امروزه انواع اسپری فلفل و سایر گازهای اشکآور، در دسترس بسیاری از افراد، اعم از نیروهای پلیس ضد شورش، کادر حفاظتی شرکتهای خصوصی، بانوان و افرادی که نگران مزاحمتهای خیابانی هستند و حتی برخی خلافکاران و باندهای بزهکار قرار دارد. در ماه می سال ۱۹۶۸ میلادی، در شیکاگو و پیش روی خبرنگاران و دوربینهای تلویزیونی، واقعهای عجیب رخ داد. یکی از افسران سابق نیروی دریایی آمریکا به نام جوزف وودز «Joseph Woods»، نوعی اسپری را بر روی صورت خودش پاشید و به دنبال آن، شروع به اشک ریختن کرد. نام این اسلحه غیرمرگبار، اما کارآمد، اسپری اشکآور یا در اصطلاح تجاری، «Mace» بود که منجر به ایجاد احساس سوزش شدید در چشم میشد. در آن زمان، تنها چهار سال از اختراع «Mace» میگذشت و این وسیله عجیب، هنوز به صورت عمومی به بازار عرضه نشده بود. جالب اینجا است که با وجود گذشت زمان بسیار کوتاه از ارائه این اختراع، استفاده از آن بهعنوان یک ابزار حافظت شخصی و یک سلاح کنترل شورش، در دستور کار قرار گرفته بود. خلق این اختراع خشن، اما مفید و بسیار حیاتی در شرایط بحرانی، با داستانی جذاب همراه بوده که به نمادی از ابزارهای دفاع شخصی بدل شده است.
نیم قرن پیش، آلان لی لیتمن «Alan Lee Litman» و همسرش دوریس لیتمن «Doris Litman»، در شهر پیتزبورگ «Pittsburgh»، در پنسیلوانیای آمریکا زندگی میکردند. دوریس یک معلم و آلان نیز، مخترع 29 ساله بااستعدادی بود که تا آن زمان، سه درخواست ثبت اختراع برای دستگاه گرمکن شیر نوزادان با استفاده از اشعه مادونقرمز (۱۹۶۱ میلادی)، دستگاه پخت تخممرغ (۱۹۶۳ میلادی) و پخت بیکن (۱۹۶۳ میلادی) را در دفتر ثبت اختراعات و علائم تجاری آمریکا، به ثبت رسانیده بود. در حالی که این اختراعات به مرحله تجاریسازی نرسیده و سودآوری خاصی برای آلان جوان به دنبال نداشتند، یک سال بعد، تمرکز تحقیقاتی لیتمن، تحت تأثیر یک اتفاق غیرمنتظره قرار گرفت که مسیر اختراعات و نوآوریهای وی را به شدت تغییر داد.
ایده ساخت یک دستگاه برای محافظت شخصی، هنگامی در ذهن لیتمن جوان پدید آمد که همسرش، در خیابانهای پیتزبورگ مورد ضرب و شتم قرار گرفت. گفتگوهای زوج جوان پیرامون روشهایی که یک زن میتواند از خود دفاع نماید، آغازی شد برای ایجاد یک ایده که در نهایت نیز، به یک دستگاه کوچک و قابلحمل پاشش گاز اشکآور ختم شد. لیتمن شروع به آزمایش ایدههای خود نمود. چالش اصلی وی این بود که گاز شیمیایی به صورت ناخواسته، خود فرد را هم تحت تأثیر قرار میداد و البته کندی عملکرد گاز، موجب میشد تا ممانعت از فرد مهاجم به سادگی انجام نگیرد. به عبارت بهتر، وی به دنبال دستگاهی بود که سریع و بینقص اثر نموده و در عین حال، فقط فرد مهاجم را هدف قرار دهد.
پس از آزمایش و بررسی بسیاری از مواد شیمیایی، مانند اسید سولفوریک و نفت سفید، در نهایت آلان و دوریس، به کلرواستوفن «Chloroacetophenone» رسیدند؛ مادهای شیمیایی که ارتش آمریکا در طول جنگ جهانی دوم، از آن بهعنوان یک گاز اشکآور بسیار قوی استفاده میکرد. آنها نام دستگاه ابداعی خود را، «TGASI» نامیدند که در ادامه، به «Chemical Mace» تغییر یافت. نام جدید، به مواد شیمیایی بسیار قدیمی (قرون وسطی) اشاره داشت که اثرات مشابهی در فرد به وجود میآورد. البته دستگاه ابداعی لیتمنها، آسیبهای وحشتناک را تا حدی تلطیف نموده و عملاً به یک دستگاه غیرمرگبار و بازدارنده بدل شده بود. آلان لیتمن، درخواستهای ثبت اختراع متعددی برای مخزن اسپری خود، نازل گاز و ترکیب شیمیایی مورد استفاده به ثبت رسانید. وی در سال ۱۹۶۴ میلادی، دو درخواست ثبت اختراع جدید، در دفتر ثبت اختراعات و علائم تجاری آمریکا به ثبت رسانید که ترکیب این دو اختراع، یک بطری کوچک برای پاشش گازهای شیمیایی را توصیف میکرد. گفتنی است که این اختراعات در سال ۱۹۶۶، موفق به اخذ گواهیهای ثبت اختراعی به شماره «US3258172» و «US3258172» شدند.
با گذشت زمان، «Chemical Mace» به فهرستی رو به رشد و گسترده از انواع فناوریهای طراحی شده برای خلع سلاح و اهداف جنگی بدل گردید که تنها تعداد انگشتشماری از آنها، مانند اسپری فلفل، شخصی و غیرمرگبار هستند. اسپری فلفل، حاوی ماده شیمیایی «Capsaicin» (ماده تشکیلدهنده فلفل چیلی) است که احساس سوزش شدیدی در صورت و چشمهای فرد ایجاد نموده و سیل اشک از چشمها جاری میگردد. اسپری فلفل، سبب کوری موقت و دشواری تنفسی شده و اثرش معمولاً بین ۳۰ دقیقه تا یک ساعت ادامه مییابد. البته مواد شیمیایی دیگری نیز وجود داشته که کمی آهستهتر از اسپری فلفل عمل نموده و موجب نوعی درد خاص در غشای مخاطی دهان و چشم کاربر میگردد. تمامی این مواد، در یک ویژگی مشترکند: «ایجاد درد و سوزش غیرکشنده ناشی از تحریک گیرندههای حسی عصبی فرد». در مقابل، گاز اشکآور را میتوان نسخه تقویتشده اسپری فلفل دانست که اثرات به مراتب قویتری دارد. این گاز، تقریباً همه جای بدن، از جمله چشم، ریه، دهان و پوست را تحت تأثیر قرار داده و باعث درد، تحریک پوست، استفراغ و کوری موقت میشود.
دستگاه ابداعی لیتمن، از منظر تجاریسازی نیز، مسیری پر فراز و نشیب را پیمود. این نوآوری منحصربهفرد، عملاً یک سلاح شیمیایی خطرناک و مرگآور را در دسته محصولات غیرنظامی و ایمن تعریف میکرد که به دلیل عدم آسیبهای شدید و منجر به مرگ، نقض قوانین فدرال آمریکا را نیز در پی نداشت. لیتمن، شرکتی به نام «General Ordnance Equipment Corporation» راهاندازی نمود و نمونه اولیه دستگاه ابداعی خود را، پایه و اساس این شرکت تازه تأسیس قرار داد. نخستین محصول تجاری وی، از گاز «Phenacyl Chloride» محلول در هیدروکربن استفاده میکرد. تنها دو سال پس از این اقدام و در حالی که پتنتهای به ثبت رسیده از سوی لیتمن، هنوز در حال ارزیابی و بررسی بودند، وی پیشنهاد صد هزار دلاری شرکت «Smith & Wesson» که از تولیدکنندگان مطرح اسلحه و مهمات محسوب میشد را، پذیرفت. این شرکت، «مصرفکنندگان خصوصی» و «مجریان قانون» را، بهعنوان دو بازار کلیدی بالقوه برای این محصول هدف قرار داد و لیتمن را نیز به عنوان مدیر بخش تحقیقاتی اسلحههای غیرمرگبار خود منصوب نمود.
فرآیند ثبت اختراع «Mace»، بسیار دشوارتر از آن چیزی بود که لیتمن پیشبینی میکرد. از یکسو، مواد شیمیایی مورد استفاده از سوی وی، پیش از این توسط دانشمندان و محققین دیگر معرفی شده و مورد استفاده قرار گرفته بود و به همین دلیل، وی موفق به ثبت یک ترکیب شیمیایی برای دستگاه ابداعی خود نشد. در نهایت، در ۱۱ نوامبر ۱۹۶۹ میلادی، وی برای یک پتنت طراحی، موفق به اخذ گواهی ثبت اختراعی به شماره «USD215934» شد.
یک فاکتور کلیدی برای توسعه و تجاریسازی اسپری اشکآور، ناآرامیهای اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی در شهرهای آمریکا بود که مردم را تحت تأثیر نابرابریهای نژادی و جنگ ویتنام، به خیابانها کشانده بود. علاوه بر انواع جلیقههای ضدگلوله، اسلحههای کمری و نارنجکهای اشکآور که در اختیار نیروی پلیس بود، یک گروه ضد شورش متشکل از داوطلبان غیرنظامی تشکیل گردید که به اسپری ابداعی لیتمن مجهز بودند. البته این فناوری نوظهور و استفاده از آن در ناآرامیهای خیابانی، موجب بروز اختلافاتی در جامعه حقوقی آمریکا شد و عملاً استفاده از آن به صورت آزمایشی انجام میگرفت. حتی چندین تحقیق پزشکی در سال ۱۹۶۸، پیرامون خطرات بالقوه بهکارگیری اسپری اشکآور بر روی سلامت افراد انجام گرفت که برخی آسیبهای چشمی، واکنشهای آلرژیک و حملات آسم در درازمدت را نشان میداد. شاید جای تعجب نداشته باشد که پس از گذشت سالها، هنوز هم این مناقشات ادامه دارند.
در پایان خالی از لطف نیست که به یکی از کارمندان سابق «FBI» در دهه ۱۹۸۰ میلادی اشاره نماییم که در توسعه و تبدیل اسپری فلفل به یک سلاح کارآمد، کمک شایانی نمود. کامران لقمان «Kamran Loghman» که طی سالهای ۱۹۸۸ تا ۲۰۰۵ میلادی، مدیر اجرایی شرکت «ZARC» (سازنده انواع اسپری فلفل برای نیروهای نظامی و پلیس) بود، تیمی از سم شناسان، شیمیدانان و مهندسین را گرد هم آورد و مجموعهای از پروژههای فنی، از مرحله مفهومسازی تا تولید محصول نهایی را مدیریت نمود. وی پتنتهای متعددی در زمینه فرمولاسیونهای شیمیایی و سیستمهای پاشش اسپری فلفل، نظیر «USD469014»، «US6145654» و «US7270802» داشته و مشاورههای فنی فراوانی به «FBI» در زمینه مطالعه مواد شیمیایی داده است. وی همچنین به «GIAT» فرانسه (بزرگترین سازنده زرادخانههای نظامی در جهان) و ارتش آمریکا، کمکهای چشمگیری در زمینه توسعه سیستمهای نظامی و ارزیابی محصولات شیمیایی برای کاربردهای کنترل شورش نموده است. نکته جالب اینکه در پی حادثهای در دانشگاه کالیفرنیا در سال ۲۰۱۱ میلادی که طی آن، پلیس از اسپری مواد شیمیایی برای پراکنده نمودن معترضین استفاده نمود، لقمان در مصاحبه با مجله تایمز، از تلاشهای فناورانه و اختراعات خود برای توسعه اسپری اشکآور، ابراز پشیمانی کرد. وی اظهار داشت: «اسپری فلفل به معنای جلوگیری از آسیبهای جانبی است. در دهههای گذشته، از این ابزار تا حدی سوءاستفاده شده است. اسپری فلفل نشاندهنده امید برای اجرای قانون و آینده است و هرگز نباید از آن، استفاده نابجایی کرد. فرهنگ اجرای قانون، نیاز به تغییر دارد.»