امروزه مراجعه به مراکز خرید بزرگ، مجموعهای از گزینههای هیجانبرنگیز در پیش روی مشتریان قرار میدهد که از آن جمله، میتوان به استفاده از تخفیفهای متعدد، دسترسی آسان به همه اجناس مورد نیاز زندگی روزمره، یک شام یا ناهار در کنار خانواده و دوستان و حتی یک سرگرمی و تفریح ویژه برای همه اعضای خانواده اشاره نمود. پاساژهای چند طبقه و مالهای بزرگ که مجموعه کاملی از اجناس و محصولات مختلف اعم از مواد غذایی، مبلمان، البسه و لوازم خانگی را در خود جای دادهاند. در بسیاری از این فروشگاهها، روزانه صدها یا هزاران خریدار به دنبال جستجو و یافتن کالاهای مورد نیاز خود هستند. از یکسو، هر مشتری با سبدی بزرگ از اجناس به سراغ فروشنده یا صندوقدار میرود و از سوی دیگر، گاهی چند مشتری به صورت همزمان به صندوق مراجعه کرده و در نتیجه، صفی طویل در آنجا پدید میآید. رضایت مشتری، در راه انداختن سریع کار او است و در نتیجه، باید در کمترین زمان ممکن، خریدها را فهرست کرده و قیمت آن را محاسبه و اعلام نمود. این کاری است که با استفاده از بارکدها به سادگی انجام میشود.
شاید در یک مغازه کوچک و با اجناس و مشتریان محدود بتوان کالاها و قیمت آنها را به صورت دستی یا نهایتاً با استفاده از یک ماشینحساب کنترل نمود، اما هنگامی که صحبت از انباری با چند هزار قلم کالای مختلف و سیلی از مشتریان هر روزه به میان میآید، باید راهحل دیگری اندیشید. همین نیاز فزاینده، مادر اختراعی جدید و منحصربهفرد به نام بارکد شد. بارکدها، کدهای قابل خواندن توسط ماشینها هستند، الگوهایی از اعداد، خطوط عمودی یا حتی مربعهای دو بعدی که امکان شناسایی توسط دستگاه بارکدخوان را فراهم میکنند.
بررسیها نشان میدهد که نخستین تلاش برای توسعه نوعی سیستم بارکدگذاری، از دانشگاه هاروارد آغاز شد. در سال ۱۹۳۲ میلادی، گروهی از دانشجویان رشته مدیریت بازرگانی این دانشگاه، تصمیم گرفتند تا از نوعی سیستم کارت پانچ برای تعیین موجودی انبار و تعداد کالاهای فروخته شده استفاده کنند. این ایده، در عین جذابیت، کارایی بالایی نداشت و از آن مهمتر، بسیار گران تمام میشد. به همین دلیل، با موفقیت به مرحله تجاریسازی نرسید. سالها بعد، مدیر یک فروشگاه مواد غذایی بزرگ، به مسئولین دانشگاه درکسل (Drexel University) مراجعه نمود و از آنها خواست تا یک سیستم کنترل خودکار برای محصولات فروشگاه ایجاد کنند. با اینکه این تقاضا با بیمیلی دانشگاه مواجه شد، اما یکی از دانشجویان دانشگاه به نام باب سیلور (Bob Silver)، موضوع را به شکل کاملاً اتفاقی شنید و به همراه دوستش جوزف وودلند (Norman Joseph Woodland)، کار بر روی این سیستم فرضی را آغاز کردند.
ایده اولیه آنها، بهکارگیری سیستم مورس و طراحی نوعی میلههای پهن و باریک بهعنوان بارکد بود. در ادامه، الگوهای دیگری از جمله سیستم بارکد نقطهای و دایرهای را امتحان کردند و پس از تکمیل و بهبود آنها، نخستین سیستم بارکدخوان را در سال ۱۹۵۲ میلادی تولید نمودند. لازم به ذکر است که این اختراع، در بیستم اکتبر ۱۹۴۹ به ثبت رسید و تقریباً همزمان با تولید و عرضه سیستم در سال ۱۹۵۲، گواهی ثبت اختراعی به شماره «US 2612994» را برای این دو مخترع خوشفکر و خلاق به ارمغان آورد. گفته میشود که جوزف وودلند در سال ۱۹۵۱، در شرکت «IBM» استخدام شد و امکانات مهیا شده در آنجا، به ساخت سیستم بارکدخوان اصلی کمک زیادی نمود.
باب سیلور در سال ۱۹۶۱ و در حالی که تنها ۳۸ سال داشت، چشم از جهان فرو بست. حقوق پتنت به ثبت رسیده هم در سال ۱۹۶۲، به شرکت فیلکو (Philco) واگذار گردید که بعداً توسط «Radio Corporation of America» خریداری شد. شاید یکی از نقاط عطف بزرگ در مسیر تجاریسازی اختراع، تصویب و پذیرش بارکدها از سوی انجمن راهآهن آمریکا در سال ۱۹۶۷ بود که برای شناسایی واگنها، از یک شناسه رمزگذاری شده ۶ رقمی، به همراه ۴ رقم مربوط به قطار استفاده میشد.
از آن زمان به بعد، فناوری بارکد کمکم مورد توجه قرار گرفت و حتی شرکت «Computer Identics Corporation»، یک سیستم عملیاتی و کارآمد را در شرکت جنرال موتورز راهاندازی نمود. با دستور انجمن ملی زنجیره مواد غذایی آمریکا، برای یکپارچهسازی کدهای محصول در سال ۱۹۷۰ و دستورالعملهای بعدی برای توسعه بارکدها، عملاً این فناوری بهطور کامل وارد بازار تقاضا گردید. در این میان، وودلند هم به تلاشهایش ادامه داد و در سال ۱۹۷۴، موفق به توسعه یک سیستم بارکد خطی در «IBM» شد.
جالب اینجا است که اولین محصول فروخته شده توسط سیستم بارکد، نوعی آبمیوه و آدامس در یک خردهفروشی بزرگ بود که با توجه به اهمیت موضوع، در حال حاضر یک بسته از آن آدامس، در موزهای در آمریکا نگهداری میشود. این اختراع، از چنان ارزش تجاری و مزایای گستردهای برخوردار بود که مدال ملی فناوری را برای جوزف وودلند، به پاس سالها تلاش و نوآوری به همراه داشت. شاید اگر گفتگوی اولیه مدیر فروشگاه با مسئولان دانشگاه به گوش باب سیلور نمیرسید، چیزی تحت عنوان سیستم بارکد توسط این دو مخترع توسعه نمییافت. هر چند که نیاز به سیستمی مکانیزه هر روز بیشتر میشد و چه بسا این اختراع در زمانی دیگر و توسط مخترعینی دیگر معرفی میگردید!
از سال ۱۹۷۰ به اینسو، تحولات زیادی در سیستمهای بارکد ایجاد شده است. معرفی کد «UPC» بهعنوان کد واحد و یکپارچه برای محصولات که امکان استفاده سراسری از دستگاههای بارکدخوان را فراهم میساخت، یکی از این تغییرات است که در سال ۱۹۷۳ به وقوع پیوست. جورج لائورر (George Laurer)، مهندس برق «IBM»، از افراد اثرگذار در توسعه کد «UPC» و ساخت اسکنر برای خواندن دیجیتالی کدها بود و از این منظر، نقشی بیبدیل در توسعه و تجاریسازی سیستم بارکد ایفاء نمود. تا سال ۱۹۸۴، ۳۳ درصد از سوپرمارکتهای آمریکا از سیستم بارکدخوان استفاده میکردند و عملاً این فناوری به یک ابزار رایج در صنایع مختلف بدل گردید. گفتنی است، انواع مختلفی از روشهای کدگذاری بارکدها وجود دارد که سادهترین آنها، بارکدهای میلهای سیاه و سفیدی است که بر روی بسیاری از اجناس فروشگاهی مشاهده میشود. اما در کنار این سیستم، استانداردهای دیگری هم وجود دارد که از آن جمله، میتوان به کد «UPC» با طول ثابت (معمولاً یک عدد ۱۲ رقمی)، کدهای متشکل از حروف و ارقام و روش کدگذاری دو بعدی اشاره نمود.
شاید مهمترین گام در توسعه و تکامل بارکدها، معرفی کدهای دو بعدی «QR Codes» است که در سال ۱۹۹۴، توسط یکی از زیرمجموعههای شرکت تویوتا به نام «Denso Wave» انجام گرفت. هدف اولیه از ارائه این کدها، سادهسازی رهگیری خودروها و قطعات در زنجیره تأمین صنعت خودروسازی بود که البته در ادامه، بسیاری از صنایع و بخشهای اقتصادی به آن روی آوردند. در این کدها، مجموعهای از اطلاعات، نظیر اسم، آدرس، شماره تلفن و حتی سوابق رانندگی یا گروه خونی فرد، در یک مربع کوچک به ابعاد و اندازه یک تمبر پستی خلاصه میشود. بنا بر گزارش مجله معتبر فورچون در سال ۲۰۰۴ میلادی، بین ۸۰ تا ۹۰ درصد از شرکتهای حاضر در فهرست «فورچون ۵۰۰»، از سیستم بارکد در فرآیندهای خود استفاده میکردند و این مسئله، به خوبی محبوبیت این فناوری را نشان میدهد.
در پایان باید به این نکته مهم اشاره نمود که اختراع و نوآوری در فناوری بارکد متوقف نشده است. تا زمانی که نیاز به طبقهبندی و شناسایی سریع بارکدها وجود دارد، نوآوریهای جدید هم در راه خواهند بود. بهترین مصداق این موضوع، بارکدهای مبتنی بر «DNA»، بهعنوان نسل جدید بارکدها است که در یک پروژه بینالمللی به نام «International Barcode of Life» پی گرفته میشود. هدف از این پروژه، جمعآوری فهرستی از همه گونههای زنده کره زمین بود که در ادامه برای موضوعات تحقیقاتی مختلف، همچون رصد فعالیتهای زنبورها مورد استفاده قرار گرفت. شاید در آیندهای نه چندان دور، از کدهای «DNA» برای خرید با دستگاههای هوشمند یا اسکن خودرو استفاده شود!