شد، قدمت عینکهای اولیه، به تقریباً هزار سال پیش از میلاد باز میگردد. رومیان باستان، نخستین افرادی بودند که به قابلیت شیشه در بهبود بینایی (بهویژه در هنگام مطالعه) پی برده و برای بزرگنمایی حروف و دید بهتر آنها، از شیشههای بزرگنما (ذرهبین با به شکل کرههای بزرگ شیشهای) استفاده میکردند. با وجودی که این شیشهها را هم میتوان نوعی عینک دانست، اما اختراع عینک به معنای مدرن آن، به سالهای ابتدایی قرن سیزدهم میلادی (و شاید کمی قبلتر از آن) باز میگردد.
برای سالهای طولانی، این اختراع را به فردی به نام سالوینو دی آرماته (Salvino D’Armate) نسبت میدادند، آن هم به این دلیل که بر روی سنگ قبرش در کلیسای سانتا ماریا مگیور (Santa Maria Maggiore) در فلورانس، از او بهعنوان مخترع عینک (Inventor of Spectacles) یاد شده بود. برخی معتقدند که نباید این اختراع را به نام آرماته دانست و در آن سالها، اصلاً اصطلاح «مخترع» چیز رایجی نبوده است. با این وجود، نشانههای فراوانی از وسایلی شبیه به عینکهای فعلی (شامل شیشه و فریم) در ایتالیای قرن سیزدهم وجود دارد. جالب است که در این عینکها، از شاخ حیوانات بهعنوان فریم شیشهها استفاده میشد که یا بر روی بینی قرار گفته و یا از پشت سر به وسیله بندهای مخصوص بسته میشد. عملاً عینکهای مذکور را میتوان ساختاری متشکل از دو شیشه کوچک و یک فریم زمخت دانست که جنبههای زیباییشناسی در طراحی آنها رعایت نشده و در عین حال، برای تمامی افراد به یک شکل و با میزان درشتنمایی یکسان تجویز میشد.
این عینکها، عمدتاً توسط راهبان کلیساها مورد استفاده قرار گرفته و در دوره رنسانس، محبوبیتشان رو به فزونی نهاد. همین عامل، موجب شد تا فناوریهای مورد استفاده در ساخت شیشه عینک و همچنین طراحی فریمها بهبود یابند. بهترین اثبات برای این نقطه عطف در توسعه و تکامل عینک، آثار هنری به جا مانده از دوران رنسانس، بهویژه نقاشیهای آن دوران است. در بسیاری از این نقاشیها، دانشمندانی با عینکهایی بر چهره حضور دارند که اغلب با استفاده از بند، عینک پشت سرشان بسته شده است.
یکی از مهمترین پیشرفتهای فنی در ارتباط با اختراع عینک، توجه به میزان ضعیف بودن چشم و ساخت لنزهای عینک با ضخامتهای مختلف است. عینکسازهای ایتالیایی، لنزهای عینک را با ضخامتهای مختلف و بر مبنای یک تست بیناییسنجی اولیه میساختند. عملکرد خوب این عینکها و شهرت فراگیرشان، موجب شد تا ایتالیاییها نسبت به توسعه و ترویج آن در سرتاسر اروپا اقدام نمایند. با این وجود، به دلیل نوظهور بودن این اختراع و هزینه بالای ساخت آن، استفاده از آن تنها در میان ثروتمندان رایج گردید. لازم به تأکید است که در دوره رنسانس، تحصیلات به یک ویژگی ارزشمند و نماد برتری افراد تبدیل شد و از همین رو، عینک هم سمبلی برای هوش و موفقیت نجیبزادگان و ثروتمندان تلقی میشد.
به نظر میرسد که فناوری ساخت عینک، به مدت چند قرن ثابت و بدون تغییر باقی مانده است، تا اینکه از قرن هفدهم میلادی، عصر شکوفایی صنعت عینک، با نوآوریهای پیدرپی آغاز شد. یکی از اولین نوآوریهای صورت گرفته در این دوران، مرهون تلاشهای بنجامین فرانکلین است. شیشههای محدب و مقعر، هر یک برای رفع نوع متفاوتی از اختلالات بینایی به کار میرفتند، اما هیچ راهحلی برای افرادی که به هر دو نوع اختلال مبتلا بودند، وجود نداشت. در سال ۱۷۸۴ میلادی، بنجامین فرانکلین توانست این مشکل را با اختراع عینک دوکانونی (Bifocals) حل کند.
نوآوری مهم دیگر در صنعت عینک، ساخت عینکهای موسوم به «Trifocals» در سال ۱۸۲۷ میلادی بود. این اختراع که از سوی جان ایزاک هاوکینز (John Isaac Hawkins) توسعه یافت، به رفع بیماری پیرچشمی (نوعی اختلال بینایی که در افراد بالای ۴۰ سال رخ میدهد)، کمک میکرد. تقریباً یک قرن بعد و در سال ۱۹۲۹ میلادی، عینکهای آفتابی به معنای مدرن آن هم متولد شدند. ادوین لند (Edwin H. Land)، با استفاده از لنزهای پلورایز شده، امکان افزایش دید در مواجهه با تابش اشعه آفتاب را فراهم ساخت و با بازطراحی چندین باره آنها تا سال ۱۹۳۶، اختراعش را تکمیل و تجاریسازی نمود. وی در سال ۱۹۳۷ میلادی، شرکتی تحت عنوان پلوراید (Polaroid Corporation) تأسیس کرد و اختراعش را در قالب عینکهای آفتابی، چراغهای جلوی اتومبیل بدون تابش خیرهکننده و عکاسی استریوسکوپی (سهبعدی) به بازار عرضه نمود.
این عینکهای ضد تابش، برای عاشقان طبیعت و سرگرمیهایی مانند ماهیگیری و ورزشهای آبی به شدت کارآمد بود و به سرعت توانست توجه عموم را به خود جلب کند. لازم به تأکید است که در سال ۱۷۵۲ میلادی، فردی به نام جیمز آیسکو (James Ayscough)، عینکهای ابداعی خود با شیشههای رنگی را به بازار معرفی کرد. وی معتقد بود که شیشههای بیرنگ، ممکن است برای چشمها مضر باشند و به همین دلیل، از شیشههای سبز و آبی استفاده نمود. شاید بتوان این عینکها را نخستین نمونه از عینکهای آفتابی در جهان دانست که البته نه برای محافظت از چشم در برابر آفتاب، بلکه برای رفع و اصلاح اختلالات بینایی ساخته میشدند.
در کنار توسعههای فنی مرتبط با شیشه عینک که در ادامه نمونههای بیفوکال و تریفوکال صورت گرفته و اختلالات بینایی چندگانه را مرتفع میساخت، تلاش برای تغییر و اصلاح فریم عینک هم در جریان بود. فریمهای پلاستیکی که برای نخستین بار همزمان با جنگ جهانی دوم و برای عینکهای آفتابی ساخته میشد، یکی از این نوآوریها است. در دهه ۱۹۵۰ میلادی و تقریباً به موازات توسعه شیشههای عینک، پلاستیک هم به محبوبترین ماده برای تولید فریم عینک تبدیل شد.
نوآوری جالبتوجه دیگر، شیشههای فتوکرومیک بود که در مواجهه با نور آفتاب، تیره شده و نقش یک عینک آفتابی را بازی میکرد. در غیاب نور آفتاب (مثلاً در محیط خانه)، این عینکها به صورت یک عینک معمولی به نظر میرسد. اگرچه عینکهای فتوکرومیک در دهه ۱۹۶۰ میلادی ساخته شدند، اما تا اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی، با استقبال خوبی همراه نبودند و تازه از این زمان بود که در زمره نمونههای پرتقاضای بازار قرار گرفتند.
در نهایت، باید به عینکهای محافظ در برابر نور مضر و آبیرنگ صفحات نمایش دیجیتال اشاره کنیم که بهعنوان یکی از آخرین نوآوریهای فنی در صنعت عینک به بازار عرضه شده است. از آنجا که کامپیوترها از دهه ۱۹۸۰ میلادی به اینسو، به یکی از اجزای جداییناپذیر زندگی انسانها تبدیل شده و روند تعامل با صفحات نمایش دیجیتال، با تلویزیونهای بزرگ و گوشیهای هوشمند تشدید یافته است، عینکهای جدید برای جلوگیری از فشار به چشم و اختلال در چرخه خواب افراد اختراع شدهاند.