بیشک، اسلحه یکی از تأثیرگذارترین اختراعات بر زندگی بشر بوده است. بعد از ساخت باروت و تفنگ ساچمهای، نوع سبک اسلحه وارد میادین جنگ شد و با اختراع رولور توسط ساموئل کلت، ورود آنها به شهرها نیز کشید شد. یکی از انواع سلاح که تأثیر به سزایی در سرنوشت بشریت داشته و بنا به برخی آمار و ارقام موجود، بیشترین تعداد اسلحه از نوع آن ساختهشده است، اسلحه روسی کلاشنیکف است. کلاشینکف، در زمره اسلحههایی قرار دارد که برای کمتر کسی ناشناخته است. کلاشنیکف، اسلحه قرن نام گرفته و بعد از گذشت بیش از نیمقرن از ساخت آن، هنوز هم تولید آن ادامه دارد. این اسلحه، همچنان توسط ارتشهای مختلفی در دنیا مورد استفاده قرار گرفته و البته بیش از هر سلاح دیگری، در گوشه کنار دنیا جان انسانها را گرفته است.
کلاشنیکف به واسطه هزینه بسیار پایین ساخت و استفاده آسان، معادلات بسیاری از جنگها را تغییر داده که نمونه بارز آن، جنگ ویتنام بوده است که شوروی با تسلیح کشاورزان ویتنامی با کلاشنیکف، جلوی پیشروی آمریکاییها را گرفت. این اختراع، چنان برای روسیه اهمیت داشت که بالاترین نشانها و جوایز ملی را به مخترع آن داده و وی را در جایگاه قهرمان ملی قرار داد. امروزه انواع مختلف و توسعهیافته این اسلحه، در بیش از ۴۰ کشور دنیا تولید شده و شبکه عظیمی از تأمین آن، مشغول فعالیت است.
نکتهای که این سلاح را بینظیر نموده، اصیل بودن آن نیست؛ در واقع، کلاشنیکف ادغامی از دیگر سلاحهایی است که پیش از آن وجود داشتهاند. مکانیزم ماشه، ضامن، تغذیه گلوله و مسلح نمودن با گاز در این اسلحه، دقیقاً از سلاحهای دیگر وام گرفته است؛ اما این مشخصهها، بهواسطه پلتفرمی با هم ترکیب شدهاند که دوام باورنکردنی، قابلیت اطمینان بسیار بالا و هزینه ساخت بسیار پایینی برای اسلحه به همراه داشته است.
میخائیل کلاشنیکف «Mikhail Kalashnikov»، زاده سیبریای روسیه، کسی است که برای اولین بار، اسلحه کلاشنیکف را طراحی نمود. وی کودکی سختی را تجربه کرد. شاید در اولین نگاه، فردی که مخترع سلاحی این چنین مرگبار است، به نظر فردی خشن و بدون عاطفه شناخته شود، اما عجیب است که میخاییل از همان کودکی، علاقهمند به شعر و ادبیات بود. در این دوران، وی دچار بیماری سختی شد. در سال ۱۹۳۰، خانوادهاش بعد از مصادره شدن خانهشان طی فرایند مصادره اموال در شوروی، به یکی از مناطق دوردست در سیبریا تبعید شدند و میخاییل در همانجا پدر خود را از دست داد. وی در سن سیزدهسالگی، به زادگاه خود کوریا بازگشت و توانست در یک گاراژ تعمیر تراکتور و ماشینآلات کشاورزی، کاری پیدا کند. به دنبال این موضوع، علاقه شدیدی به ماشینآلات در وی به وجود آمد. طولی نکشید که در جنگ جهانی، به منظور مقابله با نیروهای آلمان، به ارتش ملحق شد. در ابتدا به خاطر جثه کوچک و همچنین تجربهای که در زمینه ماشینآلات داشت، بهعنوان مکانیک تانک خدمت کرد. چند سال بعد، به دنبال ارتقا درجه، فرمانده تانک شد. در حمله نازیها به روسیه، وی عملکرد پایین تیربارها، سلاحهای سنگین و یا تکتیرهای دقیق را در خط مقدم دید. روسها تلفات بسیار بیشتری نسبت به آلمانیها دادند. دلیل این موضوع هم، مجهز بودن سربازان آلمانی به رگباری سبک و اتوماتیک بود. در این حمله، کلاشنیکف در پی اصابت ترکش بمب، مجروح و در بیمارستان بستری شد. وی در بیمارستان، با مجروحی ملاقات کرد که باعث شد نهتنها مسیر زندگی میخاییل تغییر نماید، بلکه مسیر جنگ و بشریت را نیز تغییر دهد. میخاییل در خاطرات خود میگوید که این مجروح، با حسرتی بیپایان به او گفت که چرا سربازان ما باید به ازای هر دو یا سه نفر، یک تفنگ داشته باشند؛ درحالیکه هر سرباز آلمانی، یک اسلحه، آن هم از نوع اتوماتیک دارد. همین موضوع، انگیزه میخاییل برای ساخت اسلحه اتوماتیک ارزان و با قابلیت بالا برای دفاع از سرزمین خود را برانگیخت.
میخاییل میدانست برای سربازانی که در خط جلو با دشمن درگیر هستند، استفاده از کالیبرهای متوسط، ایدهال خواهد بود؛ چراکه شلیک متوالی گلولهها با کالیبرهای متوسط آسانتر بوده و از طرفی، با توجه به کم بودن وزن آنها، امکان حمل تعداد بیشتری از آنها توسط سربازان فراهم میشد. همه این ویژگیها، در حالی بود که در ارتش این کشور، استفاده از کالیبرهای بالا متداول بود. اما بر خلاف روسها، آلمانیها چنین اسلحهای داشتند، اسلحهای به نام «Maschinekarabiner» که در نهایت به «StG 44» ارتقا یافت. این اسلحه، نرخ شلیک بسیار بالایی داشت و از طرفی، بسیار سبکتر از یک تیربار بود. چیزی که باعث برتری نیروهای آلمانی در درگیری با همرزمان میخائیل شده بود.
میخائیل، اولین نمونه اسلحه خود را در ایستگاه قطار «MATAI» که قبل از جنگ در آنجا کار میکرد، ساخت. وی اسلحه اولیه خود را به آزمایشگاه نظامی علمی-تحقیقاتی مسکو ارائه نمود، تا آزمونهای لازم را بر روی آن انجام دهند. اسلحه وی، بهواسطه کاستیهایی که داشت، از آزمونها موفق بیرون نیامد و پذیرفته نشد. با این وجود، میخائیل ناامید نشد و به بهبود طرح خود پرداخت. وی در سال ۱۹۴۵، در مسابقهای جهت طراحی یک اسلحه برای گلولهای که دو سال قبل توسط ارتش ساختهشده بود، شرکت نمود. این بار، طرح جدید وی برای استفاده در ارتش، مورد قبول واقع شد. در همین راستا، میخائیل به شهر ایژوسک روسیه رفت، تا نسخه نظامی اسلحه خود را بسازد. بالاخره، این اسلحه در سال ۱۹۴۹ میلادی، به تولید انبوه رسید. نام رسمی آن که بعدها با نامهای متعددی خوانده میشد، «7.62-mm Kalashnikov Rifle» بود.
همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، کلاشنیکف در طراحی خود، از مکانیزمهای سایر اسلحههای موجود، مانند اسلحه آلمانی «StG44»، اسلحه آمریکایی «M1» و چندین سلاح روسی مانند «Simonov»، استفاده نمود. شرایط میدان جنگ و آبوهوا در جبهه روسیه، ایجاب میکرد که اسلحه تولیدی، مقاوم و دارای شرایط خاصی باشد. کلاشنیکف در طراحی خود، تلورانسها را بسیار بسته در نظر گرفت و آن را در برابر نفوذ مواد و حتی تا حدودی آب، مقاوم نمود. بهطوریکه اسلحه کلاشنیکف، قابلیت شلیک در آب را نیز داشته باشد. قابلیت اطمینان بالا، یکی دیگر از مشخصههای این اسلحه بود و در هنگام تیراندازی، نسبت به اسلحههای همرده خود، بهندرت گیر میکرد. کلاشنیکف از اجزای کمی تشکیل شده است.
در این اسلحه، هر گلوله با فشار غیرمستقیم گاز باروت گلوله قبلی، مسلح گردیده و این یعنی، فقط در اولین گلوله خشاب، لازم است که برای مسلح نمودن سلاح، گلنگدن آن کشیده شود. این تفنگ محبوب، دارای سه حالت ضامن، تکتیر و رگبار بوده و قابلیت این را دارد که تجهیزات جانبی زیادی به آن اتصال یابد. این تجهیزات، از سرنیزههای ساده، تا دوربینهای نشانهروی پیشرفته برای شلیک به فواصل دورتر را شامل میشود. در دهههای اخیر، انواع مختلف کلاشنیکف با توجه به اقتضای نیازهای نیروهای نظامی، توسعه یافته است. حتی کالیبر آن نیز در برخی از مدلها تغییر یافته و مدلهایی از آن، بهجای کالیبر ۷.۶۲، دارای کالیبر ۵.۴۵ میلیمتر است. البته با متداول شدن استفاده از جلیقه ضدگلوله در میادین جنگ و درگیریها، ارتشها ترجیح میدهند که از کالیبرهای بالای این اسلحه استفاده نمایند.
جوایز و مدالهایی که میخاییل بهواسطه طراحی کلاشنیکف دریافت نمود، بیشمار بودند. عالیترین نشانهای علمی، نظامی و کشوری، به وی تعلق گرفت. قهرمان ملی نام گرفت. تمبرهایی با عکس او چاپ شد و مجسمههای او نیز، سراسر روسیه در میادین مختلف نصب گردید.
کلاشنیکف میگفت که نازیها او را مجبور به طراحی اسلحه کردند وگرنه او علاقه داشت که طراح ماشینآلات کشاورزی باشد. کلاشنیکف که همواره ادعا میکرد این سلاح را برای دفاع و نه حمله ساخته است، در اواخر عمر به خاطر ساخت این اسلحه که در گوشهکنار دنیا جان انسانهای زیادی را میگرفت، احساس ندامت میکرد. وی با صحنهای روبهرو شد که وی را بیشتر متأثر کرد؛ بر روی مجسمه وی، نوشتهشده بود که مخترع اسلحه، مخترع مرگ است. وی در نامهای به رهبر ارتودکس روسیه، اعلام داشت که عذاب وجدان شدیدی دارد و احساس میکند که مسئول مرگ افرادی است که با این اسلحه کشته شدهاند. البته هدف وی از طراحی این اسلحه، بهواقع دفاع از سرزمین خود در برابر حمله دشمن بود؛ هدفی ستودنی است و نامهای که رهبر ارتودکس در پاسخ به وی فرستاد نیز، در این مضمون بود.
اخیراً روسیه برنامههایی را جهت محافظت از حقوق مالکیت اسلحه کلاشنیکف که بدون خرید هیچ مجوز بهرهبرداری، توسط دهها سازنده در سراسر دنیا تولید میشود، در نظر گرفته است. به عقیده بسیاری از کارشناسان این کشور، کلاشنیکفهای جعلی که در خارج از روسیه و بدون پرداخت حق بهرهبرداری تولید میگردند، علاوه بر تحمیل ضررهای مالی سنگین، باعث شده است که اعتبار این برند، بهواسطه کیفیت پایین اسلحه جعلی، لکهدار شود. موضوع مهمتر اینکه اعتبار صنعت این کشور که کلاشنیکف بهنوعی، به نماد آن تبدیلشده است نیز، بهواسطه این موضوع آسیب میبیند. شوروی سابق به موضوع مهم مالکیت فکری، توجه نداشت و بهراحتی امکان و مجوز ساخت محصولات نظامی را به کشورهای اروپای شرقی و دیگر کشورها میداد. در حقیقت، در کشورهای کمونیست، مقوله مهم مالکیت فکری و بهویژه پتنت، چیزی بود که تنها در کتابها وجود داشت. در زمان جنگ سرد و بعد از انقضای این مجوزها، تولید کلاشنیکف همچنان ادامه یافت. در نهایت کارخانه ایژماژ «Izhmash»، بعد از اصلاحات جزئی در این اسلحه، برای اولین بار در بیست و چهارم دسامبر سال ۱۹۹۷ میلادی، درخواست PCT به شماره «PCT/IB97/01597» را برای کلاشنیکف به ثبت رسانید، تا در مرحله بعدی، بتواند پتنتهای لازم را در کشورها و مناطق هدف، به ثبت برساند و سازندگان این اسلحه را ملزم به رعایت حقوق مالکیت فکری آن نماید. این شرکت، در ادامه در طیف وسیعی از کشورها نسبت به ثبت درخواست خود اقدام نمود که از آن جمله، میتوان به اسلونیا، هلند، ترکیه، چین، استرالیا، رومانی، فنلاند، بلغارستان، چک و مجارستان، اشاره نمود.