یکی از تصورات عمومی نادرست این است که دنیای اختراعات و نوآوریها، یک دنیای کاملاً مردانه بوده و زنان نقش کمرنگی در تاریخ دور و دراز توسعه فناوریهای مختلف دارند. بررسیها نشان میدهد که علیرغم سهم کمتر زنان در اختراع و نوآوری، طی دهههای اخیر، روندی فزاینده و کاملاً صعودی در بهبود جایگاه زنان مخترع در حال رخ دادن است. اما این بدین معنا نیست که در گذشته، زنان هیچ نقشی در اختراعات صورت گرفته نداشتهاند. شاید بهترین مثال برای این موضوع، مارگارت نایت (Margaret Knight)، ملقب به ادیسون زنان است که در سالهای میانی قرن نوزدهم میلادی، مجموعهای از اختراعات مختلف و از جمله اختراع مشهور کیسههای کاغذی را برای جهانیان به یادگار گذاشت.
صاحبنظران معتقدند که زنان، همواره در حال تاریخسازی بودهاند. یکی از زنانی که به معنای واقعی توانست خلاقیت ذهنی خود را نه جهان مدرن فعلی، بلکه در دنیایی به شدت تحت سلطه مردان به کرسی بنشاند، خانم ماری دیکسون کیز (Mary Dixon Kies) است. وی تقریباً دو قرن پیش، نام خود را بهعنوان اولین دارنده «US» پتنت از دفتر ثبت اختراعات و علائم تجاری آمریکا جاودانه ساخت.
شاید با خود بگویید که زنان زیادی هستند که بهعنوان مخترع یا مالک، نامشان در اسناد ثبت اختراع آمریکا آمده است. برای درک بهتر ارزش کار ماری کیز، این را در نظر بگیرید که در اوایل قرن نوزدهم میلادی، چه مشکلات بزرگی پیش روی یک زن قرار داشت تا به چنین مهمی نائل شود. در آن زمان، زنان آمریکایی از هیچ قدرت سیاسی برخوردار نبوده و حتی قدرت اجتماعی آنها هم ناچیز بود. عملاً مالکیت زنان با پدر یا برادر آنها و در صورت ازدواج، با شوهرشان بود. بدیهی است، در شرایطی که زنان نه میتوانستند مالکیت کالایی را بر عهده داشته باشند و نه میتوانستند قراردادی منعقد کنند، انگیزهای برای ثبت اختراعات زنانه باقی نمیماند!
با این وجود، ماری کیز از ایالت کانکتیکات، مسیری خلاف جهت آب را پیمود. وی اثبات کرد که ایده ذهنیش برای دوخت و دوز حصیر، ارزش ثبت در سیستم پتنت را داشته و با تمام مشکلات موجود، این کار خارقالعاده را عملی کرد. جالب است که شرایط اجتماعی و اقتصادی هم تا حدی به ماری کیز کمک کرد. سلسله جنگهای فرانسه و انگلیس در آن دوران، آمریکا را در موقعیت ناخوشایندی قرار داده بود، بهویژه آنکه انگلیسیها با تحتفشار قرار دادن کشتیهای آمریکایی و ایجاد برخی محدودیتهای تجاری برای این تردد دریایی، تصمیمات این کشور برای بیطرف ماندن در جنگ را آزمایش میکردند. در واکنش به این موضوع، در سال ۱۸۰۷ میلادی، توماس جفرسون (Thomas Jefferson)، رئیسجمهور وقت آمریکا، تصمیم به منع واردات کالا از انگلیس گرفت. مسدود شدن رسمی تجارت با انگلیس، یک فاجعه بزرگ در اقتصاد آمریکا بود و عملاً این کشور را در بسیاری از حوزهها، از جمله صنعت مد فلج کرد. برآورد میشود که این تصمیم، صادرات آمریکا را در کمتر از یک سال از منع تجارت دو کشور، از ۱۰۸ میلیون دلار، به کمتر از ۲۲ میلیون دلار کاهش داد.
طی 15 ماه تحریم اعمال شده، صنعت مد آمریکا مجبور به نگاه به داخل شد. کالاهای بسیاری نمیتوانست به کشور وارد شود و لاجرم میبایست در داخل ساخته میشدند. این موضوع، شامل کلاههای زنانه و مردانه هم میشد. البته ماری کیز، اولین فردی نبود که صنعت کلاه سازی آمریکا را بهبود بخشید. پیش از وی، دختر جوانی به نام بتسی متکالف (Betsy Metcalf) که کلاهی حصیری در ویترین یک مغازه دیده بود و از عهده خرید آن برنمیآمد، روشی ابتکاری برای تولید آن یافت. این ایده، موجب شد تا زنان روستایی هم شروع به بافتن این کلاهها نموده و علاوه بر کمک به اقتصاد خانواده و ایجاد نوعی استقلال مالی، آخرین مدل کلاهها را برای خود و اطرافیانشان تولید کنند.
متکالف، هیچگاه به فکر ثبت ایده خود در سیستم پتنت نیفتاد، اما سرنوشت این بود که زنی دیگر به نام ماری کیز، خود را بهعنوان نخستین مخترع زن در سیستم پتنت آمریکا مطرح نماید. وی ایده بتسی را دید و احساس کرد که میتواند آن را کمی بهبود دهد. نوآوری ماری کیز، استفاده از ابریشم یا نخ برای دوختن نی و بافتن آنها بود. این کار، ظاهری بسیار زیبا به این کلاهها داده و آن را بهعنوان مد جدید آن دوران عرضه نمود. وی از قانون به نسبت جدید آمریکا که به هر شخص یا اشخاصی اجازه میداد تا برای محافظت از روشها و طرحهای نوآورانه خود، درخواست ثبت اختراع داشته باشند، استفاده کرد و در نهایت در تاریخ ۱۵ می سال ۱۸۰۹ میلادی، نخستین گواهی ثبت اختراع با شماره (1041X)، به یک زن اعطا شد. لازم به تأکید است که مجموعه پتنتهای به ثبت رسیده طی سالهای ۱۷۹۰ تا ۱۸۳۶ میلادی، تنها با نام مخترع و یک شمارهگذاری بسیار ابتدایی مشخص میشدند و از آنجا که همه این اسناد در آتشسوزی از بین رفتهاند، به آنها اصطلاحاً «X Patents» میگویند. اعتقاد بر این است که زنان زیادی بهعنوان مخترع واقعی این پتنتها تلاش کردهاند که در بسیاری از موارد، نام شوهرانشان در اسناد ثبت اختراع درج شده است.
نکته جالب پیرامون اختراع ماری کیز، این است که پس از به ریاست جمهوری رسیدن جیمز مادیسون (James Madison)، گواهی ثبت اختراع کیز امضا میشود. ظاهراً دالی مادیسون (Dolley Madison)، همسر رئیسجمهور و بانوی اول آمریکا، به شدت از اختراع ماری خوشش آمده بود، بهطوری که رسماً نامهای به وی نوشته و به خاطر کمک به زنان و صنعت مد آمریکا، از او تشکر کرد.
متأسفانه داستان ماری کیز، آنچنان سرانجام خوبی نداشت. صنعت مد، بنا به ذات خود، مدام در حال تغییر بود و دیگر کلاههای وی خریداری نداشت. او بیپول ماند و در نهایت، در گمنامی و فقر درگذشت. جسد وی، در بخش فقرای بروکلین، واقع در نیویورک به خاک سپرده شد. البته این گمنامی ادامهدار نبود و در سال ۱۹۶۵ میلادی، بزرگداشتی در زادگاهش بهعنوان پیشگام صنعت مد برگزار شده و حتی بنای یادبودی هم در آنجا برایش احداث گردید.