خلاقیت، اختراع و نوآوری، از جمله مفاهیمی هستند که امروزه بهعنوان اصلیترین ابزارهای موفقیت (چه در فضای کسبوکار و چه در سطح ملی و بینالمللی) شناخته میشوند. اغلب مردم، تنها پیشرفتهای خارقالعاده و بزرگ بشر، نظیر هواپیما، اتومبیل و یا کشف برخی واکسنهای دارویی را بهعنوان اختراع در نظر میگیرند. اما با نگاهی ظریفانه و در نظر گرفتن مفاهیم موجود، میتوان چنین گفت که هر راهکار فناورانه و جدید که به رفع مشکل یا تأمین یک نیاز بالقوه یا بالفعل منجر شود، یک اختراع خواهد بود. مثال بارز این موضوع، آچار بهعنوان یک ابزار مکانیکی رایج و کاربردی است.
نگاهی به اطراف خود بیندازید؛ طیف وسیعی از دستگاهها و ماشینآلات کوچک و بزرگی را میبینید که قطعات و اجزای آنها با استفاده از پیچ و مهره به هم متصل شدهاند. از یک پیچ و مهره غولپیکر در سازههای فولادی کشتی گرفته تا پیچهای بسیار ظریف بکار گرفته شده در ساعتهای سوئیسی، همگی برای ساخت، تعمیر و نگهداری، نیاز به باز و بسته شدن دارند. برای هر یک از این کارها، ابزارهای خاصی طراحی شده که آنها را مرتفع مینمایند. کافی است به کیف آچار خودروی خود سری بزنید، تا برخی از این ابزارها که برای کارهای معمول مورد نیاز هستند را ببینید. برای مثال، فرض کنید که لاستیک خودروی شما پنچر شده است. اولین کار، باز کردن مهرهها و سپس تعویض لاستیک است. در انتها هم، میبایست مهرهها را مجدداً سر جای خود گذاشته و محکم ببندید. اما چگونه میتوان این مهرههای متنوع را باز و بسته کرد؟
جواب ساده است. یک آچار مناسب انتخاب کرده و با استفاده از اصل فیزیکی اهرم، آنها را باز و بسته میکنید. آیا میدانید که آچار چگونه و در چه زمانی اختراع شد؟ مخترع اولیه این ابزار کاربردی کیست و در طول این سالها، مسیر توسعه و تکامل آن چگونه بوده است؟
آچار (Wrench) که به آن «Spanner» نیز گفته میشود، ابزاری عموماً دستی برای باز و بسته کردن پیچ و مهرهها است که امروزه در انواع و اقسام مدلها، اعم از آچارهای ثابت، آچار با دهانه قابل تنظیم و حتی مدلهای برقی تولید و عرضه میشوند. مخترع اولیه آچارهای مکانیکی، فردی به نام سالیمون مریک (Solymon Merrick) بود که در سال ۱۸۳۵ میلادی، نخستین پتنت در این زمینه را به ثبت رسانید. در آن زمان، دفتر ثبت اختراعات و علائم تجاری آمریکا، از یک سیستم شمارهگذاری ابتدایی برای اختراعات استفاده میکرد که آنها را اصطلاحاً «X Patents» مینامند. گواهی ثبت اختراع سالیمون مریک، با شماره «9030 X» و در هفدهم آگوست ۱۸۳۵ میلادی صادر شد.
اولین تلاش برای بهبود و توسعه آچار، توسط یک مکانیک اهل بالتیمور، به نام چارلز مونکی (Charles Moncky) صورت گرفت. آچار مونکی، تا حدی شبیه به آچار لولهگیر یا آچار فرانسه امروزی بود. وی در سال ۱۸۵۸ میلادی، آچار خود را که بعداً به «Monkey Wrench» مشهور شد، به ثبت رسانید.
لازم به تأکید است که از همان سالهای ابتدایی معرفی این اختراع مشهور، ایده متحرک بودن دهانه آچار، از سوی مخترعین مختلفی دنبال شده است. در همین راستا، گفته میشود که در سال ۱۸۴۲ میلادی، فردی به نام ریچارد کلایبرن (Richard Clyburn)، آچار قابل تنظیمی اختراع نموده و حتی آن را در سال ۱۸۴۳، در سیستم پتنت هم به ثبت رسانیده است. با توجه به قواعد نسبتاً غیر شفاف ثبت اختراع در آن سالها، ثبت چندین اختراع با مضامین تقریباً مشابه، آنچنان دور از ذهن نبود و شاید دلیل اصلی ثبت چنین پتنتهایی، همین موضوع باشد!
شاید مهمترین پیشرفت در آچارهای مکانیکی، در نتیجه طراحی خارقالعاده دانیل استیلسون (Daniel C. Stillson) حاصل شده باشد. وی که مسئول دیگ بخار بود، ضمن فعالیتهایش در کشتیهای بخار، طرحی ذهنی از یک آچار جدید خلق کرد. استیلسون که به ایده خود باور داشت، آن را با شرکت گرمایشی و لولهکشی والورث (Walworth) در میان گذاشت. در نگاه اول، آچار پیشنهادی وی کمی عجیب به نظر میرسید و به همین دلیل، مدیران شرکت ترجیح دادند که پیش از هر گونه تصمیمگیری، نمونه اولیهای از آن بسازند. نتیجه فوقالعاده بود و آچار ساخته شده، به خوبی کار میکرد. آچار ابداعی، در سال ۱۸۶۹ میلادی، در دفتر ثبت اختراعات و علائم تجاری آمریکا ثبت شد و نتیجه آن، اعطای گواهی ثبت اختراعی به شماره «US 95744»، به شرکت والورث بود. استیلسون به دلیل این ایده خلاقانه، پاداشی هشتاد هزار دلاری دریافت کرد و آچار ابداعی وی، به آچار لولهگیر استیلسون مشهور شد.
نیم قرن بعد، در سال ۱۹۱۳ میلادی، رابرت اوون (Robert Owen)، ایده آچارهای دوبل (با دو سر متفاوت) را مطرح نمود که مقدمهای بر طراحی و تولید آچارهای قابل تنظیم با سریهای چندگانه شد. گفتنی است که یک مخترع سوئدی به نام یوهان پیتر یوهانسون (Johan Petter Johansson) هم، از دیگر افرادی است که بر روی ایده آچارهای قابل تنظیم کار میکرد. وی نخستین پتنت خود را در سال ۱۸۸۸ میلادی، برای یک آچار لولهگیر قابل تنظیم دریافت کرد.
اما یکی از جالبترین مخترعین فعال در توسعه و تکامل آچار، فردی به نام جک جانسون (Jack Johnson) است. وی یک بوکسور سیاهپوست و جنجالی بود که عمده شهرتش را مدیون مهارت ورزشی خود و نقض هنجارهای اجتماعی بود. جانسون در سال ۱۹۰۳ میلادی، عنوان قهرمانی سنگینوزن بوکسورهای رنگینپوست جهان را به دست آورد. اما این عنوان وی را راضی نکرد. او میخواست قهرمان واقعی جهان باشد و از همین رو، با شکست پیدرپی بوکسورهای سفیدپوست و تمسخر و استهزای آنها در رینگ بوکس، جنجالهای فراوانی پدید آورد. تلاش برای ازدواج با دختری سفیدپوست و نقض برخی قوانین، باعث شد تا از سوی دولت فدرال تحت تعقیب قرار گرفته و به همین دلیل، به اروپا گریخت. جانسون تا اواسط ۱۹۲۰ میلادی در اسپانیا زندگی میکرد، تا اینکه به آمریکا بازگشته و روانه زندان فدرال شد. همینجا بود که روی دیگر زندگی این ورزشکار جنجالی نمایان شد. وی در زندان با مشکل سفت کردن برخی قطعات مواجه شد و برای رفع آن، آچار جدیدی طراحی کرد. آچار ابداعی جک جانسون، در سال ۱۹۲۲ میلادی به ثبت رسید و نتیجه آن، گواهی ثبت اختراعی به شماره «US 1413121» بود. جانسون دیگر یک بوکسور زندانی نبود، او مخترعی بود که زندگی پر فراز و نشیبش، میتواند الهامبخش بسیاری از مخترعین و نوآوران باشد.
جالب است بدانید که برخی نام آچار میمون (Monkey Wrench) را اشتباهاً به جک جانسون نسبت میدهند که اشاره به نوعی توهین نژادی نسبت به این مخترع دارد. این در حالی است که هیچ ارتباطی بین این نام و اختراع جانسون وجود نداشته و همانطور که در سطور پیشین تأکید شد، آچار میمون توسط چارلز مونکی اختراع شده است. به عبارت بهتر، نام این آچار، از یک غلط املایی مرتبط با مخترعش نشأت گرفته است!