فیسبوک (Facebook)، یک نام آشنا برای تمام افرادی است که کار کردن با اینترنت و فضای مجازی را در برنامه روزانه خود گنجاندهاند؛ شبکه اجتماعی محبوبی که آن را میتوان سرآغاز شکوفایی شبکههای اجتماعی در عصر دیجیتال دانست. فیسبوک توسط یکی از دانشجویان دانشگاه هاروارد، به نام مارک زاکربرگ (Mark Zuckerberg) راهاندازی شد. در ابتدا، فیسبوک تنها یک شبکه ارتباطی داخلی برای دانشجویان هارواد بود که برای به اشتراکگذاری عکس مورد استفاده قرار میگرفت. اما ایده اولیه آنچنان جذاب بود که در ادامه، به یکی از غولهای فناوری جهان مبدل گردید.
شاید با شنیدن نام اختراع یا نوآوری، ذهنتان به سمتوسوی یک دستگاه مکانیکی یا الکترونیکی جدید، یک ماده شیمیایی منحصربهفرد و یا حتی یک فرآیند خلاقانه و متفاوت برای انجام کارها برود. بر خلاف بسیاری از اختراعات قدیمی نظیر تلفن، ماشین بخار، هواپیما و حتی گوشی تلفن که یک محصول ملموس را بهعنوان نتیجه نوآوریهای صورت گرفته به کاربران عرضه میکردند، اختراعاتی مانند فیسبوک، از جنسی دیگر میباشند. این شبکه اجتماعی به شدت محبوب، یک ایده خلاقانه به شمار میرود که به لطف اینترنت و فراگیری آن در بین مردم، جای خود را در بین کاربران باز نموده است. فیسبوک را نمیتوان یک محصول فیزیکی قابللمس و کاربردی دانست، اما این شرکت آنقدر برای کاربران جذابیت داشته که امروزه ارزش بازاری (Market Capital) بالغ بر ۵۱۲ میلیارد دلار را در بر گرفته است.
داستان توسعه و راهاندازی فیسبوک را میتوان یک داستان بسیار جالب از اختراع، نوآوری و تجاریسازی دانست که به پشتوانه یک ایده خاص، نبوغ بنیانگذاران و البته مشارکت و پشتیبانی سرمایهگذاران، با موفقیت به انتها رسیده است. داستانی از چند کارآفرین جوان که از موانع پیش رو نترسیده و با پشتکار و تلاش خستگیناپذیر، ایده خود را به یک شبکه بزرگ ارتباطی برای کاربران و یک شرکت بزرگ پولساز و موفق بدل نمودهاند.
شاید این سؤال را از خود بپرسید که مارک زاکربرگ، چگونه محبوبترین شبکه اجتماعی جهان را راهاندازی کرد؟ وی دانشجوی رشته علوم کامپیوتر دانشگاه هاروارد بود و ایده راهاندازی یک شبکه اجتماعی (البته نه به معنای مدرن و فعلی آن)، برای دانشجویان این دانشگاه را در ذهن داشت. گام اولیه برای بسط و توسعه این ایده، شبکهای مبتنی بر وب، تحت عنوان «فیسمش» (Facemash) بود که در سال ۲۰۰۳ میلادی توسعه یافت. ایده اصلی «فیسمش»، رتبهبندی عکسهای دانشجویان بود. زاکربرگ با استفاده از مهارتهای کامپیوتری خود، سیستم امنیتی دانشگاه هاروارد را هک کرد و تصاویر دانشجویان را از آلبومهای عکس آنلاین دانشکدهها کپی نمود (بهطور خاص، عکس شناسه دانشجویی که در خوابگاهها مورد استفاده قرار میگرفت). بازدیدکنندگان وبسایت «فیسمش»، میتوانستند عکس دانشجویان را با هم مقایسه نموده و دوستان و همکلاسیهای خود را از منظر جذابیت، با هم مقایسه کنند. گفتنی است که این وبسایت سرگرمی، در چهار ساعت اول آغاز به کار خود، ۴۵۰ کاربر از دانشجویان هاروارد را به خود جذب نمود و البته مشکلاتی را هم برای زاکربرگ به همراه داشت. وی از سوی مدیران دانشگاه، به سرقت اطلاعات و نقض کپیرایت متهم شد.
در کنار «فیسمش»، یک ایده دیگر هم از سوی زاکربرگ به اجرا درآمد که نقشی مهم در آنچه بعدها «فیسبوک» نامیده شده، داشت. وی علاقهای به کلاس تاریخ هنر خود نداشت و با تمرکز به صحبتهای استادش گوش نمیکرد. همین عدم توجه، موجب شد تا برای امتحان پایانی این درس، با مشکل مواجه شود. این امتحان، به روش خاصی برگزار میشد؛ بهطوری که تمامی آثار هنری توصیف شده در طول ترم، در کلاس به نمایش گذاشته شده و دانشجویان میبایست در مورد اهمیت تاریخی آنها صحبت میکردند. زاکربرگ هیچ اطلاعاتی از این قضیه نداشت و برای رفع این مشکل، برنامهای نوشت تا نظرات دیگر دانشجویان را در مورد آثار هنری که تصاویر آنها در برنامه درج شده بود، جمعآوری کند. نام این برنامه «کورسمچ» (Coursematch) بود و امکان مطالعه گروهی را برای دانشجویان فراهم میکرد. در واقع، زاکربرگ به بهانه مطالعه گروهی، عکسها را به صورت تصادفی برای دانشجویان همکلاسی خود میفرستاد و مهمترین نکات در مورد پیشینه تاریخی آثار هنری را دریافت میکرد.
تجربیاتی مانند «فیسمش» و «کورسمچ»، زاکربرگ را قدم به قدم به سوی راهاندازی فیسبوک به پیش برد و نهایتاً یک سال پس از پروژه درس تاریخ هنر، ایده فیسبوک به ذهنش خطور کرد. «Face Book»، بهعنوان ایده اولیه آنچه امروزه فیسبوک مینامیم، آلبوم عکسی از فارغالتحصیلان دانشگاهی بود که میتوانست در اختیار تمامی دانشجویان قرار گیرد. در سال ۲۰۰۴ میلادی، چنین چیزی در قالب یک وبسایت متمرکز وجود نداشت و به همین دلیل، استقبال بسیاری را برانگیخت.
در ابتدا، عضویت در فیسبوک تنها برای دانشجویان دانشگاه هاروارد میسر بود و در ماه نخست، تقریباً نیمی از دانشجویان این دانشگاه در این وبسایت ثبتنام کردند. با استقبال دانشجویان، زاکربرگ به فکر توسعه وبسایتش افتاد و این کار را با کمک جمعی از دوستانش به نامهای «ادواردو ساورین» (Eduardo Saverin)، «داستین موسکوویتز» (Dustin Moskovitz) و «کریس هوگز» (Chris Hughes) عملی نمود.
در ادامه، عضویت برخی دانشجویان سایر دانشگاهها، مانند کلمبیا و استنفورد نیز در فیسبوک امکانپذیر شد و پس از مدتی، تمامی دانشجویان دانشگاههای آمریکا و کانادا میتوانستند در آن به فعالیت بپردازند. در سال ۲۰۰۵ میلادی، کلمه «The» از ابتدای نام فیسبوک برداشته شد (این وبسایت در ابتدا به آدرس «Thefacebook.com» در دسترس بود). این تغییر به ظاهر کوچک، هزینهای ۲۰۰ هزار دلاری برای زاکربرگ و سرمایهگذارانش به همراه داشت.
نقطه عطف بعدی فیسبوک در اواخر سال ۲۰۰۶ میلادی به وقوع پیوست. این شبکه اجتماعی، در ۲۶ سپتامبر آن سال، به صورت رسمی اعلام نمود که هر فرد بالای ۱۳ سال، میتواند به فیسبوک بپیوندد. تصمیم دیگری که در این سال از سوی مدیران و تصمیمگیران فیسبوک اتخاذ شد، امکان ساخت صفحه اختصاصی برای کاربران بود که تا سال ۲۰۰۹ میلادی به طول انجامید.
داستان تولید و گسترش فیسبوک، نکات جالب و خواندنی فراوانی دارد. یکی از جالبترین آنها، شکل ظاهری فیسبوک و رنگ غالب آبی در این وبسایت است. انتخاب این رنگ از سوی زاکربرگ، به دلیل کوررنگی وی نسبت به رنگهای سبز و قرمز (چیزی که بعدها و طی آزمایشاتی که از وی به عمل آمد، مشخص شد) و علاقه خاصش به رنگ آبی انجام گرفت.
نکته دیگر اینکه تنها شش روز پس از راهاندازی وبسایت اولیه، سه تن از دانشجویان هاروارد (شامل دو برادر دوقلو به نامهای «Cameron & Tyler Winklevoss» و فردی به نام «Divya Narendra»)، مدعی سرقت این ایده از سوی زاکربرگ شدند. آنها ادعای خود را با یک روزنامه مطرح کردند و عملاً نخستین چالش حقوقی زاکربرگ آغاز شد. این دعوی حقوقی، تا سال ۲۰۰۸ میلادی ادامه یافت و سرانجام، دادگاه حکم به پرداخت بخشی از سهام فیسبوک به آنها داد. این سهام، در زمان عرضه عمومی سهام فیسبوک، چیزی در حدود ۳۰۰ میلیون دلار ارزش داشت.
یک نکته بسیار مهم در ارتباط با رشد و توسعه فیسبوک و بدل شدن آن به یک غول فناوری در سالهای اخیر، توجه به حقوق مالکیت فکری است. این شرکت که در حال حاضر، «اینستاگرام» را بهعنوان یکی از شبکههای اجتماعی به شدت محبوب، تحت مالکیت خود دارد، حوزه فعالیتهای نوآورانه خود را گسترش داده و به تبع آن، فعالیتهای فراوانی در زمینه ثبت اختراع و محافظت از این نوآوریها دارد. بررسی پتنتهای زاکربرگ در سالهای ابتدایی فعالیت فیسبوک، نشان میدهد که وی تا سال ۲۰۱۲ میلادی (کمتر از یک دهه از آغاز به کار فیسبوک)، ۱۰ پتنت در آمریکا به ثبت رسانیده است. جالبترین این پتنتها، پتنتی به شماره «US 8225376» است که در ۲۵ جولای سال ۲۰۰۶ از سوی وی به ثبت رسید. این پتنت، نخستین اختراعی است که از سوی زاکربرگ به ثبت رسید. این پتنت که به تنظیمات حریم خصوصی از سوی کاربر و مشخصات کاربری وی مربوط میشود، پس از شش سال و در تاریخ ۱۷ جولای ۲۰۱۲، به تأیید دفتر ثبت اختراعات و علائم تجاری آمریکا رسیده و گواهی ثبت اختراع آن، به فیسبوک اعطا شد. سایر پتنتهای دهگانه و اولیه زاکربرگ برای محافظت از ایده منحصربهفرد فیسبوک، به شرح زیر است:
- پتنت به شماره «US 7669123»: با موضوع فید خبری (News Feed) درباره کاربران یک شبکه اجتماعی
- پتنت به شماره «US 7725492»: با موضوع مدیریت اطلاعات مرتبط با روابط کاربران در شبکههای اجتماعی
- پتنت به شماره «US 7797256»: با موضوع تولید آگهیهای بخشبندی شده در یک شبکه اجتماعی
- پتنت به شماره «US 7945653»: با موضوع برچسبگذاری (Tagging) رسانههای دیجیتال
- پتنت به شماره «US D652424»: با موضوع پانل نمایش یک سیستم کامپیوتری با رابط کاربری گرافیکی
- پتنت به شماره «US 8099433»: با موضوع مدیریت اطلاعات مرتبط با روابط کاربران در شبکههای اجتماعی
- پتنت به شماره «US D653258»: با موضوع پانل نمایش یک سیستم کامپیوتری با رابط کاربری گرافیکی
- پتنت به شماره «US D653671»: با موضوع پانل نمایش یک سیستم کامپیوتری با رابط کاربری گرافیکی
- پتنت به شماره «US 8171128»: فید خبری مبتنی بر تعاملات کاربران