یکی از سرگرمیهای محبوب در پارکهای تفریحی و شهربازیها، ترن هوایی (Roller Coasters) است. مردم بهویژه جوانان، ساعتها در صفهای طولانی منتظر میمانند تا دقایقی هیجانانگیز و سرشار از لذت را سپری کنند، دقایقی که با جیغهای ممتد و احساس تعلیق و بیوزنی در سراشیبیهای تند و مارپیچهای خطرناک این دستگاه همراه است.
دلایل زیادی برای استقبال افراد از ترنهای هوایی وجود دارد، از سرعت بالا و پیچ و تابهای هراسانگیز گرفته تا حضور در ارتفاع و سرازیر شدن ناگهانی که میتواند آمیختهای از هیجان، ترس و لذت را بهدنبال داشته باشد. افرادی که سوار ترنهای هوایی میشوند، احساسات مختلفی را تجربه میکنند. در ابتدا و پیش از سوار شدن به دستگاه، فقط میخواهند که صف انتظار کوتاه شود و هر چه زودتر سوار ترن شوند. در این لحظات، حس هیجان به اوج خود میرسد. حال نوبت سوار شدن و حرکت ترن است. دستگاه کمکم سرعت میگیرد و در میانههای راه، ترس بر افراد حاضر در ترن حاکم میشود. احتمالاً با خود میگویند که ای کاش سوار نشده بودیم و در ادامه، جیغهای ممتد آنها است که هیجان و ترس را از اعماق وجودشان نمایان میسازد. در پایان، ترن از حرکت میایستد و همه به نوبت پیاده میشوند. همه شاد و سرمست از این همه هیجان، با خود میگویند که چقدر زود تمام شد. ترس قبلی از وجودشان رخت بربسته و جایش را به عطش برای تجربه دوباره این لذت فراموشنشدنی داده است!
فارغ از اینکه جزء گروه دوستداران ترن هوایی هستید یا اینکه از سوار شدن به آن میترسید، آیا تا به حال به این موضوع فکر کردهاید که ترن هوایی چگونه اختراع شد؟ چه کسی آن را برای نخستین بار ابداع نمود و انگیزهاش از این کار چه بود؟ از آن زمان تاکنون، چه تغییراتی در ترنهای هوایی به وقوع پیوسته و مسیر توسعه و تکامل آن به چه صورت بوده است؟
بررسیها نشان میدهد که ترن هوایی، برای نخستین بار در آمریکا و توسط فردی به نام لامارکوس تامپسون (LaMarcus Adna Thompson) ساخته شده است. این اختراع جالب و احتمالاً عجیب برای مردم آن زمان (در ژوئن ۱۸۸۴ میلادی)، در «Coney Island» نیویورک نصب و افتتاح گردید.
تامپسون در سال ۱۸۴۸ میلادی در اوهایو متولد شد و از آنجا که ذهنی خلاق و علاقهمند به موضوعات فنی داشت، دستگاهی برای تولید جورابهای ساق بلند زنانه طراحی کرد. این اختراع، تامپسون را به مردی ثروتمند مبدل نمود و از آنجاکه ضعف جسمانی بر وی غلبه کرده بود، خیلی زود بازنشسته شد و تنها از حق امتیاز پتنتش کسب درآمد میکرد. او فردی به شدت مذهبی بود و مانند بسیاری از آمریکاییها، نگران این بود که فرهنگ شهرنشینی و توسعه سریع آن دوران، عادات مخربی را در شهروندان این کشور پدید آورد. وی معتقد بود که میخانهها، سالنهای قمار و رقص که پس از پایان جنگ داخلی، روز به روز در حال گسترش بودند، آمریکا را از دین و مذهب دور کرده و بیاخلاقی را ترویج میکند.
تامپسون میخواست کاری انجام دهد و در نهایت، زمانی که در حال لذت بردن از تعطیلاتش در پنسیلوانیا بود، ایدهای کاملاً متفاوت از اختراع دستگاه جوراببافی در ذهنش شکل گرفت. او در شهری کوچک به نام «Mauch Chunk»، گروهی از جوانان را دید که از یک ریل راهآهن قدیمی استخراج سنگ معدن، برای تفریح استفاده میکنند. طول راهآهن مذکور، تقریباً ۹ مایل بود که بعداً به ۱۸ مایل هم افزایش یافت. دستگاههای حمل سنگ معدن که حالا جوانان را در خود حمل میکرد، با استفاده از نیروی جاذبه و با سرعتی قابلتوجه به پایین میآمدند. شاید این پدیده کاملاً عادی به نظر برسد، اما به یاد داشته باشید که آن روزها، خبری از اتومبیل، قطار و هواپیما به معنای امروزی آنها نبود و عملاً هیچ چیز ساخته دست بشر، با این سرعت حرکت نمیکرد.
تامپسون مشاهده کرد که گردشگران برای سوار شدن به این بازی هیجانانگیز، یک دلار (که آن زمان مبلغ قابلتوجهی محسوب میشد)، پرداخت میکردند و از سواری تقریباً ۸۰ دقیقهای لذت میبردند. وی بلافاصله نقشههایی برای یک نسخه کوچکتر از این راهآهن قدیمی ترسیم کرد و دو ویژگی اصلی که دیده بود را هم در نظر گرفت: «واگنهایی شبیه به آنچه در پنسیلوانیا سوارش میشدند» و «سیستمی برای جلوگیری از حرکت واگنها به عقب».
تامپسون به اهمیت حفاظت از ایدههای جدید به شدت واقف بود و با توجه به تجربه خوشایند قبلی پیرامون دستگاه جوراببافی، ساختار چوبی ابداعیش را بلافاصله در دفتر ثبت اختراعات و علائم تجاری آمریکا به ثبت رسانید. اقدامی که در نهایت، در ژانویه ۱۸۸۵ میلادی، گواهی ثبت اختراعی به شماره «US 310966» را برایش به ارمغان آورد.
تامپسون برای عملی سازی ایده خود، «Coney Island» را انتخاب کرد؛ منطقهای تفریحی در نیویورک که شامل پیست اتومبیلرانی، رستوران، تئاتر و مأمن افرادی که بسیاری از آنها برخلاف تامپسون، میخانهها و سالنهای قمار را بهعنوان یکی از تفریحات خود انتخاب میکردند. او میخواست که این افراد را به سوی هیجانی سالم جلب کرده و از اقدامات غیراخلاقی بر حذر دارد!
سرعت ترن هوایی مذکور که با نام «Gravity Pleasure Switchback Railway» شروع به کار کرد، کمتر از ۱۰ مایل در ساعت بوده و طوری طراحی شده بود که برای لذت بیشتر کاربران، شامل چند سراشیبی و سرازیری بود. سرعت گرفتن دستگاه و ترکیب آن با نیروی جاذبه، باعث میشد که واگنهای قطار، به صورت رفت و برگشتی کار کنند. در عرض سه هفته، درآمد تامپسون به بیش از ۶۰۰ دلار در روز رسید (معادل ۱۵ هزار دلار امروز) و همین عامل، موجب شد تا وی به فکر تأسیس شرکتی برای بهرهبرداری بیشتر از اختراعش بیافتد. شرکت «L. A. Thompson Scenic Railway»، در سال ۱۸۹۵ تأسیس شد و از آن زمان، انواع قطارهای سرگرمی و ترنهای هوایی در سرتاسر آمریکا و سایر کشورها ساخته شد. جالب اینکه تامپسون به همین ایده قناعت نکرد و در ادامه ایدههای نوآورانهاش، حدود ۳۰ پتنت در ارتباط با تعبیه انواع تونلها، کوههای مصنوعی، مناظر و چراغهای چشمکزن به ثبت رسانید. وی در سال ۱۹۱۹ و در حالیکه میلیونها نفر از اختراعش لذت میبردند، درگذشت.
گفتنی است، یکی از دیگر از افرادی که در زمینه توسعه و تجاریسازی اختراع تامپسون اثرگذاری فراوانی داشت، جان میلر (John A. Miller) نام دارد. وی برای توسعه و تکامل ترن هوایی، دقیقاً نقشی مشابه توماس ادیسون در ارتباط با تجاریسازی و توسعه اختراعاتی داشت که خود ابداعکننده آنها نبود. او بیش از ۱۰۰ پتنت در این زمینه به ثبت رسانید و بسیاری از تجهیزات ایمنی مورد استفاده در ترنهای هوایی، از جمله کمربند ایمنی و چرخهای اصطکاکی، حاصل ابداعات و نوآوریهای وی میباشد. شاید حتی این مخترع خوشفکر را بتوان بهعنوان مخترع نمونه واقعی، عملیاتی و مدرنتر ترنهای هوایی دانست.